قدرت مظاهری؛ ... مَرده آتیش گرفته، نه؟/ تکهی سر یه زنه،ها؟/ انگشتای یه بچهاس، نه؟ / اُه اُه اُه چه جوری دارن جزغاله میشن زنده زنده!/ واااای، چه جوری داره قطع میکنه سرشو …!/ نچ نچ نچ، تا دسه کرد تو قلبش قمه رو …!/ نیگا پرایده عینهو جوجه کباب شده وسط گاردریل! /چی ان اینا؟ تیکههای آدمن ریختن رو زمین؟!
… اینها دیالوگهای یک فیلم تخیلی و فراواقعی نیستند. قسمتهایی از یک فیلم در ژانر جایی هم به شمار نمیروند. همچنان که بخشهایی از یک اثر نوآر هم نبوده و نیستند.
جملات بالا، بخشی از مکالمات روزمرهی مردمی هستند که بیمهابا تصاویر خشونتآمیز واقعی را مثل نقل و نبات در صفحهی گوشیهای خود به دیگران تعارف میکنند و از آنها میخواهند که در دیدن این تصاویر چندش آور با آنها سهیم شوند.
مدت زیادی است که ترویج خشونت، بخشی از زندگی روزمرهمان شده است. عکسها، ویدیوها و صداهای وحشتناک و مرگآفرینی که از حوادث و صحنههای واقعی ثبت و ضبط شده اند، مثل ویروسی کشنده و مرگزا با اشارهی انگشتی به سوی دیگران شلیک میشوند. اینکه مخاطبان و گیرندگان این مرسولات تا چه اندازه موافق دریافت آنها باشند یا نباشند، و یا اینکه در محافل و مجالس تا چه اندازه باید رعایت حال همنشینان را کرد که بدون اجازهشان، صفحهی نمایشگر گوشی خود را به آنها تعارف نکرد، بحث فرهنگی دیگری است که کارشناسان و صاحبنظران حوزهی فرهنگی و اجتماعی باید دربارهی آن کنکاش نمایند.
آدمهایی که تا همین یک دهه پیش با دیدن تصویر جگرخراشی از یک حیوان مجروح و مصدوم، به شدت آزرده خاطر میشدند، حالا روزانه مورد اصابت هزاران پیام صوتی و کلیپهای تصویری خشن و مشمئزکنندهای قرار میگیرند که سلامت روح و روان آنها را هدف قرار میدهد.
نیم نگاهی به افزایش آمار خشونت و بزههای مجرمانه طی سالهای اخیر، این حقیقت را به ذهن متبادر میکند که بخشی از این فرآیند تحتالشعاع نشر و گسترش چنین محصولاتی است. محصولات چندشآوری که با یکبار دیدن آنها چنان برایمان عادی میشوند که در دفعات بعدی خودمان نیز میتوانیم در جای مرتکب و فاعل آن قرار بگیریم و ککمان هم نگزد.
ابتلا به این آفت فرهنگی و اجتماعی دیرگاهی است که شروع شده و متولی خاصی نیز برای آگاهیبخشی تبعات آن به اقشار جامعه و انذار آنها برای پرهیز از این مخمصه دیده نمیشود. اینکه روزانه صفحات گوشیهای خود را باز کنیم و با صحنههایی چنین تهوعآور و نابودکننده روبرو شویم و یا در مجامع عمومی مورد شلیک بیامان این تصاویر روانخراش قرار گیریم، میتواند در کوتاه مدت جامعهای پر از عشق و دوستی و مهربانی را به جغرافیایی انباشته از خشم و نفرت و خشونت تبدیل کند. حقمان این است؟!