جاوید قربان اوغلی در روزنامه بهار نوشت:
دستاوردهای تیم جدید هستهای کشورمان در دو دور مذاکرات در فاصله کمتر از یک ماه دو گروه را به شدت عصبانی کرده و به واکنشهای نامتعارف واداشته است. گروه اول رژیم صهیونیستی و افراطیون جنگطلب به عنوان همپیمان این رژیم در داخل آمریکا و گروه دیگر افراطیون داخل کشورمان هستند که خواسته و ناخواسته بر یک طبل میکوبند.
بنیامین نتانیاهو پس از سخنرانی آقای روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و اقبال جهان از رویکرد جدید دیپلماسی کشورمان که رهبری نظام به صراحت آن را مورد تایید قرار دادند، با عجله راهی واشنگتن شد تا با هذیانگویی درباره «گرگی که در لباس میش درآمده» به اوباما و جهان هشدار داده و به افشاگری بپردازد. شکست رژیم صهیونیستی در دیپلماسی «ناکام گذاشتن توافق غرب با ایران» در پرونده هستهای، وزیر امور استراتژیک این رژیم را وادار کرد تا در اوج درماندگی و توسل به بهانهای تاریخی و تشبیه توافق ایران با غرب به معاهده مونیخ بین هیتلر با انگلیس و فرانسه بار دیگر از حربه نخنمای «حمله بازدارنده» علیه ایران سخن بگوید. آنچه از تحولات اخیر بین ایران و 1+5 برمیآید جملگی از نگرانی شدید اسراییل از توافق ایران با غرب برای حل و فصل پرونده هستهای حکایت دارد و این خود بهترین دلیل بر درستی راهی است که دولت تدبیر و امید برای حل معضلی که در یک دهه گذشته به مهمترین چالش کشورمان در عرصه بینالمللی تبدیل شده در پیش گرفته است.
اما رویکرد و دیپلماسی رژیم صهیونیستی و فشار افراطیون داخل آمریکا برای ناکام گذاشتن رویکرد جدید ایران، تنها یک روی سکه است، در این طرف نیز از زمان مشخص شدن موفقیت تیم جدید هستهای کشورمان افراطیون داخل شمشیرها را از نیام کشیده و با کلمات و جملاتی سخن میگویند که گویی مذاکرهکنندگان ایرانی «امتیازات بزرگی» را به طرف مقابل دادهاند. یکی از روزنامههای جنجالی کشور بدون توجه به عربدهکشیهای نتانیاهو و اعتراف دنیا به جدی بودن ایران در مذاکرات اخیر ادعا کرده است: «ذوقزدگی بیسابقه حریف و اظهارنظر مقامات رسمی کشورهای طرف مذاکره بعد از پایان دور دوم مذاکرات حکایت از آن دارد که در مقابل امتیازهایی که دادهایم یا قول دادهایم و قرار است بدهیم، هیچ امتیازی نگرفتهایم.» ادعای این روزنامه که خود را سخنگوی اصولگرایان و زبان اسلام و ملت میداند در حالی مطرح میشود که اولا نویسنده مطلب بهتر از هرکسی میداند که در کشور هیچکسی نمیتواند بدون اجماعی که مورد تایید رهبری نظام باشد طرحی را برای مهمترین پرونده کشور در عرصه بینالمللی روی میز طرف مقابل بگذارد، ثانیا عربدههای نخستوزیر رژیم صهیونیستی و قسمخوردهترین دشمن ایران که هراسناک در پی به شکست کشاندن توافق احتمالی ایران با 1+5 است و از بیان آشکار نیت خود ابایی ندارد خود موید درستی راهی است که ایران برگزیده است.
علاوه بر مطلب فوق که بیشتر به شوخی شبیه است، جدیترین حرفی که ورد زبان مخالفان داخلی شده و یکی پس از دیگری از آن سخن میگویند، توافق صورتگرفته در مذاکرات اخیر ژنو در «محرمانه نگهداشتن» محتوای طرح ایرانی است که به 1+5 ارائه شده است. فارغ از گمانهزنیهای رسانهای که دکتر ظریف حتی جدیترین آن را بیاعتبار اعلام کرده است، باید اذعان کرد که تاکنون همه طرفهای مذاکرات اخیر در ژنو پایبندی خود را به این بخش از توافق رعایت کردهاند.
اگر دغدغه اصلی جنجالهای اخیر درباره «محرمانه نگه داشتن» مفاد طرح و محتوای مذاکرات توسط تیم مذاکرهکننده ناشی از نگرانی آنان درباره امتیازاتی باشد که ممکن است طرف ایرانی به غربیها داده باشد، این سوال مطرح میشود که مگر تیم جدید میتواند بدون اذن رهبری و شورایعالی امنیت ملی به توافقی با طرف مذاکرهکننده دست یافته و آن را اجرا کند. بر هیچکسی پوشیده نیست که جزییترین مسائل این پرونده و مذاکرات باید پس از تایید رهبری نظام در مذاکرات مطرح شود. مضافا اینکه اگر کمترین صداقتی در این مدعیان باشد باید از آنان سوال کرد که در شش سال گذشته که ملت مرتبا از طریق رسانهها از «بسته پیشنهادی» تیم مذاکرهکننده با 1+5 مطلع میشدند کدامیک از همین مدعیان امروز از محتوای بسته و مفاد مذاکرات سوال کرده و ملت را در جریان قرار دادند؟
در مهر سال 88 آقای جلیلی رییس تیم مذاکرهکننده هستهای در ژنو با ویلیام برنز که به «روباه سیاسی» آمریکا معروف است، ملاقات کرد. در همان زمان با وجود تردیدهای مدیرمسئول، همین روزنامه مدعی شد «مذاکرهای صورت نگرفته» و جلیلی فقط چهار دقیقه، آن هم سرپایی به درخواست برنز با او گفتوگو کرده است. این در حالی بود که همان زمان احمدینژاد رییس شورایعالی امنیت ملی کشور به صراحت اعلام کرد: «نماینده آمریکا خواست که مذاکرهای بشود و آقای جلیلی هم استقبال کرد و اتفاقا مذاکراتشان هم مذاکرات خوبی بود.» در آن زمان کدامیک از همین مدعیان امروز به این مذاکرات اعتراض کرده و خواهان افشای مفاد مذاکرات شدند؟ در حالیکه همان زمان منابع آمریکایی از «ملاقات 45 دقیقهای سعید جلیلی دبیر شورای امنیت ملی ایران و ویلیام برنز نفر سوم وزارت امور خارجه آمریکا» سخن گفتند، کسی از جلیلی درباره محتوای مذاکرات که در آن زمان در نوع خود «تابوشکنی» بود سوالی نپرسید...
و سردبیر این جریده فخیمه با پشت گوش انداختن اینگونه اخبار وسیع منتشرشده «آنچه در ژنو اتفاق افتاد» را یک «صحنهسازی تحمیلی» توصیف و امامجمعه موقت تهران نیز اجلاس ژنو را یک «فتح، عزت و اقتدار» توصیف و طرف ایرانی این مذاکره را «از سرمایههای نظام» اعلام کرد. همین تعریف (یا بهتر است بگوییم توجیهها) در شرایطی بود که در آن زمان همه رسانههای خارجی که امروز آقای مدیر مسئول روزنامه، آنها را مبنای تحلیل خود درباره «امتیازدهی» تیم ایرانی میداند، از «توافق جلیلی و برنز درباره انتقال بخشی از اورانیوم غنی شده ایران به خارج، چگونگی آزادی سه آمریکایی متهم به جاسوسی و... » سخن میگفتند و هیچکسی این ادعاها را تکذیب هم نکرد. طرفه آنکه پس از چند صباحی آن سه متهم جاسوسی نیز با لطایفالحیلی که همه بر آن واقفند با وساطت یک کشور عربی همسایه آزاد شدند.
خانم وندی شرمن نماینده آمریکا در مذاکرات هستهای و خلف ویلیام برنز، در جریان گزارش به نمایندگان کنگره از مذاکرات اخیر ژنو گفته است در آخرین جلسه مذاکرات هستهای در آلماتی گفتوگوهای مستقیم و دوجانبهای با آقای جلیلی انجام داده است. ادعایی که احتمالا نه ملت که بهقول آن نماینده نباید «نامحرم» تلقی شود از آن اطلاع داشت و نه آقای شریعتمداری و اگر خانم شرمن این راز را فاش نمیکرد شاید تا آخر هم کسی در داخل متوجه آن نمیشد. کاترین اشتون، جلسه اخیر ژنو را «مفصلترین و پرمحتواترین» مذاکرات برگزارشده بین دو طرف توصیف کرد و تقریبا تمامی کشورهای حاضر، از مذاکرات اخیر با عباراتی چون «فشرده، جدی، مفصل، صریح، بیسابقه» نام بردهاند.
گوینده این مطلب همان کسی است که در چند سال گذشته طرف اصلی آقای جلیلی، مذاکرهکننده ارشد ایران در مذاکرات با گروه 1+5 بود؛ مذاکراتی که نتیجه آن، بیهیچ ابهامی امروز پیش روی ملت است؛ ملتی که رنج و آلام ناشی از تحمیل تحریمهای ظالمانه که حاصل رویکرد دولت و تیم مذاکرهکننده قبلی در مذاکرات است، را با بزرگواری تحمل میکند. به آن نماینده مجلس که رییس ستاد انتخاباتی استان تهران یکی از نامزدهای شکستخورده در انتخابات اخیر بود و مدیر مسئول آن روزنامه جنجالی پیشنهاد میکنم «اندکی صبور بوده و به جای خبرسازی و تحلیلهای مبتنی بر اخبار رسانههای غربی و گمانهزنیهای مسئولان کشورهای دیگر به نماینده کشورتان اعتماد کنید. حرف او را مبنای تحلیلهای خود قرار دهید. شما که شش یا هشت سال صبر کردید و در اوصاف رییس تیم قبلی مذاکرهکننده چیزی کم نگذاشتید، بیایید جوانمردانه چند ماه (و نه چند سال) به کسی که مورد وثوق رهبری است، با رای اعتماد حداکثری مجلس، مجوز به دست گرفتن سکان هدایت دیپلماسی کشور را در دست گرفته، از دانش حرفهای برخوردار است و کارنامهای روشن و موفق در کارزارهای عرصههای بینالمللی و پروندههای ملی دارد، اعتماد کنید. باور کنید چند ماه بیشتر زمان نمیخواهد تا فرق سره از ناسره به همه شما نمایان شود، البته اگر انصاف داشته باشید.»
این مختصر را با نصیحتی مشفقانه به دوست و همکارم جناب دکتر ظریف به پایان میبرم و از او میخواهم در برابر ناملایمات صبر پیشه کرده و با قدرت و صلابت کار خود را بدون توجه به جوسازی غوغاسالاران ادامه دهد. مطمئن باشد ملت حامی رویکرد دولت جدید در سیاست خارجی است. در جایی نوشتهام و بر این باورم که مردم در انتخابات اخیر پیش از آنکه به تدبیر آقای روحانی برای حل معضلات اقتصادی رای داده باشند، گفتمان او در سیاست خارجی و تعامل با جهان و دفاع از منافع ملی با روش قرآنی «جادلهم باالتی هی احسن» را انتخاب کردند، چون میدانستند زبانی که روحانی با آن با جهان سخن میگوید علاوه بر اینکه از فرهنگ فاخر و تاریخ پرافتخار این ملت نشات میگیرد، رافع بخش بزرگی از مشکلات اقتصادی کشور نیز هست.