سخنگوی پیشین وزارت امور خارجه با بیان اینکه تحریم وزیر امور خارجه باعث تمسخر سیاست خارجی آمریکا از سوی دیگران شده، گفت: اگر آقای ظریف و سایر مسئولان کشور در گفتگو با رسانهها با بیان دیدگاههای جمهوری اسلامی از منطق قوی و قابل قبولتری در نزد افکار عمومی جهان برخوردارند و این به مانعی بر سر راه سیاستهای آمریکاییها بدل شده، اتفاقاً غلط بودن سیاست خارجی آمریکا را نشان میدهد.
راهکار فرانسه، در واقع بر مهار اقدامات هستهای ایران در ازای کاهش تحریمها متکی است. فرانسویها در هفتههای اخیر، به منظور متقاعد کردن ایران به پایبندی کامل به برجام، از لزوم محدود کردن برنامه موشکی ایران یا نفوذ منطقهای آن سخنی نگفتهاند. از این رو، اظهارات پمپئو درباره مذاکره درباره توان موشکی ایران، میتواند ابتکار عمل فرانسه را به شکست بکشاند. چرا که تنشزدایی با ایران را با موضوعات غیرهستهای مرتبط میکند.
مهدی مطهرنیا در گفتگو با فرارو بررسی کرد:
آمریکا با اینکه میگوید رییس دستگاه دیپلماسی احتمالا در تحریم قرار میگیرد تحریم را اعمال نکرده و به تعویق میاندازند تا راه دیپلماسی باز باشد. این نکته ممکن است یک رویداد گفتاری باشد. آمریکاییها با اعلام تحریم از یکسو جهان را متوجه میکنند که میخواهند برخورد بسیار محدود کنندهای علیه ایران داشته باشند، اما بعد با عقبنشینی به افکار عمومی جهان میگویند ما خواهان صلح و راه حل دیپلماتیک برای پایان این بحران هستیم؛ که اگر ایران در وضعیت تقابلی قرار گیرد، مردم جهان اینطور قضاوت کنند که آمریکا برای باز ماندن راه دیپلماتیک از دستور العمل خود عدول کرد تا اینگونه بتوانند افکار عمومی جهان به ویژه مردم آمریکا را برای برخورد احتمالی بعدی آمادهتر نمایند و هزینههای ناشی از این برخوردها را با رفتارهای تنظیم شده و اثر گذار برای مردم آمریکا سهلتر نمایند.
به گفته السلمی، در حمله همهجانبه آمریکایی باید «تمام مواضع حیاتی، پایگاهها، فرودگاههای نظامی، سامانههای راداری، آشیانههای جنگندهها و اتاقهای عملیات نظامی» نابود شوند تا ایران نتواند پاسخ واقعی دهد. چنین حمله خطرناکی، به زعم السلمی، توانمندی پاسخدهی جمهوری اسلامی ایران را از بین میبرد، آن را فلج میکند و باعث تسلیم آن خواهد شد. امری که نهایتا، طبق ادعای این کارشناس، باعث وقوع ناآرامی در ایران و براندازی خواهد شد.
فرانکن، در سال ۱۹۸۷ در یک کشتی جنگی پشت سر ابرنفتکش «اساس بریجتون» در خلیج فارس حرکت میکرد که یک مین بخشهایی از آن را منفجر کرد. فرانکن ابراز نگرانی کرده است که اگر این اتفاق الآن تکرار شود، ممکن است ایران و آمریکا را وارد نزاع کند. به همین دلیل، او به پنتاگون هشدار داد: «مراقب باشید پایتان را کجا میگذارید، چون در تنگه هرمز هیچ چیز خوبی اتفاق نمیافتد.»
واکاوی اخمهای ترامپ در برابر ایران و لبخندهای او در مقابل کره شمالی
بنابراین، شاید بتوان گفت فقدان تسلیحات استراتژیک و آسیبپذیری داخلی ایران، مقامات آمریکا را به این نتیجه رسانده است که قبل از هرگونه توافق با ایران، گزینه تغییر رژیم را امتحان کنند. گزینهای که در کره شمالی امکان تحقق ندارد.
نباید تصور کرد که بهبودی روابط آمریکا و ویتنام به سادگی به دست آمد. برخی از رهبران حزب کمونیست ویتنام از مقاصد آمریکا برای براندازی رژیمشان از طریق «تحول مسالمتآمیز» ابراز نگرانی میکردند. به این معنی که آمریکا از اقتصاد لیبرال و اصلاحات اقتصادی در ویتنام حمایت میکند. امری که نهایتا حکمرانی حزب کمونیست را تضعیف میکرد. اما برای رفع این نگرانی، آمریکا و ویتنام در بیانیه دوجانبهای در سال ۲۰۱۳ تعهد کردند که به نظام سیاسی یکدیگر احترام بگذارند.
چین، هند، ژاپن، کره جنوبی و کشورهای اروپایی از رویکرد دولت ترامپ در برابر ایران ناراضی هستند. اما همگی در یک مسئله مشترک هستند و آن نگرانی از به هم خوردن امنیت مسیرهای انتقال نفت در تنگه هرمز است. آمریکا میخواهد از همین نگرانی مشترک، مبنایی برای تاسیس یک ائتلاف بین المللی علیه ایران بسازد.
حمزه صفوی در گفتگو با فرارو بررسی کرد:
ایران باید کمک کند دستاوردی به نام دولت ترامپ ثبت نشود. نباید کاری کنیم که دیگر بازیگران جهانی از جمله روسیه و اروپا به آمریکاییها نزدیک شوند. استراتژی ایران باید بر مبنای فشار حداکثری روس ها، چینی و اروپاییها به آمریکا به نحوههای مختلف و در لایههای مختلف باشد.
پمپئو، بارها در سخنرانیهایش نشان داد که به میراث ریگان و سیاست او در برابر شوروی، که به فروپاشی این کشور منجر شد، سخت علاقمند است. در بحبوحه ماجرای ترور جمال خاشقجی، روزنامه نگار سعودی، پمپئو مقالهای تحت عنوان «مقابله با ایران: استراتژی دولت ترامپ» در مجله فارین آفرز نوشت که این علاقه را نشان داد، اما به دلیل ماجرای خاشقجی آنطور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفت.
مقامات دولت ترامپ، مکررا این پیام را ارسال میکنند که کشته شدن حتی یک سرباز آمریکایی توسط ایران، همه چیز را عوض خواهد کرد. در همین رابطه، یک مقام دیگر آمریکایی به واشنگتنپست گفت: «اگر آمریکاییها کشته شوند، چه اتفاقی میافتد؟ این، همه چیز را عوض میکند.»
هر روز که میگذرد بیشتر مشخص میشود که اقدام امریکا در خروج از برجام تا چه حد برهمزننده صلح و ثبات جهانی است و چگونه همه اعتمادهای حداقلی میان دولتها را از بین میبرد و نطفه کینهتوزیها و منفعتپرستیها بسته و دنیا از گذشته خود نا امنتر میشود.
دولت آمریکا بر این باور است که معتبر جلوه دادن جنگ با ایران ممکن است جلوی از سرگیری غنیسازی بدون محدودیت را بگیرد. تحرکات اخیر نظامی آمریکا در منطقه، از قبیل اعزام تعداد محدودی از سربازان در چند مرحله، نشان میدهد که آمریکا صرفا به دنبال ایجاد بازدارندگی در برابر ایران است و برخلاف برخی گزارشهای رسانهای، حداقل در حال حاضر، به حمله تاکتیکی به ایران هم فکر نمیکند.
اروپا دو هدف متضاد را دنبال میکند
اروپاییها دو هدف تقریبا متضاد را دنبال میکنند، آنها از یک طرف میخواهند بدون کمک اقتصادی برجام را حفظ کنند و از طرف دیگر مایلاند از همراهی با کارزار فشار آمریکا علیه ایران خودداری کنند. اگر نتوانند منافع اقتصادی ایران را تامین کنند، به احتمال زیاد ایران اجرای تعهدات بیشتری را تعلیق خواهد کرد.
نقطه ضعف دولت دونالد ترامپ در برابر ایران
با اوجگیری تنشها میان ایران و آمریکا ، و پس از آشکار شدن محدودیت گزینه نظامی آمریکا علیه ایران، کارکرد بولتون به عنوان پلیس بد بیش از پیش تضعیف شده و به عاملی برای افزایش بیاعتمادی به سیاستهای آمریکا در خاورمیانه تبدیل شده است. شاید به همین دلیل است که بولتون تاکنون ساکت مانده و هیچ حرفی درباره حمله اخیر به نفتکشها نزده است.
فشار حداکثری به ایران یعنی خطر حداکثری جنگ
«این استدلالها را باور نکنید. این همان منطقی است که میگفت: خروج آمریکا از برجام و دنبال کردن سیاست فشار حداکثری با پاسخ ایران مواجه نمیشود. ایران دولت اسد نیست که به خاطر سالها جنگ داخلی تضعیف شده باشد. ایران این ظرفیت را دارد که واکنش تهاجمی نشان دهد و احتمالا حملات آمریکا را با حمله به نیروهای آمریکایی، اقدامات بیشتر در دریا یا پرتاب موشک به پایگاههای نظامی در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس واکنش نشان دهد».
جان بولتون، مشاور امنیت ملی، و مایک پمپئو، وزیر خارجه، در کنار شاناهان، تلاش میکنند برای جلوگیری از تکرار حمله به نفتکشها، سایر کشورها، خصوصا کشورهای اروپایی، را با خود همراه کنند. احتمالا، آنها امیدوارند که پس از ایجاد چنین اجماعی، حتی اگر درگیری میان ایران و آمریکا رخ دهد، این درگیری میان دو کشور نخواهد بود، بلکه میان ایران و جامعه جهانی خواهد بود.
اگر نخست وزیر ژاپن لیستی از درخواستهایی که ایران باید بپذیرد را با خود آورده باشد، آبه باید شکست ماموریتش را بپذیرد. در اینصورت خطر درگیری نظامی از پیش طراحیشده یا تصادفی در منطقه، پس از این شکست دیپلماتیک افزایش خواهد یافت.
تمرکز دولت آمریکا بر ایران با انتقادهایی مواجه شده است: «دولت ترامپ چشمش را روی سایر اهداف ایالات متحده آمریکا بسته است». اسمیت میگوید پنتاگون باید توضیح دهد افزایش درگیری وزارت دفاع در خاورمیانه بر نقشههایی که قرار است طبق آنها منابع مالی برای رقابت با چین و روسیه هزینه شود، چه تاثیری میگذارد.
در این میان به سناریوی مهم دیگری هم باید اشاره کرد و آن احتمال عدم موفقیت سفر آبه است. به طور کلی برای این سفر پر مخاطره دو نتیجه قابل تصور است: نخست اینکه آبه موفق میشود ایران و آمریکا را به برقراری گفتگو مستقیم یا غیرمستقیم متقاعد کند. دوم، اینکه آبه در وساطت خود شکست میخورد. سناریوی عدم موفقیت آبه، میتواند تنشها را بیش از پیش افزایش دهد. چرا؟