December 01 2024 - يکشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۳
- RSS
- |
- قیمت خودرو
- |
- عضویت در خبرنامه
- |
- پیوندها و آگهی ها
- |
- آرشیو
- |
- تماس با ما
- |
- درباره ما
- |
- تبلیغات
- |
- استخدام
یک مأمور آتشنشانی است که در جریان یک حادثه آتشسوزی، زندگی دو نفر به اسامی آرمان و پرویز را نجات داده در حالی که آرمان، پرویز را به صندلی بسته بود و قصد کشتن او را داشت.
کیهان نوشت: تماشای فیلم «لایههای دروغ» چند سؤال اساسی را در مقابل تماشاگرش قرار میدهد: اول اینکه چگونه چنین فیلمی به بخش مسابقه چهلمین جشنواره فیلم فجر راه پیدا کرده؟ دوم، چگونه و چرا بنیاد سینمای فارابی بر روی چنین فیلم و کارگردانش که تنها یک فیلم کوتاه در کارنامه خود داشته، سرمایهگذاری نموده؟! و سوم، چرا به چنین فیلمی که تنها طرف خارجیاش خود جناب کارگردان (ایرانیالاصل ساکن فنلاند و آمریکا) و شرکت شخصیاش بوده، محصول مشترک ایران و فنلاند اطلاق میشود؟!
رامین سهراب (کارگردان و بازیگر اصلی فیلم خودش) در گفتوگوهایی که انجام داده از یک طرف مدعی است فیلمش بر اساس الگوی سریال «فرار از زندان» ساخته شده (که البته نه به لحاظ ساختار سینمایی و نه از جهت محتوا و موضوع هیچ دخلی به آن سریال ندارد!) و در مصاحبه دیگری هم خود را علاقهمند ساخت فیلمی رزمی/ اکشن/ کمدی همانند آثار جکی چان معرفی نموده است!
اما در فیلم «لایههای دروغ» سام (رامین سهراب) یک مأمور آتشنشانی است که در جریان یک حادثه آتشسوزی، زندگی دو نفر به اسامی آرمان و پرویز را نجات داده در حالی که آرمان، پرویز را به صندلی بسته بود و قصد کشتن او را داشت. پس از نجات آن دو نفر، آرمان که گویا در شراکتی با پرویز، رودست خورده و سرمایهاش را از دست داده برای انتقام اقدام میکند اما موفق نشده و به زندان محکوم میگردد. سام هم که سرخورده و مأیوسشده، به خارج کشور رفته و در آنجا عاشق دختری شده، او را به همسری گرفته و پس از ده سال به ایران بازمیگردد؛ اما مجدداً در دام انتقام آرمان و باند گانگستری پرویز میافتد که به ربوده شدن همسرش میانجامد. حالا ناگزیر است برای نجات او وارد عمل شود.
داستانی معمولی که بارها و بارها نمونهاش را از سینمای هالیوود و فیلمهای نسخه دوم (B Movie) آن دیدهایم تا تقلیدیهای اروپایی و هندی و ترکی و... و حالا با ساختاری آشفته و درهمریخته و بیشتر برای نمایش حرکات رزمی و محیرالعقول جناب کارگردان، به سینمای ایران هم راه یافته است!
نکته قابلتأمل این است که همین جناب کارگردان گویا قضیه را برعکس دیده و هر چه دار و دسته گانگستری و مافیایی و آدمربایی و گروگانگیری است را در ایران به تصویر کشیده و در مقابل، تصاویر خارجی فیلم که شخصیت اصلی و همسرش را در کشوری دیگر نشان میدهد، تماماً صحنههای آرام و چشمنواز و زیبا از طبیعتی دلنشین و زندگی روحبخش است!
به نظر میرسد بعد از کارگردانی که از استودیوهای پورنوسازی آمریکا آمد و با حمایت دولتهای دهم و یازدهم برای یک اثر نازل جعلی تحت عنوان «لاله» هزینهای کلان را از کیسه ملت به این سینما تحمیل کرد، حالا نوبت به یکی دیگر رسیده که از فنلاند آمده و ادعای تولید مشترک دارد. غافل از اینکه این سینما چه در رژیم شاه و چه در دوران پس از انقلاب، خاطره خوشایندی از محصول مشترک نداشته و ندارد!