bato-adv
bato-adv
جایگاه ناتو در اتحاد آتلانتیک جدید؛

ترامپ، پوتین و اروپا: بازی قدرت در آستانه تغییری بزرگ

ترامپ، پوتین و اروپا: بازی قدرت در آستانه تغییری بزرگ

بازگشت دونالد ترامپ به قدرت و سیاست‌های غیرقابل پیش‌بینی‌اش، اروپا را به بازنگری در راهبردهای امنیتی و کاهش وابستگی به ایالات متحده واداشته است. تصویب بودجه دفاعی کلان توسط آلمان و تلاش اروپا برای ایجاد یک اتحاد آتلانتیک مستقل‌تر، نشان‌دهنده تمایل به خوداتکایی بیشتر است. با این حال، چالش‌های داخلی، تورم و خطرات ملی‌گرایی افراطی موانعی جدی بر سر راه این تحول هستند.

تاریخ انتشار: ۰۲:۲۴ - ۰۴ فروردين ۱۴۰۴

فرارو- «مارتین کتل» (Martin Kettle)، روزنامه نگار و ستون نویس برجسته روزنامه گاردین

به گزارش فرارو به نقل از روزنامه گاردین، ایدهٔ یک اتحاد آتلانتیک بدون نقش مستقیم ایالات متحده ممکن است در نگاه اول غیرمنطقی به نظر برسد، اما تحولات اخیر، اروپا را در مسیری قرار داده که به سمت این هدف حرکت کند. بازگشت دونالد ترامپ به قدرت و سیاست‌های جدید او در قبال مسائل جهانی به‌ویژه ناتو و اوکراین، اروپایی‌ها را واداشته است که نقش خود را در این اتحاد از نو تعریف کنند.

اروپا در جستجوی امنیت مستقل؛ آیا زمان کاهش وابستگی به آمریکا فرا رسیده است؟

تلاش‌های کنونی اروپا عمدتاً بر حفظ حمایت از اوکراین متمرکز شده و بیش از هر چیز به دیپلماسی متکی است. این تلاش‌ها شامل تضمین ادامه کمک‌های نظامی و اطلاعاتی ایالات متحده، ترمیم کانال‌های آسیب‌دیده ارتباطی با واشنگتن و هماهنگی نزدیک با ولودیمیر زلنسکی و دونالد ترامپ برای حفظ وحدت و همکاری در برابر تجاوز روسیه است.

با این حال، اروپا همچنان برای امنیت خود به ایالات متحده وابسته است؛ اما این وابستگی اکنون با نگرانی‌های روزافزون نسبت به سیاست‌های غیرقابل پیش‌بینی ترامپ همراه شده است. بازگشت او به قدرت، رهبران ناتو را با بحران‌هایی روبه‌رو کرد که هرگز انتظارش را نداشتند. این وضعیت نه تنها وابستگی اروپا به ایالات متحده را برجسته‌تر کرده، بلکه نیاز به ایجاد یک چارچوب امنیتی مستقل‌تر را نیز برای رهبران اروپایی پررنگ‌تر کرده است.

خطوط کلی یک اتحاد آتلانتیک جدید در حال شکل‌گیری است؛ اتحادی که هرچند همچنان بر پایه ناتو استوار است، تغییراتی را پیش‌بینی می‌کند که اروپا، بریتانیا و حتی کانادا را بیشتر درگیر می‌کند و نقش ایالات متحده را به‌طور نسبی کم‌رنگ‌تر جلوه می‌دهد. این طرح هنوز در مراحل اولیه قرار دارد و برنامه‌های مشخصی برای اجرای آن به‌روشنی اعلام نشده است. با این حال، حرکت به سوی این مدل جدید نشانگر تمایل اروپا برای کاهش وابستگی به آمریکا و افزایش خودکفایی است.

در همین حال، تماس‌های ترامپ با ولادیمیر پوتین به روشنی نشان داد که سیاست‌های او در قبال روسیه نه تنها تأثیری مثبت بر منافع اوکراین ندارد، بلکه هیچ تغییری در رفتار پوتین ایجاد نمی‌کند. در آخرین مکالمه‌ای که بین آنها صورت گرفت، ترامپ نتوانست روسیه را به عقب‌نشینی وادار کند و حملات روسیه به اوکراین حتی همان هفته بدون توقف ادامه داشت. این وضعیت به‌وضوح آشکار کرد که اروپا نمی‌تواند در این بحران روی رهبری ایالات متحده حساب کند و باید به دنبال مسیر‌های تازه‌ای برای تقویت امنیت و همبستگی خود باشد.

تصویب صندوق مالی آلمان؛ گامی بلند به سوی خوداتکایی دفاعی

این وضعیت فشار زیادی بر ادعای دونالد ترامپ به‌عنوان یک صلح‌طلب وارد می‌کند. با این حال، این فشار حتی اگر در کوتاه‌مدت به نفع مخالفان او باشد، بعید است مدت زیادی دوام بیاورد. در واقع، راهبرد کلان ترامپ همیشه خروج از تعهدات مالی و نظامی آمریکا در اوکراین بوده است. او تلاش می‌کند این عقب‌نشینی را به شکلی نشان دهد که گویی توافقی صلح‌آمیز و منحصر به فرد به دست آمده است. با این وجود، اهداف بلندمدت ترامپ فراتر از اوکراین است: او در تلاش است نقش ایالات متحده را به‌عنوان حامی اصلی دفاعی اروپا کنار بگذارد و به کشور‌های اروپایی فشار بیاورد تا خود مسئولیت بیشتری در امنیت منطقه‌ای بر عهده گیرند.

در همین حال، مهم‌ترین تحول هفته گذشته در اروپا تماس ترامپ با پوتین نبود، بلکه رأی‌گیری تاریخی بوندستاگ آلمان (پارلمان فدرال آلمان) بود: تصویب تسهیل مقررات سخت‌گیرانه استقراض مالی و ایجاد یک صندوق ۵۰۰ میلیارد یورویی. این صندوق برای تقویت رشد اقتصادی، تأمین مالی پروژه‌های زیربنایی و افزایش بودجه دفاعی طراحی شده است.

این تصمیم نشان‌دهندهٔ تغییری اساسی در رویکرد آلمان است. کشوری که دهه‌ها به‌خاطر تابو‌های تاریخی ناشی از جنگ جهانی دوم از استقراض کلان و نظامی‌سازی خودداری کرده بود، اکنون به آرامی در حال عبور از این محدودیت‌های تاریخی است. این رأی‌گیری نقطه عطفی در سیاست آلمان محسوب می‌شود و گویای آن است که این کشور برای مواجهه با چالش‌های امنیتی و اقتصادی جدید، آماده بازنگری در رویکرد‌های سنتی خود است.

این تحول بدون شک نقطه عطفی در سیاست آلمان به شمار می‌آید، اما مسیر پیش‌رو خالی از چالش نخواهد بود. جناح‌های راست و چپ افراطی که به‌تازگی به قدرت بیشتری دست یافته‌اند، به شدت مخالف این برنامه‌ها هستند و احتمالاً آن را به‌عنوان خیانت به اصول خود قلمداد می‌کنند. از سوی دیگر، اگر نرخ تورم افزایش یابد، دولت جدید به رهبری «فریدریش مرتز» ممکن است با بحران‌های داخلی جدی مواجه شود که می‌تواند ادامه مسیر اصلاحات را دشوارتر کند.

نقش کلیدی آلمان در شکل‌دهی به امنیت جدید اروپا

با این حال، تأثیرات این تغییر تنها به مرز‌های آلمان محدود نمی‌شود. رویکرد جدید آلمان پیامد‌های عمیقی برای کل اروپا خواهد داشت. از زمان پایان جنگ جهانی اول، آلمان همواره یکی از تأثیرگذارترین بازیگران در سیاست اروپا بوده و سیاست خارجی آن معمولاً به سمت همکاری یا حداقل تعامل با روسیه متمایل بود. در اوایل قرن بیست و یکم، رهبرانی همچون «گرهارد شرودر» و «آنگلا مرکل» این روابط را با احتیاط و دقت مدیریت می‌کردند؛ اما اکنون در واکنش به تغییرات اخیر در رفتار ولادیمیر پوتین، این معادله نیز تغییر کرده است. تحت رهبری شولتز و مرتز، آلمان موضعی تندتر و خصمانه‌تر نسبت به روسیه اتخاذ کرده است. این تغییر اساسی نه تنها رویکرد برلین، بلکه ساختار کلی سیاست خارجی اروپا را نیز دستخوش تحول خواهد کرد.

آلمان همچنان نقشی محوری در هرگونه تلاش برای تقویت سیاست اروپا ایفا می‌کند. رأی اخیر بوندستاگ برای افزایش هزینه‌های دفاعی و سرمایه‌گذاری‌های کلان در این زمینه، معادلات پیشین را دگرگون کرده و به کشور‌های اروپایی دیگر اجازه نمی‌دهد از تعهدات دفاعی خود شانه خالی کنند. دوران انکار و درون‌گرایی در برابر تهدید روسیه و نیاز به تقویت بودجه‌های نظامی به سر آمده است. اکنون اروپا باید با انسجام بیشتر و رویکردی هدفمندتر به واقعیت‌های امنیتی جدید پاسخ دهد.

اگرچه این تغییر دیرهنگام است، اما از بسیاری جهات، اقدامی سالم و ضروری به نظر می‌رسد. اروپا اکنون در برابر یک تهدید واقعی، دوباره به یک هدف مشترک دست یافته است؛ چیزی که آخرین بار در دوران جنگ سرد به‌وضوح مشاهده شد. با این حال، چالش‌های پیش‌رو را نباید نادیده گرفت. تاریخ اروپا مملو از اتحاد‌هایی است که به‌دلیل دشمنی‌های عمیق و تهدیدات خارجی از هم فروپاشیده‌اند. همچنین، پدیده‌هایی که زمانی به گذشته تعلق داشتند، بار دیگر به‌شکل قدرتمندی ظهور کرده‌اند: از همه‌گیری‌های گسترده و ملی‌گرایی افراطی گرفته تا جاه‌طلبی‌های ارضی و دیکتاتوری‌های کاریزماتیک. تمامی این عوامل، چالش‌های جدی و پیچیده‌ای را پیش‌روی اروپای امروز قرار می‌دهند.

در چنین شرایطی، کشور‌های اروپایی به‌همراه کانادا، تلاش می‌کنند ارزش‌هایی اخلاقی و سیاسی را که پس از سال ۱۹۴۵ در جهان شکل گرفت، حفظ کنند. این تلاش‌ها یادآور بحران‌هایی است که اروپا در سال‌های ۱۹۱۴ و ۱۹۳۹ با آنها روبه‌رو شد. در هر دو دوره، اروپا ابتدا بدون دخالت ایالات متحده با جنگ دست‌وپنجه نرم می‌کرد، اما در نهایت، نقش کلیدی آمریکا در پیروزی و بازسازی نظم پس از جنگ انکارناپذیر بود. امروزه، ایالات متحده رویکردی غیرقابل پیش‌بینی و در برخی مواقع انزواطلبانه‌تر اتخاذ کرده است. این تغییرات شرایطی را ایجاد کرده‌اند که اروپا باید بار دیگر قدرت خود را بازسازی کرده و مسئولیت بیشتری را در صحنه جهانی بر عهده بگیرد.

bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین