فرارو-در شرایطی که رکود اقتصادی در نتیجه بازگشت تحریمها، کاهش صادرات نفت و تورم گریبان کشور را گرفته بود، شیوع کرونا و افزایش نرخ ارز نیز مزید بر علت شد تا بر تنگنای اقتصادی کشور افزوده شود و بخش بیشتری از خانوارهای ایرانی زیر خط فقر قرار بگیرند.
به گزارش فرارو، افزایش نرخ ارز و قیمت کالاها در روزهای اخیر بر نگرانیها پیرامون گسترش خط فقر افزوده است. طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در نیمه خرداد ماه، نرخ تورم بالا در سالهای اخیر رشد قابل توجه خط فقر در شهر تهران و سایر نقاط کشور را در پی داشته است. علاوه بر آن، کاهش قابل توجه درآمد سرانه نیز رخ داده و این دو یعنی نرخ تورم بالا و کاهش قابل توجه درآمد سرانه در کنار هم منجر به رشد نرخ فقر در این سالها شده است. شواهد موجود نشان از روند فزاینده این متغیر در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ دارد. بر مبنای پژوهشهای مرکز پژوهشهای مجلس، آمارها نشان میدهد خط فقر خانوارهای چهار نفره در شهر تهران ظرف ۲سال اخیر (سالهای ۹۷ و ۹۸)، از ۲.۵ میلیون تومان به ۴.۵ میلیون تومان رسید. به عبارت دیگر به ۸۰ درصد افزایش یافت.
وحید شقاقیشهری اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی در این باره
در گفتگو با فرارو گفت: فارغ از تعریفی که در اقتصاد درباره خط فقر نسبی و مطلق مبتنی بر میزان کالری یا مبتنی بر تامین حداقل نیازهای زندگی صورت میگیرد مسئله این است اقتصاد ایران در سال ۹۷، ۲۷ درصد تورم و سال ۹۸، ۳۸ درصد تورم را تجربه کرده است و امسال هم اگر چه هدفگذاری بانک مرکزی ۲۲ درصد است، اما شواهد نشان میدهد تورمی حدود ۴۰ درصد را از در پیش دارد. به عبارتی ما در مجموع سه سال، تورم تجمعی صددرصدی داشتیم.
او در توضیح این امر گفت: نرخ مسکن از سال ۹۷ تاکنون در کل کشور چهار برابر شده است، قیمت خودرو هم چهار برابر شده است و تقریبا اجاره بها نیز چهار برابر و اقلام مصرفی زندگی مردم نیز افزایش معین داشته است. به گفته شقاقی، هزینه مسکن ۳۰ درصد هزینه زندگی را در بر میگیرد بنابراین چهار برابر شدن آن از سال ۹۷ تاکنون فشار زیادی بر خانوارها وارد میکند و تامین نیازها و مایحتاج ضروری زندگی را با مشکل مواجه میکند.
وی اظهار کرد: وقتی تورم تجمعی صد در صدی دارید، ولی در مجموع حقوق کارگران ۶۰ درصد و کارمندان ۴۰ درصد افزایش دارد شکاف چهل درصدی بین افزایش تجمعی سه ساله تورم با افزایش حقوق و دستمزد کارگران به وجود میآید. یعنی ۴۰ درصد قدرت خرید طبقه کارگر و ۶۰ درصد قدرت خرید کارمندان کم میشود. بررسیها هم نشان میدهد قدرت خرید ایرانیها در سال ۹۸ کمتر از قدرت خرید ایرانیها در سال ۹۰ به قیمت ثابت شده است. به عبارت دیگر، در طول دهه ۹۰ نتوانستیم قدرت خرید مردم را افزایش بدهیم و قدرت خرید مردم به قیمت ثابت کمتر از سال ۹۰ شده است.
این استاد دانشگاه افزود: همچنین شکاف طبقاتی نیز بیشتر شده است و ضریب جینی به عنوان یکی از نمادهای نشان دهنده شکاف طبقاتی از 36.5 در سال ۹۰ به 42 در سال ۹۸ رسیده است. اما این ضریب اکنون بیشتر از ۴۲ شده و فاصله طبقاتی زیادتر شده است. در کنار کاهش قدرت خرید، فاصله طبقاتی افزایش یافته است یعنی هر کسی ثروتمندتر بوده ثروت بیشتری یافته است؛ بنابراین به غیر از دو دهک بالای درآمدی هشت دهک جامعه در شرایط سختی زندگی میکنند.
وی ادامه داد: از سویی نیز اقتصاد ایران، اقتصاد دلارریزه است. بخش عمده کالاهای ایران مواد اولیه، واسطه و مصرفی وارداتی بوده است وقتی جامعه مصرفی و وارداتی است این به نرخ ارز وابسته است. قیمت دلار از ۱۰۰۰ تومان در سال ۸۹ به ۱۹-۲۰ هزار تومان در سال ۹۹ رسیده است. ما در دهه ۹۰ دو تا شوک تورمی و ارزی داشتیم یکی سال ۹۱-۹۲ و یکی هم از سال ۹۷ که هر دو به دلیل تحریمها شروع شد. هر دو تحریم با شوک ارزی و تورمی مواجه بودند و همین نیز فشار مضاعفی بر جامعه وارد میکند که حالا خودش را به دهکهای هفتم و هشتم رسانده است. یعنی فشار درآمدی از دهک سوم و چهارم عبور کرده و به دهک ششم و هفتم وارد میشود. از این منظر خط فقر هر روز دارد زیاد میشود. چنانچه طبق آخرین اطلاعات در کلانشهر تهران با کمتر از ۵ میلیون تومان، امکان تامین نیازهای حداقلی یعنی خورد و خوراک، پوشاک و مسکن وجود ندارد. یعنی حداقل ۵ میلیون تومان برای تأمین نیازهای اولیه لازم است.
این اقتصاددان تشریح کرد: میانگین تورم دهه ۹۰، ۲۴ درصد و میانگین رشد اقتصادی در دهه ۹۰ صفر درصد است. قدرت خرید ایرانیان هم که گفتیم در سال ۹۸ به قیمت ثابت کمتر از دهه ۹۰ شده است، شکاف طبقاتی هم بیشتر شده است. در مجموع خط فقر نسبی و مطلق در حال زیاد شدن است. وقتی قیمت مسکن چهار برابر و به تبع آن اجارهبها هم چهار برابر شده است فشار سنگینی بر خانوارها وارد میشود و خط فقر را از دهک سوم به دهک ششم و حتی هفتم رسانده است.
وی افزود: خط فقر زمانی با استاندارد دهک سوم تعریف میشد و هر کسی بالای دهک سوم بود توانایی تامین حداقلی هزینه زندگی را داشت و هر کسی کمتر از دهک سوم قرار داشت توانایی تامین هزینه حداقلی زندگی برایش سخت بود. اما حالا این به دهکهای ششم و هفتم سرایت کرده است و کار را سختتر میکند.
شقاقیشهری بیان کرد: مسئله اساسی این است سه نظام کلیدی اقتصاد ما در خدمت ثروتمندان است و به نفع دهکهای پایین تنظیم نشده است. هر سه نظام اقتصادی ما یعنی نظام مالیاتی، بانکی و یارانهای ما نیازمند بازنگری و اصلاحات اساسی است. در نظام یارانهای ما دهک دهم بیش از ۲۰ برابر دهک اول از یارانه پنهان برخوردار است. در نظام بانکی تسهیلات ارزان قیمت به دلیل فساد، رانت و بهرهمندی از روابط پشت پرده بیشتر نصیب دهکهای بالای درآمدی است. در نظام مالیاتی پایههای مالیاتی مثل مالیات بر ثروت و مجموع درآمد را نداریم. در حالی که این پایههای مالیاتی است که میتواند شکاف طبقاتی را کمتر کند و به بازتوزیع ثروت کمک کند. در نبود پایههای مالیاتی ثروت عدهای زیاد میشود بدون آن که مالیات بدهند.
او اضافه کرد: بنابراین سه نظام اساسی اقتصادی ما در خدمت ثروتمندان است در حالی که این سه نظام در کشورهای دیگر در خدمت دهکهای با درآمد کمتر است و، چون این نظام در کشور ما در خدمت ثروتمندان است تحریمها و شوکهای ارزی نه بر آنها بلکه بر دهکهای پایین فشار وارد میکند و اتفاقا تحریمها و شوک ارزی موجب میشود ثروت دهکهای بالای درآمدی افزایش پیدا کند.
این کارشناس مسایل اقتصادی در ادامه درباره پیامدهای گسترش خط فقر گفت: کاهش تقاضای مصرفی کل اقتصاد یکی از پیامدهای کلان آن است. آمارها نشان میدهد تقاضای مصرفی کل اقتصاد کم شده است. موجودی انبارها افزایش و فروش کاهش مییابد. همچنین به نیمه تعطیل شدن کل اقتصاد منجر میشود و رکورد را عمیقتر میکند.
او افزود: حذف بسیاری از اقلام ضروری از سبد مصرفی مردم، کاهش میزان ویتامین، پروتئین و کالریهای مورد نیاز خانوارهای ایرانی و کاهش قدرت خرید مردم از دیگر پیامدهای آن است. وقتی مردم توان خرید خود را از دست بدهند تنها اولویتهای اصلی را خرید میکنند و به تدریج برخی اقلام مانند مسافرت، پوشاک و اقلام بهداشتی از سبد مصرفی آنها حذف میشود. حذف برخی اقلام خوراکی نیز موجب سوء تغذیه و کاهش ویتامین، پروتئین و کالری در خانوارهای دهکهای پایین میشود.