فرض کنید حدود 40 هزارتومان بپردازید و بروید به تماشای کنسرتی که قرار است آوازهای مورد علاقهتان را بشنوید. آوازهایی که همواره از شنیدن آنها لذت بردهاید و آنقدر زمزمه کردهاید که همه را از بر هستید. اگر به جای لذت بردن همه تصوراتتان بهم بریزد چه حالی خواهید داشت؟
کنسرت فرشاد جمالی جمعه گذشته نمونهای بود از برنامهای که میتواند به سادگی همه کیف و لذت شنیدن موسیقی سنتی با اشعاری از مولانا، اخوان، مصدق و حسین منزوی را به باد فنا بدهد.
گروه برای اجرای کنسرت دیار مهر در دکوری جای گرفتند که با بیسلیقگی تمام طراحی شده بود. چیزی که از دکور درک میشد فریاد بلند اسپانسر بود که میگفت محصولات مرا ببینید. نورهایی که هیچ تناسب رنگی نداشتند صحنه را روشن کرده بود و دوربینهای تصویر برداری در بهترین حالت تصاویر ثابتی را از برخی زوایا نشان میداد. دریغ از یک نمای شسته و رفته از مثلا یک نوازنده و یا حتی خواننده.
چینش دکور، طراحی نورها، انتخاب تصاویر و از همه بدتر کلیپی که حین اجرای یکی از قطعات از پرده اصلی صحنه ارکستر به نمایش درآمده بود، همه و همه در بهترین حالت و برداشتی مثبت، شتابزده بود.
به نظر میرسید برگزار کنندگان کنسرت فرشاد جمالی، هیچ به خود زحمت ندادهاند تا از اولین و ابتداییترین ایدههایی که به ذهن هر کسی برای اراده یک فضای مناسب به ذهن میرسد فراتر بروند.
اما بدتر از همه مدیریت تصاویری بود که از مونیتورها به نمایش در میآمد. در بخش اول کنسرت وقتی اسکرول برنامه پخش ولههای تصویری روی مونیتور صحنه دیده شد، میشد خوشبینانه اندیشید که این تمهیدی است برای ارتباط بیپیرایه با مخاطب، اما وقتی در بخش دوم کنسرت فرشاد جمالی، از مونیتورها تصویر دسکتاپ کامپیوتر پخشکننده ولهها دیده شد، هر لحظه این احتمال میرفت که مسئول این کار با آن همه دقت و ذکاوتی که از خود نشان داده، ناگهان روی یک فولدر اشتباه کلیک کند و ناگهان گوگوش برایمان در سالن برج میلاد آواز بخواند.
گاهی برخی اشتباهات در شیوه اجرایی یک برنامه را میتوان با هزار و یک دلیل از جمله کمبود وقت، پذیرفت و دم برنیاورد، اما اشتباه مسئول پخش ولهها و ناتوانی او در کنترل آنچه که از مونیتورهای صحنه به نمایش در میآید را با چه توجیحی میشود نادیده گرفت؟
اینجاست که ممکن است یک مخاطب علاقمند و حساس تصمیم بگیرد هرگز به هیچ کنسرتی نرود و از موسیقی تنها به صورت ضبط شده و بینقص لدت ببرد.