صادق زیباکلام در یادداشتی نوشت: ضرورت پوستاندازی اصلاحطلبان نه یک مانور تبلیغاتی است و نه یک ژست سیاسی بلکه تنها شانس بقای سیاسیشان است.
گویا برخی از نمایندگان مجلس یازدهم در کنار مسئولیتهای نمایندگی خود، سعی میکنند از حمله مدام و بیوقفه به اصلاحطلبان غافل نشوند و این در حالی است که اصلاحطلبان با ردصلاحیتهایی که در انتخابات اخیر مجلس رخ داد، عملا و بهآرامی از عرصه قدرت رسمی کنار زده میشوند و مشخص نیست که پروژه اخیر اصولگرایان در تخریب چهرههای اصلاحطلب از سر کینهای قدیمی است یا ترس از نقشآفرینی اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰؟
تاجیک فعال سیاسی اصلاح طلب میگوید: فرض من بر این است که اگر جامعه اصلاح شود حکومت اصلاح میشود. البته هیچوقت در بحثهایم مشخص نیست و صریحا نگفتم که ما باید کاملا به فضای قدرت پشت کنیم. من گفتم شأن و حوزهاش را باید حفظ کنیم. همه تخممرغهایمان را نباید در یک سبد بگذاریم.
عماد افروغ گفت: همان روزهای اول شیوع کرونا، به این مسأله توجه داده شد که برخورد صفر و یک با پدیده لایه مندی، چون کرونا کار درستی نیست. نباید کرونا را صرفا پدیدهای طبیعی میدیدیم که متاسفانه این گونه شد.
بررسی موانع و مشکلات اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری
انتخابات حداقلی زیر دندان اصولگرایان مزه کرده است و همچنان دنبال انتخابات حداقلی هستند و برایشان مهم نیست که کیان کشور خدای ناکرده در اثر انتخابات حداقلی به خطر بیفتد. این به کام آنها شیرین آمده است چرا که باعث عدم موفقیت رقیب آنها میشود، ولی این شیرین نیست این زهر هلاهل است که مردم در انتخابات کمتر شرکت بکنند تا جریانی انتخاب شود.
عضو فراکسیون امید مجلس دهم گفت: میتوان گقت که تعامل شهرداری با کمیسیون عمران، مانع موفقیت طرح تحقیق و تفحص شد. در حالی که قاعدتا، کمیسیون عمران و مجلس باید از موضع نظارتی با طرحهای نظارتی نمایندگان همراهی کند. جالب و عجیب هم اینکه پس از رایی که صادر شد، شهرداری تهران با صدور اطلاعیهای از مجلس تشکر کرد. البته از آن جا که نگران تاثیرگزاری این مسئله بر انتخابات بودند، این مسئله را به عنوان یک پیروزی برای خودشان قلمداد کردند.
رهامی فعال سیاسی با بیان اینکه جریان اصلاحات میتواند بین شصت تا هفتاد درصد جامعه را پای صندوق آرا بیاورد، گفت: با این حال در انتخابات ۹۸ کاندیداهای این جریان ردصلاحیت شدند و با استعفای عارف و موسی لاری، شورای سیاستگذاری هم تعطیل شد و انسجام دوباره اصلاح طلبان زمان بر خواهد بود.
زیباکلام تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: اصلاحطلبان باید این را بپذیرند که چارهای جز انتقاد از خود ندارند تا از این طریق دریابند چرا مردم از آنها روی برگرداندند و اصلاحطلبان چرا دیگر چهرههای محبوبی نیستند. در واقع برای این طیف یک راه مانده و آن چیزی جز این نیست که به سمت مردم برگردند.
آیا اصلاحطلبان از نمایندگی طبقه متوسط ناتوان اند؟
علیرضا علویتبار تحلیلگر و فعال سیاسی اصلاحطلب میگوید: اگر اصلاحات شعارهای دوگانه «برابری و رفع تبعیض در داخل و تعامل و صلح در خارج» را محور قرار دهد و لوازم آن را هم بپذیرد، میتواند هم طبقه متوسط و هم طبقه فرودست را با خود همراه کند؛ بهعلاوه بخشی از بخش خصوصی هم که رانتی نیست و با روابط سیاسی به ثروت دست نیافته است، با این شعارها مخالفت نخواهد کرد.
روزنامه کیهان نوشت: اصلاحطلبان قائل به حذف و کنار رفتن از عرصه نیستند چراکه در انتخابات ۱۳۷۶ مشابه شرایط فعلی را تجربه کرده بودند، بدین شکل که تلاش زیادی صورت گرفت تا به جامعه چنین القا شود ناطق نوری گزینه اصلح و موردتایید است، اما در نهایت رای مردم به نام کاندیدای رقیب او به صندوق ریخته شد. تکرار ۲ خرداد ۷۶ در سال ۱۴۰۰ مستلزم معرفی کاندیداهایی از سوی اصلاحطلبان است که به تایید شورای نگهبان برسد.
یک تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی نوشت: قانون نمیتواند به جای اراده و خواست و آزادی مردم بنشیند، بلکه باید بازتابدهنده آن باشد. مردم را نمیتوان از طریق قانون مجبور به اعتقاد به خدا یا انجام نماز یا روزه کرد، چون انجام یا عدم انجام اینها ربطی به نظم اجتماعی ندارد و اجبار قانونی میتواند نتیجه عکس داده و موجب گریز از آنها شود.
علی صوفی در گفتگو با فرارو: کسی خارج شورا نمیتواند تصمیم بگیرد
باید از خود این افراد پرسید چرا چنین اظهارنظرهایی میکنند. این نظرها مبنای تشکیلاتی و حقوقی ندارد. باید شورای عالی سیاسگذاری تصمیم بگیرد و کسی خارج از آن نمیتواند تصمیم بگیرد تا الان هم این گونه بوده است. اگر آقای خاتمی تا الان در شورای عالی سیاستگذاری مداخلاتی داشته است بیشتردرجهت تعیین افراد حقیقی بوده است. این اعضای حقیقی هم بر اساس مصوبات شورای عالی سیاستگذاری سوم همین افرادی هستند که الان هستند و تا دوسال نیز عضویت شان پابرجاست. این همه مصوبه است. همچنین شورای عالی سیاستگذاری مجوز وزارت کشور دارد و قانونی است و اینها همه قانون تلقی میشود واظهارنظرهایی که میشود یا از روی غفلت است یا از روی جو رسانهای است.
عباس عبدی در یادداشتی نوشت: اگر اجازه نمیدهند که مجلس در مسیر استیضاح حرکت کند پس بهتر است از شیوههای دیگر مثل سوال از رییسجمهور یا نقدهای آتشین علیه دولت دست بردارید. این نقزدنها هیچ فایدهای ندارد، تنها اثر آن سر رفتن حوصله مردم است. متاسفانه مجلس تاکنون در بند رد صلاحیت نماینده گچساران بود که معلوم نیست اگر اینقدر حساسیت نسبت به این اتهامات دارند پس چرا در برابر دیگران سکوت میکنند و حتی تاکنون اتهام آقای میرسلیم را درباره یکی از نمایندگان موجود پیگیری نکردهاند؟
در حالی است که در میانه زمزمهها بر انحلال شورای عالی سیاستگذاری، اخیرا برخی چهرههای حزبی اصلاحطلب در گفتگوهایی نامهای جایگزین عارف را مطرح کردهاند.
عباس عبدی فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی مینویسد: عدالت آن نیست که قانون جزایی و آیین دادرسی فقط برای افراد محترم و نیز قدرتمند دقیق اجرا شود بلکه عدالت هنگامی در مسیر درست قرار دارد که افراد ضعیف یا حتی مجرمین نیز به صورت عادلانه و منصفانه از آن بهرهمند شوند. متاسفانه برخی افراد جامعه ما درک درستی از عدالت یا مبارزه با فساد و جرم ندارند. برخورد غیرمنصفانه و خارج از چارچوب قانون با بدترین و شرورترین و مفسدترین افراد عین فساد است.
غفوری فرد فعال سیاسی اصولگرا گفت: امروز که دولت در حال جنگ نرم با آمریکاست، اینطور نمیشود که ما گروهی را به مصاف جنگ با دشمن بفرستیم، اما پشتش را خالی کنیم. باید از دولت حمایت کرد؛ بهخصوص در مسئله سیاست خارجی، دولت باید بتواند با اقتدار عمل کند تا انشاءالله موفق شود. پیروزی دولت به مثابه پیروزی ملت است. به نظرم از آنجا که دولت در این مقطع در برابر بدخواهان ملت ایران قرار گرفته، باید از آن حمایت کرد.
اصولا اصولگرایان با ماجرای ماندن یا رفتن روحانی برخوردی دوگانه داشتهاند. بار قبل در مجلس پیشین طرح عدم کفایت سیاسی روحانی از سوی فراکسیون ولایی مجلس وقت دنبال میشد که استقبال رسانههای اصولگرا را بهدنبال داشت. نایبرئیس کمیسیون ولایی مجلس گفته بود: «اگر واقعا احساس میکند نمیتواند کشور را اداره کند، باید کار را به اهلش بسپارد».
عباس عبدی روزنامه نگار و فعال سیاسی در یادداشتی درباره حضور اخیر محمد جواد ظریف در مجلس نوشت: پذیرش حضور در مجلس برای نقد علنی و شفاف سیاست خارجی کشور از اساس اشتباه بود و فقط در موارد خاص و با توضیحات محدود میتوان چنین کرد. ولی مهمترین نقد به آقای ظریف این است که مگر او تعیینکننده سیاست خارجی کشور است که از آن دفاع میکند؟ اگر هست که با این دفاع ضعیف نشان داد که این سیاست قابل دفاع نیست.
غفاری میگوید: خاطرم هست شهید بهشتی در سال اول انقلاب به مسعود رجوی پیشنهاد داد شما بیایید شهردار تهران شوید. ما در شورای انقلاب مطرح میکنیم و تصویب میشود. آقای مهدیان شاهد است. آقای بهشتی اصطلاحی داشت که میگفت انقلاب دافعه حداقلی و جاذبه حداکثری داشته باشد و تا میتوانید جذب کنید. حتی تعبیر یکی از دوستان ما این بود که دشمن را تبدیل کنید به بیطرف، بیطرف را به یار خودمان و یار خودمان را به فدایی خودمان. آقای بهشتی معتقد بود اینها را باید جذب کرد. اینها بچههای انقلاباند.
به نظر میرسد جبهه اصلاحات در مقطع کنونی، هم در تئوری و هم در عمل درگیر مناقشات بسیاری است و نیروهای این جبهه هنوز نمیدانند که از یکسو برای ادامه حیات سیاسی باید چه سازوکاری را در پیش بگیرند و از سوی دیگر مشخصا در انتخابات سال ۱۴۰۰ با چه رویکردی شرکت کنند.