
در شرایط کنونی به دلایلی از قبیل خشکسالیهای مکرر همراه با برداشت بیش از حد آبهای سطحی و زیرزمینی، وضعیت کشور در شرایط بحرانی قرار گرفته است. از تبعات این وضعیت خشک شدن دریاچه ها، رودخانه ها، کاهش سطح آبهای زیرزمینی، فرونشست زمین و بیابان زایی است.
فرارو- در روزهای گذشته حسام خسروی «معاون بهره برداری و توسعه آب شرکت آبفای تهران» در گزارشی اعلام کرد که احتمال جیره بندی آب در تهران وجود دارد. در عین حال سایر استانهای کشور مانند خوزستان، لرستان، اصفهان و سیستان و بلوچستان نیز با بحران آب دست و پنجه نرم میکنند.
به گزارش فرارو، به دلیل کاهش نزولات آسمانی و در عین حال افزایش مصرف آب ایران وارد مرحله بحرانی شده است و در بسیاری از مناطق کشور موضوع آب مهمترین مساله است. حال سوال این است چرا ما در ایران با کمبود آب مواجه هستیم و راه حل چیست؟
برخی از محققان معتقد هستند که موضوعات با داشتن پنج شرط به سطح ورود به سیاستگذاری در یک کشور میرسند.
۱. موضوع به حدی باشد که نتوان آن را نادیده گرفت.
۲. دارای نوعی ویژگی خاص باشد که موضوع را بزرگ کرده باشد.
۳. دارای نوعی جنبه خاص باشد که توجه رسانهها را به دلیل منافع انسانی جلب کند.
۴. تاثیرات فراگیراجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشته باشد
۵. به نوعی با قدرت یا مشروعیت در جامعه مرتبط باشد.
بر اساس شاخص «بنیاد کمیسیون پایدار سازمان ملل»، در سال ۱۴۰۰، ایران بیش از ۸۵ درصد از کل آب تجدید پذیر را استفاده میکند، به همین دلیل ایران با بحران و تنش آبی مواجه است. تداوم خشکسالی در ایران باعث شده است تا ایران وارد مرحله سوم از آن شود که طی آن سفرههای زیرزمینی رفته رفته از بین میروند.
رشد جمعیت در دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی و همسو با تداوم دورههای خشکسالی از دلایل افزایش مصرف آب در ایران است، اما آنچه این مسئله را حادتر میکند، ساخت و اجرای بدون برنامه سدها در کشور است مانند سد گتوند در استان خوزستان. انتقال آب از استانی به استان دیگر نیز علاوه بر کاهش سفرههای زیر زمینی در منطقه مبدا باعث بروز مشکلات امنیتی در کشور نیز شده است. انتقال آب الیگودرز به مناطق مرکزی در طرح قمرود باعث از بین رفتن کشاورزی این شهر و تخلیه بیش از ۲۰ روستا در آن شده است در عین حال باعث کم شدن آب ورودی دز و مشکلات در خوزستان نیز شده است.
طرح انتقال آب از سرچشمههای زاینده رود در چهار محال بختیاری به یزد نیز باعث بروز اختلاف میان اصفهان و این استانها شده که اعتراضاتی را نیز به وجود آورده که مهمترین پیامد آن خشک شدن تالاب گاوخونی بود. از سوی دیگر احداث کارخانهها و کارگاههایی که نیاز به آب دارند در مناطق بیابانی و کویر کشور و استفاده از آبهای زیرزمینی نیز مزید بر علت شده است تا ایران با بحران مواجه شود. در عین حال ادامه آبیاری سنتی و کشت محصولات نامناسب باعث شده است که تا بیشترین حجم آب در بخش کشاورزی مصرف شود و کمترین بازده را داشته باشد. استفاده از آبهای زیر زمینی و سطحی در کشور به حدی بوده است که در سه سال میزان آن در دریاچه ارومیه به پایینترین حد رسیده است.
از جمله پیامدهای بحران آب میتوان به تغییر صورت بندی نیروهای اجتماعی، بالارفتن نرخ بیکاری و فقر در عین حال کاهش مشروعیت سیاسی و اجتماعی دولت اشاره کرد. واقعیت هرچه باشد اگر ایرانیان با حافظه تاریخی کوتاه مدت میزان بارندگی سالیانه را محک بزنند کاهش آن را در سالهای گذشته تایید خواهند کرد.
پیش زمینهی حل بحران و ورشکستگی آب، نگاه امنیتی و اجتماعی دولت است. وقتی آب تهران و اصفهان در زمانی که هنوز تابستان شروع نشده است قطع میشود، یعنی موضوع از سطح منطقهای فراتر رفته است و باید یک نگاه ملی به آن داشت.
در لایحه بودجه ۱۴۰۴ بیش از ۹۰ درصد از اعتبارات برای بخش عرضه و مصرف در نظر گرفته شده است. در صورتی که برای حفاظت از منابع آبی فقط ۸ درصد از منابع مالی پیش بینی شده است. در همین بودجه به نظر میرسد، برداشت آب از چاههای غیر مجاز را «ردیف درآمدی» قرار دادهاند همچنین روی برداشتهای غیر مجاز جریمه هر متر مکعب ۱۶۰۰ تومان را گذاشتهاند. در حقیقت این ردیف بودجه معنای «غیر مجاز حفر کن، غیر مجاز برداشت کنیم، مجاز جریمه بده».حل مشکل بحران و تنش آبی، نیاز به برنامه ریزی در سطح کلان، تغییر دیدگاههای سنتی در دولت و مردم دارد.