محمدعلي سبحاني: محمدحسين هيكل، نويسنده و متفكر مصري يكي از معدود چهرههاي نسل قديم انقلابي است كه هميشه با زمانه خود همراه بوده است. او در جريان تحولات اخير مصر و حركت اصلاحطلبانهيي كه انقلاب مصر عنوان گرفت هرچند با تاخير، با اين حركت مردمي همراه شد و ديدگاههاي قابل توجهي را بيان داشته است.
هيكل در مصاحبهيي با كانال سيبيسي كه متن آن در سايت مصر اليوم به چاپ رسيده است، ميگويد: حركت قدرتمند جوانان در روزهاي اول تا پنجم دسامبر مرا به ياد حضور آنان در روزهاي 25 آوريل انداخت و اين حضور از حد تصور من بسيار بيشتر بود. آمدند كه ثابت كنند اخوانالمسلمين نيروي اصلي و قدرت اول در انقلاب 25 آوريل نبود.
به نظر من تحولات جاري مصر و اعتراضاتي كه منجر به عقبنشيني آقاي مرسي رييسجمهور منتخب مصر و حزب تاريخي اخوانالمسلمين شد را بايد از دريچه ذكرشده مورد بحث و بررسي قرار داد. انقلابها آرمانهايي دارند و آنها كه با فداكاري و نثار جان خود براي پيروزي آن موجب پيروزي شده زمينهيي را فراهم ميآورند تا بسياري از كساني كه دغدغههاي آرماني نداشتهاند بر نهادهاي قدرت فرود آمده و گذشته را فراموش كنند. لابد هم اين جملهيي كه انقلاب فرزندان خود را ميخورد را به ياد داريد.
در انقلاب مصر خيلي زودتر از آنكه جوانان ميدان آزادي قاهره طعم آزادي را بچشند با مسائلي مواجه شدند كه بياعتمادي به روند امور آنان را فرا گرفت. جوانان اما نااميد نشدند و راه چاره را در اين ديدند كه در ميدان بمانند و صحنه را ترك نگويند. از حدود 20 ماه گذشته تاكنون ميدان تحرير دائما پر و خالي شده است و بيشترين اصرار براي حضور را جوانان نشان دادند.
اخوانالمسلمين آخرين گروهي بود كه در روزهاي آخر به انقلاب پيوست اما صاحب اصلي انقلاب شد و در مرحله اول پس از پيروزي با همراهي و همكاري ارتش اولين انتخابات كه مربوط به اصلاح قانون اساسي گذشته بود را برنده شد و حضور خياباني در كنار حضور تشكيلاتي آنها، جوانان را كاملا منزوي كرده و گويي اصلا گروههاي جوان انقلاب 25 آوريل حضوري ندارند.
به هرحال راي مردم هرچه باشد مورد قبول آنها نيز قرار گرفت، جوانان تشكيلات نداشتند، فرصت براي گفتوگو با مردم نداشتند، نه در احزاب و نه مساجد و نه سنديكاها جايي براي آنها پيدا نميشد و همه ميدانيم كه راي از ارتباط با لايههاي مياني و پايين جامعه بيرون ميآيد. اولين بياعتمادي در آنجا شكل گرفت كه جوانان به اخوانالمسلميني كه با شعارهاي دموكراسيخواهي به ميدان آمده بود بدبين شده و نگران مصادره انقلاب شدند.
در انتخابات مجلس نيز اتفاقات تجديد شد. با ورود سلفيها به انتخابات هرچند اميدواري زيادي به كاهش خشونت و مدني شدن گروههاي سنتگراي سلفي به وجود آمد و حركتي بسيار خوب و اميدواركننده در روند انتقال از سلفيگري به اسلام مقيد به انتخابات و راي مردم آغاز شد اما نمايندگاني به مجلس راه يافتند كه اسلامگراها در انواع مختلف اكثريت قابل توجهي را تشكيل ميدادند. اين نمايندگان ميتوانستند در يك تباني و يك انحراف انقلاب مردمي و دموكراتيك را به سوي ديگري بكشانند.
در اين مرحله نه فقط جوانان كه نيروهاي حزبي سكولار و ليبرال نيز نگران شدند و نتيجه آن اعتراضات و اقداماتي شد كه منجر به انحلال مجلس شد تا انتخابات رياستجمهوري كه سومين مرحله افزايش نگرانيها را در ميان نيروهاي مليگرا و سكولار و ليبرال و جوانان انقلابي و دموكراسيخواه دامن زد، اخوانالمسلمين ابتدا از عدم معرفي كانديداي حزبي سخن به ميان آورد وليكن حضور آنها با كانديداي حزبي و بسيج همهجانبه تودهيي سبب شد در دور اول و دور دوم انتخابات پيشتاز شوند هرچند كه در دور دوم با طرح شعار انقلاب و ضد انقلاب سعي كرد و موفق نيز شد تا برخي از نيروهاي انقلابي را با خود همراه كرده و با اختلافاتي ناچيز- 52 درصد در مقابل 48 درصد- مرسي را بر كرسي رياستجمهوري نشاند، هرچند كانديداي رقيب آقاي مرسي شخصي به نام احمد شفيق و كانديداي مورد حمايت ارتش بود اما ارتش نتيجه انتخابات را پذيرفت ولي همچنان اين نگراني وجود داشت كه مبادا اخوانالمسلمين از امكانات تشكيلاتي و از توان تودهيي خود سوءاستفاده كرده و انقلاب را به نفع حزب و تشكلهاي اسلامي مصادره كند.
مرسي در جريان شكلگيري دولت جديد با نزديك شدن به گروههاي مختلف و اعلان خروج خود از حزب و اينكه او رييسجمهور همه مصريها خواهد بود و با نزديك شدن به امريكا و استفاده از امكانات منطقهيي و بينالمللي دقت خوبي از خود بروز داد و خصوصا در جريان حمله اسراييل به غزه تلاش كرد اين نگرانيها را در داخل و خارج برطرف سازد اما حوادث اخير و پر شدن ميدان تحرير و حمله به كاخ رياستجمهوري كه حاكي از حضور باانگيزه جوانان در مقابله با روند امور است نشان داد كه تلاشهاي مرسي و اخوانالمسلمين نهتنها نتوانست نگرانيها را برطرف كند بلكه روز به روز به آن افزوده شده است.
معترضان به قانون اساسي مصوب در مجلس قانون اساسي ميگويند كه اينها برنامههاي خود را براي مصادره انقلاب و انحراف مسير حركت مردم مصر يكي پس از ديگري به پيش ميبرند و اين قانون اساسي آينده تيره و تاري را براي مصر رقم خواهد زد.
آقاي هيكل در همين مصاحبه به عجله آقاي مرسي اشاره ميكند و به بند اول قانون كه فقط دو ماه براي بررسي قانون فرصت داشته است اما مجلس سنا يك روزه بررسي كرد و ميگويد قانون اساسي فقط قانون نيست بلكه سندي است كه بايد شرايط زندگي طوايف و گروههاي مختلف را در درازمدت فراهم سازد.
نگارنده معتقد است برخي اشكالات و اختلافات در قانون اساسي وجود دارد اما همه مشكل اختلاف روي بندهاي قانون اساسي نيست بلكه مسائل اصلي همين بياعتمادي كه منجر به تقسيم مردم به خود و غيرخودي شده است و موضوع قانون اساسي در مصر نيز حل خواهد شد وليكن آنچه باقي خواهد ماند دوگانه اسلامي و سكولاري است كه به رغم توفيقات اسلامگراها در مصر بر جاي مانده است؛ دوگانهيي كه آينده مصر و موقعيت اسلامگرايان در مصر را به خطر انداخته است.
بنده معتقدم به رغم مشكلات به وجود آمده و كشته شدن حدود هفت نفر و زخمي شدن بيش از 500 نفر كه كارنامهيي منفي براي اسلامگرايان به حساب ميآيد ليكن فرهنگ سياسي در مصر و درك طرفين از تحولات به مرحلهيي رسيده است كه طرفين يكديگر را درك كرده و در جهت حل بحران به پيش روند.
در اين ميان نميتوان به نقش حساس ارتش در كنترل طرفين درگيري كه هر دو در نوعي رقابت و اختلاف نظر جدي با ارتش نيز قرار دارند توجه نكرد و بدون شك مهمترين چالش رييسجمهور اسلامگراي مصر گذار از اين دوگانه و متحد كردن جامعه مصر در كنار مديريت سياسي كشور و نيز ترميم اعتماد از دست رفته طيف گسترده و وسيع سياستمداران ليبرال و سكولار و جوانان انقلابي ميدان تحرير است.
مرجع: اعتماد