bato-adv
کد خبر: ۲۶۸۰۸

این دفعه کاری می کنیم کارستان

گفتگو با محمد رضا خاتمی

تاریخ انتشار: ۱۲:۵۲ - ۱۹ خرداد ۱۳۸۸


گفت‌وگو با رضا خاتمي به مثابه گفت‌وگو با محمد خاتمي است چه آنكه هر دو از يك تبار و از يك انديشه هستند اصلاح طلبي كه خود به عنوان يكي از كانديداهاي رياست جمهوري به شمار مي رفت ولي امروز اميدوار به پيروزي مير حسين موسوي است. 

گفت وگو با مرد اول جبهه مشاركت در نيمه‌هاي شب و در منزل او همراه با حضور نوه بنيانگذار انقلاب ويعني همسرش زهرا اشراقي صورت گرفت.

رضا خاتمی از سال 76 به بعد در فضای سیاسی کشور مطرح شده است و قبل آن آنچنان در عرصه سياسي مخصوصا فضای رسانه‌ای آنچنان مطرح نبوده و برخي معتقدند كه شما به خاطر آقای خاتمی بيشتر مشهور شديد .
من معتقدم کل اصلاح‌طلبان و اصلاحات مدیون آقای خاتمی هستند حضور جدی آقای خاتمی سبب شد که یک نسل جوان جدیدی که ناشناخته بودند و گردش بسته قدرت اجازه نمی‌داد آنها وارد این مدار بشوند و مسوولیت بپذیرند این دایره بسته قدرت شکسته بشود و آنها بتوانند خودشان را نشان بدهند شما اصلا به مجلس ششم نگاه کنید، یک نسل جدیدی هستند که در انقلاب فعال بودند اما ناشناخته بودند و دوم خرداد و اصلاحات سبب شداين افراد روی کار بيايند و من هم یکی از آنها بودم این به معنای آن نیست که قبلا آنها فعالیت نداشتم زيرا من فعالیت‌های دانشجویی در انجمن‌های اسلامی و در سطوح مختلف داشتم و در زمان آقای شهید رجایی شاید حدود یک سال در وزارت ارشاد مسئوليت داشتم بودم و مشاور وزیر بودم ودر سپاه تهران هم مسوولیت و به نظر من دوم خرداد یک فرصت بسیار خوبی بود برای کساني که مایل بودند که در این عرصه فعال شوند و من هم از این طریق وارد شدم بازم تاکید می‌کنم همه ما در این عرصه مدیون آقای خاتمی هستیم که فضای جدیدی را ایجاد کرد برای من شاید موقعیت بیشتری حاصل شد به هر حال برادر آقای خاتمی بودن یک اعتبار بیشتری نسبت به هم‌نوعان من می‌داد که بسیاری از آنها شاید از من شایستگی بیشتری را داشتند.

شما در بخش ابتدایی صحبت‌تان از همکاری با دولت شهید رجایی در یک مقطعی صحبت کردید برخي معتقدند يكي از علل روی کار آمدن آقای احمدی‌نژاد به واسطه شبیه‌سازی‌ که با شهید رجایی می‌شد بود زيرا ایشان در شعارهایشان یا اطرافیانشان بحث شهید رجایی را پررنگ می‌کردند می‌خواستم به هر حال شما با توجه به شناختی هم که از این دولت دارید آیا این شبیه‌سازی را به صلاح می‌دانید و اگر بخواهیم یک دیدگاه منصفانه‌ای داشته باشیم فکر می‌کنید که اين شبيه سازي منصفانه بوده است. 

معتقدم روی کار آمدن دولت نهم هیچ ارتباطی با اين شبیه‌سازی نداشت و روي كار آمدن دولت نهم دلايل مختلفي داشت كه مهم‌ترین آن اشتباه تاکتیکی اصلاح‌طلبان بود در آن زمان این را ما بارها اعلام کردیم و در تحلیل‌های درون‌گروهی‌مان آن را گفتیم و منتشر هم کردیم بنابراین این فرصت ما به احمدی‌نژاد و دولت نهم داديم البته بعد آنها سعی کردند در شعارها خودشان را با شهيد رجايي شبیه‌سازی کنند اما به نظرم کمترین تشابهی سیاست‌های دولت نهم و رفتارهای دولت نهم با آقای رجایی داده آقای رجایی اولا دولتش را ببینید یک دولت کارشناسی در سطح خودش بود یک دولتی بود که حالا با دنیا ببینیم چه گونه بود در مسائل اقتصادی و جمع کردن مسائل داخل کشور، رفتارش با گروه‌های سیاسی حتی مخالفان خودش، رفتارش در برابر آزادی‌ها و حقوق مدنی ملت همه این موارد را اگر بتوانیم كنار هم بگذاريم و رفتارهاي دولت نهم هم رصد كنيم کمترین تشابهی را می‌بینیم ضمن اینکه یک نکته دیگر را باید در نظر داشت و آن مقتضیات زمان هست اگر خود شهيد رجایی در مقطع فعلي بود با رجایی دهه 60 خیلی متفاوت بود برای اینکه نیازهای کشور و جامعه ما متفاوت شده است و ویژگی آقای رجایی در این بود که مرد زمان خودش بود در حالی که دولتمردان امروز ما مرد زمان خودشان که نه مردان شاید یک قرن پیش هم نیستند و این مشکل ایجاد کرده است حالا میزان صداقت و اخلاص را که ما نمی‌توانیم اندازه بگیریم ما عملکردها را فقط می‌گوییم به گمان آن چیزی که فقط می‌توان قبول کرد این است که آقایان مدعی هستند در شعار مشابه آقای رجایی هستند اما در عمل به نظرم هیچگونه شباهتی ندارند. 

يعني دولت نهم هیچ عملکر مثبتي نداشته است؟
نه. اینگونه نمی‌شود گفت اصلا به هر حال هر کسی بیاید روی کار یکسری کارهای مثبتی می‌کند به دلیل اینکه می‌خواهد بماند نیت در اینجا مهم است. اگر یک دولتی همه کارهایش خطا و اشتباه باشد که این در حقیقت به خودش جفا کرده است. دولت نهم هم مثل هر دولت دیگری در هر جای دنیا بخواهیم بگوییم یکسری از نمرات مثبت دارداما مهم جهت‌گیری و برایند کارها است که من با کمال تاسف باید بگویم جهت‌گیری دولت نهم جهت‌گیری اشتباه و برایند کارها منفی است. 

نمونه‌اش در همه اوضاع و احوال کشور می‌دانید. در امر اقتصاد ،سیاست چه سیاست داخلی چه سیاست خارجی در امر فرهنگ این هم حرفی نیست که فقط منتقدین دولت بزنند یعنی منتقدین دولت از جناح مقابل دولت از غیر از اصولگرایان.و به نظرم اجماعی که در خراب بودن وضعیت وجود دارد در کشور ما بی‌نظیر است اجماعی که در میان چپ و راست، اصلاح‌طلب و محافظه‌کار، اصولگرا و اصلاح‌طلب همه اینها را که روی هم بگذاریم می‌توانم به جرات بگویم که 90 درصد ، نخبگان کشور از هر جناحی كه می‌خواهند باشند در این مساله اتفاق نظر دارند که دولت نهم نه تنها گام مثبتی در مجموعه پیش بر نداشته است بلکه ما را سال‌ها به عقب برده است و امروز می‌بینیم که جناح اصولگرا امروز در انتقاد از اصلاح‌طلبان هم حتی پیشی گرفته‌اند شاید بخشی از آن دعواي سر قدرت باشد اما به هر حال این امر کاملا در روزنامه‌ها، رسانه‌ها و سایت‌ها مشهود است. 

برخی هم معتقدند دوات نهم اين موهبت را براي اصلاح طلبان داشته كه برخي اصولگراها را اصلاح طلب كرده است ...
من فکر می‌کنم اگر از دید جناحی و حزبی نگاه بکنیم ما باید خوشحال باشیم یعنی عملکرد دولت نهم سبب شده است که امروز مردم در جاهای مختلف با چراغ دنبال اصلاح‌طلبان بگردند. اما اگر از منظر منافع ملی بنگريم همه ما ناراحتیم، هیچکس سود نکرده است وقتی مملکت پایه‌های اقتصادش خراب بشود، زمینه‌های توسعه از بین برود، جایگاه جهانی‌اش سقوط و رابطه بین ملت و حکومت تا اين حد تضعیف شود طبيهي است كه همه ما باید ناراحت باشیم در واقع امروز آن مهم که سبب اجماع برای تغییر در وضعیت موجود شده است اين مساله است كه چه اصولگرا و چه اصلاح‌طلب همه می‌گویند ایرانی باید باشد که ما با هم بتوانیم رقابت بکنیم ایرانی باید باشد که ما بتوانیم به اصطلاح برنامه‌های خودمان را پیاده بکنیم. اكنون این خطر وجود دارد که آینده کشور در حقیقت به مخاطره افتاده است و از این لحاظ من فکر می‌کنم که هر ایرانی دلسوزی باید غصه بخورد و باید افسوس فرصت‌های از دست رفته را بخورد هیچ ایرانی دلسوزی از اینکه رقیبش اينگونه شکست می‌خورد ولی به قیمت نابودی و ویرانی ایران نمی‌تواند خوشحال باشد.
 
ما دعا می‌کردیم آقای احمدی‌نژاد و دولت نهم با ما مخالفت بکنند اما واقعا کشور را یک گام به پیش ببرند اگر این کار صورت می‌گرفت همه ما راضی‌تر از وضعیت امروز بودیم اما به هر حال این عملکرد دولت نهم سبب شده است که من به نظرم مردم را به این هوشیاری و بیداری برساند که اگر اجازه تغییر را به آنها داده بشود و انتخابات سالمی برگزار بشود انشاءالله این دفعه کاری كنيم کارستان که ما خیالمان راحت باشد که با رفتن و آمدن دولت‌ها چرخ توسعه کشور اینگونه لنگ نمی‌خورد و نمی‌شکند این آرزوی ماست صرف نظر از اینکه چه کسی روی کار بیاید من معتقدم که ادامه وضع موجود چیزی نیست که مطلوب هیچکس باشد. اینکه می‌بینید شعارهای اصلاح‌طلبانه داده می‌شود در حقیقت به نوعی اقرار به ناکارآمدی برنامه‌های دولت نهم است گرچه در زمان‌های قبلا این شعارها کم و بیش داده می‌شد ولی الان وقتی یک موشکافی‌ای بکنیم با رفتارهای عقلای جناح‌های مختلف را من فکر می‌کنم که همه در باطن خودشان دارند می‌گویند که هیچ راهی برای بهبود وضعیت کشور نیست جز اصلاحات. 

حالا ممکن در اصلاحات تعریفش، چهارچوب‌هایش و اهداف مرحله‌ایش اختلاف نظر وجود داشته باشد و من فکر می‌کنم اصلاحات نیاز کشور است که امروز همه به خاطر رفتار دولت نهم این نیاز را بیش از پیش با گوشت و پوست خودشان حس می‌کنند. 

شما گفتید مردم با چراغ دنبال اصلاح‌طلبان می‌گردند ولي آقای خاتمی قبل از اینکه وارد عرصه انتخابات بشود دلایلی برای نیامدنش داشت كه مهمترين آن اين بود كه مردم توقعاتی از ما دارند و وقتی با این سطح خرابی بخواهم کار کنم سال‌ها طول می‌کشد و همين مردمي كه با چراغ دنبال اصلاح طلبان می‌گردند ولی اگر سقف انتظارشان برآورده نشود فکر نمی‌کنيد از شما رویگردان شوند؟
من این توفیق را داشتم که در جمع‌های مختلف و در بین اقشار مختلف باشم درست است که مردم احساس می‌کنند که به خاطر عوامل مختلف خیلی به لحاظ اقتصادی، زندگی، رفاه و معیشت ضرر کردند و عقب افتاده‌اند و فرصت‌های خیلی خوبی از دست رفته است من نمی‌خواهم بگویم این مشکل فقط مربوط به یک دولت است شاید قصور همه‌جانبه بوده است از طرف همه دولت‌ها بوده است یا عوامل خارجی، خارج از اراده ما حالا چه عوامل بیرون از مرزها چه عوامل طبیعی و غیرطبیعی بیرون مرزها سبب این شده است که ما نتوانیم نیازهای مردم‌مان را برآورده کنیم که با کمال تاسف من باید بگویم که مردم آنهایی که سابقه دارند به لحاظ زندگی شخصی‌شان وقتی مقایسه می‌کنند نسبت به 30 سال پیش عقب رفته‌اند اما مردم می‌دانند که این عقب رفتن بخشی از آن به خاطر استقلال‌طلبی، آزادی‌خواهی و عزتی است که آنها به دست آورده‌اند امروز هم من معتقدم که مردم ما واقع‌بین هستند علی‌رغم اینکه خواسته‌ها و مطالبات بالا و بلند اما بر حقی دارند اما می‌دانند که رسیدن به این خواسته‌ها نیاز به زمان دارد آن چیز که برای مردم مهم است جهت‌گیری‌ها است مردم ببینند دورنمایی که برای آنها ترسیم می‌شود دورنمای امیدوارکننده‌ای است.
 
حتی من این را به صراحت می‌خواهم بگویم که بسیاری از مردم ما و نسل ما این را پذیرفته‌اند که شاید نسل خودشان نتواند که آن گونه که باید و شاید از مواهب طبیعی و نعمت‌های خدادادی استفاده کنند اما راضی هستند اگر فرزندان آنها آینده بهتری می‌توانند داشته باشند باز هم مجاهدت و ایستادگی کنند مهم این است که یکی ببیند این جهت‌گیری، جهت‌گیری درستی است دورنما، دورنمای امیدوارکننده‌ای است و دوم اینکه مسوولینی که بر سر کار می‌آیند صداقت داشته باشند در رفتارشان هیچ‌کس از مسوولین ما یعنی مردم از مسوولین ما انتظار ندارند .بعضی برنامه‌ها ممکن است که با توفیق همراه نباشد بعضی از کارها ممکن است که هزینه‌های مردم را زیاد بکند اما وقتی ببینند که آن کسی که دارد این کارها را انجام می‌دهد صادقانه انجام می‌دهد دنبال منافع شخصی، جناحی و شخصی‌اش نیست دنبال چسبیدن به صندلی قدرت نیست بلکه واقعا می‌خواهد خدمت بکند آن وقت حاضرند همه مشقاترا تحمل کنند به امید رسیدن به آن آینده بهتر. ما گرفتاری‌ای که پیدا کردیم در به هر حال الان یا شاید کم و بیش در گذشته این بوده است که آن چیزی که مزیت انقلاب اسلامی جمهوری اسلامی بوده است.
 
یعنی مسوولی از جنس خود مردم، ساده و برنامه‌ریز، دنبال حل مشکلات مرد مو مردم احساس می‌کنند که این همه خوبی امروز به ریا، فریب و متاسفانه دروغ تبديل شده است وقتی می‌بینند معیشتشان روزبه‌روز بدتر می‌شود و در رادیو و تلویزیون می‌گویید مملکت گل و بلبلی است وقتی مردم امروز صبح بیرون مي روند و می‌بینند جنسی که می‌خواهند بگیرند نسبت به روز گذشته چند درصد گران‌تر شده است نمی‌شود بگویید که مثلا محله ما ارزان است. مردم نمی‌توانند ببینند که باغات و مزارع کشاورزی‌شان به قیمت ورود بی‌رویه محصولات غذایی و میوه‌جات و مرکبات و سبزیجات خارجی دارد از بین می‌رود. خوب اینها دارند با گوشت و پوستشان دارند حس می‌کنند آن وقت بعد شما بیاید دم از بهتر شدن تولید کشاورزی بزنید یا وقتی شما می‌روید در کارخانه‌ها می‌بینید یکی پس از دیگری کارخانه‌ها تعطیل می‌شوند کارگرانشان را دارند اخراج می‌کنند شما چه گونه می‌خواهید از رشد اقتصادی، رشد صنعتی در این کشور حرف بزنید این را مردم دارند با گوشت و پوست خودشان می‌بینند.
 
اما دریغ از یک معذرت‌خواهی از مردم دریغ از یک اعتراف به اینکه یک برنامه ما ممکن است اشتباه باشد و ما باید اصلاح بکنیم خودمان را وقتی پیچ رادیو و تلویزیون را باز می‌کنيم ،مي بينيم كخ همه چیز گل و بلبل است و این سبب می‌شود که مردم ما در حقیقت آن عنصر اصلی‌ای که سبب پیروزی انقلاب و پیروزی در دفاع مقدس شد از بین برود و آن عنصر، عنصر اعتماد بین مردم و حکومت است و من فکر می‌کنم یکی از مشکل‌ترین کارهایی که دولت بعدی دارد که انشا‌ءالله آقای مهندس موسوی باشد بازسازی این اعتماد است چون به هر حال کسانی که مثلا آقای مهندس را می‌شناسند از این لحاظ کاملا خیالشان راحت است ولی مردم عادی به خصوص نسل جوان ما فکر می‌کنند هر کس دیگه‌ای که به جمهوری اسلامی می‌آید مثل دولتمردان فعلی خواهد بود این یک مشکل عمده‌ای است برای دولت بعد من معتقدم اگر این اعتماد بازسازی بشود ایران آنقدر سرمایه دارد که خیلی راحت بشود این خرابی‌ها را نه در عرض یکی دو سال اما در ظرف 4 سال بسیاری از این خرابی‌ها را تا حدودي مي توان جبران كرد. 

آقای خاتمی اگر اجازه بدهید من این بحث را سوق بدهم به وضعيت فعلی. بعد از انصراف خاتمی برخی از اعضای شاخص جبهه مشارکت دیداری داشتند با آقای میرحسین موسوی و شما هم در آن جلسه بوديد . می‌خواهم بگویم در آن جلسه چی گذشت که خروج آن جلسه حمایت از مهندس میرحسین موسوی ؟
اولا ارتباط ما با مهندس موسوی جدید نیست ما از زمانی که حزب را تاسیس کردیم در سال 77 در مناظر‌های مختلف همیشه خدمت آقای مهندس می‌رسیدیم مسائل خودمان را مطرح می‌کردیم راهنمایی می‌گرفتیم تحلیل‌های همدیگر را گوش می‌کردیم بعدا هم که در مجلس رفتیم ارتباط بیشتر شد حتی آقای خاتمی جلساتی داشت که عده‌ای برای مشاوره با ایشان می‌آمدند ما هم بودیم و آقای مهندس موسوی هم بودند این جلسات مداوم و ممتد ادامه داشت و مشارکت با شناختی که به آقای مهندس موسوی داشت احتیاج به هیچ محرکی در حمایت از آقای مهندس موسوی نداشت. 

طبیعی بود وقتی آقای خاتمی بود ما فکر می‌کردیم هیچکس بهتر از آقای خاتمی نیست گرچه قبل از اینکه آقای خاتمی هم بیاید خیلی تلاش ‌کردیم كه آقای موسوي بیاید اما به هر حال وقتی که آقای مهندس موسوی مقداري تردید داشت اعلام كرديم آقای خاتمی بايد بيايد و همه از آن حمایت بکنند حتی خود مهندس موسوی هم این را گفتند که اگر آقای خاتمی ماند تردید نکنید که من در حمایت از آقای خاتمی می‌رفتم کنار.
 
ولی این یک موضوع منطقی و عقلانی بود احتیاج به بحث ندارد و از بدیهیات بود. این هم نه به خاطر اینکه لزوما آقای خاتمی شخصیت بی‌بدیلی است که هیچکس دیگر مثل آن نیست به هر حال خدا عنایت کرده و یک سابقه‌ای ایشان دارند پایگاهی که آقای خاتمی دارد در جامعه ما پایگاهی است که فعلا کم نظیر است اما بعد که آقای خاتمی كنار رفت ما تردید نکردیم که باید از آقای موسوی حمایت کنیم و اتفاقا آقای میردامادی یک ملاقات خیلی مفصلی با آقای موسوی داشتند ولی در این ملاقات ما شرط و شروطی نداشتیم و آقای مهندس موسوی هم شرط و شروطی نداشت بیشتر تجزیه و تحلیل اوضاع و کارهایی که باید صورت بگیرد که آقای مهندس موسوی با قدرت به پیروزی برسند مطرح شده بود بعد از آن بیانیه جبهه مشارکت منتشر شد و در اين دیدار یک صحبت اصلی ما اين بود که ما به عنوان جبهه مشارکت از شما(مهندس موسوي) هیچ نمی‌خواهیم نه می‌خواهیم كه ما را وزیر کنید نه می‌خواهیم وکیلشويم و نه حتی می‌خواهیم یک امکاناتی به عنوان تحزب در اختیار ما بگذارید و همینکه شما از تحزب دفاع می‌کنید برای ما کافی است. 

یعنی دفاع شما از تحزب هم موتلفه سود می‌برد هم ما و اینکه شما از آزادی‌ها دفاع می‌کنید برای ما کافی است اینکه شما به فکر اقتصاد کشور و نجات اقتصاد کشور هستید برای ما کافی است اینکه شما احساس می‌کنید که باید سایه جنگ و تحریم را از سر کشور هرجوری هست برداشت برای ما کافی است ما معتقدیم شما وقتی آمدید ما به عنوان یک حزب خودبه خود زمینه را کار را داریم ما نه سهم می‌خواهیم نه پست می‌خواهیم نه توقع حزبی و جناحی و فردی از شما داریم این را اول صحبت‌مان گفتیم البته ما تحلیل‌های خودمان را هم ارائه دادیم که خوشبختانه آن موضوعي که همه دوستان ما در آن جلسه اذعان داشتند و از قبل هم می‌دانستيم همپوشانی تقریبا کامل این مواضع بود گرچه در اولویت‌ها ممکن است تفاوت وجود داشته باشد مثلا فرض کنید در اقتصاد ممکن است هویت آقای مهندس موسوی مثلا با اولویت جبهه مشارکت تفاوت داشته باشد مگر اولویت آقای خاتمی و جبهه مشارکت یکی بود ؟

و اصلا اصلاح‌طلبی ویژگی‌اش این است که در درونش تکثر است و ویژگی مهمترش این است که این چند صدایی می‌توانند با هم کار کنند و انشاءالله تلاش کنیم و آقای مهندس موسوی هم به پیروزی برسد من فکر کنم آقای مهندس موسوی هم به پیروزی برسد از جمله کسانی که سود می‌کنند اصولگرایان هستند برای اینکه آقای احمدی‌نژاد آنها را به خودش بسته و دارد به ته دریا می‌برد آقای احمدی‌نژاد ودولت نهم یک وزنه بسیار سنگینی شدند و به پای اصولگرایان بسته شدند و همراه غرق شدن خودشان آنها را هم غرق می‌کنند آنها هم دنبال نجات هستند اما متاسفانه اراده نجات در آنها نیست. 

برخي ازچهرهاي اصولگرا معتقدند خیلی‌ها می‌آیند پیش ما می‌گوییند احمدی‌نژاد ولی در روز راي گيري به مير حسين راي مي دهند......
بله واقعا اینگونه و من می‌گویم آنها علاوه بر نجات کشور،نجات خودشان هم در این است و به نظر من اگر آقای احمدی‌نژاد چهار سال ديگر بماند نه از اصولگرایی نام و نشانی باقی خواهد ماند نه از اصولگرایان، آنها باید خیلی تلاش کنند خودشان را از این بدنامی نجات دهند آیا می‌توانند یا نمی‌توانند باید منتظر باشیم.

آقاي دکتر چرا اكنون احزاب سنتی و ریشه داري مانند جامعه روحانیت مبارز در قبال حمايت از احمدي نژاد سکوت کردند؟
معتقدم رفتاری که مخالفین اصلاحات حداقل از زمان اصلاحات یعنی زمان دولت آقای خاتمی شروع کردند و دین را ابزار بقاء خودشان در قدرت کردند و برای رسیدن به هدف استفاده از هر وسیله‌ای را مجاز شمردن بخش عظیمی از روحانیت ما از آنها زده شد برای وقتی می‌بینند که یک حزب و یک فردی از موقعیت آنها سوءاستفاده می‌کند و به نام روحانیت و به نام دین در حق مردم ظلم روا می‌دارد آنها نمی‌توانند خیلی در این عرصه بمانند الان شما ببینید.
 
اگر روزنامه‌های سال‌های مثلا 77، 78 را ورق بزنید از موضع‌گیری‌های مراجع و علمای بزرگ پر بود مثلا در محکومیت یک فرد یا یک جناح.الان چه خبر است و این نقطه مثبت برای یک رئیس‌جمهور نیست که مراجع راهش ندهد و اينكه جامعه روحانیت مبارز نمی‌تواند علی‌رغم فشارهایی که بر آن وارد شده از احمدي نژاد حمایت کند به خاطر احساس خطری است که آنها از سوءاستفاده از دین می‌كنند

آقای خاتمی چرا برخي از حمايت مشاركت و مجاهدين انقلاب از ميسر حسين موسوي آزرده خاطر هستند و به همين دليل از موسوي انتقاد مي كنند؟
به نظر من به دليل اثرگذاری این نیروهاست، به هر حال جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین و گروه‌هایی نظیر اینها علی‌رغم همه فشارهایی که بر رویشان بوده محدودیت‌هایی که دارند روزنامه‌هایشان را بستند تریبون‌هایشان را بستند همه وابستگان آنها را در انتخابات‌های مختلف رد صلاحیت کردند و یکی از اثرگذارترین نیروهای سیاسی در داخل کشور هستند امروز ببینید بخش‌هایی که دست خود آنهاست مثلا مناظره می‌خواهند بگذارند رادیو، تلویزیون و جاهای دیگر اگر می‌خواهند یک برنامه اثرگذار باشند یک طرفش یا باید از جبهه مشارکت باشد یا از سازمان مجاهدین. فشارها به خاطر همین اثرگذاری‌اش است یکی از آن به خاطر این است که می‌خواهند اختلاف و تفرقه بیندازند و به نظرم آقای مهندس را از بخش اثرگذار جبهه اصلاحات محروم کنند و دليل ديگر اين است كه رای آقای مهندس را کم کنند یعنی مثلا به بخش‌هایی که تحت نفوذشان اطلاعیه می‌دهند که اینها (جبهه مشاركت)آمریکایی هستند و این شبیه‌سازی به اين علت است که مي خواهند رای مهندس موسوی ریزش کند. 

اما اين ترفند دو دلیل به نتيجه نمي‌رسد یکی آزادگی و مردانگی خود آقای مهندس موسوی که بچه‌هاي مشاركت را می‌شناسد و به کارآمدیشان اعتقاد دارد و صداقت و پاکیشان دفاع می‌کند نکته دوم این است که آنقدر اوضاع خراب است که خود اصولگرایان آنها هم آمدند از آقای مهندس موسوی حمایت کنند فارغ از اینکه ما هم حمایت کردیم و تقریبا شاید اجماعی که روی آقای مهندس موسوی دارد صورت می‌گیرد این نقشه آنها نقش بر آب شده است اینکه حالا در اوضاع دیگه ایام آینده اینها چه برنامه‌ها و چه نقشه‌هایی داشته باشند خدا می‌داند من به نظرم تنها راه مقابله با این سیاست‌ها ایستادگی است نه چیز دیگر .تسلیم نباید شد. 

شما اگر در مقابل فشارهای طرف مقابل یک قدم به عقب بیایید آن یک قدم مطابق است با شکست کامل و از دست دادن همه نیروهایتان به همین دلیل است که آقای موسوی، ما و دیگرانی که امیدواریم به تغییر از این تبلیغات و فشارها نمی‌ترسیم و همه‌مان ایستادیم و انشاءالله پیروزی هم از آن ما خواهد بود. 

بگویم امروز یک توطئه‌ای در جریان است که مخالفین آقای مهندس موسوی مشغول ايجاد آن هستند و این توطئه در حقیقت آن سیاست این همانی است، یعنی می‌خواهند تبلیغ کنند که ميرحسين با احمدي نژاد فرقی ندارد‌. مثلا در رادیو و تلویزیون در 20:30 در جاهای دیگه گوشه‌هائي را از سخنان مهندس موسوی پخش می‌کنند كه شايد در آن مورد آقای احمدی‌نژاد تندتر هم صحبت كرده باشد.
 
بايد موظب این توطئه بود، معتقدم آقای مهندس و دوستان ايشان بايد خیلی جدی این توطئه را ببينند و این تفاوت‌ها را بشکافند. با کمال تاسف عدالت هم مثل همه ماجراهای دیگر توسط آقایانی که خود اسم خودشان را اصولگرا می‌گذارند به انحراف کشیده شده و رسما آقای احمدی‌نژاد در در صحبت‌هایش به منزله کمیته امداد ‌شدن مملکت است شما ببینید امروز آقای احمدی‌نژاد که آمدند قومیت‌های ما را از بین برده‌ است و نه فقط آن را از بین برد و کسانی رابه عنوان مثال در مناطق سنی نشین منسوب کردند که به ضدیت با اکثریت مردم مشهور هستند این معنی عدالت است؟ از این ظلم و تبعیض بیشتر می‌شود؟ 

عدالت جنسیتی كه در اين دو.لت اصلا مفهومی ندارد؟ آيا این عدالت است که آقای رئیس‌جمهور برای خانم صابری که من تردید دارم که اصلا ایشان جاسوس بوده برای یک کسی که پاسپورت آمریکایی دارد اینگونه یقه‌درانی کند و نامه بنویسد اما روحانیون ما، کارگران ما، معلمان ما در زندان بپوسند؟ الان شما روی سایت‌ها نگاه کنید، خانواده‌ای می‌گوید ما چندین‌ماه است که از بچه‌ام خبر ندارم؟

شما از عملکرد میرحسین در گذشته گفتید برخی‌ها مي گويند که رهبر فقيد انقلاب با سياستهاي مير حسين مخالف مخالف بود ،شما تایید می‌کنید؟
امام اصولا بناش در دخالت در امور اجرایی نبود خوب ما رئیس‌جمهور داریم نخست‌وزیر داریم مجلس داریم خودشان کار می‌کنند حالا یک بحرانی پیش می‌آید؟ دعوایی می‌شد، اختلافی بالا می‌گرفت امام می‌آمد نصیحتشان می‌کرد و می‌گفت خودتان بروید و بعید نیست که امام با بعضی از سیاست‌ها مخالف باشد يا با بعضی از تصمیمات مجلس و رئيس جمهور و نخست وزير مخالف بود ولی امام مشی‌اش این بود که من کار که به دست کسی سپردم بايد خودش پیش ببرد اما حمایت‌های همه‌جانبه امام را که نمی‌شود منکرش شد، اتفاقا در آن زمان چون جنگ و تحریم بود مسائل اقتصادی خیلی مسائل مهمی بود و بنابراین من این را می‌توانم بگویم که در مجموع امام از اداره کشور راضی بود البته من این را تردید ندارم که امام با اقتصاد سوسیالیستی و دولتی مخالف بود اما امام شرایط زمان و مکان را هم می‌دانست و نكنه ديگر اينكه 90 درصد کسانی که امروز در امور سیاسی، فرهنگی ،اقتصادی اصلاح‌طلب هستند از آن مرحله(دوران دفاع مقدس) گذشته‌اند و به این مرحله رسیده‌اند و اصلا احترامی که ما باید به اینها بگذاریم به خاطر تکاملشان است اگر یک کسی بگوید من مادرزاد اصلاح‌طلب بودم و مادرزاد با اقتصاد دولتی مخالف بودم چنين چيزي واقعيت ندارد ما اگر امروز برگردیم به یک جنگ و تحریم همه‌جانبه شما فکر می‌کنید ما چه کار باید بکنیم؟
 
ما باید یک کاری کنیم که رزق مردم در حداقل ممکن به دستشان برسد و مردم ما خوب می‌دانند هر چند جوان‌های ما تجربه آن زمان را ندارند و بعضی از این تبلیغات سوء ذهن آنها را آشفته کند اما خوشبختانه این هم اثر نداشته امروز بزرگ‌ترین حامی مهندس مسوي جوان‌ها هستند یعنی هیچ کاندیدای دیگری امروز به اندازه موسوی حامی جوان ندارد و این نشانه بلوغ و شایستگی جوانان ما است که علی‌رغم اینکه حضور فیزیکی در آن دوران نداشته‌اند ولی کاملا مطالعه کردند اوضاع و احوال را می‌دانند و اسیر این تبلیغات سوء نمی‌شوند.

برچسب ها: خاتمی انتخابات
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین