روزنامه وقایع اتفاقیه در گزارشی نوشت: از همان اوایل صبح تلخی که فقط مشتی از خاکستر، جای همه داراییهای پلاسکوییها را گرفت، انگار بازار بیمههای آتشسوزی هم داغتر از گذشته شد؛ اتفاق ناگواری که در کمتر از چهار ساعت، از درس عبرتی بزرگ برای مردم حکایت کرد؛ حکایتی که شاید میخواست که اینبار تاریخ را بهنفع اهالی شهر رقم بزند و در میان هزینههای آنها جایی هم برای بیمهها باز کند.
در این گزارش که به قلم فاطمه آقایی فرد انتشار یافت، آمده است: این روزها که وحشت از آتش و فرار از سرنوشتِ یکی از بلندترین ساختمانهای پایتخت، لرزه بر اندام ساکنان برجهای قدیمی انداخته، در دفاتر بیمه هم جایی برای سوزنانداختن نیست؛ دفاتری که از هزینههای میلیونی بیمهنامههای آتشسوزی به مشتریان خود میگویند و مردمی که حالا از هیچ فرصتی برای رفتن به دفاتر بیمه دریغ نمیکنند. شاید اگر سیل یا زلزله بهجای آتشسوزی، پلاسکو را نابود کرده بود، حالا بازار بیمه آتشسوزی هم مثل دیگر بازارها، در رکود بود؛ رکودی ناشی از زخم بیاعتمادی و دلسردی مردم به بیمهها و جراحتی که حالا با آوار پلاسکو، سر باز کرده است. اینکه علت فرار مردم از بیمهها چه میتواند باشد، پاسخی درخور توجه دارد؛ پاسخی که بخشی به عملکرد خود بیمهها و بخشی هم به وضعیت درآمدی مردم بازمیگردد؛ بَرجی که با خرجش نمیخواند و پس نمیتواند جایی برای آیندهنگری باز بگذارد.
** مردم و فرار از بیمهها
«بیمه، یعنی رانت و کاسبی با پول مردم»، «بیمهها، فقط دست بگیر دارن، موقع پرداخت خسارت با هزار بهانه، طفره میرن»، «هزینه برای بیمه یعنی خرج اضافی» و «فقط تبلیغه و خسارتهای سنگین رو نمیده»؛ اینها صدای مردمی است که انگار دل خوشی از شرکتهای بیمه ندارند؛ همان شرکتهایی که بهقول همین مردم، با هزار و یک ترفند، زیر بار پرداخت هزینههای سنگین خسارت نمیروند. آنهایی که مردم معتقدند از اعتمادشان سوءاستفاده کرده و جیبشان را خالی میکنند اما درست زمانی که باید دست کسی را بگیرند، پای خود را کنار کشیده و هزار جور اما و اگر میآورند؛ همانهایی که موقع جبران حادثهای، نفس مشتریانشان را میگیرند و گاه فقط مقدار کمی از حق آنها را بعد از هزار جور دوندگی، پرداخت کرده و هر طور شده از ایفای تعهدشان شانه خالی میکنند.
در مقابل همین شاکیان بیمههای بدقول، همان شرکتهایی قرار دارند که انگار با دلی پرتر و گلههایی سنگینتر از مشتریان خود حکایت میکنند؛ از افرادی که گویی حادثه را فقط بخشی از سرنوشت همسایگان خود میدانند؛ «مرگ واسه همسایهس» و با همین سهلانگاری، راههای پرپیچ و خم زندگی را طی کرده و راه میانبری برای فرداهای خود نمیگذارند؛ از کسانی که وقتی برای بیمهکردن داشتههایشان راهی دفاتر میشوند، فقط سراغ بیمههای ارزانتر را گرفته تا شاید زیر بار قیمتهای نجومی بیمهگرها قد خم نکنند تا شاید با هزینههای پایینتر، جواب منطقیتری برای وجدان بهدردآمده خود داشته باشند؛ وجدانی که با تماشای هشدارهای تبلیغاتی شرکتهای بیمه و سرگذشت دوستان و آشنایان، صدای غرولندش را هر طور شده باید بُرید. حالا با این اوصاف در یک طرف داستان، مردمی قرار دارند که از بیمهها فرار کرده و از بیاعتمادی به آنها خبر میدهند و در طرف دیگر، شرکتهای بیمهگری که با دلایلی منطقیتر همین مردم شاکی را محکوم میکنند و از بیخبری و دانش کم افراد، سخن میگویند. اینکه حق با کدامیک از چهرههای داستان است، قضاوتی سخت خواهد بود که زیر سایه اقتصاد ضعیف خانوادهها و منفعتطلبی بیمهها گرفتار شده.
** سوءسابقه بیمهها
بازنشر خبر ورشکستگی یکی، دو تا از شرکتهای بیمه و اختلاسی که در بزرگترین شرکت بیمهای کشور رخ داد، بیاعتمادی به شرکتهای بیمه را در میان مردم ریشهدار کرد و حالا مردم از بیمهها میترسند. انگار که تر و خشک با هم سوخته باشند، آتش دامن همه بیمهگذاران را گرفت. به این فضای بیاعتمادی، جیب خالی مردم را که حساب دودوتا چهارتایش با هم جور درنمیآید هم باید اضافه کرد. حقوق بسیاری از مردم از خط فقری که خود را به بالای دو میلیون تومان کشانده، بسیار پایینتر است و دخل و خرج آنها، شکافی عمیق را تجربه میکند و این شکاف هر ماه هم عمیقتر میشود. در چنین شرایطی، مردمی که جیبشان از دخل روزانه گشادتر است و در تأمین هزینههای معاش و سرپناه ماندهاند، دیگر نمیتوانند به بیمهکردن اموال خود فکر کنند، «مگر ما چه داریم که به بیمه حوادث و آتشسوزی فکر کنیم، هیچ نداریم، همین هم بسوزد، اتفاقی نمیافتد.»
زیاد هستند مردمی که به بیمه حوادث و آتشسوزی اینچنین نگاه میکنند؛ همانهایی که تا پیش از اجباریشدن بیمه شخص ثالث خودروها، حاضر به بیمهکردن خودروی خود نبودند و حالا همان نگاه را به بیمه حوادث دارند. در کنار این نگاه، هستند افرادی که ترس از آینده دارند و وجدانی که با شنیدن خبر حوادثی همچون پلاسکو بهدرد میآید و میخواهند هر طور شده، صدای وجدان نگران خود را پایین بیاورند و به سراغ بیمهها میروند اما با شرایطی خاص که با جیبشان همخوانی داشته باشد. یکی از کارشناسان بیمه در اینباره به «وقایعاتفاقیه»، میگوید: «اشتباه مردم درست همینجاست که بهسمت شرکتهایی با قیمت پایینتر سوق پیدا میکنند؛ مؤسساتی که توان مالی خوبی ندارند و درست سر بزنگاه ورشکسته شده و بازار بیاعتمادی به بقیه شرکتهای بیمه را هم داغتر میکنند.» او با اشاره به تعداد بالای شرکتهای بیمه در کشور بهویژه در سالهای اخیر میگوید: «برخی از بیمهها حتی توانایی خرید یک ساختمان را ندارند و با این بنیه خیلی ضعیف، مردم را مجاب میکنند که اموال خود را بیمه کنند و در هنگام حادثه فقط بخش کوچکی از خسارت را پرداخت میکنند؛ این همان موضوعی است که مردم را به بیمهها دلسردتر میکند.»
به گفته یکی دیگر از کارشناسان، «برخی از شرکتهای بیمه با شکستن هزینهها، سهم زیادی از بازار را گرفتهاند و مشتریهایی با پشتوانه مالی بسیار کم را جذب خود میکنند اما غافل از اینکه شکستن قیمت بیمهنامهها از سوی این مراکز شاید به قیمت از دسترفتن همه داراییهای بیمهشدگان تمام شود؛ اتفاقی که فردا، کسی پاسخی برایش ندارد و نتیجهاش همین بیاعتمادی به شرکتهای بیمه میشود.» آگاهی از پشتوانه مالی بیمهها آنقدر اهمیت دارد که به گفته کارشناسان بیمه، باید قبل از هرگونه اقدامی برای خرید بیمهها، از آن مطمئن شد. از نگاه یکی از همین کارشناسان، اگر ساختمان پلاسکو بیمه بود، شاید بیش از 70 درصد شرکتهای بیمه کشور حالا در معرض ورشکستگی بودند.
** بیمهنامه را نخوانده امضا میکنند
بیراه نیست اگر بگوییم برخی از بیمهها مشتریمدار نیستند و شاید در ایجاد حس بیاعتمادی به مردم، چندان هم بیتقصیر نبودهاند اما به عقیده یکی از کارشناسان بیمه، «وقتی مردم برای خرید بیمهنامهها به ما مراجعه میکنند، لیست بلندی از شرایط عمومی قرارداد وجود دارد که در آن به مواردی که شامل پوشش یا عدم پوشش هزینههای بیمه در هنگام خسارت میشود، اشاره شده است اما بیشتر مردم انگار که حوصله مطالعه را نداشته از خواندن آن طفره میروند و در هنگام خسارت از بیمهها انتظار دارند تا تمام هزینهها را یکجا به آنها پرداخت کنند.»
او ادامه میدهد: «مردم فقط به اطلاعاتی که از سوی بیمهگذار به آنها داده میشود، اکتفا میکنند و بدون اینکه بندهای آن را مطالعه کرده و از درستبودن مفاد آن مطمئن باشند، قرارداد را امضا میکنند. پس از آنکه به مشکل برخورد کردند، شرکتهای بیمه را مقصر میدانند، درحالیکه امضای خودشان پای قرارداد هست. در این شرایط، کسی مطالعه نکردن مفاد قرارداد را نمیبیند و فقط میگویند که به ما نگفته بودند که این شرایط را دارد، درحالیکه شرایط مکتوب به آنها داده شده است.»
** از همان کودکی آموزش دهیم
اینکه چرا مردم از بیمهها فرار میکنند، شاید بیارتباط با سبک زندگی و فرهنگ کشورها نباشد. به گفته کارشناسان، در ایران تنها بیمهای که در کانون توجه مردم قرار دارد، فقط بیمه شخص ثالث است؛ بیمهای اجباری که از سوی دولت اجباری شده و اگر مالک خودرو، بیمه شخص ثالث نداشته باشد، از بسیاری از خدمات همچون طرح ترافیک محروم بوده، جریمه شده و حتی خودرویش توقیف میشود. براساس گزارشها، علاوه بر فرهنگ، سطح توسعه کشورها و درآمد سرانه هم میتوانند در میزان گرایش مردم به بیمهها مؤثر باشند.
بهطور مشخص در بخش بیمه عمر، در کشورهای اروپایی بهطور میانگین 60 درصد، در آمریکا 85 درصد و در کانادا 90 درصد مردم، از بیمه عمر استفاده میکنند اما در کشورهای کمتر توسعهیافته، این رقم فقط هشت درصد و در ایران متأسفانه سه درصد است. بهنظر میرسد این حاصل اطلاعرسانی و فرهنگسازی گسترده در این جوامع بوده که حتی پایینترین دهکهای درآمدی را در کشورهایی همچون هند، مجاب به خرید بیمه عمر کرده است. به گفته یکی از نمایندگان بیمه، تا زمانی که اجباری در کار نباشد، مردم به سمت بیمهها نمیآیند؛ به عبارت دیگر، تا اتفاقی نیفتد، کسی به سمت بیمههایی از قبیل آتشسوزی و ... نمیآید. شاید هم بهتر است بگویم، مردم را از همان کودکی در مدرسهها با بیمهها آشنا کنیم و کمکم فرهنگ استفاده از آنها را در میان مردم رواج دهیم.