
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه «دولت سایه به دنبال این نباشد که دولت مستقر را سرنگون کند؛ این خیانت است»، گفت: «در هر صورت هر دولتی که روی کار میآید، یک دولت رقیب هم دارد. اما بحث ما همیشه با دولتهای رقیب این بوده است که دولت سایه یا دولت رقیب، باید منتقد مشفق دولت باشد. دولت سایه اگر میخواهد نقد کند باید مشفقانه ـ و نه تخریبی - نقد کند.»
«دولت سایه به دنبال این نباشد که دولت مستقر را سرنگون کند؛ این خیانت است». این جمله را محمدرضا باهنر میگوید؛ یک سیاستمدار کارکشته که هم عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام در کارنامهاش نسسته، هم ۲۸ سال نمایندگی مجلس و البته دبیرکلی جبهه پیروان خط امام و رهبری. او اهل «صریح» حرف زدن است و کمتر در تله سوالات میافتد.
به گزارش خبرآنلاین، دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری به مناسبت فرارسیدن در گپ و گفتی یک ساعت و نیمه، هم از وضعیت اقتصادی کشور حرف زد و هم از کارشکنیها علیه دولت پزشکیان.
هم از وجود پدیدهی آقازادگی در کشور روایت کرد هم از وعدههای بی سرانجام نمایندگان گلایه داشت. از او حتی درباره بازیهای سیاسی در کشور سوال کردیم و البته گعدهها و افطاریهای سیاسی.
او در بخشی از این گفتوگو درباره کارشکنی برخی از سیاسیون و افشاگری مصطفی پورمحمدی علیه سعید جلیلی، گریزی به دولت پزشکیان زد و گفت: «با همه دولتها کار کردهام. الان هم که آقای پزشکیان آمده است، سه ماه و کار را شروع کرده است و میگویند چرا تورم را حل نکرده است. ما هفت سال است که تورم نزدیک ۴۰ درصد داریم. آقای پزشکیان به تنهایی نمیتواند ظرف سه ماه تورم را حل کند و باید مجلس در کنارش باشد.»
باهنر با اشاره به ایرادات اصلاح طلبان و اصولگرایان تاکید کرد: «هر رئیس جمهوری که میآید، اولین دوره وظیفه خود میداند که رئیس جمهور قبلی را از میدان به در کند. دوره دوم هم کارهایی میکند که رئیس جمهور بعدی بخواهد خنثی کند. اینها بهره وری نظام را کاهش میدهد. باید به این رشد برسیم.»
مشروح گفت و گوی محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام را میخوانید؛
آقای باهنر! کارشناسان و تحلیلگران میگویند سال ۱۴۰۴ سال سختی برای مردم است. پیش بینی شما از وضعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی سال ۱۴۰۴ چیست؟
بله در هر صورت با مسائل داخلی و خارجی، پیش بینی میشود که مقداری فشارهای اقتصادی ممکن است بیشتر شود و البته بن بست نیست و راه حلهایی وجود دارد تا بتوانیم از این گردنه عبور کنیم. بالاخره یک سری مسائل داریم که آمریکا و رژیم صهیونیستی فشار میآورند و آقای ترامپ هم که دوره جدید کارش را شروع کرده است، یک سری فرمانهای اجرایی را امضا کرده و دنبال میکند که این فشار تحریمها را حداکثری کند. الان از نظر معیشت مردم وضعیت خوبی نیست و باید فکر اساسی شود.
به شخصه معتقدم که باید به هر صورت و توانی که هست، دولت و مجلس و مسئولین تصمیم گیر کشور را کمک کنیم تا بتوانند این داستان را پشت سر بگذارند. مالیات، فروش نفت و صادرات غیر نفتی از درآمدهای عمومی کشورمان است که میتواند مقداری بازار ارز ما را تحت الشعاع قرار دهد. البته در داخل کشور هم زمینه و امکان فراهم کردن کارهای توسعهای زیاد است که نیاز به همدلی و کمک به یکدیگر و همگرایی و هم آوایی دارد تا کار را جلو ببرند.
مقام معظم رهبری حدود ۶-۷ سال پیش، همین مسائل تحریمها که شروع شده بود، تمهیدی را اندیشیدند و فرمودند که روسای سه قوه با مشاوران نزدیک خودشان جلسهای به نام شورایعالی فرماندهی اقتصاد در کشور داشته باشند و این تبدیل به یک قرارگاه شود و تصمیم بگیرد و هر مقدار که درمورد حل برخی از مسائل و مسیرها به اجماع رسیدند، به ایشان بگویند تا ایشان اجازه دهند و کار را اقدام کنند. حدود دو سال قبل، مقام معظم رهبری این اختیار را تکمیل کردند و فرمودند که اگر این جلسه به اجماع رسید دیگر نیاز نیست از ایشان اذن بگیرند. خودشان اجرا کنند.
نظر من این است که این قرارگاه در حدی که مقام معظم رهبری انتظار داشتند، در میدان وارد عمل نشد. نظامیها و فرهیختههای سیاسی میدانند که قرارگاه یعنی بنشین، تصمیم بگیر و عمل کن. این که منتظر شور اول و دوم و کمیسیون اقتصاد و مجمع تشخیص مصلحت نظام و... در سیستم بروکراتیک افتادن، نامش قرارداد نیست و جزو کارهای عادی و معمولی است. قرارگاه یعنی بنشینند و تصمیم بگیرند و عبور کنند.
من به عنوان نمونه چند مسئله را میگویم. البته ظرف سه چهار ماه اخیر سعی کردهام جلسات مفصلی را خدمت آقای دکتر پزشکیان برسم و مفصل توضیح دهم و از محضرشان خواهش کردم. با برخی از وزرای اقتصادی مانند آقای همتی و آقای فرزین و آقای پاکنژاد و آقای اتابک به طور جدی نشستهایم و به قول شما جوانها مخ زنی کردهایم و دنبال کردهایم که برخی از این جراحیها را چارهای ندارند. باید شروع کنند. البته جراحی هم حتما باید با حساب و کتاب و دقت باشد و ابعاد مختلف قضیه کاملا بررسی شود. قرار نباشد که جایی را آباد کنیم و چند جای دیگر خراب شود. باید یک سبد سیاستی باشد که باهم بشود اینها را اعمال کرد.
به عنوان نمونه چند مورد را عرض خواهم کرد. الان شاید بیش از ده سال است که نامی که مقام معظم رهبری برای سال انتخاب میکنند با محور اقتصاد است. مثلا تولید ناخالص داخلی باید افزایش پیدا کند و یا مشارکت مردم باید اضافه شود. الان سه چهار سال است که مقام معظم رهبری در بهمن ماه ملاقاتی با فناوران و بخشهای خصوصی و فعالان اقتصادی دارند و مطالبهای جدی دارند که از طرفی از دولت میخواهند که از توانمندیهای بخش خصوصی استفاده کند.
از طرفی دیگر از بخش خصوصی هم میخواهند که به کمک دولت بیایند. ولی متاسفانه سیستم بروکراسی کشور کارها را خیلی کند کرده است و این هم ربطی به تحریم ندارد. البته تحریم اذیت میکند و فشارهایی را به ما وارد میکند. ولی سیستم بروکراتیک کشور را اصلاح کردن ارتباطی به تحریم ندارد. فکر میکنم سال ۸۵-۸۶ بود که قانونی به نام بهبود فضای کسب و کار در مجلس تصویب کردیم. اخیرا آمار نگرفتهام، ولی در سه سال گذشته رتبه کسب و کار ما در بین ۲۰۰ کشور دنیا ۱۲۷ بود. در حالی که در همین منطقه کشوری داریم که رتبه کسب و کارش تک رقمی است.
اگر بخواهیم سادهتر بگوییم، در ایران کسی اگر بخواهد کسب و کاری راه بیندازد، معطلی اش در ادارات و مجوزی که میخواست بگیرد ۲ سال و نیم بود. البته از دولت آقای رئیسی شروع شد و مقداری بهتر شد و عملا این دولت هم دنبال میکند. در حالی که کشورهایی داریم که به فرد میگویند این مدارک و اسناد را در فضای مجازی باید بارگذاری کنی و اگر درست بارگذاری کردی ظرف ۷۲ ساعت مجوز خواهیم داد. دولت آقای رئیسی هم بحثی را شروع کرد و گفت اینهایی که برای بهبود فضای کسب و کار مجوز میدهند، اگر به موقع به وظیفه خود عمل نکنند، راسا خودمان مجوز را صادر میکنیم که وزارت اقتصاد و دارایی مامور این کار شده بود. الان هم الان هم مامور همان است.
اخیرا در اخبار رسانهای ایران هم دیدم که دارند این مسئله را فعال میکنند. با یک سری دقیق کردن اطلاعات، رتبه ما به حدود ۸۰ رسید. ولی معتقدم با مقداری حل کردن سیستم بروکراتیک کشور، میتوانیم این رتبه ۸۰ را ظرف یکی دو سال به ۲۵-۳۰ در دنیا برسانیم و این مسائل بروکراتیک را حل کنیم. زمانی یادم است که با معاون و وزیر اقتصاد صحبت میکردم، میگفت کسانی که میخواهند مجوز بگیرند، فقط شش ماه در وزارت اقتصاد و دارایی معطل میشوند که مجوزها را بگیرند و {مشخص شود که} مالیات و سابقه و شناسنامه آنها چه بوده است.
همینطور حدود ۱۶۰۰ نوع مجوز در کشور صادر میشود. حدود ۴۰ درصد از اینها مربوط به فراجا – نیروی انتظامی کشور – میشود. بخش عمدهای از اینها به قوه قضاییه بر میگردد. یادم است یکی از موادی که در قانون بهبود فضای کسب و کار تصویب کردیم و به دولت ابلاغ شد این بود که تمام مجوزهایی که در کشور صادر میشود – کسانی که مجوز میگیرند و کسانی که موظف هستند مجوز بگیرند- اگر امتناع قانونی دارد، ادامه پیدا میکند. ولی بقیه موارد، ظرف شش ماه یا باید طرح و لایحه اش را به مجلس بیاورید و مجلس آن را تصویب کند و یا لغو اثر شود. ظرف شش ماه تمام مجوزهایی که امتناع قانونی ندارد لغو شود. اصناف و گروهها و نظامها و نظام مهندسی و نظام پزشکی.
البته اگر صدور مجوزها را لغو کنیم، ممکن است مشکلاتی را بوجود بیاورد. برخیها هم گلایه میکنند. مثلا عدهای از داروسازها ایراد میگیرند که قبلا قرار بود وقتی داروخانهای تاسیس میشود فاصله اش با داروخانه دیگر چند کیلومتر باشد. الان که این مجوز برداشته شده است ناگهان چهار داروخانه کنار هم وجود دارند. ولی اقتصاد بازار آزاد همین است. اگر میصرفد، ایجاد کنند. اگر نمیصرفد، کسی که میخواهد کارآفرینی کند اینها را محاسبه میکند. معتقدیم اگر دولت فضای کسب و کار را تسهیل کند و این تبدیل به یک قرارگاه شود و برنامه ریزی شود، ظرف یک الی دو سال از این ۱۶۰۰ مجوزی که در کشور صادر میشود واقعا ۸۰۰ تا را ملغی کند. این سیستم بروکراتیک این مشکلات و گرفتاریها را دارد.
یکی دیگر هم قرارگاه فرماندهی اقتصاد که سران سه قوه است. ما معتقدیم که باید بنشینند و برخی از رفتارها و کردارها را خیلی معطل این که قانونی تصویب شود و شور اول و دوم و مجمع تشخیص مصلحت نظام {نکنند}.. برخی اوقات تا حکمی بخواهد صادر شود دو سال تا چهار سال طول میکشد. قرارگاه ذاتش این نیست که چهار سال معطل شود تا تصیمی گرفته شود. قرارگاه باید ظرف ۷۲ ساعت بتواند تصمیم خود را بگیرد و پیش برود.
بحث مجوز و تاثیراتش بیشتر تئوریک محسوب میشود. اگر روی زمین و درباره همین بازار اگر بخواهیم صحبت کنیم، چشم انداز مردم با قیمت دلار و طلای الان و تلاطم اقتصادی فعلی، چشم انداز مطلوبی نیست. یک سری این را به عملکرد دولت آقای رئیسی مربوط میدانستند. ریل اجرایی کشور تغییر کرد، اما با همان فرمان ادامه دارد و همانطور تلاطم را داریم. این مشکل به نظر شما به کدام نقطه برمیگردد که باعث میشود با تعویض دولت ها، همان تلاطمها و عدم ثباتها ادامه داشته باشد.
اتفاقا میخواهم برعکس آن را بگویم. این که یکی از اشکالات کشور ما این است که دولتها و مجالس ما به هم پیوسته نیستند. یعنی ما برای اداره کشور، یک سری برنامههای یکساله داریم که به آن قانون بودجه میگویند. یک سری برنامه پنج ساله داریم که به آن قانون برنامه توسعه میگویند. یک سری چشم انداز داریم که باید ۱۵-۲۰ الی ۵۰ ساله پیگیری شوند. شاید تقصیر فعالان سیاسی است که یک دولت را تشویق میکنیم و یک دولت دیگر را رد میکنیم. این نمیشود. الان چهل و هفتمین سال استقرار نظام اسلامی را شروع کردهایم و اگر بخواهیم خدمات ۴۶ سال جمهوری اسلامی را بشماریم، یک طومار بلند بالا است. تعارف هم ندارد.
اگر بخواهم به چند مورد اشاره کنم، در طول ۲۰۰ سال قبل از پیروزی انقلاب در زمانی که حکومت ایران تحت الحمایه جدی آمریکا و انگلیس بود، هر زمان که با یکی از همسایگان خود درگیر شدهایم، بعد از پایان درگیری یک تکه مفصل از خاک کشور ما را بردهاند. همین الان نقشه ایران را در زمان افشاریه، زندیه، قاجار، پهلوی اول و دوم ببینید. در جنگ هشت ساله هیچ کس پشتیبان ما در دنیا نبود، چون شعار ما نه شرقی نه غربی بود، نه روسیه و نه آمریکا و نه همسایهها با ما نبودند. اکثر اینها با صدام – علیه اللعنه – بودند. در پایان جنگ هشت ساله یک وجب از خاک کشور ما جدا نشد. این یک معجزه بود.
بعد از آن، سازندگی بود. صدام در جنگ هشت ساله حدود ۷ استان ما را شخم زد. به تعبیر شورای امنیت سازمان ملل که قطعنامه ۵۹۸ را پیشنهاد و تصویب کرد، هزار میلیارد دلار به زیرساختهای ما آسیب وارد شده بود. بعد از جنگ، ظرف هشت سال در دورها سازندگی همه اینها اصلاح شد. برخی جنگهای قدیمی مانند جنگ ویتنام، با وجود رشدهای خوبی که داشته است، هنوز بعد از ۶۰ سال آثار جنگش مانده است.
البته این را در خرمشهر و جنوب و آبادان داریم. هنوز زیرساختها درست نشده است.
اصلا این حرف را نزنید. چند جا به صورت نمونه تخریبها را به عنوان موزه نگه داشتهایم. الان امکاناتی که آبادان دارد ده برابر قبل از جنگ است.
ولی به لحاظ زیرساختی، ببینید محرومیت در خوزستان چقدر است؟
زیرساختی که ما میگوییم، مدرسه و بیمارستان و دانشگاه و آب و برق و گاز است. دسترسی مردم و شهرستان آبادان را به تحصیل و آب و برق و جاده و حمل و نقل و چیزهای دیگر را با قبل از انقلاب مقایسه کنید. دهها برابر شده است.
ولی آثار جنگ هنوز هم هست.
قبل از انقلاب جنگ نبوده است. در زمان انقلاب، جنگ شد. الان امکانات آبادان ده برابر قبل از جنگ است. یعنی جنگ را بازسازی کردیم و ده برابر هم امکانات دادهایم. نمیگویم مملکت مشکل ندارد. ولی کارهایی که اتفاق افتاده است {را ببینیم}. در حالی که هزار میلیارد دلار خسارت جنگی دیدهایم، قبل از انقلاب هفتاد درصد جمعیت کشور ما روستانشین بودهاند. من در سال ۶۲ در دوره دوم مجلس، نماینده شدم. آن زمان تقسیمات کشوری اینقدر زیاد نبود. مثلا روستای هزار خانواری هم بود. به روستای هزار خانواری در حوزه انتخابیهام میرفتم. میگفتند یا یک شعله برق برای ما بیاورید، یا یک مدرسه برایمان بسازید، یا یک شیر آب به ما بدهید یا یک خانه بهداشت و یا این جاده ما را شن ریزی کنند تا با تراکتور و وانت در آن حرکت کنیم. الان ما در کشور، روستای بالای ۲۰ خانوار بدون برق نداریم. ما چند سال قبل جشن گرفتیم و گفتیم روستای بالای ۲۰ خانوار بدون برق نداریم.
حتی در جاهایی اضافه خرج کردهایم. یک روستا را ۲۰۰ کیلومتر گاز کشیدهایم برای این که به صد خانوار گاز برسانیم. اگر آن جا یک موتور برق میگذاشتیم و روستا را با موتور برق گرم میکردیم، برایمان ارزانتر در میآمد تا ۲۰۰ کیلومتر لوله گاز بکشیم. حتی برخی از این کارها را کردیم تا این خدمات را به دورترین نقاط کشور برسانیم. ولی یک سری گرفتاریها داریم. معیشت زندگی مردم به شدت تحت فشار است و به این باور داریم. مسئله آینده جوانها و اشتغال {تحت فشار است}. اما درمورد تحصیل اینطور نیست. امروز میدانید که صندلیهای دانشگاههای ما بیش از دیپلمههای ما است. دانشگاهها دارند با هم رقابت میکنند. صبحها اخبار را که گوش میدهم، دانشگاه پیام نور میگوید اگر آینده موفق میخواهید بدون کنکور به این جا بیایید. در دانشگاههای ما وضعیت به این صورت است.
درمورد بهداشت و درمان، ممکن است بگویند این جاده سازی و دانشگاه سازی را همه جای دنیا انجام دادهاند. ولی از نظر رتبه بد نیست بدانید که در سال ۵۷ رتبه شاخص بهداشت و درمان ما در آسیا که حدود ۶۰-۷۰ کشور دارد، از آخر سوم بود. حتی در جهرم و خوی و بشاگرد هم نه، بلکه در بیمارستانهای تهران، یا پزشک هندی یا بنگلادشی یا فیلیپینی یا پاکستانی بودند. امروز از نظر بهداشت و درمان، نه به تعبیر سازمان آمار ما بلکه از نظر سازمان بهداشت جهانی، از درمان و بهداشت در آسیا چهارم هستیم.
نسبت به چیزی که باید باشد چطور؟ با ثروتی که زیر خاک ایران است...
ما یا قیاس زمانی و یا مکانی میکنیم. از نظر زمانی میگوییم قبل از انقلاب روزی ۶ میلیون بشکه نفت صادر میکردیم و هفتاد درصد شهروندان ما روستانشین بودند و اصلا در کشور شهروند به حساب نمیآمدند. تمام نفتی که میفروختیم و مالیاتی که حاکمیت میگرفتند، صرف {چیزهای دیگری میشده است}. هر زمان که با یکی از همسایهها درگیر میشد، بخشی از خاک ایران را میبخشید. بحرین آخرین آن بود که بخشید. امروز ما یک و نیم میلیون بشکه نفت صادر میکنیم. البته این که چرا ۶ میلیون بشکه تبدیل به ۱.۵ میلیون بشکه شده تقصیر ما است و باید جواب دهیم. ولی با این وضعیت، در شاخص هفتگانه توسعه انسانی که شاخصی مشهور در دنیا است و شامل میزان تحصیلات، میزان بهداشت و درمان، ضریب جینی، توسعه اقتصادی و... میشود، رتبه ۲۷ و ۲۸ هستیم. قبلا رتبه ۱۸۰ بودیم.
مگر کشورهای دیگر مانند لیبی و الجزایر و سودان به اندازه ما امکانات نداشتهاند؟ همه امکانات داشتهاند. ما هم قیاس زمانی و هم قیاس مکانی میتوانیم بکنیم. قیاس زمانی ما این است که ما چهل سال قبل در دنیا ۱۸۰ بودهایم و الان به ۶۰ رسیدهایم. الان از ۱۲۰ کشور دیگر سریعتر جلو رفتهایم. آنها هم جلو رفتهاند و متوقف نشدهاند. رشد کردهاند. اما مانند این است که ۲۰۰ دوچرخه سوار رکاب میزدند و دوچرخه سواری که رتبه ۱۸۰ بوده است را پیاده کردهایم و حضرت امام شروع به رکاب زدن کرده است. الان به رتبه ۶۰ رسیدهایم. یعنی از ۱۲۰ کشور دیگر تندتر و بهتر و قویتر رکاب زدهایم.
الان یک سری اشکالات داریم که مردم و شرایط زندگی آنها {با آن درگیر هستند}. بخش خصوصی در کشور ما مهجور است. حتی در بخش خصوصی و جایی که میخواهد رشد کند، جلویش را میگیرند. به عنوان نمونه، در سال ۸۴-۸۵ سیاستهای کلی اصل ۴۴ تصویب شد که در مجمع هم خدمت حضرت آقا تقدیم کردیم و ایشان هم ابلاغ فرمودند و مجلس هم قانونش را تصویب کرد. قرار شد بنگاههای دولتی به بخش خصوصی واگذار شود. یکی از بحثهای ما که با دولت داریم همین است.
تورم با قانون و دستور و فرمان حل نمیشود. تورم یک اثر اقتصادی است و یک سری عوامل هستند که آن را ایجاد میکنند. باید آن عوامل خشک شوند. وگرنه مجلس اگر سه فوریتی هم تصویب کند که سال آینده تورم نباشد، تورم گوش به حرف قانون و قانون گذار نمیکند. سه عامل اصلی تورم، ناترازی بودجه عمومی دولت، ناترازی بانکها و ناترازی صندوقهای بازنشستگی است. ناترازی صندوقهای بازنشستگی را در نظر بگیرید. وزارت کار و تامین اجتماعی، الان بزرگترین داراییهای اقتصادی کشور را دارد. شرکتهایی که دارد، از شستا و تامین اجتماعی و بازنشستگی و... هستند. تعدادی از این شرکتها کار ندارند و فقط یک سری کارمند و مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره و حقوق بگیر دارند و اگر هم کار دارند، ضررده هستند.
در تمام دنیا، حقوق بازنشستگان را تامین اجتماعی و صندوق بازنشستگی میپردازد. در کشور ما ۸۵ درصد حقوق بازنشستهها را دولت میپردازد. در حالی که صندوق بازنشستگی مسئول آن است. دولت باید ظرف یک سال، شرکتهای سازمان تامین اجتماعی را جستوجو کند و آنهایی که ورشکسته هستند یا کار ندارند تعطیل کند و آنهایی که کار میکنند را در بازار بورس به مردم بفروشد. کار عجیبی نیست. برخی موارد نیاز به قانون هم ندارد.
یک سری از بنگاههای ما خصولتی هستند. یعنی به اسم خصوصی ولی به نفع دولت بوده و تبدیل به حیاط خلوت دولت شدهاند. مثلا گل گهر سیرجان، شرکت ملی مس، فولاد مبارکه و چادرملو چهل درصد بازار سرمایه و بورس را به خود اختصاص دادهاند. فولاد مبارکه در سال ۱۴۰۲ صد همت سود برده است. سودش چه شده است؟ مالکان فولاد مبارکه بانک سپه است که ۳۰ درصد آن را دارد و سهام عدالت ۴۰ درصد و ایمیدرو ۱۵ درصد دارد و بخش خصوصی سهمی از آن ندارد.
زمانی که یک بنگاه اقتصادی سود میبرد، باید ده درصدش را سهامداران بردارند و ۹۰ درصدش هزینه برای توسعه شود. وگرنه بنگاه پوک میشود. ولی، چون این سهامداران دست به دهان هستند، تمام سود بنگاهها را میبلعند. تقصیری هم ندارند. بانک سپه یک بانک ناتراز است. هرچه سود در گل گهر و فولاد مبارکه و مس است را بر میدارد. ایمیدرو هم بر میدارد و سهام عدالت هم داستان جداگانهای دارد و به اسم ۵۰ میلیون نفر است ولی به کام ۴۰-۵۰ هزار نفر که شرکتهای سرمایه گذاری استانی و شهرستانی هستند. با آقای همتی که صحبت کردم گفتم یکی از کارهایی که انجام میدهید این پرونده سهام عدالت را تمام کنید. سهام عدالت ۵۰ میلیون صاحب دارد و به آنها بگویید اگه میخواهند بفروشند در بورس بفروشند و اگر میخواهند بخرند همان جا بخرند. عدهای مزاحم هستند. اگر بخواهند بفروشند همان ۵۰ هزار نفر تحصن میکنند.
این بنگاه فولاد مبارکه صد همت سود در سال، اولا سودش مشخص شد که کجا میرود و ثانیا این بنگاه پوک میشود. ۱۰ سال دیگر فناوریها و توسعههای این بنگاه عقب میافتد و تبدیل به بنگاه ضررده میشود. این که فرمودید باید چه کاری کرد، میگویم همین تئوریها باید عملی شود. بنگاهی که پرواز میکند و بالا میرود، نقشه راه و FS دارد که چقدر باید سود دهد و یا چقدر دارایی داشته باشد و چقدر سرمایه گذاری شود و فناوریها و تجهیزاتش باید چه زمانی تعویض شود. وگرنه تبدیل به ایران خودرو میشود. چهل سال است یک خودروساز به نام ایران خودرو داریم و واردات خودرو را هم ممنوع کردهایم که نکند به اینها بر بخورد.
زمانی که آقای نژاد حسینیان وزیر صنایع سنگین بود قانونی تصویب کردیم. میدانید که الان وزارت صمت متشکل از چهار وزارتخانه است که قبلا وزارت صنعت، معدن، تجارت و صنایع سنگین داشتیم. در این قانون گفتیم که ظرف ده سال تعرفه ورود خودرو، تعرفه ورود خودرو که ۹۰ درصد بود را سالی ۵ درصد پاییین بیاوریم. بعد از ۱۰ سال به چهل درصد میرسید. گفتیم خودروساز ما ده سال فرصت دارد که یا با تعرفه چهل درصدی با خودروی خارجی بتواند رقابت کند و یا اگر نمیتواند جمع کند و برود. این را اجازه ندادند. فشارها و اتفاقات دیگر باعث شد که قانون مسکوت بماند و عملیاتی نشود. امروز در کشور ما پراید ۳۰۰ میلیون تومان است. حتی این سیصد میلیون را اگر با قیمت دلار صد هزار تومانی محاسبه کنید میشود ۳ هزار دلار. در خارج از کشور با ۳ هزار دلار خودروی خوبی میشود خریداری کرد. فردی از همکاران ما در مجمع گفته بود پژو ۲۰۶ با لندکروز فرقی ندارد. از آن بگذریم. ولی اینطور نیست که چیزی مانند پراید تحویل بدهند.
ظرف چهل سال گذشته آنقدر دولت با اداره ایران خودرو و سایپا فاجعه درست کرده است، بخش خصوصی از این بیشتر نمیتواند فاجعه درست کند. چین امروز سالانه ۲۰ میلیون خودرو تولید میکند و یک چهارم اینها خودروی سبز و برقی است و هیچ سوخت فسیلی ندارد. جالب است که دو سال قبل که با مسئولینش مذاکره میکردیم، میگفتند در حالی که سالی ۲۰ میلیون خودرو میسازیم، ورود هیچ خودرویی به چین ممنوع نیست و گمرک وارداتی برای خودروهای خارجی ده درصد است.
همان زمان که در پکن نگاه میکردیم، جنرال موتورز و تسلا و چیزهای دیگر بودند. میگفتیم خود چین که خودرو دارند؟ میگفتند هرکسی که دوست دارد از خارج وارد میکند و سوار هم میشود. آنها فهمیدهاند که اگر یک خودرو بخواهد قهرمان شود، باید بتواند با قهرمانهای دنیا مسابقه دهد و رقابت کند. این که دور را ببندیم و بگوییم خودش رشد میکند، همین اتفاق میافتد. یکی از بحثهای اساسی ما با وزارت صمت همین است که شما دفاع از تعرفه بالا نکنید. اتفاقا تعرفه را پایین بیاورید. اگر ایران خودرو با یک خودروی خارجی رقابت کند بماند. اگر نه، آرام آرام جمع کند و به دنبال کار دیگری برود.
چقدر سیاسی کاری و سیاسی بازیهای برخی از افراد به این مشکلات دامن میزند؟ مشخصا در ایام ریاست جمهوری آقای پورمحمدی در رابطه با FATF گفته بودند که آقای جلیلی گفته است FATF را قبول داریم، ولی اگر این آقایان – دولت روحانی- اجرا کند خیر. این اتفاقات در برجام و رفع تحریمها هم به شکلهای مختلف رخ داد.
بله این را قبول دارم. متاسفانه همانطور که گفتم در کشورمان، دولتها و مجالس از هم منفصل هستند. یعنی در خارج از کشور حتی دو حزب رقیب هم که دولت را عوض میکنند، از تمام کارهای دولت گذشته عبور نمیکنند. فرض کنید یکی مالیاتش ۱۵ درصد است، دیگری که میآید ۱۳ درصد و یا ۱۷ درصد میکند. اینطور نیست که یکی بگوید ۱۰۰ درصد مالیات میگیرم و دیگری بگوید اصلا مالیات نمیگیرم. اینطور روال نیست.
متاسفانه در کشور ما، یک دولت را تایید و دولت دیگر را رد میکنند. سیاسیون هم بیشتر به این صورت عمل میکنند. در حالی که ظرف این چهل سال خدماتی که نظام جمهوری اسلامی انجام داده است که بسیارشان به معجزه شبیه است و نمونه در دنیا ندارد. من واقعا مدعی این هستم و حاضرم بحث کارشناسی کنم. این کارها کار ۱۳ دولت گذشته است. دولت زمان جنگ، آقای مهندس موسوی، آقای هاشمی، آقای خاتمی، آقای روحانی و آقای احمدی نژاد و آقای رئیسی هم بوده است. اشکالات هم تلنبار اشکالات گذشته بوده است.
این که دولتی ده تا کار خوب انجام داده و دو تا کار اشتباه انجام داده است، نمره اش میشود ۱۸. دیگری نمره اش ۱۷ یا ۱۵ میشود. نمره ۲ و صفر و چهار نداریم. من یک فرد سیاسی هستم و با برخی از دولتها صد درصد رقیب بودهایم. ولی با دولتها همه کار کردهام. الان هم که آقای پزشکیان آمده است، سه ماه است کار را شروع کرده است و میگویند چرا تورم را حل نکرده است. ما هفت سال است که تورم نزدیک ۴۰ درصد داریم. آقای پزشکیان نمیتواند به تنهایی ظرف سه ماه تورم را حل کند و باید مجلس در کنارش باشد.
این را ناشی از چه میدانید؟
اولا در بحثهای سیاسی رشد کافی نداشتهایم. بارها گفتهام مشکل سیاسی کشور، نداشتن سه الی چهار حزب فراگیر و قدرتمند و پاسخگو است. ما الان ۵۰ حزب داریم. ولی همه شب امتحانی و کوچک هستند. برخی از آنها در یک فولکس واگن جا میشود. شب انتخابات هم باهم جمع میشوند و جبههای درست میکنند و این طرف میگویند جبهه ایستادگی و یکی جبهه نشستگی و این میگوید شانا و آن یکی میگوید مانا. انتخاباتی برگزار میکنند و تا دوره بعدی میروند. به این دلیل است که مسئولین تصمیم گیر ما حداکثر در فکر چهار سال هستند. روسای جمهور ما هم که میآیند، فقط به فکر هشت سال خود هستند. اگر از هر رئیس جمهور بپرسید که کاری که انجام میدهید چهل سال دیگر نتیجه اش چه خواهد شد، میگویند آن زمان مملکت دارد و به نحوی حل خواهد شد.
من تنها کسی که دیدهام و به فکر ۱۵ سال تا ۴۰ سال آینده نظام باشد، شخص مقام رهبری بوده است. هیچ کسی دیگر در فکر این که چشم انداز ۲۰ ساله و برنامه ۴۰ ساله ما چه میشود {نبوده است}. در بیانیه گام دوم انقلاب، مقام معظم رهبری بحث چهل سال آینده را داشتهاند. ولی رئیس جمهور ما در فکر هشت سال است. جالب است که هر رئیس جمهوری که میآید میخواهد کار رئیس جمهور قبلی را خنثی کند. وقتی اینها از هم منفصل باشند، این زیگزاگها بوجود میآید و بهره وری را به شدت کاهش میدهد.
حزب هم باید در فکر نان امشب مردم و هم در فکر برنامه میان مدت مردم و هم در فکر درازمدت باشد. چون این حزب میخواهد پنجاه سال بماند. رئیس جمهور و نماینده مجلس نمیخواهد پنجاه سال بماند. ولی حزب میخواهد چهل سال در قدرت بماند؛ بنابراین باید هم در فکر امشب و هم فکر پنج سال و چهل سال آینده باشد و تصمیمات بگیرد. نگوید امشب مشکل مردم را حل میکنم، فردا به جهنم هرچه شد. این رویه حکمرانی مطلوب نیست. اشکال قضیه اینجا است.
الان این را شاهد هستیم. مثلا درمورد برجام یا FATF و خیلی مسائل کلیدی دیگر، رقابتهای سیاسی میبینیم که انگار شخصی میشوند.
حتی مورد داریم که فرد میگوید با آمریکا حاضریم مذاکره کنیم. ولی اگر دولت رقیب باشد نمیگذاریم.
چرا مذاکره در دولت سیزدهم که دولت متبوع آقای جلیلی بود رخ نداد؟
دولت آقای رئیس یک سری اتفاقات خوبی را راه انداخت و کارهای خوبی کرد. اشکال دیگری هم وجود داشت که قبلا هم آقای ظریف در دوره آقای روحانی برخی جاها که برای مذاکره میرفت و با برخی متخاصمین و دشمنان و رفقا و ۵+۱ مذاکره میکرد، برخی اوقات این واژه را به کار میبردند که برو رئیست را بفرست.
میدانستند وزیر خارجه سخنگوی کل حاکمیت نیست. ولی با آقای امیرعبدالهیان و آقای رئیسی زمانی که مذاکره میکردند میدانستند که سخنگوی حاکمیتاند. یعنی برخی اوقات، چون خارجیها رزومههای ما را درست در میآورند. اگر بگویید باهنر، میدانند چه کسی است و چه کاری میکند. به همین دلیل، کارها به خوبی جلو رفت.
شما در زمان مسئله شهادت آقای رئیسی دیدید که چه پیامهایی که برای کشور ما فرستادند و چه کسانی که در تشییع و مراسم شرکت کردند. در همان زمان آقای رئیسی مسئله شانگهای و بریکس مطرح شد. کارها به خوبی جلو میرفت. کارها به خوبی جلو رفته بود. در عمان بحثهایی با دست دوهای آمریکا و واسطهها میشد. الان هم این بحثها هست. همین آقای شیخ تمیم امیر قطر که تشریف اورده بودند، مقام معظم رهبری به خوبی فرمودند. اولا آمده بودند که احتمالا پیغامی بدهند. حضرت آقا فرمودند آن پولی که کره به شما داده است پول ما است. پول ما را بدهید تا ببینیم میتوانیم مذاکره کنیم یا نه. ترجمه عامیانه آن را میگویم.
همان پولی که در دولت آقای رئیسی سه چهار بار آزاد شده بود.
بله، پاسخها به این صورت بود. الان هم وقتی بحث مذاکره میشود و حضرت آقا میگویند مذاکره نه؛ کاملا روشن است و میگویند ما این مسیر را رفتهایم و تجربه کردهایم. طرف مذاکره ما متعهد به بحث نیست. باید این بار خودتان را برای ما ثابت کنید که بدانیم اهل گفتوگو و پایبندی به تعهد هستید. وگرنه الان نقشه راه ترامپ یکی است. میخواهد از سر تسلیم و گرفتاری و بدبختی شروع به مذاکره کنیم.
ما میگوییم که این مذاکره را قبلا کردهایم و تعهد و امضا کردهایم. شما زیر امضا زدهاید. این کلاه سر ما نمیرود. شما – سیاستمداران غرب – باید خودتان را ثابت کنید که اهل گفتوگو و متعهد و پایبند به تعهداتتان هستید. این بار هم اگر خواستیم، قدم به قدم خواهیم رفت. یک قدم شما میآیید و یک قدم ما خواهیم آمد. مانند آن دفعه نیست که به همه تعهداتمان عمل کنیم و شما قرارداد را پاره کنید.
درمورد دولتها گفتید؛ مثلا در دولت آقای رئیسی اولا درمورد احیای برجام مواردی پیش میرفت و تصویب میشد و هم اردوگاهیهای آقای رئیسی گفتند که ما جلویش را گرفتیم. یکی از همین افرادی که الان نماینده است میگفت جلوی این را گرفتیم و نگذاشتیم که این روند خسارت بار {ادامه پیدا کند}. یعنی افرادی که به دولت هم سوی خود رحم ندارد. این را چطور ارزیابی میکنید؟
تفاوتی نمیکند. اصلا ذهن خود را درگیر ریز این جریانات سیاسی نکنید.
بالاخره منافع مردم در میان است.
ما بحث کلان کشور را داریم. از آن طرف هم داریم که خود آقای پزشکیان که انتخاب اصلی ما نبود. ولی من بارها هم گفتهام که همه باید به هر قیمتی و توانی که داریم به ایشان کمک کنیم تا موفق شوند. حتی تا مدتی قبل کمی نگران بودم. چون او را میشناسم که روحیه خاصی دارد. برخی دوستان در جناح ما به ایشان و دولت چهاردهم بسیار فشار وارد میکنند و از آن طرف هم برخی اصلاح طلبان میگویند اگر نتوانستی برو. اما من گفتم با همه توان باید ایشان را کمک کنیم تا رییس جمهور به اصطلاح از این فشارها خسته نشود ولی الان تقریبا خیالم راحت شده است. با مذاکراتی که میکند و صحبتها یا پیگیریهایی که میکند مشخص است که اهل کار و تعامل و ایستادگی است ولی باید با همه توان کمکش کنیم.
از طرفی یک سری از اصلاح طلبها دارند درمورد آقای پزشکیان کارشکنی میکنند که او هم به درد نمیخورد و باید برود. باید کسی را روی کار بیاوریم.
با مصداق میتوانید بگویید؟
خیر! کمی اهل مطالعه باشید و جستوجو کنید!
منظورتان بحث عبور اصلاح طلبان از آقای پزشکیان است؟
اگر بخواهید وارد بحثهای ریز بشوید، در اصولگرایان و اصلاح طلبان اشکال زیاد است. بیشترین اشکال را هم من دارم. از این جهت خیال شما راحت باشد. ما میگوییم به چه راه حلهایی برسیم. حرف من این است که دولتهای ما نباید منفصل باشند. نگفتم دولت اصلاح طلب یا اصولگرا. تمام دولتها باید پیوسته باشند. طبیعی است که باید رقابت کنند و بعضی از سیاست هایشان باهم تفاوت میکند. ولی زیگزاگی نباید عمل کنند. در بیست سال گذشته در نظر بگیرید که آقای احمدی نژاد گفتند ۴۰ هزار تومان یارانه میدهم. دولت بعد گفت دولت بعد بیخود کرد که یارانه داد. فکر دیگری میکنیم. یک سال بعد گفتند چهل هزار تومان کم است و باید صد هزار تومان شود.
حرف من این است که هر رئیس جمهوری که میآید، اولین دوره وظیفه خود میداند که رئیس جمهور قبلی را از میدان به در کند. دوره دوم هم کارهایی میکند که رئیس جمهور بعدی بخواهد خنثی کند. اینها بهره وری نظام را کاهش میدهد. باید به این رشد برسیم.
نکته دیگری هم که وجود دارد، این را بارها گفتهام و بازهم تکرار میکنم، زمانی مذاکره با رئیس مجلس کره جنوبی میکردیم که یک کشور دمکراتیک و توسعه یافته است. از او سوال شد که زمانی که دوره مجلس قبلی تمام میشود و مجلس بعدی تشکیل میشود، مطالبات خود را از دولت و حاکم و امپراتور و بخش خصوصی و نیروهای مسلح چطور پیگیری میکنید؟ خیلی ساده گفت که وقتی مجلس تشکیل میشود، سه فراکسیون اکثریت، اقلیت و وزنه تعادل داریم. روسای فراکسیون را صدا میکنیم و میگوییم مطالبات و آرزوها و امیدهایتان چیست؟ هرکدام ده الی پانزده مطالبه مینویسند.
اینها را جستوجو میکنیم و به ده مطالبه مجموع فراکسیونها میرسد. دو ماه با مسئولین دولتی و بخش خصوصی و کسانی که اقتصاد را اداره میکنند بحثهای سنگین میکنیم. بعد این سی مطالبه را به سه گروه تقسیم میکنیم. اول مطالبات ممکن و فوری، دوم مطالبات ممکن و زمان بر و سوم مطالبات غیر ممکن. مطالبات ممکن و فوری را در دستور میگذاریم و دولت و بخش خصوصی موظفاند که ظرف مدت شش ماه اقدام کنند. برای مطالبات زمان بر یک جدول زمانبندی تعیین میکنیم که باید ظرف ده سال به تحقق کامل برسد و هر سال باید ده درصد جلو برود. سال به سال پیگیری و کنترل میکنیم که آیا جلو رفت یا نه.
بخش سوم مطالبات غیر ممکن است که به آن لیست سیاه میگوییم. این خیلی برای من مهم بود. میگفت از آن به بعد با هر نمایندهای که مطالبات غیر ممکن را تبلیغ کند، برخورد امنیتی میکنیم. گفتیم یعنی از حزب بیرونش میکنید یا میگویید کاندیدایش نمیکنید؟ گفت خیر – محاکمه اش میکنیم. هر نمایندهای که مطالبات غیر ممکن را تبلیغ کند محاکمه میکنیم و میگوییم ضد حکومت است.
در کشور خودمان که نگاه میکنیم، وقتی تریبون مجلس باز میشود، از اول تا آخرش مطالبات غیر ممکن است. دولت آقای پزشکیان اولین بودجه خود را مجلس داده است و هنوز تصویب نهایی نشده است. اگر هم تصویب نهایی شود از اول فروردین باید اجرا کند. چه توقعی دارید آقای پزشکیان ظرف مدت سه ماه مشکل را حل کند.
این بازی سیاسی است؟
خیر، این را نگوییم. مقداری تشنج آرا است. همین آقایان نمایندگان جدید که در مجلس دوازدهم آمدهاند که به من محبت دارند و هیئت رئیسه دعوت میکند که باهم صحبت کنیم. جلسهای بود و با نمایندگانی که دوره اول به مجلس آمده بودند، صحبت میکردیم. گفتم یک رفت و آمد ساده را درنظر بگیریم. شما فردا به حوزه انتخابیه میروید و کارمند جماعت یقه شما را میگیرد و ملاقات میخواهد. میگوید این چه وضع مملکت است که تورم ۴۰ درصد و حقوق ما ۲۰ درصد اضافه شده است. این ظالمانه است. شما میگویید به مجلس میروم و آن را درست میکنم. در مجلس میگویید که ما تصویب کنیم که حقوق کارمندان ما چهل درصد اضافه شود. ولی عقلتان نمیرسد که اگر حقوق را ۴۰ درصد اضافه کردید تورم ۶۰ درصد میشود. اگر حقوق را ۱۰۰ درصد اضافه کردید تورم ۲۰۰ درصد میشود. اینها یک سبد سیاستی است. اصلا اینطور نیست که با یک قانون بتوانید جلوی تورم را بگیرید.
از همان وعدههای غیر ممکن، در همین دوره به ازای هر کرسی نمایندگی حدود ۱۵ الی ۲۰ نفر تایید صلاحیت شدند. یعنی اگر ۳۰۰ کرسی داشته باشیم، در مجموع ۴۵۰۰ نفر تایید صلاحیت شدهاند. اینها در میدان آتش و خون باهمدیگر رقابت میکنند و بالاترین و بیشترین و غیر ممکنترین وعدهها را در حوزههای انتخابی میدهند. بین معلمان میروند و میگویند شما خیلی وضعتان خراب است. اگر به مجلس بروم، مشکل شما را حل میکنم. بین کارگران سخنرانی میکنند و میگویند کارفرماها خون شما را میمکند. اگر به مجلس برویم مشکل شما را حل کنیم. حتی فردی گفته بود که برای خانمهای خانه دار حقوق بازنشستگی ایجاد میکنیم. چون خانه داری یک شغل است. این وعدههای غیر ممکن را میدهند و در مجلس میآیند و ناگهان امکان پذیر نیست.
در مجلس نهم، یکی از دوستان قدیمی ما نماینده شده بود. روز اول در مجلس آمد و خوشامد گفتیم. همان زمان گفت که این چه وضعی است؟ من آمدهایم این کارها را بکنم. گفتم آرام باش. سه ماه دیگر که بگذرد میفهمی که اشتباه فکر میکردی. فکر میکنی هر کاری در مجلس میتوانی انجام دهی. قضات و نمایندگان مجلس فکر میکنند اختیاراتشان یک وجب از خدا کمتر است و هر کاری بخواهند میتوانند انجام دهند. در حالی که اینها منابع و امکانات میخواهد. این وعدههای غیر ممکنی که در حوزههای انتخابیه میدهند و در میدان عمل میآیند و میبینند نمیتوانند.
حوزه انتخابیهای سراغ دارم که در طول ۱۲-۱۳ دوره مجلس گذشته ۱۲ نماینده انتخاب کردهاند. یعنی به یک نماینده اعتماد مجدد نکردهاند. به او رای دادهاند و بعد از شش ماه گفتند که عجب کاری کردیم. در حالی که اگر سه حزب داشته باشیم، مردم این احزاب را بعد از سه الی چهار دوره آزمون میکنند که کدام حزب مقتدرتر یا متعهدتر است و یا برای رفاه مردم بیشتر خدمت میکند. بعد از دو سه دوره به این جمع بندی میرسند. یا طرفدار حزب الف میشوند یا حزب ب. آدمها را نباید آزمون کنند، چون در این صورت، چهل سال میگذرد و عمرشان تمام میشود. ساختارها باید درست شود.
سوال اولی که فرمودید که نگرانیهایی برای سال آینده وجود دارد، دو ماه بعد از این که آقای پزشکیان رئیس جمهور شده بود خدمت ایشان رفتم. محبت داشتند. دو نفری نشسته بودیم و با ایشان شوخی کردم به ایشان گفتم که من کباب نخورردم ولی بوی کباب را میفهمم. روز اولی که روی صندلی ریاست نشستید، میگویند حقوقها را نداریم بدهیم. بعد میگویند یارانه نداریم. بعد میگویند گندم خریدهایم و پول گندم کاران را نداریم بدهیم. روز بعد میگویند طبس معدنش فرو ریخت و پنجاه نفر کشته شدند. بعد میگویند برق قطع است و فولادیها اعتصاب کردهاند. هر روز و هر ساعت برای شما مسئله جدید وجود دارد. اگر در هر شبانه روز به جای ۲۴ ساعت، ۴۸ هم کار کنید، فقط به مسائل عادی جاری میرسید.
این مسائل جاری را هم فرضا اگر بتوانید حل کنید، یک سری گرفتاریهای اساسی در کشور است که اصلا وقت فکر کردن برای آنها نداریم. گفتم یک اتاق فکر کنار دست خود تشکیل دهید. ما سه چهار تا جراحی در کشور نیاز داریم. چون ایشان هم پزشک بودند، سعی کردم از واژههای پزشکی استفاده کنم. گفتم جراحی یعنی بیهوشی و خونریزی دارد و کاردیوگرافی و ریکاوری میخواهد. نگهداری بعد هم میخواهد. درد هم دارد. اما باید عدهای فکر کنند که این مریض را چطور نجات دهند. نه این که بی حساب و کتاب جلو بروند که یا میمیرد یا زنده میماند. خیر، مریض باید جراحی شود و زنده هم بماند و باید سر حال و شاداب زندگی خود را ادامه دهد. برای این باید یک طراحی جراحی داشته باشیم.
در حوزه ناترازی عرض کردم که ناترازی بودجه عمومی دولت و صندوق بازنشستگی و ناترازی انرژی داریم. همین الان در ژاپن اگر یک سال مصرف انرژی آنها بیش از رشد اقتصادی آنها رشد کند، یعنی یک سال رشد اقتصادی ژاپن ۵ درصد باشد و مصرف انرژی ۶ درصد رشد کند، بحران اعلام میکنند که داریم انرژی بیخودی مصرف میکنیم. امسال که همین گرفتاری را داریم که مدارس و ادارات را تعطیل میکنند، به نسبت سال گذشته ۱۱ درصد مصرف انرژی ما بالا رفته است. الان وارد کننده بنزین در منطقه شدهایم. اگر همینطور جلو برویم سال آینده بزرگترین وارد کننده بنزین در سطح خاورمیانه میشویم. بنزین هم که کم داریم میگوییم لیتری ۷۰ سنت از خارج میخریم و ۳ هزار تومان میفروشیم. هفتاد سنت با دلار ۱۰۰ هزار تومانی میشود لیتری ۷۰ هزار تومان. همینطور آب معدنی که میخرید، ۱۲ هزار تومان میدهند. میشود لیتری ۸ هزار تومان. جایی مصاحبه کردم و گفتم بنزین از آب ارزانتر است. کامنت گذاشته بود که قیمت بنزین خوب است؛ قیمت آب را ارزان کنید، آب گران است.
پس میگویید باید گران شود؟ راهکار شما چیست؟
بله، ناترازی انرژی دو ابزار دارد. یکی ابزار قیمتی و یکی ابزار مدیریتی است. شوخی ندارد. عددی که میگویم تحلیلی نیست. مهندسی است. همین الان سالی ۲۰۰ میلیارد دلار در کشورمان یارانه میدهیم. اما این یارانه ناعادلانه بین مردم توزیع میشود. هرکس بیشتر مصرف میکند، بیشتر میگیرد. اگر کسی ۵ ماشین دارد ۵ برابر یارانه را استفاده میکند. اگر کسی ندارد {که هیچ سهمی ندارد}. تمام یارانه را ماشین دار استفاده میکند. هرکس بیشتر برق و آب و گاز و بنزین مصرف میکند، {بیشتر سهم میگیرد}. فرد در تهران یک آپارتمان ۴۰ متری دارد و باید دو درجه کم کند. یکی هم یک باغ سه هزار متری دارد و ماهی یک بار هم به باغ خود میرود ولی میگوید برای احتیاط باغ ما گرم بماند.
در اخبار میگفت دو قبض برق ۲۰ میلیونی و ۵۰ میلیونی برای دو خانواده که تهران بودند صادر شده است. باید نقره داغ کنند، چارهای ندارند. حتما باید نقره داغ شوند. در اروپا، فرد در خانه نشسته است. تا مطالعه میکند لامپ ۱۵ واتی روشن است. به محض این که تلویزیون ببیند، لامپ ۱۵ واتی را خاموش میکند و لامپ سه واتی را روشن میکند. چون میداند اگر لامپ ۱۵ واتی را روشن نگه دارد، آخر برج نقره داغ میشود و باید نصف حقوقش را پول برق بدهد. یعنی همه مصرف کنندهها خود کنترل میشوند. شما میگویید اگر گران شود تورم بالا میرود. ولی اینها یک پک است. باید حل شود. وگرنه امسال یا سال دیگر...
به آقای پزشکیان عرض کردم که شما مسائل روزمره را اداره کنید. یک اتاق فکر کنار دست خود درست کنید و به آنها بگویید کاری به امور روزمره نداشته باشند. فقط همین سیمان در سال ۱۴۰۳ قیمتش سه برابر شده است. چون از ۲۴ ساعت، ۱۸ ساعت برقشان قطع است. برای این که ما اینجا سی چهل لامپ روشن کردهایم و در خانه داریم لذت آن را میبریم. برق فولاد ما اگر قطع شوند، برق برخی از کارخانههای فولادی قطع شود، کوره آنها منجمد میشود. دیگر باید شش ماه کار کنند تا این کوره دوباره راه بیافتد. اینها جراحی است. حتما آسیب هم دارد. ولی باید بررسی کنند که منافعش بیش از آسیب هایش باشد. آسیب هایش هم به نحوی جبران کنند.
آقای باهنر! پدیده آقازادگی در همه دولتهای جمهوری اسلامی تقریبا وجود داشته است. برخی میگویند همین پدیده باعث بروز فسادهایی در کشور شده است. چقدر با این موضوع موافق هستید؟
در کشور ما فساد، ناکارآمدی و سنگین بودن گوشها را داریم. اما من نامهای در سال ۱۴۰۱ و در داستانهای زن زندگی آزادی به حضرت آقا نوشتم و عرض کردم که ما در کشورمان فساد و ناکارامدی و گوشهای سنگین داریم. اما چیزی که ما در ذهن مردم کردهایم، ده برابر واقعیت است.
خود ما با تبلیغات این کار را کردهایم. من هفت دوره و ۲۸ سال در مجلس بودهام. در طول این زمان حدود ۱۲۰۰-۱۳۰۰ نماینده آمده و رفتهاند. از این تعداد نماینده، شاید ده درصدشان بار و بنه را بسته و رفتهاند. یا یک موافقت اصولی گرفتهاند یا خودشان را به شرکت نفت یا جای دیگر منتقل کردهاند و فرزندانشان را هم بردهاند. حدود ۱۵-۲۰ درصد از نمایندهها وضعشان بعد از نمایندگی بدتر از قبل از نمایندگی شده است. مثلا مردم کرمان به فردی که یک معلم یا یک کارمند محبوب است و کار خیر کرده است، رای میدهند و به مجلس میآید. الان مجلس وظیفه اش این است که نمایندهای که به تهران میآید، یا یک خانه رهن و یا اجاره میکند و به نحوی خانه سازمانی او میشود. یک ماشین هم دنبالش میرود و میرود و میآید و راننده و ماشین در اختیارش است. آن زمان که ما هیئت رئیسه بودیم ماهی یک بلیط رفت و برگشت به حوزه انتخابیه اش میدادیم که به حوزه انتخابیه اش سر بزند و برگردد.
این نماینده دور آینده رای نمیآورد. هفتم خرداد که شد، میگویند خانه را تخلیه کن و ماشین هم در اختیارش نیست و بلیط هواپیما هم نمیدهند. در ضمن، نماینده مجلسی که رای نیاورده است، رویش نمیشود به حوزه انتخابیه اش برگردد و زندگی کند. بچه هایش هم به تهران آمدهاند و مدرسه خوب رفتهاند. خدا را شاهد میگیرم که بعد از نمایندگی، در خانواده برخی از اینها زلزله میافتد. دیگر هزینههای زندگی را ندارند که بپردازند.
حدود ۲۰ سال قبل مورد داشتم که نماینده سابق ماهی ۲۰۰ هزار تومان از ما کمک خرج میگرفت. هفتاد درصد نمایندها همانطور هستند و همانطور هم میروند. اما در فضای عمومی و مجازی وقتی در تاکسی و مترو میروید، میگویند هرکس در این مملکت که یک دوره یا نماینده یا وزیر یا استاندار شده است، حتما آقا زاده شده و بار و به را بسته و رفته است.
اینجانب محمدرضا باهنر با ۲۸ سال سابقه نمایندگی و ۱۲ سال نایب رئیس نماینده مجلس و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، شش فرزند دارم. اینها عموما درسشان را دانشگاههای خوب خواندهاند. یا دانشکده فنی دانشگاه تهران یا علم و صنعت یا امیرکبیر فوق لیسانس گرفتهاند. طرف دانشگاه آزاد هم نفرستادیم. برخیها فکر میکردند ما سهمیه دانشگاهی داریم. درسشان را خواندهاند. یک نفر از آنها در دولت نرفتهاند.
نگذاشتهایم و موافق هم نبودهام که به دولت بروند و کار کنند. دو فرزندم دختر هستند دارند بچه بزرگ میکنند و خانه داری میکنند. پسرم هم دارد کار میکند و برخی وقتها پول کم میآورد و از ما کمک خرجی میکند. فوق لیسانس مکانیک دانشگاه تهران هم هست. این که همه آقازادهها وزیر و وکیل میشوند یا ژن خوب دارند، ده درصد ممکن است اینطور باشد. ولی انقدر تبلیغات علیه هم کردهایم که مردم فکر میکنند هرکس یک دوره نماینده یا وزیر بوده است {رانتخوار است}.
کاری هم ندارد. تحقیق کنید. خدا را شکر رقیب سیاسی داریم. ولی در فضای مجازی هنوز ندیدهام کسی در مورد خوردن و بردن من چیزی نوشته باشد. این که میفرمایید ژن خوب وجود دارد. ولی آن چیزی که واقعیت دارد و در ذهن مردم است خیلی متفاوت است. یک مورد را میبینند و تعمیم میدهند. ما بعد از انقلاب حدود ۲۰۰ وزیر داشتهایم. در ذهنم که میچرخم از این ۲۰۰ وزیر، ۳ الی ۴ وزیر یا سیاسی شدهاند و از کشور فرار کردهاند و یا سوء استفاده و دزدی کردهاند. از ۲۰۰ وزیر، ۵ تا معادل ۲.۵ درصد وزیر را بگویید که دزد هستند. من حرفی ندارم. فرق ۲ و نیم درصد با ۱۰۰ درصد خیلی متفاوت است.
حرف و حدیثهایی هم در مورد فرزندان آقای شمخانی وجود دارد.
اگر بخواهید سه نفر اسم ببرید من هم سه نفر اسم میبرم. این را میگویم که بالاخره دو الی ۵ درصد رفتهاند و سوء استفاده کردهاند. این که تسری دهیم و بگوییم هرکسی نماینده و امام جمعه یا استاندار بوده است سوء استفاده کردهاند، این ظلم به حکومت و نظام است.
فکر نمیکنید بابت حس تبعیض موجود در جامعه باشد؟
حضرت علی در نهج البلاغه به استانداران خودش تشر زده است که چرا سر سفره پولدارها رفتهاید. بالاخره یک استاندار پیدا میشود که به این صورت باشد. این که بگویند نظام جمهوری اسلامی فساد پرور است اینطور نیست.
فساد سیستماتیک را قبول ندارید؟
به هیچ وجه.
بر چه اساسی؟
میگویم فضای کسب و کار، کند است. بنده ممکن است امروز جایی بروم و مجوزی بگیرم، تا یک جعبه شیرینی نبرم کارم را راه نمیاندازند. اما اگر کسی فکر کند که از ۲۰۰ میلیارد دلار یارانهای که در کشور پرداخت میکنیم، ۵۰ درصدش را مسئولین میخورند، این خیلی ظالمانه است.
پس این فسادهای بزرگ از کجا شکل میگیرد؟
فساد بزرگ یا کوچک، ما باید با درصد و نسبی صحبت کنیم. اقتصاد کلان و حکمرانی کلام با تحلیلهای کلان {بررسی میشود}. نمیگویم فساد وجود ندارد. چند وقت پیش هم به پسر معاون اول قوه قضاییه یا آقای طبری را گفتند که فساد کردند. اما این که بگویند هرکسی در قوه قضاییه یا مجلس یا دولت است سیستماتیک فساد میکند، غلط است. دوما در زمان پیامبر و امام علی هم بوده است. همین الان هم در حکومتهای آمریکا و ژاپن هم میبینیم. چند وقت پیش در کره جنوبی ببینید که رئیس جمهورش را استیضاح و برکنار کردند. این که شما بگویید در کشور ما فساد سیستماتیک است و بقیه کشورهای دنیا خوب هستند، این هم درست نیست.
مثلا مردم موضوعی را میبینند و بعد هیچ توضیحی داده نمیشود. اصلا هیچ کسی نمیگوید. یک سری ادعا مطرح است. بالاخره باید رسیدگی شود.
چند وقت پیش در مجلس یک تحقیق و تفحص از فولاد مبارکه مطرح شد. گفتند ۹۰ هزار میلیارد تومان فساد شده است. چند تا را توضیح دادند که جالب است. نوشته بودند که نهصد میلیون تومان به امام جمعه فلان جا کمک کردهاند که مصلایش را درست کند. آن کسی که این تحقیق و تفحص را میخواند، من که مهندس و اهل حساب و کتاب هستم میگویم ۹۰ هزار میلیارد تومان با نهصد میلیون تومان یا حتی یک میلیارد تومان میشود یک صد هزارم. ولی فرد فکر میکند که الان این ۹۰ هزار میلیارد تومان را دزدیدهاند و به امام جمعهها دادهاند. یعنی نسبتها را کاری ندارند. نکته دوم این که مدیرعامل ان زمان را بازداشت کردند. دو ماه زندان بود. آدم دست پاکی هم بود. اولا در تحقیق تفحص گفتیم چه کسی این را گفته و کجا ثابت شده است؟ گفتند هک شده است و قرار نبود آن را بخوانیم و نمیدانیم. بعد در یک قدم گفتند که ۵۰ هزار میلیارد تومان مابه التفاوت قیمت آهن دولتی با بازار آزاد بوده است و فولاد مبارکه این آهنها را به دولت داده بوده است. پس ۵۰ هزار میلیارد تومانش هیچ.
همین آقای عظیمیان را بازپرس دفعه اول گرفت و برایش ۵۰ هزار میلیارد تومان قرار صادر کرد. به آقای اژهای گفتم بازپرس شما میداند ۵۰ هزار میلیارد تومان چقدر پول است؟ اگر کل اصفهان را بخواهد گرو بگذارد ۵۰ هزار میلیارد تومان نمیشود. همان بازپرس، همان اتهام و متهم، رفتند و صحبت کردند و قرار ۵۰ هزار میلیارد تومانی تبدیل به ۲۷ میلیارد تومان شد. اما در ذهن شما و بقیه، حک شد که ۹۰ هزار میلیارد را خوردند و رفت.
جالب است که همان اتهام و همان متهم و همان بازپرس بودند. به آقای اژهای گفتم که تصور کنید این دو را در دنیا منتشر کنند که یک بازپرس در فاصله دو ماه، برای یک متهم یک بار ۵۰ هزار میلیارد قرار صادر کرده است و بعد تبدیل به ۲۷ میلیارد تومان کرده است. جالب این که اگر بخواهم این را در تلویزیون توضیح دهم، افکار عمومی میگویند {به من هم پولی دادهاند}.
یعنی رسیدگی نشده است؟
بنده میگویم از این ۹۰ هزار میلیارد تومان، حتی ۵ میلیارد تومان هم سوء استفاده نشده است.
ولی مواردی قبلا بوده است. مثلا چای دبش.
به چای دبش ورود نکردم و ریز نشدم. عرضم این است که کاری و بحثی را بدون تحقیق و بررسی {رها نکنیم}. وقتی یک جمله را در رسانهها رها میکنیم، این در ذهنها رسوب میکند. هرکاری هم کنیم که این را از ذهنها بیرون بیاوریم نمیشود. این ظلم و خیانت است که چیزی را رها میکنیم و بعد نمیتوانیم جمع کنیم. هرکسی هم بخواهد جمع کند میگویند به او فشار آوردهاند. حتی اگر من با این سابقه در تلویزیون بروم و توضیح دهم که این ۹۰ هزار میلیارد تومان نبوده است، آخر میگویند به من فشار آوردهاند.
ولی موارد مشابه مانند چای دبش فساد در سطح وزیر رخ داده است.
وزیر هم به زندان رفت.
قرار صادر شده است ولی ایشان آزاد هستند.
عرضم این است که اتفاقا شما باید در دفاع از نظام بگویید که وزیرش را هم گرفتند و بازداشت کردند. اگر وزیر باشد، او را هم میگیرند و به حسابش میرسند. نمیدانم چرا برعکس میگویید. میخواهم بگویم که اگر میگویید حاشیه امن، پسر معاون اول قوه قضاییه سوء استفادهای کرده است و او را گرفتهاند و پدرش را عزل کردهاند. دیگر باید چه کار کنند؟ میخواهید اعدامش کنند؟ زمانی است که میگویید {فرضا} باهنر دزدیده است و الان هم در خیابان راه میرود و کسی هم جواب نمیدهد. این درست است. اگر ثابت کنید که دزدی کرده است. ولی اولا وزیر را عزل کردهاند، استیضاح نکردهاند. ثانیا قرار برایش صادر کردهاند. این که الان زندان هست یا نیست را خبر ندارم. ولی میخواهم بگویم برخورد میشود.
اشاره کردید که دولت آقای پزشکیان تازه چند ماه است روی کار آمده است و نمیتوان انتظار بزرگی از او داشت. اما طی همین مدت، چند بار شایعه استعفای آقای پزشکیان از سوی مخالفان این دولت منتظر شد. حتی دولت آقای پزشکیان از سوی این افراد به دولت یکساله معروف شده بود. نظر شما چیست و چقدر مخالفتها و انتقامهای سیاسی از آقای پزشکیان و دولت ایشان میتواند در همین زمین گیر شدن دولت نقش داشته باشد؟
در هر صورت هر دولتی که روی کار میآید، یک دولت رقیب هم دارد. اما بحث ما همیشه با دولتهای رقیب این بوده است که دولت سایه یا دولت رقیب، باید منتقد مشفق دولت باشد. ما الان در جامعه اسلامی مهندسین، کمیتههایی از جمله زیربنایی و انرژی و اقتصاد و... داریم. دنبال کردهایم و گفتهایم که هر دولتی روی کار بود، کمیته مربوطه عملکرد دولت را در آن زمینه رصد و دنبال میکند.
آن جا که خوب است تایید میکنیم و تشکر میکنیم. آن جایی که عمل میکند و اشتباه دارد را {هم بیان میکنیم}. همیشه هم سعی میکنیم غیر رسانهای برخورد کنیم. مگر این که جایی دیگر احساس کنیم که آن وزیر مربوطه نمیخواهد انجام دهد یا لجبازی میکند. عرض کردم که ظرف این شش ماه با تعداد زیادی از وزرا صحبت کردهام. با آقای فرزین مفصل صحبت کردهام و با آقایان همتی (وزیر وقت اقتصاد) و پاک نژاد و اتابک صحبت کردهام. با خود آقای عارف یا پزشکیان دو سه جلسه صحبت داشتهام. دولت سایه اگر میخواهد نقد کند باید مشفقانه – و نه تخریبی - نقد کند. به دنبال این نباشد که دولت مستقر را سرنگون کند، این خیانت است.
اگر جناحهای کشور را به اصلاح طلب و اصولگرا تقسیم کنیم، در هر دو جناح، رادیکال و معتدل داریم. رادیکالهای دو طرف دارند دولت آقای پزشکیان را نقد میکنند. اصلاح طلبها هم میگویند دولت آقای پزشکیان، نیروهای اصلاح طلب ما را روی کار نیاورد و چرا استاندارش اصولگرا است؟ اصولگراها هم میگویند چرا از اول زاد و ولدش در جریان اصلاح طلب بوده است؟ اینها دارند اذیت میکنند. هر دو طرف هم هستند. اینها نقدهای خصومت باری هستند که قبولشان ندارم.
من سخنگوی جریان اصولگرایی نیستم. ولی سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبری و جامعه اسلامی مهندسین هستم. معتقدیم به هر قیمتی باید آقای پزشکیان را کمک کرد. ایشان آدم دلسوز و علاقمندی است. اما زمانی که میخواست رئیس جمهور شود احتمالا نمیدانست کار انقدر سخت و مشکل است. به او عرض کردم که اگر شما جای ۲۴ ساعت ۴۸ ساعت کار کنید، فقط مسائل روزمره را رفع میکنید. باید چند جراحی اساسی در کشور انجام شود. این که میگویم جراحی، درد دارد، عدهای آسیب میبیند و مشکلاتشان بیشتر میشود؛ ولی چارهای نداریم. وگرنه این بیمار، به نقطهای میرسد که حتی جراحی هم به درد او نمیخورد.
باتوجه به تجربههای سال ۹۸ آن را توصیه میکنید؟
ما سال ۹۸ را داشتیم. سال ۸۶ را هم داشتیم. در آن سال هم بنزین را گران کردیم. آن زمان دولت و مجلس باهم خوب کار میکردند. ما صد اقدام را روی کاغذ نوشتیم و گفتیم برای این که این کار انجام شود باید این ۱۰۰ اقدام انجام شود. یک سری اقدامات پیشینی و یک سری در حین اجرا بود و یک سری اقدامات هم پسینی بود. حتما یادتان است که پول در حساب مردم ریختیم و گفتیم تا بنزین گران نشود، نمیتوانید این پول را بردارید. مردم فشار میآوردند که بنزین را گران کنید.
وضعیت معیشت در آن زمان بهتر نبود؟
هر زمان مهندسانی که میخواهند طراحی انجام دهند، باید عوامل انسانی و محیطی را در نظر بگیرند. ممکن است به این نتیجه برسند که نمیشود، من میخواهم بگویم که دوستداران انقلاب و علاقمندان به انقلاب، نباید به نقطهای برسند که بگویند نمیشود. اگر به آن نقطه رسیدید باهم بحث میکنیم. موافقم که کار سختی است. جراحی و درد و خونریزی دارد. اگر دقت نکنیم ممکن است همان مسائل سال ۹۸ تکرار شود و حتما نباید بشود. اما راههایی وجود دارد.
ما دویست میلیارد دلار یارانه میدهیم. ولی مردم ناعادلانه مصرف میکنند. باید یک طراحی درست شود که همه مساوی بهره ببرند. بگویند از یک طفل نوزاد دو روزه تا یک پیرزن ۹۰ ساله، به همه به طور مساوی سالانه این یارانه را میدهیم. هرکه میخواهد بنزین ۶۰ هزار تومانی مصرف کند و هرکه نمیخواهد مصرف نکند. برای حاکمیت یک نان سنگک با آرد و سوخت و نیرو و بوجاری کردنش و خریدنش ۶۰ هزار تومان تمام میشود. الان گندم را دارند کیلویی ۲۲ هزار تومان میخرند. وقتی بوجاری میشود، ۵ درصدش افت میکند. در سیلو باید نگهداری شود و در کارخانه آرد شود و بسته بندی و حمل شود تا به نانوایی برسد. به نانوایی ۶۰۰ الی ۷۰۰ تومان میدهند. کیلویی ۳۰ هزار تومان برای دولت تمام میشود. ولی نانوا ۶۰۰ تومان میگیرد. آن پول یارانه را در حساب مردم شارژ کنند و بعد بگویند اگر میخواهید بنزین ۶۰ هزار تومانی مصرف کنید، اگر نمیخواهید سوار تاکسی شوید و آن ۶۰ هزار تومان را در جیب بگذارید و یا به بچه هایتان بدهید تا خوراکی بخرند. اینها راه حل دارد. ولی این که میگویید اگر به این نقطه برسیم که نمیشود، آن دیگر نقطه بن بست است. ما میگوییم میشود.
امسال عید نوروز با ماه رمضان تقارن دارد. اگر بخواهید افطاری سیاسی در منزل خود تهیه کنید، چه کسانی را دعوت میکنید و یا اگر بخواهید افطاری جایی بروید با چه کسانی دیدار میکنید؟
ما تا دو سه سال قبل افطاری سیاسی میدادیم و جامعه اسلامی مهندسین هم از تشکلهای همسو دعوت میکرد و سفرهای ۷۰۰-۸۰۰ نفرهای را دعوت میکردیم. آن زمان منویی که میدادند ۸۰ هزار تومان بود. الان به ۸۰۰ هزار تومان رسیده است. سیاسیونی که دعوت میکردیم، چون دوستانم به من محبت داشتند، هم از دولت آقای روحانی بودند و هم از دولت آقای رئیسی و هم دولت آقای احمدی نژاد بودند. یک بار اتفاق جالبی افتاد. من اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام را هم دعوت کرده بودم و آقای ناطق تشریف آورده بودند. ناگهان که آقای احمدی نژاد آمد و آقای ناطق وسط جلسه رفت. بعد از سال ۸۸ بود و در زمان ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد که علیه آقای هاشمی کار کرده بود. الآن دیگر، مهمانی سیاسی نمیدهیم، چون صندوق کشش ندارد.
خانوادگی هم نداریم، خودم با بچهها و نوهها و عروسها و دامادها که جمع میشویم، حدود بیست نفر میشویم. اگر کمی بزرگتر کنیم، پدر شوهر و مادر شوهر و پدرزن و مادر زن را هم دعوت میکنیم که آن زمان میشویم ۷۰-۸۰ نفر. اگر در حد خودم و نوهها باشد، ۲۰ نفر هستیم. معمولا خرجی جمعی هستیم. هر هفته در خانه یکی از دختران هستیم. فاصله هایمان حدود یک ربع تا بیست دقیقه پیاده است. برخی هایشان اجاره نشین هستند. کلیدهای همدیگر را داریم. مثلا در یخچال خانه میبینیم که چیزی نیست؛ بچهها آمدهاند و همه چیز را بردهاند. برخی اوقات هم میبینیم کسی چند ران مرغ یا قوطی روغن گذاشته است. معمولا مهمانی هایمان دورهای است. وسط هفته زنگ میزنم و میگویم نوبت چه کسی است. فردا ظهر (فردای مصاحبه) هم در خانه پسرم هستیم.
اگر بخواهید موقع سال تحویل یک دعای سیاسی داشته باشید آن دعا چیست؟
از قول پیامبر اکرم (ص) نقل است که بیشترین دعا و بهترین دعایی که در حق خودتان و دیگران میکنید عاقبت به خیری است. چون واقعا عاقبت بخیری گوهر گرانبهایی است و گیر هرکسی نمیآید. در تاریخ داریم آدمهایی که خوب بودهاند و آخر عمر خراب شدهاند و برعکس، آدمهایی که خراب بودهاند و آخر عمر خوب شدهاند.
در تاریخ معاصر هم کم نداریم. این بهترین دعا است که میتوانیم در حق خود و دیگران کنیم. یک توصیه هم از قول مولا علی است که میگوید هر انسانی برای دنیایش باید جوری تلاش کند که فکر کند همیشه زنده است. برای آخرتش هم باید جوری تلاش کند که فکر کند آخرین روز است.