
ایران و چین سازوکارهایی را ایجاد کردهاند که تا حد زیادی روند مبادلات نفتی آنها را تسهیل میکند. سازوکارهایی که به تحریمهای آمریکا بیتفاوت هستند. دو مورد از بزرگترین شرکتهای فعال در حوزه نفت و انرژی چین یعنی «پتروچاینا» و «ساینوپک» به دلیل پیوندهای جهانی خود و ادغامشان در نظام بانکی بین المللی، از خرید نفت ایران خودداری میکنند. با این حال، شمار زیادی از پالایشگاههای مستقل در چین، فرصتهای فراوانی را برای ایران فراهم میکنند تا تحریمهای غرب علیه خود را دور بزند.
فرارو-- «گرِگ پریدی» (Greg Priddy)، عضو ارشد بخش خاورمیانه نشریه نشنال اینترست
به گزارش فرارو به نقل از نشنال اینترست، دولت ترامپ دور تازهای از تحریمها را در تاریخ ۲۰ مارس سال جاری میلادی (برابر با ۳۰ اسفند) علیه ایران اعلام کرد؛ تحریمهایی که هدف اصلی آنها ضربه زدن به صادرات نفت این کشور است. در این دور، واشنگتن هشت نفتکش که نفت خام ایران را حمل میکنند، هدف تحریم قرار داده است. با این حال، نکته قابل تامل و جدید، اعمال تحریم علیه شرکت پتروشیمی چینی «شاندونگ شوگوانگ لوكينگ» (Shandong Shouguang Luqing) بوده است؛ شرکتی که در استان شاندونگ چین قرار دارد و در حوزه فعالیتهای پالایشگاهی، بازیگری قابل توجه محسوب میشود. پالایشگاههای نفت چین جزو اصلیترین مصرف کنندگان نفت صادراتی ایران هستند. با این حال، پیشتر به دلیل عدم برخورداری از مبادلات تجاری با شرکتهای آمریکایی و یا عدم مراودات جدی مالی با نظام بانکداری جهانی، مورد توجه نبودهاند. دونالد ترامپ درماه فوریه گذشته فرمان اجرایی را صادر کرد که بر اساس آن وزارتخانههای خارجه و خزانه داری آمریکا ملزم به صفر رساندن صادرات نفت ایران شدهاند.
بر اساس برخی ارزیابی ها، صادرات نفت ایران در سال ۲۰۲۴، چیزی در حدود ۵۴ میلیارد دلار درآمد برای این کشور به همراه داشته است. این عدد تفاوت چندانی با درآمد نفتی ایران در سال ۲۰۲۳ که چیزی در حدود ۵۳ میلیارد دلار بوده، ندارد (دادههای مذکور مستند به آمارهای اداره اطلاعات انرژی آمریکا هستند). در زمان ریاست جمهوری بایدن، ایران به تدریج توانست روند صاردات نفت خود را افزایش دهد. دولت بایدن در طی سالهای گذشته به دلیل این مسأله با انتقادات گستردهای رو به رو بوده است. برخی معتقدند که انفعال دولت بایدن در برابر صادرات نفت ایران ناشی از نوعی درک متقابل میان تهران-واشنگتن بوده است.
در گذر زمان، ایران و چین سازوکارهایی را ایجاد کردهاند که تا حد زیادی روند مبادلات نفتی آنها را تسهیل میکند. سازوکارهایی که به تحریمهای آمریکا بیتفاوت هستند. دو مورد از بزرگترین شرکتهای فعال در حوزه نفت و انرژی چین یعنی «پتروچاینا» و «ساینوپک» به دلیل پیوندهای جهانی خود و ادغامشان در نظام بانکی بین المللی، از خرید نفت ایران خودداری میکنند. با این حال، شمار زیادی از پالایشگاههای مستقل در چین، فرصتهای فراوانی را برای ایران فراهم میکنند تا تحریمهای غرب علیه خود را دور بزند.
این پالایشگاهها هیچ مراودات انرژی و یا بانکی با آمریکا ندارند. در عین حال این پالایشگاهها میتوانند بدهی خودرا به ایران از طربق بانکهای کوچک و بعضا به یوآن چین پرداخت کنند. بنادر خصوصی در شاندونگ، نقشی مهم در واردات نفت از ایران دارند و رسیدگی به وضعیت آنها آغاز شده و البته که انتظار میرود تا دولت آمریکا تحریمهایی را علیه برخی پایانههای انرژی در چین نیز وضع کند. ورای این ها، ایران با استفاده از راهبرد جابجایی کشتی به کشتیِ نفت خام روی آب، عملا رد هرگونه صادرات خود به بازارهای شرق آسیا را پاک میکند.
یکی از دلایلی که دولت ترامپ در وضعیت فعلی به دنبال تشدید فشارهایش علیه صادرات نفت ایران بوده، این موضوع است که واشنگتن تا حد زیادی از تزریق میزان منطقی از نفت به بازارهای جهانی انرژی اطمینان خاطر دارد. این مسأله سبب میشود تا حذف نفت ایران از بازارهای جهانی انرژی، نتواند موجب اثرگذاریهای منفی بر این بازار شود. با این حال، اگر نفت ارزان ایران به برخی پالایشگاههای چینی نرسد، این مسأله میتواند زمینه را برای تعطیلی و ورشکستگی آنها فراهم کند.
با توجه به اینکه راههای زیادی برای دور زدن تحریمهای نفتی علیه ایران وجود دارد، بسیاری بهطور کل درباره تحقق گزاره به صفر رساندن صادرات نفت ایران بدبین هستند. برخی معتقدند که آمریکا باید شرکتهای بزرگی را که محصولات پالایشگاههای مستقل در چین را میخرند، تحریم کند. با این حال، باید اذعان کرد که اثبات این مسأله که آنها محصولات آن دسته از پالایشگاههای چینی را خریدهاند که از نفت ایران استفاده میکنند، بسیار سخت است.
در عین حال، از یاد نبریم که شمار قابل توجهی از شرکتهای غربی در حوزه انرژی، در پروژههای مختلف و یا در برخی داراییهای قابل توجه، با شرکتهای معتبر و بزرگ چینی شریک هستند. این مساله نیز سبب میشود تا ضربه زدن به این شرکتها به معنای ضربه خوردن به اقتصادهای غربی باشد.
یک راه دیگر که برخی برای مقابله با روند صادرات نفت ایران مطرح میکنند، این است که کشتیهایی که مظنون به حمل نفت صادراتی ایران هستند، روی دریا بازرسی شوند. دولت ترامپ بنابر برخی گزارشها، توجه ویژهای به این ایده دارد و به دنبال محقق کردن آن است. دولت ترامپ سعی دارد از ظرفیتهای حقوقی که یک قانون مصوب سال ۲۰۰۳ در زمینه برخورد آمریکا با نقل و انتقال مواد مرتبط با تسلیحات کشتار دسته جمعی فراهم میکند، استفاده کند. اگرچه این توافق از سوی ۱۰۰ کشور امضا شده، با این حال به هیچ عنوان مشخص نیست که آیا این کشورها حاضر هستند از ظرفیتهای این قانون علیه صادرات نفت ایران استفاده کنند یا خیر.
بر اساس آنچه مقامهای دولت ترامپ اعلام کرده و میکنند، شاید دولت آمریکا نخواهد کشتیهای مذکور را بازرسی کند، بلکه هدف اصلیاش به تعویق انداختن رسیدن نفتکشهای مرتبط با صادرات نفت ایران به مقاصد خود باشد؛ موضوعی که میتواند نوعی عدم قطعیت جدی را به روند صادرات نفت ایران تحمیل کند و برای آن مخرب باشد. با این همه، نباید از یاد ببریم که در موارد قبلی که آمریکا اقدام به توقیف نفتکشهای ایرانی کرده، تهران نیز دست به مقابله به مثل زده و کشتیهای غربی را توقیف کرده است. با این همه، هنوز معلوم نیست که دولت ترامپ با این همه رویکردهای تهاجمی علیه ایران، حاضر است در عرصه میدانی برای مقابله با صادرات نفت ایران تا کجا به پیش برود.