
رئیس پژوهشگاه دانشهای بنیادی با تأکید بر اینکه «مذاکرۀ غیرمستقیم، مذاکره برای هیچ نیست»، گفت: «مذاکره غیرمستقیم میتواند راهی به موفقیت داشته باشد و یک مذاکره سرکاری نیست. البته این بستگی دارد به اینکه ما چگونه عمل کنیم، آن واسطه چقدر موقعیت جوش دادن داشته باشد.»
محمدجواد لاریجانی، رئیس پژوهشگاه دانش های بنیادی، در گفتوگویی به حال و آینده مذاکرات ایران و آمریکا پرداخته است.
به گزارش فرهیختگان، اهم گفتههای او را در ادامه میخوانید:
*مذاکره غیرمستقیم میتواند راهی به موفقیت داشته باشد و یک مذاکره سرکاری نیست. البته این بستگی دارد به اینکه ما چگونه عمل کنیم، آن واسطه چقدر موقعیت جوش دادن داشته باشد.
*دولت نباید احساس کند اگر کسی یک نظر مخالف داد مخل بر مذاکرات است، دولت باید این مخالفت و نقدها را هم به آنها بفروشد و بگوید که من باوجود این فضای منفی که وجود دارد، دارم خودم را فدا میکنم که با شما بنشینم و صحبت کنم.
*در طرف آمریکایی هم همینطور است؛ درحالی که نماینده آمریکا لحن ملایم اولیه در مذاکره دارد، همپیالههای ترامپ در کنگره و سنا حرفهای تند میزنند و ترامپ را تهدید میکنند که اگر چنین و چنان نکند، در کنگره جلوی توافق را میگیرند!
*این دوگانه دیپلماسی و میدان، یک دوگانه کاملاً غلط است؛ این دوگانه در زمان جناب آقای دکتر روحانی مطرح شد؛ به این معنا که مثلاً وقتی ما مذاکرات برجام را درباره هستهای داریم، شما دیگر از قدس و فلسطین و مسائل موشکی و... صرفنظر کنید! دوگانه این است؛ و اِلّا اصلاً دیپلماسی درواقع در خدمت مقاصد امنیتی، نظامی، دفاعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور است.
اصلاً دلار چرا شاخص اقتصادی ماست؟! این خودش یکی از آن گرفتاریها و نفهمیهای اقتصادی است؛ شاخص اقتصاد ما به دلار نیست، اقتصاد چند شاخص خیلی کلیدی دارد؛ شاخصهایش به میزان تولید و صادرات ماست، به میزان اشتغال ماست، به اتکای ما به کالاهای اساسی است. من نمیدانم آن کتاب «تدین، حکومت و توسعه» را دیدهاید؟ آنجا در ذکر معیارهای توسعه، یکی از نکات مهم این است که ما دنبال یک معیارهایی نباشیم که خیلی ظاهری است.
*ترامپ ممکن است الان این در ذهنش باشد که ما نباید ایران را به اصطلاح زیاد اذیت کرده و تحریکش کنیم؛ این یک فرضیه است که به نظر من خیلی بیربط نیست. اگر این فرضیه درست باشد، پاسخ ما به او باید در مذاکره مشخص بشود. این مذاکرات یکی از فوایدش این است که ما تلقّی دشمن از خودمان را دقیق کنیم. در این مسیر چند مسئله مهم است که باید در این مذاکرات رعایت بشود. اولاً این منطق استیصال (که شما سابقه این بحث من را میدانید) باید کنار گذاشته شود؛ بزرگترین مشکل ما در مذاکرات برجام منطق استیصال بود و الان هم در ادبیات مسئولان گاهی دیده میشود؛ مسئولان حاضر یا گذشته، یا در جناح اصلاحات یا مطبوعاتشان؛ اینکه ما بدبخت کامل هستیم و هیچ راه نجاتی وجود ندارد، جز اینکه ما با آمریکا مذاکره کنیم. ببینید کلمه مذاکره اینجا غلط انداز است.
*مذاکره خالی که مسئلهای را حل نمیکند، جز اینکه ما گاو شیری آمریکا بشویم؛ خیلی ساده و بی پروا. خب این بحث اصلی است و استیصال یعنی همین. پس ما نباید در داخل کشور مباحثی مطرح کنیم که دشمن احساس کند ما مستأصل هستیم، نه اینکه اگر کسی انتقاد کرد بگوییم شما دولت را تضعیف کردید. انتقاد درست، دولت را در مذاکرات تضعیف نمیکند، استیصال است که آنها را تضعیف میکند و این یک خطر بسیار مهمی است در این قضیه.
*نکته بعدی که رعایت آن در مذاکرات خیلی ضروری است این است که ما اشتباه نکنیم. مذاکرات ما باید دقیق باشد، یعنی احساس نکنیم که باید بگوییم و بخندیم و چیزهای ساده. به عبارتی دیگر اگر از طرف مقابل وعدهای میآید باید قابل راستیآزمایی باشد.
*اگر ما در بحث برجام درباره تعهداتمان نمیگفتیم که امضای کری همهچیز است یا نمیگفتیم اوباما آنقدر خوب شده که میخواهد همه مسائل را با ما حل کند. اگر محتاط بودیم و میگفتیم فرض کنیم همین توافقنامه درست است، ولی ما قدمبهقدم کار میکنیم؛ اول درباره غنیسازی فقط پنج کیلو از این اورانیوم که ۲۰ درصد غنیسازیشده را پایین میآوریم و رقیق میکنیم، شما ۱۰ تا از آن تحریمها را بردار، اگر ۱۰ تا تحریم را برداشتی و چند ماهی گذشت و ادامه داشت، حالا ما از مواد غنیسازیشده، پنجکیلوی دیگر را هم کم میکنیم. آبسنگین را هم نمیفروشیم، ذخیره میکنیم، چون آدم عاقل که آبسنگین را نمیفروشد. آن رآکتور اراک را هم برای آخر کار میگذاشتیم. البته من این توافقنامه برجام را قبول ندارم و به آن انتقاداتی جدی دارم؛ درعینحال در نحوه چیدمان تعهدات هم اشکالات فراوان وجود دارد.
*اینکه ما معطل اینجا بنشینیم و بگوییم مذاکره کار را تمام میکند و کشور را معطل این کنیم، بزرگترین اشتباه است و حالا که روشن شده، خیانت به ملت ماست؛ این نشاندهنده عدماعتماد به توانمندی ماست؛ عدم فهم درست از جهان است. امکاناتی که ما داریم، این چیز خیلی مهمی است. انشاءالله اینجور نمیشود، یعنی ما همه دعا میکنیم دولتمان در مذاکرات موفق شده و گشایش برای کشورمان پیدا شود، چون تحریمها تجاوز به حقوق ماست. اصلاً اگر ما نیازی هم به رفع تحریمها نداشته باشیم باید برای رفع تحریم حرکت کنیم. تحریم یک تجاوز آشکار است و صرفاً این نیست که وضع دلار را بالا و پایین میکند. اصلاً گیرم وضع ما گلوبلبل باشد، ما باید برای رفع تحریمها تلاش کنیم و این مذاکرات میتواند مفید باشد.
*این طرح رفراندوم زمان جناب آقای دکتر روحانی مطرح شد که بروید از مردم بپرسید. بروید از مردم بپرسید ولی سؤال درست بپرسید. اولاً بپرسید که آیا ما برویم زیرسلطه و سیطره آمریکا یا نه؟ هر کسی روی مسائل آمریکا کار میکند این را میفهمد، مگر اینکه ما در فهم مسائل بینالمللی خیلی عقبافتاده باشیم یا اینکه همین روزنامهها و سایتهای ضدانقلابی را بخوانیم و فکر کنیم دنیا همین است. آنچه آمریکا از ایران میخواهد بازگشت سیطره آمریکاست. ما نباید در این تردید کنیم و این معنایش این نیست که ما با آمریکا حرف نزنیم، اما باید این را بدانیم و این باید پایه کار ما باشد. اگر این پایه کار ما باشد، رفراندوم هم برگزار کنیم؛ رفراندوم برگزار کنیم که آیا ما میخواهیم گاو شیری آمریکا بشویم یا نه؟ این را که به مردم نمیگویند، به جایش بهغلط میگویند ما چرا با دنیا سرِ جنگ داریم؟ ما باید با دنیا رفیق بشویم. کی و کجا با دنیا سر جنگ داریم؟! میگویند با همسایهها درگیریم. ما با کدام همسایهها درگیریم؟! آخر چقدر نفهمی وجود دارد، یعنی آنها نمیبینند رژیمصهیونیستی و آمریکا درکنار مرزهای ما چه کارهایی میکنند؟! در آذربایجان دارند چه کار میکنند؟! در کردستان عراق دارند چه کاری میکنند؟ یا تحریکاتی که در جاهای دیگر هست...