
«به غیر از نخبگان و هنرمندان، قشر متمول هم هستند که نه لزوماً به اجبار، بلکه میتوانند انتخاب کنند هر جایی که میخواهند زندگی کنند. جنس مشکلات مهاجران نخبه و هنرمند متفاوت است و تمرکز ما روی مهاجران غیرقانونی بود؛ مهاجرانی که به مراتب شرایط سختتری دارند و بیپناهتر هستند، جوامع دیگر کمتر خواهان آنهاست، مقبولیت ندارند و شرایط بسیار دشوارتری را تجربه میکنند. تمرکز ما روی این بخش از مهاجران بود.»
نامشان جایی نوشته نشده و هویتشان در ابهام و وجودشان زیر سؤال است. بحران بزرگ و پرسروصدای جوامع مختلف هستند، مشکلاتشان اما خفته در سکوت اجباری استیصال است. به اجبار یا به انتخاب، در جستوجوی زندگی، سفر کردهاند اما مقصد برای آنها که مُهر مهاجر غیرقانونی بر پیشانیشان نشسته، نه پناه که برزخ است؛ برزخی که شاید شناخت مختصاتش از قبل، قدم گذاشتن در این سفر را متزلزل میکرد.
به گزارش ایران، «نانوشته» که این روزها در گروه هنر و تجربه به نمایش عمومی رسیده، حکایت همین سفر و رسیدن به برزخ است. امین بخشیان از میان پروندههایی که از مصاحبه و مواجهه با مهاجران غیرقانونی در دادگاهها داشته، ۴ داستان واقعی را انتخاب و در قالب ۴ اپیزود، قصه مهاجرت آنها را از مبدأ تا مقصد روایت کرده است. به بهانه اکران این فیلم با او گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
داستانهای فیلم «نانوشته» واقعی است؛ چرا برای پرداختن به موضوع مهاجرت غیرقانونی سراغ کار مستند نرفتید؛ این قصهها برای تبدیل شدن به فیلم به مصالح داستانی بیشتری نیاز داشت یا در قالب مستند از تأثیرگذاری بیشتری برخوردار بود؟
در دوران تحصیل در یک پروژه دانشجویی در لندن درباره مهاجران غیرقانونی یک مستند ساختم. ساخت مستند درباره این موضوع با موانع و محدودیتهای زیادی همراه است. مهمترین مانع، عدم ثبات وضعیت مهاجران است که آنها را در شرایط بلاتکلیف و اضطرار قرار میدهد. بالطبع به خاطر پایدار نبودن شرایطشان و اینکه هر حرکت آنها میتوانست در روند پذیرش آنها تأثیر بگذارد، از قرار گرفتن جلوی دوربین ترس و اضطراب داشتند.
میترسیدند جلوی دوربین قرار گرفتن به ضررشان شود و در پروندهشان تأثیر منفی بگذارد. احتمال اینکه مستند من ممکن است شرایط را برای آنها سختتر کند، مرا با چالش اخلاقی روبهرو میکرد. برایم سخت بود قانعشان کنم جلوی دوربین بیایند.
به آنها حق میدادم چون همگی در یک تعلیق پر از آشفتگی در کمپها منتظر بودند تا سرانجام پروندهشان مشخص شود. بله با شما موافقم که روایت شرایط دشوار آنها و چالشهایی که با آن مواجه هستند در قالب مستند و با چهرههای واقعی طبعاً تأثیرگذارتر بود اما بر اساس همین تجربه، تصمیم گرفتیم از میان پروندههای متفاوت که طی تحقیق و پژوهش به آنها رسیده بودم، ۴ مورد را انتخاب و قصه واقعی آنها را در قالب ۴ اپیزود به صورت داستانی روایت کنم.
چقدر تجربه زیسته خودتان در ساخت فیلم مؤثر بود و آیا مهاجرت در اینجا به یک تجربه فردی تقلیل پیدا نکرده است؟
اگر چه مهاجرت من کاملاً قانونی و به منظور تحصیل بود، اما قطعاً بخشهایی از خود من وارد فیلم شده است. من در بچگی با پدیده مهاجرت مواجه بودم. مهاجرت که فقط رفتن از کشوری به کشور دیگر نیست. من در ایام موشکباران مجبور بودم به همراه خانوادهام به شهرهای دیگر مهاجرت کنم و دوران کودکی را با فرهنگهای مختلف در داخل کشور خودم (ایران) بگذرانم.
پدیده مهاجرت خیلی گسترده است و ما در این فیلم تلاش کردیم تنها روی بخشی از پدیده مهاجرت تمرکز کنیم. من مدت طولانی در دادگاههای مهاجرت حضور پیدا کرده و با آدمها صحبت میکردم و بین تمام آنهایی که قصهشان را میشنیدم، سعی کردم ۴ داستان با آدمهایی از ملیتهای مختلف را انتخاب کنم و پشت هم قرار دهم به گونهای که یک سفر را از ابتدا تا انتها به تصویر بکشم. شاید این مسیر شامل تمام مهاجران نشود ولی یک الگوی کوچک از این دنیای گسترده است. مهاجرت پدیده گستردهای است و نمیشود در زمان ۹۰ دقیقهای همه این پدیده را بررسی کرد. ما فقط ۴ قصه از آدمهای مختلف را انتخاب و روایت کردیم.
چرا قصههایتان را فقط به مهاجران غیرقانونی اختصاص دادید و سراغ مهاجران قانونی و نخبگان فرهنگی و علمی نرفتید؛ آیا شرایط آنها به گونهای است که فارغ از مشکل هستند؟
قطعاً ما مهاجرانی در سراسر دنیا داریم که تبدیل به افراد موفق آن جامعه شدهاند، حتی لقب مهاجر هم خیلی به آنها اطلاق نمیشود. برای هنرمندان که اساساً انگار دیگر مرزی وجود ندارد. به غیر از نخبگان و هنرمندان، قشر متمول هم هستند که نه لزوماً به اجبار، بلکه میتوانند انتخاب کنند هر جایی که میخواهند زندگی کنند. جنس مشکلات مهاجران نخبه و هنرمند متفاوت است و تمرکز ما روی مهاجران غیرقانونی بود؛ مهاجرانی که به مراتب شرایط سختتری دارند و بیپناهتر هستند، جوامع دیگر کمتر خواهان آنهاست، مقبولیت ندارند و شرایط بسیار دشوارتری را تجربه میکنند. تمرکز ما روی این بخش از مهاجران بود.
«نانوشته»، مصائب مهاجرت غیرقانونی را در چند کشور نشان میدهد؛ آیا این حکم کلی صادر کردن برای رخدادی نیست که متأثر از شرایط تاریخی و اجتماعی هر کشوری است؟
چه در زمان نگارش فیلمنامه و چه در فرم ساخت فیلم بشدت پرهیز کردیم از اینکه قضاوتگر باشیم و حکم صادر کنیم. قطعاً نوع برخورد با مهاجران و شرایط آنها در جوامع مختلف میتواند متفاوت باشد ولی آنچه در فیلم ما به نمایش درآمده، بخشی از واقعیت پدیده مهاجرت غیرقانونی است.
«مهاجرت همیشه یک انتخاب نیست» و این گزاره هم به عنوان شعار تبلیغاتی فیلم انتخاب شده بود. به اعتقاد شما چقدر ساخت چنین فیلمهایی میتواند مهاجرت را از یک اجبار به انتخابی آگاهانه تبدیل کند؟
قطعاً تولید محتوا، ساخت فیلم داستانی یا مستند و تولید برنامههای تلویزیونی میتواند خیلی کمککننده باشد. حداقل تأثیرش این است کسانی که قصد مهاجرت -چه قانونی چه غیرقانونی- دارند، بتوانند آگاهانه شرایط را بسنجند و بعد تصمیم بگیرند. قطعاً ساخت فیلم و مستند و حتی گزارشهای مکتوبی که در نشریات منتشر میشود، آگاهیبخش است و میتواند در انتخاب آنها نقش تعیینکنندهای ایفا کند.
در «نانوشته» به مصائب مهاجرانی پرداختهاید که برای رسیدن به خواستههایشان اگر چه به جبر روزگار، گاهی از اصول انسانی عدول میکنند. در عین حال تلاش کردید دوربینی ناظر داشته باشید که قضاوتگر نباشد و بیشتر به ثبت شرایط آدمها بپردازد؛ به اعتقاد شما اگر در یک اپیزود به شرایط ایجابکننده مهاجرت میپرداختید، این پا گذاشتن کاراکترها بر اصول انسانی یا حتی تن دادن به شرایط غیرانسانی، باورپذیرتر نمیشد؟
بله ما میتوانستیم در ساختار کلاسیک با یک یا چند کاراکتر از قبل از مهاجرت همراه شویم و تا پایان، ماجرا را روایت کنیم. ما در این ۴ اپیزود به هیچکدام از علل مهاجرت اشاره نکردیم چرا که هدفمان تمرکز بر قسمت سفر بود؛ سفری که کاراکترها را در موقعیتی برزخگونه قرار میدهد و قدرت تصمیمگیری و انتخاب را از آنها میگیرد.
در این شرایط که فاقد قراردادهای انسانی و اخلاقی است، کاراکترها برای بقای خود، برخی خصوصیات و خلقیات انسانی را ناخواسته و به اجبار از دست میدهند. هر کدام از این کاراکترها ممکن است به دلایل مشکلات اقتصادی، سیاسی، جنگ یا هر چیز دیگری تصمیم به مهاجرت غیرقانونی گرفته باشند؛ قصه ما اما از جایی شروع میشود که آنها این انتخاب را کردهاند، یعنی به انتخاب یا به اجبار وارد پروسه مهاجرت شدهاند و حالا شرایط بغرنج بعد از مهاجرت و مشکلات آنها از جمله همین چالشهای اخلاقی، روایت میشود.