فرارو- اندرس بریویک در حالی دستگیر شده و متهم به بدترین عمل تروریستی نروژ است که شمار جان باختگان این حادثه به 100 نفر نزدیک می شود. وکیل بریویک اعلام کرده که وی در دادگاه امروز (دوشنبه) خود دلایل ضرورت انجام چنین اقدام تروریستی را تشریح خواهد کرد.
به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از الجزیره، گزارش های اولیه نشان می دهد بریویک از طرفداران گروه های متعصبی مانند گروه افراط گرای «اتحادیه دفاع از انگلستان» و گروه دیگری موسوم به «روند اسلامی شدن اروپا را متوقف کنید» که علیه مسلمان و ساخت مساجد فعالیت می کنند، بوده است.
از آنجایی که پیش از هر گونه نتیجه گیری در مورد انگیزه بریویک، باید منتظر نتایج تحقیقات پلیس و روند دادگاه بود، مطمئناً خالی از لطف نیست که تحلیلی بر شرایط خشونت آمیز ملی گرایی افراطی در اروپا و آمریکا و تغییر دراماتیک آنها در قبال باور اسلام ستیزی و اسلام هراسی از 11 سپتامبر را آغاز کنیم. مطمئناً ارائه چنین تحلیلی، مناسب تر از تحلیل تروریسم القاعده است.
بریویک در ابتدای امر باید به تمام مخاطبان توضیح دهد که چرا به جای این اقدام تروریستی، در یک مسجد بمبگذاری نکرده است. دلیل اینجا است؛ مطمئناً برای ملی گرایی خشونت آمیزی که وی نماینده آن است، چنین اقدامی حمله مستقیم به دشمن محسوب می شود. در عوض، بریویک با انتخاب حمله به ساختمان دولت و اردوگاه تابستانی حزب کارگر قصد داشت توجهات را به آنچه بسیاری از ملی گرایان حاشیه ای آن را شکست سیاسی جریان اصلی و سیاست مداران چپ گرا برای مبارزه با تهدید اسلام می دانند، معطوف کند. در حال حاضر طرفداران «روند اسلامی شدن اروپا» به اندازه فعالان مسلمان منفور شده اند و به همین دلیل با حملات مشابهی روبرو هستند.
تروریسم تنها خشونت نیست بلکه تبلیغات است
بریویک می تواند مدعی شود که روند سنتی انتخاب اهداف تروریستی را با هدف ارسال پیامی روشن برای سیاست مداران دنبال کرده تا از این طریق آنها را ترغیب به تغییر سیاست هایشان کند. همانطور که الکس اشمید، محقق برجسته تروریسم می گوید، تروریسم شکلی از ارتباطات است که «نمی تواند تنها از منظر خشونت قابل درک باشد». وی می گوید «تروریسم باید در گام نخست از منظر تبلیغات درک شود» تا بتوان به هدف استراتژیک تروریست پی برد.
بریویک به خوبی تحلیل اشمید که تروریسم ترکیبی از خشونت و تبلیغات است را درک کرده است. اشمید توضیح می دهد: «یک تروریست با استفاده از خشونت علیه یک قربانی، به دنبال مرعوب و متقاعد کردن دیگران است.»«قربانی یک ابراز محض است، پوسته رویی تبلی که با ضربه به آن تاثیرگذاری بر تعداد بسیار زیادتری از تماشاچی ها مورد نظر است.» این امر دقیقا همان توجیه عقلانی است که عاملان خشونت سیاسی در بسیاری زمینه ها برای پیگیری موارد سیاسی گوناگون طی دهه ها اتخاذ کرده اند.
بسیاری از ملی گرایان افراطی در نروژ، دیگر کشورهای اروپا و آمریکای شمالی، از انتخاب هدف بریویک برای اقدام تروریستی خود به وحشت می افتند، با این حال وی از پیام قدرتمند و مرعوب کننده ای که به تمام سیاست مداران غرب فرستاده سخن خواهد گفت، پیامی که به عقیده وی با عث می شود آنها مبارزه با «روند اسلامی شدن اروپا» را در صدر دستور کارشان قرار دهند.
توطئه های ترور از سوی ملی گرایان در انگلیس
برای نمونه در انگلیس، طی سال های اخیر توجه بسیاری به ملی گرایان خشن، پیش از آنکه قادر به ارتکاب حملات تروریستی شوند، معطوف بوده است. رابرت کوتاگ، نامزد سابق حزب ملی انگلیس در جولای سال 2007 به دلیل داشتن مواد شیمیایی منفجره در خانه خود زندانی شد. مواد کشف شده در زمان دستگیری وی، از سوی پلیس به عنوان بیشترین حجم مواد شیمیایی منفجره ای که تاکنون در این کشور کشف شده بود، خوانده شد.
مارتین گیلارد که از هواداران نازی است در ژوئن سال 2008 زندانی شد، چراکه پلیس در آپارتمان وی تعداد بسیاری نیل بمب، گلوله، شمشیر، تبر و چاقو به همراه یادداشتی با این مضمون که «من آنقدر از شنیدن حرافی های ملی گرایان در مورد کشتن مسلمانان، منفجر کردن مساجد و مبارزه با آنها بیمار و خسته ام... زمان متوقف کردن این حرف ها و عمل کردن رسیده است.» کشف کرده بود.
ناتان ورل، یک نئونازی که از سوی پلیس بسیار خطرناک خوانده شد، مواد لازم برای ساخت بمب را در خانه خود پنهان کرده بود و در دسامبر سال 2008 به جرم نگهداری این مواد با اهداف تروریستی و تشدید آزار و اذیت نژادی گناهکار شناخته شد. این در حالی است که نیل مکگرگور نیز به دلیل ابراز تهدیداتی برای منفجر کردن مسجد مرکزی گلاسکو و بریدن سر یک مسلمان در هر هفته، تا زمانی که تمام مساجد در اسکاتلند بسته شوند، گناهکار شناخته شد.
همانطور که مهدی حسن، سردبیر هفته نامه "نیواستیتمن" اشاره می کند، چهره هایی که از سوی یوروپل و آژانس های پلیس اروپایی دستگیر می شوند، نشان می دهد تهدید تروریسم «اسلام گرا» در مقایسه با تروریسم «قومی- ملی» و «جدایی طلب» بسیار ناچیز است.
بر اساس گزارش یوروپل، در سال 2006، در میان 498 سند حمله تروریستی در سراسر اروپا، تنها یک سند را می توان مربوط به تروریسم «اسلام گرا» دانست، در سال 2007 این رقم افزایش یافته و در میان 583 سند چهار سند اینچنین بودند، یعنی کمتر از یک درصد از مجموع حملات. بر خلاف این ارقام، 517 حمله در سراسر این قاره از سوی گروه های ملی گرا و جدایی طلب صورت گرفته است.
در نهایت تنها کافی است شرایط بمبگذاری شهر اوکلاهما در سال 1995 را به خاطر آورد تا ظرفیت و انتخاب هدف بمبگذاری ملی گرایان افراطی را درک کرد. بمبگذاری که از سوی تیموتی مک وی صورت گرفت و منجر به کشته شدن 168 نفر، زخمی شدن 680 نفر، ویرانی و خسارت به 324 ساختمان، خرابی و آتش سوزی 86 خودرو، ریختن شیشه های 258 ساختمان در نزدیکی محل حادثه و خسارت 652 میلیون دلاری شد.
با کمی کمک، مک وی قادر بود با یک بمبگذار، خسارات و فاجعه بزرگتری از چهار بمبگذاری انتحاری که 10 سال پیش تحت پرچم القاعده در لندن اتفاق افتاد را تحمیل کند. مک وی ساختمان دولت فدرال را به دلایلی مورد حمله قرار داد که تمام حمله های خشونت آمیز ملی گرایان افراطی که در صدر آنها اندرس بریویک قرار گرفته را کاملاً عاقلانه توجیه می کند.