
در دوران ریاستجمهوری ترامپ، سیاستهای تجاری متناقض و تاکتیکهای پراکنده در قبال چین باعث سردرگمی استراتژیک در کاخ سفید شده است. ترامپ با اعمال تعرفههای سنگین تلاش میکند چین را به پذیرش توافقات تحمیلشده و کاهش وابستگی ایالات متحده به آن کشور وادار کند، اما این رویکرد روابط اقتصادی و سیاسی دو کشور را به بحران میکشاند. در این میان، ترامپ با عدم هماهنگی در سیاستها و برخوردهای تنشآمیز با چین، روابط را به وضعیتی پیچیده و بحرانی رسانده است.
فرارو– دیویدای. سنگر (David E. Sanger) خبرنگار ارشد کاخ سفید و مسائل امنیت ملی در روزنامه نیویورک تایمز
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه نیویورک تایمز، رئیسجمهور دونالد ترامپ در آغاز ریاستجمهوری خود به گونهای سخن میگفت که گویی آماده است تا با رئیسجمهور شی جینپینگ همکاری کند و مسائل بین دو ابرقدرت جهانی را حلوفصل نماید. او و تیم مشاورانش به وضوح پیامی به طرف چینی میفرستادند مبنی بر اینکه آمادهاند اختلافات تجاری را برطرف کنند، تنشها در مورد تایوان را کاهش دهند، تولید فنتانیل را محدود سازند و به توافقی درباره تیکتاک دست یابند. همچنین، آنها امید داشتند که در آینده بتوانند رقابت هستهای جدیدی را مدیریت کرده و رقابت در زمینه هوش مصنوعی را به شکل سازندهای پیش ببرند.
دستکم برای یک سال آینده، تصور چنین پیشرفتهایی دشوار به نظر میرسد. تصمیم ترامپ برای تمرکز تمامعیار بر پیروزی در جنگ تجاری با چین، به گونهای عمل کرده که عملاً این مذاکرات را پیش از آغاز، خفه کرده است. حتی اگر این مذاکرات آغاز شوند، احتمالاً ترامپ تنها در آنها حاضر خواهد بود، چرا که او همپیمانانی را که در سالهای اخیر به یک رویکرد مشترک برای مهار قدرت چین دست یافته بودند، از خود رانده است.
در طول ده روز گذشته، چندین مقام دولتی، با اشاره به اینکه قادر به اظهار نظر رسمی نیستند، از درون کاخ سفید پرده برداشتند که اختلافات جدی بر سر نحوه تعامل با پکن وجود دارد. جنگ تجاری پیش از آنکه بخشهای مختلف دولت فرصت پیدا کنند تا مواضع خود را شکل دهند و اولویتهای ضروری را مشخص کنند، به سرعت شعلهور شد. حاصل این رویکرد، سردرگمی استراتژیک بود.
برخی از مقامات در مصاحبههای تلویزیونی اظهار داشتند که تعرفههای ترامپ علیه چین با هدف وادار کردن دومین اقتصاد بزرگ جهان به پذیرش توافقات تحمیلشده وضع شدهاند. در حالی که گروهی دیگر تأکید کردند که ترامپ در پی آن است تا اقتصادی مستقل برای ایالات متحده بسازد که دیگر به بزرگترین رقیب ژئوپلیتیکی خود وابسته نباشد، حتی اگر این هدف به معنای قطع ارتباط با ۶۴۰ میلیارد دلار تجارت دوجانبه کالا و خدمات باشد.
راش دوشی، استراتژیست برجسته آمریکایی در حوزه چین و استاد فعلی شورای روابط خارجی و دانشگاه جورجتاون، در یک پرسش دقیق بیان کرد: «استراتژی کلی دولت ترامپ در قبال چین چیست؟» و در ادامه با صراحت پاسخ داد: «این استراتژی هنوز در قالب یک رویکرد منسجم شکل نگرفته است، بلکه تنها مجموعهای از تاکتیکهای پراکنده و بیارتباط با یکدیگر را دنبال میکنند.» با این حال، دوشی همچنان به آینده امیدوار و معتقد است که ترامپ قادر است به توافقاتی با کشورهای ژاپن، کره جنوبی، هند، تایوان و اتحادیه اروپا دست یابد؛ توافقاتی که این کشورها را قادر میسازد تا به صورت هماهنگ با رویههای تجاری چین مقابله کنند، سرمایهگذاریهای متحدان را در صنایع ایالات متحده جذب کنند و روابط امنیتی را تقویت نمایند.
او تاکید میکند: «در مواجهه با یک رقیب بزرگ، افزایش مقیاس ضروری است؛ به همین دلیل است که ما نیازمند حضور و حمایت متحدان خود هستیم.» دوشی اخیراً در مقالهای که در مجله «فارین افرز» همراه با کورتام. کمپبل، معاون سابق وزیر امور خارجه منتشر کرده، از ضرورت یک رویکرد جدید سخن گفت. این دو اندیشمند در آن مقاله آوردهاند: «این دورهای است که در آن برتری استراتژیک به کسانی تعلق خواهد گرفت که توانایی عمل در مقیاس وسیع را دارند. چین از چنین مقیاسی برخوردار است، اما ایالات متحده حداقل بهطور منفرد از آن محروم است.»
دوشنبه گذشته، دونالد ترامپ با تأکید بر موفقیت شگرف سیاستهای تعرفهای خود، اشاره کرد که این تعرفهها آنچنان مؤثر عمل کردهاند که ممکن است در آینده تعرفههای بیشتری علیه چین و سایر کشورها وضع کند. تنها ۴۸ ساعت پس از آنکه معافیتهایی وسیع برای گوشیهای همراه، تجهیزات رایانهای و بخش بزرگی از قطعات الکترونیکی که تقریباً یکچهارم کل تجارت با چین را تشکیل میدهد اعلام شد، رئیسجمهور آمریکا بهطور غیرمنتظرهای از احتمال اعمال تعرفههای جدید بر تراشههای وارداتی کامپیوتری و داروها سخن گفت. ترامپ با تأکید بر لزوم افزایش تعرفهها اظهار داشت: «هرچه تعرفهها بالاتر باشد، سرمایهگذاریها سریعتر به کشور میآیند» و به شرکتهایی اشاره کرد که به منظور اجتناب از پرداخت مالیاتهای وارداتی، در ایالات متحده سرمایهگذاریهای خود را افزایش میدهند.
واکنش چین تا کنون بهطور حسابشده و کنترلشدهای شکل گرفته است. پکن در برابر هر دور جدیدی از افزایش تعرفههای ترامپ، با اقدام مشابهی واکنش نشان داده است، بهطوریکه این پیام را به واشنگتن منتقل میکند که چین قادر است این فشارها را حتی بیشتر از ایالات متحده تحمل کند. در گامی که به گفته کارشناسان، از ماهها پیش طراحی و برنامهریزی شده بود، چین اعلام کرد که صادرات مجموعهای از مواد معدنی و آهنرباهای حیاتی که در صنعت خودروسازی، تولید نیمههادیها و ساخت تسلیحات استفاده میشوند را متوقف خواهد کرد. این اقدام بهوضوح به واشنگتن یادآوری میکند که پکن ابزارهای متعددی برای اختلال در زنجیرههای تأمین جهانی در اختیار دارد.
نیکلاس برنز، که در ژانویه از سمت خود بهعنوان سفیر ایالات متحده در چین کنارهگیری کرد، این وضعیت را بهعنوان «یکی از جدیترین بحرانها در روابط میان ایالات متحده و چین از زمان ازسرگیری روابط دیپلماتیک کامل در سال ۱۹۷۹» توصیف کرد. او ادامه داد: «با این حال، آمریکاییها نباید هیچگونه همدردی با دولت چین داشته باشند که در این تقابل خود را بهعنوان قربانی معرفی میکند. چین بهعنوان بزرگترین اختلالگر در سیستم تجارت بینالملل شناخته میشود.» برنز بر لزوم بازسازی ارتباطات در بالاترین سطوح تأکید کرد و گفت: «چالش اصلی اکنون این است که ارتباطات را دوباره در سطح عالی برقرار کنیم تا از جدا شدن دو اقتصاد بزرگ جهان جلوگیری کنیم.»
با این حال، تا کنون هیچکدام از طرفین نمیخواهند در دید عمومی آغازگر این ارتباطات باشند، چرا که نگرانی دارند که در این تقابل بهعنوان طرفی ضعیف شناخته شوند. ترامپ بارها بر این موضوع تأکید کرده است که «رابطهای عالی» با شی جینپینگ دارد، اما او هیچ هشدار مستقیمی درباره تحولات پیشرو به رئیسجمهور چین نداده و راهی برای پیشگیری از آن نیز ارائه نکرده است. از سوی دیگر، شی جینپینگ با تأکید بر عدم تمایل به پیوستن به صف کشورهایی که کاخ سفید ادعا میکند آماده توافق هستند، از هرگونه همراهی با این رویکرد خودداری کرده است.
تاریخ اخیر نشان میدهد که انجماد در روابط ایالات متحده و چین میتواند به یک وضعیت بلندمدت بدل شود و روابط هیچگاه به وضعیت پیشین خود باز نخواهند گشت. در آگوست ۲۰۲۲، سفر یک هیأت از کنگره به تایوان به رهبری نانسی پلوسی، نماینده دموکرات از کالیفرنیا و رئیس وقت مجلس نمایندگان، چین را به واکنشی شدید واداشت؛ بهطوریکه نیروهای هوایی و دریایی این کشور را به برگزاری رزمایشهای نظامی در نزدیکی «خط میانی» تنگه تایوان فرستاد. اکنون، تقریباً سه سال پس از آن حادثه، این رزمایشها تنها شدت بیشتری به خود گرفتهاند.
در زمستان همان سال، یک بالون ارتفاعبالا که چین آن را بالون هواشناسی معرفی میکرد، اما مقامات اطلاعاتی ایالات متحده معتقد بودند که این بالون با تجهیزات جاسوسی برای شناسایی و مکانیابی انتقالات ارتباطی مجهز شده است، بر فراز خاک ایالات متحده به پرواز درآمد. رئیسجمهور جو بایدن در نهایت دستور داد که این بالون در سواحل کارولینای جنوبی ساقط شود. با این حال، ماهها طول کشید تا از جریانات متقابل و تبادل سرزنشها عبور شود و نهایتاً نشستهایی بین شی جینپینگ و بایدن برگزار شد.
این دیدار به توافقاتی محدود در خصوص کاهش تولید مواد اولیه فنتانیل و انتشار یک بیانیه مشترک مبنی بر این که فناوریهای هوش مصنوعی نباید در سیستمهای فرمان و کنترل هستهای بهکار گرفته شوند، انجامید. اما خطرات ناشی از این تقابلها به هیچوجه با تهدیدات جنگ تجاری نوظهوری که قادر است هر دو کشور را به آستانه رکود بکشاند یا با نمایشهای قدرت مداوم در اطراف تایوان، دریای جنوبی چین و نزدیکی سواحل فیلیپین قابل مقایسه نیست.
یکی از سوالاتی که اکنون بر سر دولت ترامپ سایه افکنده، این است که آیا این دولت قادر است در زمانی که اعضای کلیدی حلقه داخلی ترامپ بهطور علنی در خصوص استراتژی مناسب بحث میکنند، رویکردی منسجم و هماهنگ در قبال چین اتخاذ کند. ایلان ماسک، که چین را بهعنوان تأمینکننده اصلی شرکتهای تسلا و اسپیسایکس خود میشناسد، پیتر ناوارو، مشاور ارشد تجاری کاخ سفید را «احمق» و «کمعقلتر از یک کیسه آجر» توصیف کرد.
ناوارو نیز با خونسردی در برنامه روز یکشنبه «دیدار با مطبوعات» شبکه انبیسی پاسخ داد: «به من بدتر از این هم گفتهاند.» در همین حال، اسکات بسنت، وزیر خزانهداری، روز دوشنبه به یک مقام تجاری چینی که تعرفهها را «شوخی» قلمداد کرده بود، واکنش نشان داد و با قاطعیت گفت: «اینها شوخی نیستند.» او در حین سفر به آرژانتین تاکید کرد که تعرفهها آنقدر بالا هستند که «هیچکس فکر نمیکند این وضعیت پایدار بماند.».
اما اینکه آیا این تعرفهها پایدار خواهند بود یا نه، با سوال پیچیدهتری روبهرو است: آیا ترامپ یا شی جینپینگ از آنها بهطور سیاسی عقبنشینی خواهند کرد؟ همچنین، دولت ایالات متحده باید تصمیم بگیرد که اولویتهایش در قبال چین چیست. آیا واشنگتن بهطور رسمی اعلام خواهد کرد که از تایوان دفاع خواهد کرد؟ (اظهارات عمومی ترامپ نشان میدهد که او در این خصوص تردیدهایی دارد.) آیا آمریکا در نظر دارد پروژههای مشترک همکاری با پکن را دنبال کند؟ اینکه یک دولت ماهها و شاید حتی بیش از یک سال، زمان صرف کند تا درباره نحوه مدیریت رابطهای به پیچیدگی روابط با چین تصمیمگیری کند، امری غیرعادی نیست.
رئیسجمهور ریچارد نیکسون و هنری کیسینجر، سالها زمان گذاشتند تا رویکرد خود را نسبت به آنچه که هنوز «چین سرخ» نامیده میشد، طراحی کنند. نتیجه این تلاشها، سفر تاریخی نیکسون به چین و آغاز دوران گشایش دیپلماتیک بود. بیل کلینتون، رئیسجمهور پیشین ایالات متحده، پس از آنکه در دوران کارزار انتخاباتیاش از «قصابهای پکن» (اشارهای به کشتار میدان تیانآنمن و سرکوبهای بعدی) انتقاد کرده بود، دوره ریاستجمهوری خود را با الحاق چین به سازمان تجارت جهانی به پایان رساند. جورج دبلیو. بوش نیز رهبران چین را به پیوستن به مبارزه علیه تروریسم فراخواند.
جو بایدن نیز پس از عبور از بحران کرونا، ناگزیر شد تا توجه خود را معطوف به استراتژیای کند که دسترسی پکن به نیمهرساناها و دیگر فناوریهای حیاتی را محدود سازد. با این حال، هیچیک از رؤسای جمهور پیشین، از جمله بایدن تلاش نکردند تا بر چالشهایی که ترامپ با آن مواجه است، فائق آیند. ترامپ با اتخاذ یک رویارویی اقتصادی بهقدری گسترده، روابط ایالات متحده با کشوری که اقتصادش به شدت درهم تنیده با اقتصاد آمریکا است را به وضعیتی بحرانی کشانده است. در نهایت، او ممکن است با انتخابی دشوار روبهرو شود: پذیرش یک اتحاد ناخواسته یا مواجهه با یک جدایی تند و غیرمنتظره.