
ترامپ در دولت نخست خود ۱۲ شرط را برای مذاکره با ایران و گفتگوی مستقیم با این کشور تعیین کرده بود با این حال، در دولت جدید خود از همان نخستین ساعات حضور در کاخ سفید و حتی قبل از آن در بحبوحه رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا صرفا به این مساله تاکید کرده که ایران نباید به یک قدرت اتمی تبدیل شود. منظور ترامپ از قدرت اتمی این است که تهران نباید به تسلیحات اتمی دست پیدا کند. موضوعی که به نظر میرسد اصلیترین خط قرمز ترامپ در مورد ایران است.
فرارو- چیزی بیش از دو ماه از حضور ترامپ در کاخ سفید نمیگذرد با این حال، بیراه نیست اگر بگوییم او دنیایی را به هم ریخته است. از شرق تا غرب عالَم، بحث ترامپ و سیاستهای تهاجمی وی است. فردی که معتقد است آمریکا بار دیگر با حضور وی در قدرت، عصر طلایی خود را بازخواهد یافت.
به گزارش فرارو؛ در این راستا، شاهد اوج گیری جنگهای تجاری و تعرفهای میان آمریکا با طیفی از بازیگران در محیط بینالمللی نظیر کانادا، مکزیک، چین و اتحادیه اروپا هستیم. کار به جایی رسیده که کانادا به عنوان یکی از نزدیکترین متحدان آمریکا اقدام به قطع برق صادراتی به ایالتهای شمالی آمریکا کرده است. موضوعی که خشم ترامپ را برانگیخته و وی تاکید کرده کاری خواهد کرد که آن را در کتابهای تاریخ بنویسند! چینیها نیز تاکید کردهاند که اگر واقعا ترامپ جنگ تجاری و یا رویارویی مستقیم نظامی خواهد، پکن آماده است تا هر جای ممکن در مقابل واشینگتن بایستد و آن را به چالش بکشد.
با این همه، ایران همچون دوره نخست حضور ترامپ در قدرت، یکی از حوزههای اصلی سیاست خارجی ترامپ و به طور خاص رویکردهای تهاجمی وی را به نمایش میگذارد. ترامپ از همان ابتدای حضورش در کاخ سفید تا به امروز، به شیوههای مختلف، ایران را تهدید کرده و سعی داشته این گزاره را به تهران القا کند که باید هر چه سریعتر پای میز مذاکره با آمریکا بنشیند و الا، سناریوهای بدی انتظار این کشور را میکشند. تاکید ترامپ نیز این است که ایران باید در مورد نفوذ منطقهای خود، توان تسلیحاتیاش و البته توانمندیهای هستهای خود، بازنگری کند و اصولی را بپذیرد که دولت جدید آمریکا بر آنها تاکید دارد.
در این رابطه، به تازگی شاهد بودهایم که "انور قرقاش" دیپلمات کهنهکار اماراتی نیز نامهای از سوی ترامپ برای ایران و به طور خاص مقام معظم رهبری آورده است.
به نظر میرسد که ترامپ در دوره جدید حضورش در قدرت، به طور خاص ۳ دغدغه مهم در قبال ایران دارد یا بهتر بگوییم، سه خط قرمز جدی را با توجه به تجربیات گذشته در رابطه با ایران تعریف کرده که درک آنها بسیار مهم است و میتواند در فهم سیاستهای ترامپ و اعضای تیم وی در قدرت در رابطه با تهران، مفید باشد.
ترامپ در دولت نخست خود ۱۲ شرط را برای مذاکره با ایران و گفتگوی مستقیم با این کشور تعیین کرده بود با این حال، در دولت جدید خود از همان نخستین ساعات حضور در کاخ سفید و حتی قبل از آن در بحبوحه رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا، صرفا به این مساله تاکید کرده که ایران نباید به یک قدرت اتمی تبدیل شود. منظور ترامپ از قدرت اتمی این است که تهران نباید به تسلیحات اتمی دست پیدا کند.
تهدیدات اخیر ترامپ مبنی بر اینکه زمان تعامل با ایران رو به پایان است نیز تا حد زیادی معطوف به این مساله است که ترامپ این اعتقاد را دارد که ایران در شرایط مساعدی برای ساختن سلاحهای اتمی به سر میبرد و باید قبل از اینکه این مساله محقق شود، یا از طریق گفتوگو و یا با بهرهگیری از اهرم زور، علیه این کشور اقدامی انجام داد. حال در همین فضا جالب است که برخی منتقدان ترامپ میگویند که سیاستهای رئیس جمهور آمریکا در رابطه با ایران به قدری بیملاحظه هستند که در نهایت ترامپ را به پدر بمب اتمی ایران تبدیل خواهند کرد!
البته که یک بررسی ساده تاریخی نشان میدهد که افرادی نظیر نتانیاهو یا ترامپ بودهاند که با سیاستهای تهاجمی و مخرب خود در رابطه با پرونده اتمی ایران، سبب شدهاند تا این کشور گامهای بزرگی را در صنعت هستهای خود بردارد و به توانمندیهای زیادی در این حوزه دست پیدا کند. از این رو، ترامپ به هیچ عنوان قصد ندارد رئیس جمهوری در تاریخ آمریکا لقب بگیرد که در دوره حضور وی در قدرت، ایران به تسلیحات اتمی دست پیدا کرده است. موضوعی که ترامپ آن را یک شکست بزرگ و سنگین در کارنامه خود در نظر میگیرد.
در روزهای اخیر ایران و به طور خاص رهبر معظم انقلاب، در قالبهای مختلف پالسهای صریحی را از مقاومت در برابر رویکردهای تهاجمی ترامپ به واشینگتن ارسال کردهاند و جالب اینکه حتی قبل از اینکه نامه ترامپ به ایران (که توسط فرستاده اماراتی به تهران آورده شد) باز شود، رهبر انقلاب به گزاره مذاکره با آمریکا تحت قلدری دولت ترامپ، نه گفتند. ترامپ و ترامپیستها به نحوی بازی میکنند که دیگر کشورها متوجه شوند نباید به واشینگتن نه بگویند.
حتی برخی تئوریسینهای حوزه روابط بین المللی معقددند که یکی از دلایل تحقیر زیلنسکی مقابل دوربینهای تلویزیونی از سوی ترامپ و اعضای دولتش، ارسال این پیام به دیگر کشورها و رهبران آنها بود تا بفهمند که وقتی به آمریکا میآیند، باید چشم گفتن را خوب تمرین کنند!
حال در ضعیت کنونی، ایران به سبک خود نوعی از ایستادگی را در برابر خواستههای رئیس جمهور آمریکا و حامیانش در قدرت نمایندگی میکند. تصور کنیم که در قالب این مدل، ایران بتواند اصول مطلوب خود را به طرف آمریکایی دیکته کند. موضوعی که با توجه به برخی اهرمهای میدانی قدرت ایران، دور از ذهن به نظر نمیرسد.
قطعا در این شرایط، تهران هم پرستیژ خود را در میان طیف کشورهای مستقل و آنهایی که از رویکردهای ترامپ آسیب دیدهاند تقویت میکند و هم به یک الگو برای دیگران تبدیل خواهد شد و به قول ادوراد لوکاس، سردبیر سابق نشریه اکونومیست، ترامپ بازی را شروع میکند که در نهایت با نتایج معکوس علیه خودش و آمریکا به پایان میرسد. موضوعی که برای آمریکا به شدت خسارتبار است.
به تازگی شاهد برگزاری نشست غیرعلنی شورای امنیت سازمان ملل متحد با محوریت بررسی جدیدترین تحولات در قالب پرونده اتمی ایران و به طور خاص پیشرفتهای اتمی این کشور بودهایم. این نشست با مهندسی دولت ترامپ برگزار شده و هدف اصلی آن، نوعی مقدمهچینی برای تحمیل انزوای بینالمللی به ایران و البته زمینهچینی برای مشروعیت بخشی به انجام اقدامات نامشروع احتمالی علیه منافع ایران است. ترامپ جدای از مواضع مستقیم خود علیه ایران، نگاهی جدی به همراه کردن دیگر کشورها با خود هم علیه تهران دارد.
از یاد نبریم که به تازگی منابع نزدیک به دولت ترامپ مدعی شدهاند که او قصد دارد ائتلافی را تشکیل دهد تا با کمک آن، زمینه را برای بازرسی کشتیهای حامل نفت ایران در آبهای بینالمللی و ضربه زدن به صادرات نفت ایران فراهم سازد. این نشان میدهد که ترامپ سعی دارد ایران را از صرفا مسالهای برای خود خارج کند و آن را در قالب یک چالش بینالمللی معرفی کند. ترامپ در دوره نخست حضورش در قدرت در چندین نوبت در تحقق این دستورکار شکست خورد.
در حقیقت، او آنقدر غیرمنطقی رفتار کرد و قطبهای مخالف قدرت در محیط بین المللی در مورد طیفی از پروندهها در مقابلش موضع گیری کرده و جبهه گرفتند، که در نهایت تنها او ماند و سیاستهای ضدایرانیاش و دیگران حاضر به تحمل هزینههای همراهی با ترامپ نشدند. حال در دوره جدید نیز ترامپ از این هراس دارد که باز هم درگیر یک بازی تکراری شود و نتواند اجماع بینالمللی لازم را علیه ایران شکل دهد.