
15 سال پس از ابتکار خاتمی در ایده " گفتگوی تمدنها " که منجر به تصویب قطعنامه ای در سازمان ملل و نامگذاری سال 2001 به سال گفتگوی تمدنها شد ، جهان شاهد حمایت کشورهای جهان از ایده انسانی دیگری از ایران در قالب قطعنامه ای تحت عنوان " جهان عاری از خشونت و افراط گری" در معرض رای نمایندگان جهان قرار گرفته بود. قطعنامه پیشنهادی هیات نمایندگی کشورمان در سازمان ملل متحد که منبعث از سخنان پر اهمیت حسن روحانی در اولین حضورش در مجمع عمومی بود که با 190 رای موافق به تصویب رسید.تنها مخالف این قطعنامه رژیم صهیونیستی بود.
جاوید قربان اوغلی کارشناس سیاست خارجی یادداشتی در یادداشتی نوشت:
15 سال پس از ابتکار خاتمی در ایده " گفتگوی تمدنها " که منجر به تصویب قطعنامه ای در سازمان ملل و نامگذاری سال 2001 به سال گفتگوی تمدنها شد، جهان شاهد حمایت کشورهای جهان از ایده انسانی دیگری از ایران در قالب قطعنامه ای تحت عنوان " جهان عاری از خشونت و افراط گری" در معرض رای نمایندگان جهان قرار گرفته بود. قطعنامه پیشنهادی هیات نمایندگی کشورمان در سازمان ملل متحد که منبعث از سخنان پر اهمیت حسن روحانی در اولین حضورش در مجمع عمومی بود که با 190 رای موافق به تصویب رسید.تنها مخالف این قطعنامه رژیم صهیونیستی بود.
در این قطعنامه که با اجماع کم سابقه ای از تصویب کشورهای جهان گذشت ، از تمامی کشورهای عضو، نهادهای سازمان ملل و سایر سازمانهای بینالمللی و غیر دولتی خواسته شده تا سیاستهای جدیدی را با هدف مبارزه با خشونت و افراطیگری تدوین و راههای عملی مقابله با آن را از طریق آموزش و فعال کردن جوامع و نهادهای اجتماعی معرفی کنند. براساس بند چهاردهم قطعنامه پیشنهادی ایران، دبیرکل سازمان ملل مکلف شده است دو سال دیگر در هفتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل گزارش خود را درخصوص اقداماتی عملی این نهاد بینالمللی برای اجرای قطعنامه یادشده که خواهان جهانی بدون افراط گرایی و خشونتطلبی است، به اعضای مجمع گزارش دهد.
صادقانه باید اذعان کرد تصویری که امروز از ایران در جهان وجود دارد به هیچ وجه زیبنده ملتی پر افتخار ، کشوری با قدمت و تاریخ چند هزار ساله و انقلاب با شکوهی که تاثیرات شگرف و انکار ناپذیری بر جهان داشت ، نیست. هرچند در این مختصر مجال پرداختن به علل و چرایی این موضوع نیست ولی نمی توان و نباید همه تقصیرها را به گردن موجودی انتزاعی که ما آن را " استکبار جهانی " نامگذاری کرده ایم ، انداخت و از خود سلب مسولیت کرد. حمایت جهانی از ایده هایی همچون " گفتگوی بین تمدنها " خاتمی و " جهان علیه خشونت و افراط گری" روحانی نمایانگر این واقعیت است که اگر با زبانی که خواسته ادیان الهی و مکاتب انسانی است سخن گفته شود ، جهان خسته از جنگ، افراط گری ، خشونت و نابردباری از آن سخن و هر ایده ای که هدف آن ساختن جهانی بر مبنای ارزشهای انسانی و عاری از خشونت و تبعیض است ، حمایت می کند. حمایت جهان از این ایده ها ، پیروزی ایده های انسانی مکتب و حکومتی است که خاتمی و روحانی تنها افتخار نمایندگی آن را دارند و در آن مکتب پرورش یافته و در آن حکومت به مناصبی رسیده اند.
موضع متضاد آمریکا و هم پیمان استراتژیک آن رژیم صهیونیستی و انزوای آن رژیم و تنها ماندننماینده اش در زمان رای گیری برای قطعنامه مذکور در شرایطی که نماینده آمریکا علاوه بر رای مثبت ،در حمایت از این قطعنامه سخن گفت ، می تواند معیاری برای صحت اندازه گیری رویکرد ها و تحلیل هایی باشد که این دو را یکی می داند و حاضر به پذیرش این واقعیت نیست که این دو علیرغم اشتراک و همپوشانی منافع در بسیاری از موضوعات جهان ، حداقل در برخی از آنها می توانند اختلاف منافع و رویکرد داشته باشند. هنوز دهان کف کرده بنیامین ناتانیاهو در مخالفت با توافق ایران با کشورهای موسوم به 1+5 را از یاد نبرده ایم.
بنا ندارم تغافل کرده و منکر هژمونی حاکم بر جهان گردم و بر اهل فن و کسانی که با ساز و کار بین المللی آشنا هستند حاکمیت غرب بربسیاری از نهادها و سازمانهای بین المللی محرز است . این جریان همواره مانعی در پیشبرد و تصویب قطعنامه هایی است که در تضاد با منافع آنها بوده و حریم هایی که در سیاست بین الملل منطقه قرمز و یا ممنوعه آنان تلقی می گردد. اتفاقا در چنین فضایی است کهاین ایده ها " جلوه گری" کرده و قدرتهای هژمونیک را با قدرت منطق خود کیش و مات کرده ، آنان را وادار به حمایت از خود می کند و افراطی ترین رژیم جهان را در مقابل دیدگان حیرت زده جهان به انزوا می کشد. این روش تجلی منطق " قول لین" و " جادلهم بالتی هی احسن" کتاب عالمگیر آسمانی پیامبر رحمت است. تصویب قطعنامه هایی همچون گفتگوی بین تمدنهای سید محمد خاتمی و جهان عاری از خشونت و افراط حسن روحانی نمایانگر این واقعیت است که می توان با ارائه ایده ها و ابتکارهایی هم وارد حریم ممنوعه این جریان شد و هم جهان را در حمایت از این ایده ها پشت سر حود آورد.
هفته گذشته جهان به تکریم مردی پرداخت که مشعشع ترین کارنامه را در مبارزه با همین جریان هژمونیک داشت و توانست یکی از بزرگترین متحدان آنان را در قاره آفریقا به زیر کشیده و پس از 350 سال حاکمیت مهاجران سفید پوست اروپایی ، صاحبان سرزمینش را به قدرت برساند. ماندلا پس از پیروزی با زبانی سخن با استعمارگران سابق ، اقلیت سفید پوست که فجیع ترین ظلم ها را بر او و مردمش کرده بودند و حتی با زندانبانش سخن گفت که روش و سیره انبیاء الهی بود. حضور روسای جمهور آمریکا، انگلیس و .....افتخاری برای ماندلا نبود. آنان آمده بودند تا در سایه این مرد بزرگ برای خود وجهه ای کسب نمایند. روش و سیره ماندلا در هر جایی و هر زمانی جواب می دهد.
راهی که خاتمی 15 سال قبل شروع کرده بود ، طی 8 سال گذشته با حضور های متعدد و پرحاشیه رییس دولت های هشتم و نهم در سازمان ملل از مسیر انسانی خود منحرف شد. احمدی نژاد چهره ای خشن از مکتب انسان ساز اسلام و کشور و ملت بزرگ ایران به نمایش گذاشت. باید شاکر خداوند منان و خادم ملتی شد که با حماسه 22 خرداد کسی را در مسند ریاست بر کشور نشاندند که جلوه ای رحمانی از دین این ملت و چهره ای انسانی ازکشور را در اولین سال حضورش در بزرگترین گرد هم آیی جهان به نمایش گذاشت. حمایت قاطع نمایندگان جهان از این ایده نشان می توان راه ماندلا را در همه جای جهان طی کرد. راهی را که روحانی در عرصه بین المللی آغاز کرده وحلقه مفقوده 8 سال گذشته را به زنجیره ایده انسانی " گفتگوی بین تمدنها" ی خاتمی پیوند داده است ، لازم است با اقداماتی" ماندلا گونه " در عرصه داخلی تکمیل شود تا جهان شاهد باشد ما هم چون ماندلا می توانیم کینه ها را از دل زودوده و نهال عشق و محبت را جای آن بنشانیم.