
باز بودن سفارت یک کشور و درگیر بودن در یک رابطه پرفرازونشیب، کاهش و ارتقای سطح روابط یا حتی قطع مقطعی آن (تاکتیکها و روشهایی که در دیپلماسی مورد استفاده قرار میگیرد) بهتر از قطع دائمی و چنددههای تماس و ارتباط بین دو کشوری است که درگیریهای مستقیم و غیرمستقیم بسیار زیادی با یکدیگر دارند.
فرارو– محسن صالحیخواه؛ رئیس شورای راهبردی روابط خارجی نیز از آمادگی ایران برای مذاکره غیرمستقیم با طرف آمریکایی خبر داده است. پیش از کمال خرازی، سیدعباس عراقچی وزیر امور خارجه کشورمان هم چند روز قبل در حاشیه حضور در جلسه ستاد نوروزی جمعیت هلال احمر گفت: «با اتهاماتی که هر روز از سوی آمریکاییها علیه ایران زده میشود، سیاستهایی که هر روز اعلام میشود، با درخواستهای غیر معقول و غیرقابل پذیرشی که هر روز گفته و درخواست میشود ما وارد هیچ مذاکره مستقیمی با طرفهای آمریکایی نخواهیم شد، البته راه برای مذاکرات غیر مستقیم باز است و ما از کانالهای مختلف امکان آن را داریم.»
بخشی از مشکل کشور ما در حوزه سیاست خارجی همین توجه یا حساب باز کردن روی مذاکرات غیرمستقیم با آمریکاییها، یا حتی ورود به مذاکره مستقیم پس از سالها قطع تماس است. میتوانیم فرض را بر این بگذاریم که اصولاً کار جمهوری اسلامی و ایالات متحده آمریکا مدام به نقاط بحرانی میرسد، چون تماس معمول که میان کشورهای مختلف جهان برقرار است، میان تهران و واشنگتن وجود ندارد. دو طرف درک درستی از یکدیگر ندارند. هر وقت نیازی به انتقال پیام بوده، به صورت مقطعی دفتر حفاظت منافع دو طرف یا واسطهها وارد کار شدند یا گفتوگوهای محرمانه موضوعی (مثل روند مسقط که چند ماه پیش تعطیل شد) شکل گرفت و باز به نقطه بحران بازگشتیم. چون این تماس همیشه یک تابو بود.. تماس و ارتباط مستقیم میان کشورها حتی در بحرانیترین شرایط سیاسی نیز نباید قطع شود. مثال آن، روابط روسیه و ایالات متحده آمریکاست. از فوریه ۲۰۲۲ (اسفند ۱۴۰۰) بحران میان روسیه و اوکراین به یک جنگ مستقیم تمامعیار و رو در رو تبدیل شد. جنگی که یک طرف آن روسها و طرف اصلی آن آمریکاییها بودند. در سه سال گذشته روابط دو بسیار پرفرازونشیب بود، اما تماسهای خود را حفظ کردند. سفارتخانههای آنان به فعالیت خود ادامه میداد و حتی در مقطعی این گمانه که ممکن است تماسها قطع شود، از سوی دو طرف به عنوان یک «تهدید» مطرح میشد. قطع تماس به معنی انسداد آخرین روزنه دیپلماسی، معنایی غیر از تشدید بحران ندارد. روابط و تماس مسکو و واشنگتن در دوران جنگ سرد (۱۹۴۵-۱۹۹۱) نیز که دو طرف در حالت صلح مسلح، اما دست روی ماشه بودند هم قطع نشد. این دوران، اوج رقابتهای تسلیحاتی، اطلاعاتی، فضایی و جنگهای نیابتی دو بلوک شرق و غرب بود. دورانی که جنگ در افغانستان، کره، ویتنام و بحران موشکی کوبا تنها گوشهای از آن است. همین حالا نیز آنها مشغول گفتگوی مستقیم هستند. اراده کردند، در کوتاهترین زمان ممکن پای میز نشستند، چون پیش از این در تماس بودند.
برقرار بودن تماس و البته روابط دیپلماتیک، مساوی داشتن روابط حسنه، دوستی و برادری نیست. به این معناست که دو طرف بدانند در ذهن طرف مقابلشان چه میگذرد. درباره آن گفتوگو کنند و اگر شرایط مساعد بود، با یک دستور کار مشخص به مذاکره برای حل بحران بپردازند. نه این که دو کشور درگیر دهها بحران، در حالی که شرایطی برابر با یکدیگر ندارند، از طریق واسطهها پیغام رد و بدل کنند. تماس با واسطه و استفاده از میانجیها صرفاً روند را کند می کند. البته باید به این موضوع اشاره کرد که عدم برقراری تماس مستمر و در یک پله بالاتر ارتباط دیپلماتیک با ایالات متحده، یک ژست سیاسی مهم است. در طول ۵ دهه گذشته نیز هر گاه دولتهای مستقر تلاش کردند گامی در این مسیر بردارند، از یک طرف با کارشکنی تندروهای آمریکایی و لابیهای ضدایران و از طرف دیگر با رفتاری مشابه از سوی نیروهای تاثیرگذار سیاسی داخلی مواجه شدند.
ولی با تمام اوصاف، ایران از ارتباط مستقیم با آمریکا ضرر نمیکرد. چرا از فعل گذشته استفاده میکنم؟ چون باز بودن سفارت یک کشور و درگیر بودن در یک رابطه پرفرازونشیب، کاهش و ارتقای سطح روابط یا حتی قطع مقطعی آن (تاکتیکها و روشهایی که در دیپلماسی مورد استفاده قرار میگیرد) بهتر از قطع دائمی و چنددههای تماس و ارتباط بین دو کشوری است که درگیریهای مستقیم و غیرمستقیم بسیار زیادی با یکدیگر دارند. از فعل گذشته استفاده کردم، چون نمیدانم در حال حاضر تماس مستقیم دردی از ایران دوا میکند یا نه. البته که ما ایرانیها این مثال را در فرهنگ خود داریم که ماهی را هر وقت از آب بگیریم تازه است. شاید برقراری تماس مستقیم میان ایران و آمریکا، مطلع شدن از خواستههای طرفین و در نهایت گرفتن یک تصمیم جامع – چه آن تصمیم ورود به مذاکره و توافق باشد یا نباشد – از وضعیت سردرگم امروز سیاست خارجی کشورمان بهتر باشد.