در اثر ماجرای آرامکو، اختلافات میان تهران و واشنگتن به حدی تشدید شد که نه تنها سیگنالی درباره احتمال تنشزدایی در سازمان ملل دیده نمیشود، بلکه همه شواهد و قراین از این حکایت دارند که نشست آتی مجمع عمومی ممکن است به صحنه نبرد دیپلماتیک ایران و آمریکا تبدیل شود. آمریکا، با تاخیر و بیمیلی، ویزای هیئت ایران را صادر کرد و بر لزوم مشارکت شورای امنیت سازمان ملل در پرونده حمله به تاسیسات نفتی عربستان اصرار ورزید. عربستان نیز، در همین خصوص، دو نامه به سازمان ملل ارسال کرده است.
پس از چند هفته خوشبینی نسبت به احتمال آب شدن یخ روابط ایران و آمریکا در نشست آتی سازمان ملل، حمله به تاسیسات نفتی عربستان، ناگهان فضا را مجددا تنش آلود کرد و خاورمیانه را بار دیگر در آستانه یک درگیری نظامی وایرنگر قرار داده است. در پی تحریم کل صادرات نفت ایران در ماه مه گذشته، منازعه تهران و واشنگتن به مرحله حساسی رسیده و مستلزم یک راه حل نهایی است، شاید طرفهای مستقل بین المللی، این بار هم بتوانند تبعات حمله به عربستان را کنترل کنند، اما این کنترل کاملا موقتی است و هر لحظه امکان خروج تنشها از کنترل وجود دارد.
صرفنظر از دمکراتها، ترامپ برای انعطاف در برابر ایران باید قبل از دشمنان خود، طرفدارانش را متقاعد کند. بخش قابل توجهی از حامیان ترامپ، گروههای محافظهکاری هستند که معمولا طرفدار اسرائیل و مخالف ایران هستند. هرگونه انعطاف چشمگیر در برابر ایران، ممکن است خشم این گروهها را برانگیزد. بنابراین، ترامپ با در نظر گرفتن شرایط داخلی در آستانه انتخابات، ممکن است تصمیم گیرد یک انعطاف حداقلی در برابر ایران نشان دهد تا با عکس گرفتن با روحانی، هزینه این انعطاف را جبران کند.
یک دیپلمات آگاه فرانسوی، این تهدیدات را «بخشی از بازی» ایران دانست که فرانسه با آن به نرمی برخورد میکند. یک منبع دیگر، گفته است پاریس از طریق تماسهای مستمر روحانی و ماکرون و نیز گفتگوهای وزرای خارجه ایران و فرانسه، در حال برداشتن گامهایی در زمینه اعتمادسازی است.
مرتبط کردن صادرات نفت ایران به این گروهها ممکن است زمینه را برای افزایش فشارها بر صادرات نفت ایران فراهم کند. برخی کارشناسان معتقدند این مرتبط سازی، با هدف بدنام کردن صادرات نفت ایران صورت گرفته و مشتریان احتمالی نفت ایران را نگران میکند.
منابع اروپایی و آمریکایی میگویند مقامات دولت ترامپ موافقت با خط اعتباری را به دیدار روحانی و ترامپ مشروط کردهاند. پولتیکو به نقل از منابع آگاه مدعی شد موافقت ترامپ با راه اندازی خط اعتباری، ممکن است به موافقت روحانی برای دیدار با ترامپ بستگی داشته باشد.
با این حال، آمریکاییها همچنان برای قطع مناسبات اقتصادی ایران و عراق تلاش میکنند. آنها به همین منظور، به سایر کشورهای عربی، نظیر عربستان و کویت، فشار آوردند تا برق عراق را تامین کنند. در حال حاضر، گفتگوهایی میان عراق و کشورهای یادشده در جریان است تا شبکه برق عراق به شبکه برق این کشورها متصل شود.
تاکنون آمریکاییها اظهارات ضدونقیضی درباره راهکار فرانسه بیان کردهاند. در حالی که دونالد ترامپ، در جریان نشست سران گروه هفت در فرانسه تلویحا از خط اعتباری ایران استقبال کرد، مقامات دولت او صریحا امکان راه اندازی چنین خطی را زیر سوال بردند و حتی بر تحریمهای نفتی علیه ایران افزودند.
الآن هم گمانههایی درباره دیدار روحانی و ترامپ در جریان نشست مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر مطرح شده است. ایران گفته آمریکا اول باید تحریمها را رفع کند سپس با ایران مذاکره کند. برمبنای همین موضع، تندروهای واشنگتن تحریمهای جدیدی علیه ایران اعمال کردند تا چشم انداز مصالحه میان تهران و واشنگتن را بیش از پیش مبهم کنند.
یکی از کسانی که با حمله نظامی به ایران مخالف بود، مایکل دی آندریا، رئیس مرکز عملیات ایران در سازمان سیا، است که به دلیل شخصیت مرموزش به «شاهزاده تاریکی» معروف شده است. این وبگاه به نقل از تحلیلگران اطلاعاتی مدعی شد که دی آندریا از گفتگو با سران غیرسپاهی ایران حمایت میکند.
وقتی که محمدجواد ظریف در بازگشت از فرانسه توئیت کرد که «روزهای مهمی در راه است»، کمتر کسی تصور میکرد که شاید منظور او دیدار روسای جمهور ایران و آمریکا باشد. اما خیلی زود معلوم شد که سفر ناگهانی رئیس دستگاه دیپلماسی ایران به بیاریتس برای هماهنگسازی دیدار حسن روحانی و دونالد ترامپ بود. هر چند که نه او و نه هیچکدام از مقامات ایران در این خصوص به طور رسمی اظهارنظر نکردند. البته روحانی اندکی پس از دیدارهای ظریف با مقامات فرانسه، در سخنانی مبهم اعلام کرد که حاضر است برای رفع مشکلات با هر شخصی دیدار کند. ترامپ نیز به نوبه خود برای دیدار با روحانی اعلام آمادگی کرد. اما پرسش اصلی این است که آیا چنین دیداری امکانپذیر است؟ و اگر اتفاق بیافتد چه پیامدهایی خواهد داشت؟
دیدار با ترامپ و به طور کلی مذاکره با آمریکا الزاماتی دارد. تجربه نشان داده است که ایران زمانی با آمریکا وارد مذاکره میشود که اهرمهای کافی برای تحت فشار قرار دادن طرف مقابل را دارد. در دور قبلی مذاکرات، ایران پس از افزایش سطح غنیسازی به حدود ۲۰ درصد، مذاکرات با غرب را آغاز کرد. در حال حاضر، غنیسازی اورانیوم ایران حدود پنج درصد است و چنین سطحی برای امتیازگیری از آمریکا به اندازه کافی کارساز نیست.
آنچه این سناریو را محتملتر میکند، انتقاد تند یک روزنامه اماراتی از اسرائیل در روزهای اخیر است. حبیب الصایغ، سردبیر روزنامه اماراتی «الخلیج» طی یادداشتی در این روزنامه، از روزنامهنگاران سعودی و دیگران که اخیرا به اسرائیل سفر کردهاند و خواستار عادیسازی روابط با اسرائیل شده بودند، به شدت انتقاد کرد. الصایغ نوشت: «اسرائیل دشمن واقعی و طبیعی ماست، همانگونه که دشمن برادران فلسطینی است.»
در منطقه آسیا و اقیانوس آرام، توازن دقیقی میان پیروی از قدرت اقتصادی چین و حمایت امنیتی آمریکا برقرار است. همانطور که اروپا کانون جنگ سرد قبلی بود، آسیا نیز - چه در غرب آن (خاورمیانه و خلیج فارس) و چه در شبه قاره هند (هند پاکستان، بنگلادش، نپال و سریلانکا) و چه در خاور دور- جنگ سرد جدیدی را تجربه میکند.
هدف اصلی راهکار فرانسه، راضی کردن ایران و آمریکا به از سرگیری مذاکرات است. بنابراین، وقتی ترامپ به طور غیردیپلماتیک از تلاشهای شخص ماکرون در این زمینه انتقاد میکند، این میتواند به این معنا باشد که فرانسه بیهوده برای تنشزدایی میان تهران و واشنگتن تلاش نکند. چرا که کاخ سفید تمایلی به این امر ندارد.
مشاور سابق ترامپ نوشت: «واضح است که دولت دونالد ترامپ و مقامات ایران، درگیر یک مسابقه استراتژیک شدهاند که با اعلام خروج واشنگتن از توافق هستهای آغاز شد و پیشبینی میشود که تا انتخابات نوامبر ۲۰۲۰ ادامه خواهد داشت.»
سخنگوی پیشین وزارت امور خارجه با بیان اینکه تحریم وزیر امور خارجه باعث تمسخر سیاست خارجی آمریکا از سوی دیگران شده، گفت: اگر آقای ظریف و سایر مسئولان کشور در گفتگو با رسانهها با بیان دیدگاههای جمهوری اسلامی از منطق قوی و قابل قبولتری در نزد افکار عمومی جهان برخوردارند و این به مانعی بر سر راه سیاستهای آمریکاییها بدل شده، اتفاقاً غلط بودن سیاست خارجی آمریکا را نشان میدهد.
راهکار فرانسه، در واقع بر مهار اقدامات هستهای ایران در ازای کاهش تحریمها متکی است. فرانسویها در هفتههای اخیر، به منظور متقاعد کردن ایران به پایبندی کامل به برجام، از لزوم محدود کردن برنامه موشکی ایران یا نفوذ منطقهای آن سخنی نگفتهاند. از این رو، اظهارات پمپئو درباره مذاکره درباره توان موشکی ایران، میتواند ابتکار عمل فرانسه را به شکست بکشاند. چرا که تنشزدایی با ایران را با موضوعات غیرهستهای مرتبط میکند.
مهدی مطهرنیا در گفتگو با فرارو بررسی کرد:
آمریکا با اینکه میگوید رییس دستگاه دیپلماسی احتمالا در تحریم قرار میگیرد تحریم را اعمال نکرده و به تعویق میاندازند تا راه دیپلماسی باز باشد. این نکته ممکن است یک رویداد گفتاری باشد. آمریکاییها با اعلام تحریم از یکسو جهان را متوجه میکنند که میخواهند برخورد بسیار محدود کنندهای علیه ایران داشته باشند، اما بعد با عقبنشینی به افکار عمومی جهان میگویند ما خواهان صلح و راه حل دیپلماتیک برای پایان این بحران هستیم؛ که اگر ایران در وضعیت تقابلی قرار گیرد، مردم جهان اینطور قضاوت کنند که آمریکا برای باز ماندن راه دیپلماتیک از دستور العمل خود عدول کرد تا اینگونه بتوانند افکار عمومی جهان به ویژه مردم آمریکا را برای برخورد احتمالی بعدی آمادهتر نمایند و هزینههای ناشی از این برخوردها را با رفتارهای تنظیم شده و اثر گذار برای مردم آمریکا سهلتر نمایند.
به گفته السلمی، در حمله همهجانبه آمریکایی باید «تمام مواضع حیاتی، پایگاهها، فرودگاههای نظامی، سامانههای راداری، آشیانههای جنگندهها و اتاقهای عملیات نظامی» نابود شوند تا ایران نتواند پاسخ واقعی دهد. چنین حمله خطرناکی، به زعم السلمی، توانمندی پاسخدهی جمهوری اسلامی ایران را از بین میبرد، آن را فلج میکند و باعث تسلیم آن خواهد شد. امری که نهایتا، طبق ادعای این کارشناس، باعث وقوع ناآرامی در ایران و براندازی خواهد شد.