عباس عبدی در اعتماد نوشت: سرمقاله آقای شریعتمداری در باره مواضع آیتالله سیستانی آنطورکه باید و شاید حلاجی و روشن نشد. شاید قدری سادهلوحی باشد که ادعای اشتباه و عذرخواهی را بپذیریم. چون هیچ اشتباه مهمی از فهم نظرات ایشان در آن یادداشت رخ نداده بود. آقای سیستانی و بهطور کلی روحانیت نجف نگاه متفاوتی از نگاه رسمی در ایران نسبت به سازمان ملل دارند. این یکی از تفاوتهای جدی نگاه نجف و اینجاست.
بنابراین پذیرش هماهنگی با سازمان ملل در نظارت بر انتخابات عراق یک موضع روشن و شناختهشده از سوی نجف و مرجعیت عراق است و حکومت این کشور محصول همین نهادهای بینالمللی است و نه مبارزه مردم عراق. آن یادداشت این را درست فهمیده بود و معنای عذرخواهی اخیر نیز این است که آن موضع کیهان برحسب آن برداشت بوده و برداشت خود را اشتباه معرفی کرده و اگر آن برداشت درست باشد که هست، پس آن موضع به قوت خود باقی است.
پرسش این است که پس چرا اعلام شد آن برداشت اشتباه بوده است؟ به این علت که ماجرا مربوط به تعارض این یادداشت با سیاست رسمی ایران در برابر امریکا در عراق میشود. واقعیت این است که عراق به علل گوناگونی مهمترین کشور در روابط خارجی ایران است، شاید پس از امریکا. دو نگاه نسبت به مسائل عراق وجود دارد؛ نگاه اول که موضع رسمی کشور است پرهیز از تقابل با امریکا در عراق است. شاهد ماجرا، حمایت ایران از الکاظمی به عنوان نخستوزیر است. این رویکرد اصلی و موضع نهادهای رسمی کشور است که اغلب نیروهای سیاسی نزدیک به ایران در عراق نیز طرفدار این دیدگاه هستند. همچنین این نگاه همسو است با موضع دیگر ایران که تقویت و به رسمیت شناختن مرجعیت در نجف است که به عنوان فصلالخطاب و نیز لنگر سیاست در عراق عمل میکند.
موضع تکمیلی سومی نیز وجود دارد که عراق را واحد مستقلی میداند که اگر چه روابط نزدیکی با ایران دارد و اشتراکات و منافع متقابل فراوانی میان طرفین وجود دارد، ولی در نهایت، این دو کشور، در اصل دو واحد سیاسی جداگانه تلقی میشوند.
برخی نیروها در عراق در هر سه موضع نگاه متفاوتی دارند. نگاه افراطی شیعهگری و ضد امریکایی آنان موجب میشود که برای به هم زدن این بازی کوشش کنند و این مجموعه در داخل ایران نیز همپیمانانی دارند و این یادداشت را باید در ذیل حمایت از این خطمشی تحلیل و تفسیر کرد. این خط را در کنار تهدیدهای امریکا برای بستن سفارتخانه خود قرار دهید، تقریبا مشخص میشود که ماجرا چیست. همچنین به هدف سفر اخیر وزیر خارجه عراق هم باید توجه کرد. وی پس از پایان این سفر تاکید کرد که سفرم به ایران درباره حمله به سفارتخانهها بود و مقامات ایرانی تاکید کردند که هیچ ارتباطی با این حملات صورت گرفته در عراق ندارند و این تاکید درستی بوده و یادداشت کیهان موجب اخلال در این مفهوم میشده است.
یادداشت کیهان ادبیاتی درونکشوری داشت و گویی نویسنده درباره مساله داخلی ایران سخن میگوید. فقط، چون مخاطبش انسان برجسته و پرقدرت و بانفوذی است، در استفاده از عادت لحن تند، احتیاط میکند؛ و الا مضمون یادداشت بسیار تند و خارج از چارچوب سیاستهای رسمی کشور است.
حال پرسش این است پس چرا منجر به عذرخواهی شد؟ اگر توجه کنیم، عذرخواهی بلافاصله صورت نگرفت، بلکه مقاومت شد و روز بعدش صورت گرفت ولی مهمتر اینکه پس از انتشار اجازه داده نشد، در بیان عذرخواهی آنقدر تاخیر شود که ابتدا در روزنامه کیهان منتشر شود، بلکه در فضای عمومی منتشر شد. پس فشار برای عذرخواهی بسیار زیاد بوده است. دو علت برای آن وجود دارد.
اول اینکه تعریض به آیتالله سیستانی نوعی پا رو خطی محسوب میشد که عوارض سیاسی در رابطه دو کشور ایجاد میکرد. آیتالله سیستانی در عرض برخی افراد در ایران نیست که هر چه بخواهید به آنان بگویید و کسی متعرض آن نشود. دلیل دوم تعارض این حمله به ایشان با خطمشی سیاسی ایران در عراق و پرهیز از تنش با ایالات متحده است و هر دو مورد بسیار خطرناک و ضد منافع ملی کشور است و اگر یک فرد دیگر مرتکب چنین اقدام وحشتناکی میشد، بهطور قطع با او برخورد سنگینی میشد.
این یادداشت اشتباه بود ولی نه از نظری که نویسنده اعلام کرده، یعنی موضع آقای سیستانی را درست نفهمیده است. اشتباه بود به این علت که مجاز به ورود به این حوزه نبود. ولی از آنجا که در داخل کشور هر چه میخواهند علیه هر کسی میگویند و به هیچ وجه مواخذه نمیشوند، در اظهار نظر غیر محتاط شدند و به جایی پرداختند که مجاز نبودند. این از عوارض مصونیتهای ویژه است که برخی افراد دارند.