مطلب زیر را آقای حمید لطفی به سایت فرارو ارسال نمودهاند
یک سایت محلی(سایت لور) گزارش داد در یک روستای غرب کشور شخصی که بنا داشت جشن 10 میلیاردی خود را بگیرد، با آتش زدن یک خودروی زانتیا، دارایی خود را به رخ مردم فقیر و مظلوم روستا کشاند.
همین را کم داشتیم جشن میلیاردرشدن! هنوز در شوک برپایی جشن طلاق بودیم که ناگهان باخبر شدیم عده ای بدعتی تازه به پا کرده و بعد از انکه ثروتشان از مرز میلیارد گذشته جشنی برای میلیاردر شدن خود راه انداختند وجلوی چشم همنوعان محروم خود مراسم زانتیاسوزی راه بیاندازند!
ما کجا این روزگار قرار گرفته ایم؟ سرانجام انسانیت و رسالتش در نزد برخی از ما به کجا کشیده خواهد شد؟
بیاییم کلاه مان را قاضی کنیم آیا ما تکلیفمان را با همنوع خودمان مشخص کرده ایم یانه؟ آیا لحظه ای به کاری که می کنیم فکر کرده ایم؟
ما تا بحال چندبار با خود گفتیم بنی آدم اعضای یک پیکرند؟ چندبار با خود زمزمه کرده ایم:
تو کز محنت دیگران بی غمی / نشاید که نامت نهند آدمی
آیا فقط زمزمه کرده ایم یا در معنی ان لحظه ای هم اندیشیده ایم!؟
تا دیروز همه از مانوور اشرافیت دادن می نالیدیم، حرص مان می گرفت ازاینکه فلانی با اتومبیل لوکس و گرانقیمتش مدام در خیابان های جلوی چشممان رژه برود و آه و حسرت مان را بلند کند حالا باید چگونه با این درد کنار بیاییم که عده ای مراسم جشن میلیاردرشدن راه انداختند!؟
پول دارید نوش جانتان اصلا هم نمی پرسیم ازکجا و چگونه به دست اورده اید اما تو را به خدا در این روزگار نامراد و سخت کمی درک مان کنید و نمک بر زخم این مردم محروم نپاشید.
باور کنید آه و حسرت های دیگران آینده خوبی برایتان رقم نخواهد زد!؟ برایتان تلخ نیست دختر همسایه تان از بی جهیزگی در کنج خانه در حال پوسیدن است یا پسر فامیلتان از فرط بیکاری بیماری های اعصاب و روان گرفته و به اخر خط رسیده است!؟
برایتان تلخ نیست که دوست نزدیکان عمریست خودش یا فرزندش به بیماری بدی دچار است که درمانش در توانش نیست و یک دهم آن زانتیای اتش گرفته می تواند کلی مشکلشان را حل نماید!؟
اگر این چیزها را می بینید و برایتان تفاوت ندارد که باید همان بیت شیخ اجل را زمزمه کنیم البته با کمی تعقل:
تو کز محنت دیگران بی غمی / نشاید که نامت نهند آدمی.