ناصرالدینشاه که از سفر فرنگ بازگشت، تجربه بیمارستانهای فرنگی به مذاقش خوش آمده بود، خواست تا در تهران بیمارستانی بنا کنند به سبک اروپاییها و دستور داد: حکم همایون شد که مریضخانهای به جهت مرضای مسلمین ساخته شود و مهندسین مشغول طرح و نقشه آن میباشند.
اولین اتومبیل در ایران اوایل قرن ۲۰ وارد کشور شد. در سال ۱۲۸۱ شمسی (۱۹۰۲ میلادی) بود که مظفرالدین شاه در اولین سفری که به اروپا داشت با این وسیله نقلیه آشنا شد.
گشتی در نوستالژیهای مکتبخانههای تهران قدیم به بهانه بازگشایی مدارس
جالبترین بخش ماجرای این آموزشها، مشق نداشتن دختران بود. دخترها تنها اجازه خواندن داشتند، اما نوشتن را برای دختر عملی زشت و ناپسند میدانستند، چون بر این باور بودند که «دختر مشق بلد باشد، کاغذپرانی میکند.» به این معنی که نامه عاشقانه مینویسد.
با وجودی که بانوان حق حضور در سالنهای سینما را نداشتند، اما تماشای فیلمها برای عدهای خاص از خانمها آزاد بود. آنها زنهای دربار بودند که از سال۱۲۸۶ اجازه تماشای فیلم را در خانهها یا دربار پیدا کردند. این امکان را روسیخان برایشان فراهم کرد و شبها دستگاه سینماتوگراف خود را زیر بغل میزد و به اندرونی یا خانه زنهای دربار میبرد تا به این واسطه سرگرم شوند. تعدادی از زنان دربار هم در خاطرات خود به این موضوع اشاره کردهاند.
دکتر «منصوره اتحادیه» نویسنده، پژوهشگر و استاد بازنشسته دانشگاه تهران متولد سال ۱۳۱۲ است. با وجودی که بخشی از مهمترین دوران زندگیاش را خارج ایران زندگی کرده، خاطرات خوبی از تهران و زندگی در آن دارد و خودش را تهرانی میداند و میگوید این شهر را با همه سختیها، دود و دم و مشکلات بسیارش دوست دارد.
«سید محمدعلی بلورفروش» از نخستین پهلوانانی بود که زورخانههای عمومی را در تهران راهاندازی کرد. در دوره قاجار ، ورزش پهلوانی و کشتی باب شد و هر ساله در میدان ارگ با حضورشاه و درباریان و هزاران تماشاچی، پهلوانان پنجه در پنجه هم میانداختند.
حاجیه شاهزاده خانم پس از به سرانجام نرسیدن ازدواجش با ناصرالدین شاه تصمیم به عزیمت به مکه و عتبات میگیرد.
درباره تاریخچه سیبزمینی در ایران گفته میشود که اولین بار توسط سرجان ملکم وزیر مختار انگلیس در زمان فتحعلی شاه قاجار وارد ایران شد. این در حالی است که پیشتر در زمان حکومت صفویه در ایران سیبزمینی از طریق تجار اروپایی وارد چین و فیلیپین و جنوب شرقی آسیا و سپس در زمان احمد شاه گورکانی وارد هند شده بود، اما ایرانیها هنوز از وجود آن خبر نداشتند.
چند روایت کوتاه از اوضاع پزشکی ایران در زمان قاجار
در دوران قاجار به جز وبا و طاعون، گاهی سایر بیماریهای مسری هم بلای جان سکنه تهران میشد، یکی از این بیماریها «تب نوبه» بود. گفته میشود علاج این بیماری «گنه گنه» بوده است و گاهی آنقدر شدت میگرفته و تقاضای برای این دارو بالا میرفته که موجب نایابی آن میشده و سودجویان هم به دنبال گران فروشی و تقلب دارو بودند.
دراین خبر عکسی از ماموران نظمیه به عنوان محافظان کیسه سکه در درشکه حمل پول در میدان توپخانه - حوالی سال ۱۲۹۰ را میبینید.
در برخی کتب تاریخی آمده که در دوران قاجار و پس از فوت محمدشاه قاجار ، وقتی حکومت به دست ناصرالدینشاه میرسد، یک روز که در حال گذر از روستایی سرسبز و باصفا بوده از آنجا خوشش میآید. گفته شده که آن وقتها محله یافتآباد پر بوده از زمینهای سرسبز و خالی از سکنه. برای همین ناصرالدینشاه این زمینها را یکجا تصاحب میکند و چنین میشود که آنجا آباد میشود.
حکومت قاجار برای اداره کشور چهار وزارتخانه اصلی داشت که عبارت بودند از: وزارت داخله، وزارتخارجه، وزارت جنگ و وزارت مالیه. این وزارتخانهها را در آن زمان «دیوان» میخواندند.
برخی از مشاغلی که در دوره قاجار رواج داشت الان حتی شغل کاذب هم محسوب نمیشوند. حالا بماند که برخی از این مشاغل امروزه ممنوع هستند و اصلا جرم محسوب میشوند.
بعد از بنای «میدان توپخانه» جدید در «میدان ارگ سلطنتی»، توپها و توپچیان میدان ارگ را به آن محل منتقل کردند و در وسط میدان ارگ استخری هشت ضلعی ساختند. اطراف آن، راه سنگفرش مربوط به کالسکه ساختند و قسمتهای دیگر میدان را به فضای سبز اختصاص دادند.
در دوره قاجار مرسوم بود کسی که به خواستگاری میرفت، باید جرات مرگ و کشتهشدن را داشت. به همین دلیل با دو فنجان یکی آلوده به زهر و دیگری حاوی قهوه سالم، از خواستگار با آن پذیرایی میکردند. خواستگار در صورت انتخاب فنجان زهرآلود کشته و در صورت انتخاب قهوه سالم، داماد خانواده میشد.
شیخ چغندر از جوانی یعنی در دوره فتحعلیشاه قاجار به راهزنی مشغول شد و همراه شریکش که مثل او قوی و زورمند بود، راه کاروانهایی را که به سمت تهران روانه میشدند میبست و اموال مردم و تاجران را غارت میکرد تا اینکه یک اتفاق مسیر زندگیاش را عوض کرد.
برای رسیدن به این خانه باید از کوچههای باریک و راستههای بازار مسگران عبور کنید و خودتان را به کوچه هفت تن برسانید.
بعد از این کودتا احمد شاه مجبور به امضای حکم وزیرالوزرایی سیدضیاء شد؛ اما یک سال بعد موفق به عزل او با کمک رضاخان میرپنج شد.
محمدشاه ویژگی مثبت کم نداشت و نشانههای شرف و نجابت نیز در صحبتها و تصمیماتش دیده میشد، اما با قتل میرزا ابوالقاسم قائممقام خطای بد و بزرگی کرد.
طرحی در میان است که شاخآبهای از شاهرود را که به غرب روان است، به سوی جنوب برگردانند و این آب را که اکنون صرف آبیاری دشت میان تهران و قزوین میشود، برای آب آشامیدنی این دو شهر مصرف کنند.