سارق جوانی که بعد از مشاجره با همسرش تصمیم گرفت توبه خود را بشکند و باز هم دزدی کند، پس از یک تعقیب و گریز خونین درحالی که تیر خورده بود، در دام پلیس گرفتار شد. این پسر لاغراندام درحالی که پس از مجروحشدن باز هم به فرار خود ادامه داده بود، از ترس جانش به بیمارستان رفت و دستگیر شد.
آغاز شکستن توبهچندی پیش ماموران کلانتری درحالی که در یکی از خیابانهای شمال تهران گشتزنی میکردند، دختر جوانی را دیدند که سراسیمه از آنها درخواست کمک میکند. با پیگیری موضوع مشخص شد همان لحظه جوانی لاغراندام از این دختر سرقت کرده و درحال فرار است. بنابراین ماموران پلیس با ديدن اين وضعيت به تعقيب دزدي پرداختند كه با سرعت هرچه تمامتر به سمت يك پرشيا ميدويد و ميخواست هرطور شده از دست پليس فرار كند. این آغاز یک تعقیب و گریز خونین بین ماموران پلیس و متهم بود.
تعقیب و گریز خونینمرد سارق چند دقیقه بعد سوار خودرویش شد و فرار کرد. کارآگاهان هم به دنبال او رفتند و دست از تعقیب برنداشتند. در ادامه ماموران پلیس وقتی دیدند که این مرد جوان همچنان به فرار خود ادامه میدهد و حاضر به تسلیمشدن در برابر پلیس نیست، خودروي او را نشانه گرفتند و دست به تيراندازي زدند تا مانع فرارش شوند ولی حتی شلیکهای گلوله نیز به فرار گانگستری این سارق تند و تیز پایان نداد. متهم متواری شد و حتی دیگر دست پلیس هم به او نرسید اما فرارش چند ساعت بیشتر طول نکشید.
بازداشت در بیمارستانساعتی بعد بود که از بیمارستان به پلیس خبر رسید، مرد جوانی درحالی که به طرز مشکوکی گلوله خورده، به بیمارستان مراجعه کرده و تحت درمان قرار گرفته است. کادر بیمارستان به ماموران پلیس گفتند که به این مرد مشکوک هستند و خواستار رسیدگی شدند. پس از حضور ماموران در محل مشخص شد که این مرد مجروح همان سارق تحت تعقیب پلیس است که پس از شلیک گلوله و مجروحشدن به بیمارستان مراجعه کرده و خواستار درمان شده است. بررسیها نشان داد که این مرد به دروغ به پزشکان بیمارستان اعلام کرده که به خاطر سهلانگاری برادرش گلوله خورده است.
اعتراف در دادسرابنابراین او بازداشت شد و درنهایت پس از بهبودی وضع خود به شعبه اول دادسراي ويژه سرقت منتقل شد و تحت بازجويي قرار گرفت. این مرد ٢٧ساله در مورد لحظات حساس تعقیب و گریز با پلیس گفت: «آن روز هنگام تعقیب و گریز، پليس به سمت خودرویم تيراندازي كرد. چند گلوله به خودرویم خورد كه دو تا از گلولهها كمانه كرد و به پهلو و پاهايم برخورد کرد. گلوله درست به بدنم خورد و من که به شدت ترسيده بودم، به يك فرعي رسيدم. میخواستم هرطور شده به بيمارستان بروم تا گلولهها را از بدنم خارج كنند. برای همین از ترس جانم به بيمارستان رفتم. آنجا به دروغ گفتم كه برادرم اسلحه پدربزرگم را برداشت تا با آن مانند پدربزرگم عكس يادگاري بگيرد، اما ناگهان به يكباره دستش روي ماشه رفته و گلوله شليك شد و به من برخورد كرد. حتی عكس پدربزرگم كه در جواني اسلحه به دست عكس انداخته و هميشه داخل كيفم بود را به پرسنل بيمارستان نشان دادم تا باورشان شود اما باز هم دستگیر شدم.»
این سارق در ادامه به بازپرس گفت: «من خیلی وقت بود که توبه کرده بودم. قبل از اينكه ازدواج كنم، با همدستي دوستم كيفقاپي ميكردم. همان سال دستگير شدم و يكسال هم زندان بودم تا اینکه با همسرم آشنا شدم و او زندگي مرا تغيير داد. آشنايي با او باعث شد كه توبه كنم و ديگر سراغ دزدي و خلاف نروم اما روز حادثه داخل خانه با همسرم درگير شدم و پس از آن با عصبانيت از خانه بيرون رفتم. همان لحظه چشمم به دختر جواني افتاد كه كنار خيابان منتظر تاكسي بود. از خودرو پياده كه شدم، به همسرم زنگ زدم که باز هم تلفني با هم بحثمان شد. توبهام را شکستم و دست به سرقت زدم. آن روز دعوا با همسرم همه چيز را به هم ريخت.»
او در مورد علت درگیری با همسرش گفت: «همسرم خرجي ميخواست. مدتي بود كه بيكار شده بودم و براي اينكه خرج اجاره خانه و زندگي را تامين كنم، مسافركشي ميكردم اما پولي كه درميآوردم، کم بود. چون خودرویم پرشيا بود، كمتر مسافري سوار ميشد. از طرفی همسرم هم براي خانه و كلاسهاي فرزندمان پول ميخواست. همه اينها به من فشار ميآورد و باعث شد كه بازهم به بيراهه بروم و اشتباهات گذشتهام را بار ديگر تكرار كنم اما باور کنید الان از کارم پشیمان هستم.»
با اعترافات این مرد جوان وی با قرار قانونی روانه زندان شد و تحقیقات در پرونده او همچنان ادامه یافت.