از ستاد ضداصلاحات تا حذف توسط اصولگرایان
لاریجانی در دهه هفتاد، شخصیتی متفاوت از امروز داشت. او در این دوران از نیروهای سیاسی نزدیک به موتلقه و راست سنتی محسوب میشد. پیش از انتخاب به عنوان عنوان وزیر ارشاد در سال پایانی دولت اول هاشمی رفسنجانی (پس از استعفای سیدمحمد خاتمی )، یکی از مدیران میانی سیاسی و نظامی بود که از زمان ورودش به عرصه مدیریت کشور دیگر به حوزه نظامی بازنگشت.
اینکه رؤسایجمهور پس از آنکه بالاترین مقام اجرایی و دومین مقام پس از رهبری میشوند و دورهشان به پایان میرسد و از آن مقام فاصله میگیرند، چگونه باید به فعالیتشان ادامه دهند و چگونه از تجربیاتشان بهره برده شود، قابل اهمیت و قابل تأمل است.
«آشپز ریاست جمهوری در اواخر دوران آقای خاتمی خیلی آقای خاتمی را دوست دارد. امید و آمال زندگی و خوشبختی اش را به سید محمد بسته که ناگهان دوران سید محمد به پایان میرسد و محمود نامی با قیافهای شبیه به آن که میدانید همه چیز را تحویل میگیرد. خانم آشپز و همسرش گیج از عدم موفقیت جل و پلاس و امید و عشق را جمع میکنند و عمارت را میسپارند به محمود وسیاست هایش.»
«مجمع روحانیون مبارز شب گذشته به ریاست آقای سید محمد خاتمی تشکیل جلسه داد. در این جلسه ضمن بزرگداشت ایام شهادت زهرای مرضیه سلام الله علیها اخبار و آسیبهای سیاسی و فرهنگی واجتماعی کشور مورد بررسی قرار گرفت. وضعیت اقتصادی و گامهایی که دولت آقای پزشکیان در عرصه سیاست داخلی وخارجی برداشته است از موضوعات مورد توجه مجمع روحانیون بود.»
بارها شنیده و خواندهایم که شریعتمداری از سال ۱۳۸۸ و پس از انتخابات ریاستجمهوری، درباره جلسه جورج سوروس و خاتمی با حضور صادق خرازی سخن گفته است و مدعی شده آنها با یکدیگر دیدار داشتهاند و یا درباره حساب ویژه اسرائیل روی اصلاحطلبان حرف زده است؛ همان موضوعی که اخیرا راستیآزمایی و فکتچک دربارهاش صورت گرفته و مشخص شده، صحت نداشته است.
«ما در تهران برخی افراد را داریم که البته باید با ذره بین اینها را پیدا کنیم، اما در شهرستانها قطعا ما از کاندیداهای اصلاح طلب حمایت میکنیم، چون معتقدیم اگر اقلیت میانهرویی در مجلس وجود داشته باشد به هر حال میتواند مجلس را از این بی خاصیتی فعلی نجات دهد و بهتر از مجلس یازدهم است که با یکدستی که در آن به وجود آمد بیشترین ضربه را به حیثیت مجلس زد.»
«آقای خاتمی شخصیت ممتازیست که مورد احترام همه است. ایشان هنوز موضعی دربارهی انتخابات نگرفتند که این بیانیه در مقابل آن باشد یا نباشد. خاتمی نه با اصل انجام فعالیتهای این چنینی مشکلی دارد نه تا الان پیرامون این انتخابات نظر خاصی را مطرح کردهاست. البته او بحثهای کلی دربارهی ضرورت انتخابات آزاد گفته تا در نتیجهی آن نیروهای بهتری وارد مجلس شوند.»
«قضیه مربوط به پارک خرم بود. صاحب پارک خرم فردی بیپرنسیب به نام رحیمعلی خرم بود که در مقاطعهکاریها با دربار ارتباط پیدا کرده بود و انواع فسادها و فسق و فجورها به او نسبت داده میشد... در بخشی از محاکمه رحیمعلی خرم از شاهدان خواسته میشود شهادت دهند و قضیه شیرهای قفسها را یکی از کارکنان پارک خرم به عنوان شاهد مطرح میکند و، چون از قبل هم زمینه ذهنی آن وجود داشت اثر زیادی گذاشت و انکار خرم برای تغییر نظر افکار عمومی فایده نداشت.»
مدیرعامل بنیاد باران نسبت به انتشار یک روایت از دیداری که ادعا شده میان سیدمحمد خاتمی با جمعی از اصلاح طلبان و حسن روحانی اتفاق افتاده است، واکنش نشان داد و این موضوع را تکذیب کرد.
در چنین مصاف غیرقابل انکاری، عجیب است که یک فرد ملبس به لباس روحانیت، همان سخنی را طوطیوار تکرار میکند که مطلوب و مطالبه و آماج حمله دشمن است! ادعای «بهرهگیری از اجبار حکومتی در پوشاندن لباسی تنگ بر پیکر واقعیّت اجتماعی متکثر است»، برخلاف واقعیت موجود و مقارن با اجرای برنامه دشمن برای برهنهسازی زنان و ربودن گوهر عفاف و حیاست. بدگمانی هنگامی تقویت میشود که توجه کنیم خاتمی در فتنه سال ۸۸ و اغتشاشات سال گذشته، همچون مهرهای بیاختیار، از عناصر شبههپراکن و نقشآفرین در آشوبافکنی نیابتی دشمن بود.
اصلاحطلبان هیچوقت روی خوشی به شرق و چین نداشتهاند. البته وقتی پای تضعیف نظام جمهوری اسلامی باشد، نزدیکشدن عربستان به چین را هم بر سر نظام چماق میکنند و از پس این تناقض برنمیآیند که اگر نزدیکی به چین بد است، چرا حسرت نزدیکی سعودی به چین را میخورید!
یعنی نمیداند که منظور از لا اکراه فیالدین، این است که در انتخاب دین اجبار و اکراه نیست و نه در انجام احکام دینی. وقتی دین را پذیرفتی باید احکام آن مانند نماز و روزه و جهاد و حجاب و... را هم انجام بدهی. اگر اینگونه نباشد فرق مومن و کافر چیست و ثواب و عقاب چرا هست؟! گفت: خاتمی در نشست با تعدادی از زنان طیف مدعی اصلاحات، آشکارا علیه برخی دیگر از احکام و اعتقادات اسلامی هم موضع گرفته است.
سردار سلیمانی گفت، این مشارکت ایران را «بدون باخت» میدیدم
سردار سلیمانی به موسویان گفت: از همان آغاز همکاری این شک را داشتم که در خواست کمک آمریکا احتمالاً جنبه تاکتیکی دارد و به منظور یک همکاری دراز مدت نیست. ولی مشارکت ایران را یک پیشنهاد بدون باخت میدیدم. اگر آمریکا به ما خیانت کند و پس از استقرار در افغانستان ما را رها کند به همان دامی میافتد که شوروی افتاد. آمریکاییها منطقه را نمیشناسند، افغانستان را نمیشناسند، ایران را نمیشناسند ... در هر حالت ما برنده خواهیم بود و اگر آمریکاییها از همکاری با ایران عبور کنند، باید با تحمل شکست، افغانستان را ترک کنند.
دفتر غلامعلی حدادعادل به انتشار تصویری از وی با سیدمحمد خاتمی در مراسم سالگرد مرحوم سیدمحمود دعایی واکنش نشان داد.
بر خلاف دوران خاتمی ، امروز نه تنها هیچ گزارشی علیه شرایط اقتصادی فعلی منتشر نمیشود بلکه به جای واژه «گرانی» از عبارت «اصلاح قیمت» استفاده میشود. این تصاویر پس از دو دهه برای اولین بار منتشر شده است.
خاتمی نوشت: مردم ناراضی و بهخصوص جوانان عزیز که در این برهه از زمان حضور اعتراضآمیز خود را بیش از پیش نشان دادهاند، بزرگترین قربانی این فضای دو قطبی هستند، قطبی که اصلا آنها را نمیبیند و اگر ببیند آنها را آشوبگر و اختشاشگر میداند و قطب دیگر که میکوشد از این ناخشنودی و اعتراض برای به زیرکشیدن رقیب (قطب دیگر) سوء استفاده و بهرهگیری ابزاری کند.
در جریان اتفاقات اخیر، کاربران انقلابی و اصولگرا در توییتر نسبتا با سکوت از کنار پیامهای او گذشتهاند و این کاربران برانداز و مخالف جمهوری اسلامی بودهاند که با شدت به مراتب بیشتری نسبت به گذشته، علیه خاتمی موضعگیری کردهاند. امری که بیانگر تغییراتی در فضای توییتر در طول اعتراضات و پس از آن است.
رسالت نوشت: مردم از خود سؤال میکنند خاتمی ، موسوی و کروبی چرا الان وارد ماجرای فتنه جدید شدهاند؟ پاسخ روشن این است، دشمن در جنگ شناختی کم آورده سربازان ذخیره خود را احضار کرده است. آنها هم به این احضار پاسخ مثبت دادهاند که خللی در کاهش تولید محتوا، روی آنتن آشوبطلبی پدید نیاید!
محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاح طلب نوشت: در اعتراضات اخیر، علیرغم مکاتبه آقای خاتمی با رهبری و ملاقات اصلاحطلبان با مسئولان عالیرتبه برای جلوگیری از خشونت و اصلاح امور، نشانهای از اینکه خواستهها مورد توجه حاکمیت قرار گرفته باشد نیست که کاش بود.
محمدعلی ابطحی نوشت: هر وقت به منزل آقای خاتمی میروم به احترام ایشان با عبا و عمامه میروم. بعد تازه آنجا یادم میآید که آقای رییس در منزلش لباس شخصی است و زشت است که ایشان بی لباس باشد و من معمم و عکس بگیریم. البته بی لباس یعنی بی لباس آخوندی نه بی لباس بی لباس!