فرارو- سعودیها برای "شی جین پینگ" رئیس جمهور فرش قرمز پهن کردند. شی این هفته برای شرکت در مجموعهای از نشستها با حضور سران کشورهای خاورمیانه به رهبری عربستان سعودی به ریاض سفر کرد؛ سفری که در جریان آن بیش از ۳۰ قرارداد انرژی و سرمایه گذاری را منعقد نمود و با احترام از سوی سعودیها مورد استقبال قرار گرفت و سفری مفتخرانه داشت.
به گزارش فرارو به نقل از اندیشکده شورای آتلانتیک، این دیدار گرم در تضاد با نشست خاموش و آرام "جو بایدن" رئیس جمهور امریکا با "محمد بن سلمان" ولیعهد عربستان سعودی در تابستان سال جاری بود. به دنبال آن سفر تصمیم عربستان سعودی در مورد کاهش تولید نفت باعث ناراحتی بایدن شد. این شرایط فرصتی را برای شی فراهم ساخت تا در بحبوحه اعتراضهای خیابانی در داخل چین و آمار اقتصادی ناامیدکننده آن کشور از خانه دور شود و سفری خارجی را انجام دهد.
کارشناسان اندیشکده شورای آتلانتیک" درباره این سفر مهم اظهار نظر کرده اند که در ادامه نظرات آنان ذکر خواهد شد:
"جاناتان فولتون" کارشناس برنامه خاورمیانه شورای آتلانتیک: طبیعی است که به سفر شی به عربستان سعودی به عنوان نقطه مقابل سفر بایدن به آن کشور در ماه ژوئیه نگاه کنیم. با این وجود، چنین رویکردی باعث میشود تا تصویر بزرگتر و بسیار جالبتر را از دست بدهیم. این پنجمین بار است که یک رئیس جمهور چین به عربستان سعودی سفر میکند. با هر سفر که از بازدید "جیانگ زمین" رئیس جمهور اسبق چین از ریاض در سال ۱۹۹۹ میلادی آغاز شد روابط دوجانبه میان دو کشور تعمیق یافته و گستردهتر شده است.
آن دو کشور طیف وسیعی از منافع را در تعامل با یکدیگر دارند و این مهمتر از آن چیزی است که واشنگتن تصور میکند. اگر سفر شی به ریاض صرفا با هدف نشان دادن نارضایتی سعودیها از ایالات متحده صورت گرفته بود در آن صورت واشنگتن میتوانست در نهایت روابط را به مسیر خود بازگرداند و در نتیجه آن ریاض میتوانست پکن را کنار بگذارد. این در حالیست که سفر شی با چنین انگیزه و هدفی صورت نگرفته است.
چین معمولاً حدود ۱۸ درصد نفت خود را از عربستان سعودی تامین میکند. تجارت بین آن دو کشور در سال ۲۰۲۱ میلادی بالغ بر ۸۰ میلیارد دلار بود و شرکتهای چینی از سال ۲۰۰۵ میلادی تاکنون بیش از ۳۶ میلیارد دلار در قراردادهای خود در عربستان سعودی به دست آورده اند. نقش عربستان سعودی در جهان مسلمان آن کشور را به شریکی مهم با چین تبدیل میکند به خصوص با توجه به مشکلات فراوانی که پکن با گروههای اقلیت مسلمان در درون قلمروی چین دارد.
از دید سعودیها چین شریک تجاری آن پادشاهی، تامین کننده فناوریهای بزرگ، مشتری بلندمدت انرژی و شریک استراتژیک صاحب کرسی دائمی در شورای امنیت سازمان ملل متحد قلمداد میشود. دو کشور در طول قرن گذشته نزدیکی در روابط خود را شدت بخشیدهاند و این دیدار بر همین اساس استوار است. این چیزی بیش از یک واکنش به گامهای اشتباه برداشته شده امریکا بوده است.
الن آر. والد عضو مرکز انرژی جهانی شورای آتلانتیک: سفر شی به عربستان سعودی قابل توجه است، اما هم چنین نشان دهنده پیشرفت طبیعی روابط چین و عربستان است. روابط اقتصادی عربستان سعودی و چین برای سالیان متمادی در حال رشد بوده اگرچه تا حد زیادی به حوزه نفت و پتروشیمی محدود شده است.
عربستان سعودی از سال ۱۹۸۹ میلادی زمانی که "علی النعیمی" مدیر اجرایی آرامکو بود نگاه اش به چین بوده است. او معتقد بود که چین روزی بازار اصلی نفت خام عربستان خواهد بود. با این وجود، زمانی که در سال ۱۹۸۹ میلادی از چین بازدید به عمل آورد تا بازارهای بالقوه در آن کشور را جستجو کند تحت تاثیر توسعه صنعتی آن کشور قرار گرفت و تصمیم گرفته بود تا زمان دیدن خودروهای بیشتر در جادههای چین در سالهای بعدی دست نگهداشته و برای انعقاد قراردادهای گسترده با پکن صبر کند.
در سال ۱۹۹۲ میلادی آرامکو اولین قرارداد بازاریابی خود را با چین امضا نمود و مذاکراتی را برای افتتاح یک پالایشگاه نفت در چین آغاز کرد. در سال ۲۰۰۳ میلادی عربستان سعودی به بزرگترین تامین کننده نفت چین تبدیل شد اگرچه در سالیان اخیر این جایگاه بین روسیه و عربستان سعودی در حال تغییر بوده است.
احمد عبودوه کارشناس حوزه انرژی شورای آتلانتیک: شرکتهای چینی و سعودی سی و چهار توافق نامه را امضا کردند که شامل انرژی سبز، فناوری اطلاعات، زیرساختها و موارد دیگر میشود. در گزارشهای پیشین اعلام شده بود که دو کشور بیست قرارداد اولیه به ارزش ۲۹ میلیارد دلار را امضا خواهند کرد.
روشن است که انرژی ستون فقرات روابط چین و عربستان سعودی است. سفر شی در حالی انجام میشود که چین به دنبال تضمین امنیت انرژی خود در بحبوحه بازسازی مداوم بازارهای جهانی نفت و گاز به دلیل حمله روسیه به اوکراین و سقف قیمت تعیین شده گروه هفت برای عرضه نفت دریایی روسیه است.
عربستان سعودی در حال حاضر تامین کننده شماره یک نفت چین است. حفظ این موقعیت نه تنها اهمیت عربستان سعودی را برای چین چند برابر میسازد بلکه قدرت چانه زنی زیادی را برای چین فراهم میکند تا قیمت واردات نفت روسیه را در سطوح پایین نگه دارد.
هم چنین، تعجب آور نیست که ببینیم دو طرف این هفته یادداشت تفاهمی در مورد حوزه سوخت و انرژی هیدروژنی در کنار قراردادهای متعدد دیگر امضا کردند، زیرا پکن برای کسب شهرت در خاورمیانه به عنوان یک ابرقدرت در فناوری انرژی پاک و پایدار تلاش میکند. این همکاری مزایای ژئو استراتژیک برای چین نیز دارد.
مقاومت ولیعهد سعودی در برابر فشارهای دولت بایدن برای افزایش تولید نفت خوشایند رهبران چین بود. آنان میخواهند مواضع بیشتر تقابلی این چنینی را از محمد بن سلمان در برابر واشنگتن ببینند. هر چه چین بتواند نفوذ بیش تری بر بخش انرژی شورای همکاری خلیج فارس داشته باشد قدرت بیش تری برای کاهش هژمونی آمریکا در خاورمیانه خواهد داشت.
این بدان معنا نیست که روابط چین و عربستان بدون مشکل است. برای مثال، غیبت تجارت چین و شورای همکاری خلیج فارس در گفتگوها گویا بود. این نشان میدهد که علیرغم حجم بالای تجارت متقابل، تجملات و روابط عمومی گسترده کشورهای شورای همکاری خلیج فارس هنوز در مورد برخی از جنبههای مشارکت خود با چین مردد هستند.
احمد عبودوه کارشناس حوزه انرژی شورای آتلانتیک: بسیاری در واشنگتن تمایل دارند رابطه میان شورای همکاری خلیج فارس و چین را تا حدودی معاملهای و نه استراتژیک قلمداد کنند. این منطق به طور عمدی اهمیت همکاری بین چین و شورای همکاری خلیج فارس را در زمینههای اقتصادی، فناوری و دیپلماتیک دست کم میگیرد هم چنین، چنین استدلالی مانع از درک درست چشم انداز این همکاری در پنجاه سال آینده از زاویه دید دو طرف کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و چین میشود.
چین نسبت به ثبات و امنیت ژئو استراتژیک وسواس دارد، زیرا هر دو مورد اهرمهای منافع اقتصادی پکن هستند. این امر خاورمیانه را به یکی از معدود مناطق در جهان تبدیل میکند که منافع و ترجیحات چین و ایالات متحده در آن به یکدیگر نزدیک میشوند. تا آنجا که به منافع چین مربوط میشود تنها یک به اصطلاح بیمه نامه وجود دارد: سیستم امنیتی منطقهای کنونی تحت رهبری ایالات متحده.
چین علاقهای در مورد به چالش کشیدن وضعیت موجود ندارد بلکه به سرمایه گذاری در آن علاقمند است. این امر باعث میشود چین تا زمانی که ممکن است علاقمند به استفاده رایگان از این وضعیت باشد. با این وجود، این امر میتواند منبع بزرگی از آسیب پذیری برای چین نیز باشد. صادرات نفت شورای همکاری خلیج فارس به چین نماد این پیوند عجیب است.
برای مثال، چین میتواند محمولههای نفتی را که از شورای همکاری خلیج فارس خریداری میکند کنترل نماید، اما نمیتوان تضمین کرد که محمولهها در مواقع بروز درگیری به طور ایمن به بنادر چین میرسند، زیرا پکن کنترلی بر خطوط کشتیرانی دریایی تحت کنترل ارتش ایالات متحده در خلیج فارس و اقیانوس هند ندارد.
توویا گرینگ عضو ارشد در مرکز جهانی چین اندیشکده شورای آتلانتیک: اکثر کشورهای حوزه خلیج فارس میدانند که صلح و امنیتشان به روابط آنان با ایالات متحده وابسته است و کاملا آگاه هستند که چین در آینده قابل پیش بینی یا نمیتواند یا نمیخواهد جای ایالات متحده را بگیرد.
در عین حال، آنان نگران واکنش ضعیف کاخ سفید نسبت به مجموعهای اقدامات گروههای نیابتی تحت امر ایران در منطقه علیه زیرساختهای حیاتی انرژی و مراکز غیر نظامی و مالی هستند.
در حالی که بسیاری از کشورهای حاشیه خلیج فارس در چشم انداز خود برای آینده پس از سوخت فسیلی مانند چشم انداز عربستان سعودی ۲۰۳۰ غوطه ور هستند واشنگتن تلاش میکند گزینههای کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در قبال چین را محدود ساخته و آنان را مجبور سازد در نزاع و رقابتی که در آن هیچ نقشی ندارند یک طرف را انتخاب کنند.
با این وجود، سفر این هفته شی نشان داد که عربستان سعودی و سایر کشورهای منطقه بدون گزینه نیستند و کماکان از اهمیت استراتژیک فزاینده خود برای بازیگران جهانی ذینفع به منظور به دست آوردن بهترینهای هر دو اردوگاه استفاده خواهند کرد. همانطور که شاهزاده فیصل وزیر امور خارجه عربستان سعودی در هفته جاری گفته بود: "ما به قطبی شدن یا انتخاب بین یک شریک در برابر شریک دیگر اعتقاد نداریم. اقتصاد پادشاهی سعودی به سرعت در حال رشد است و ما به همه شرکا نیاز داریم". حتی از نظر امنیتی، نیز در حالی که هیچ جایگزین مطلقی برای بازدارندگی یکپارچه ایالات متحده وجود ندارد چین در حال حاضر جایگزینهایی را در حوزه سیستمهای تسلیحاتی پیشرفته با قیمتهای رقابتی ارائه میدهد.
در ادامه این مسیر ایالات متحده باید توجه بیش تری به منافع کشورهای منطقه خلیج فارس داشته باشد و نباید تلاشهای چین برای تضعیف اتحادهای منطقهای از طریق راه حلهای چینی را نادیده انگارد.