
ایلان ماسک و دونالد ترامپ با بهرهگیری از قدرتهای اجرایی و فناوری، ساختار دولت آمریکا را دستخوش تحولات بیسابقهای کردهاند. از تغییر نام نهادهای دولتی و افشاگری درباره ناکارآمدیها تا ترویج روایتهای سیاسی در شبکههای اجتماعی، این تحولات همراه با چالشهای قانونی و اجتماعی بسیاری بودهاند. در نتیجه، ساختار بوروکراتیک فدرال، با اتهامات گسترده به فساد و اسراف مالی، دچار تغییرات چشمگیری شده است.
فرارو – «ایان مک ورتر» (Iain Macwhirter)، مجری سابق تلوزیون بیبیسی و تحلیلگر سیاسی روزنامه هرالد
به گزارش فرارو به نقل از نشریه بریتانیایی اسپکتیتور، هرگز باور نداشتم که روزی آن هم در دنیای غرب شاهد یک انقلاب واقعی باشم. سالها پیش وقتی دانشجو بودم، به همراه تعدادی از اساتید دانشگاه ادینبرو، رؤیای یک انقلاب سوسیالیستی را در بریتانیا در ذهن میپروراندیم: مصادره دارایی ثروتمندان، کنار گذاشتن نخبگان و اربابان، ملیسازی تمامی بخشها و حتی حذف کامل نظام پولی. با این حال، در آن زمان، چنین تحولی در دموکراسیهای لیبرال و تثبیتشده، به نظر غیرممکن و رویایی بیش نبود؛ اما شاید اشتباه میکردم و شاید این انقلاب هماکنون در حال وقوع است.
حضور دونالد ترامپ در رأس قدرت اجرایی ایالات متحده، بیتردید نمیتواند بهعنوان یک انقلاب کمونیستی تعبیر شود و ایلان ماسک هم شباهتی به «لئون تروتسکی» ندارد. با این حال، رویدادهای جاری بهنوعی یک انقلاب را به نمایش میگذارند؛ هرچند که شکل و شمایل آن با رؤیاهای دوران دانشجوییام فاصله دارد. اقداماتی نظیر تصرف قوهی مجریه، قطع بودجههای وزارتخانهها، اخراج مقامات عالیرتبه، انجام حسابرسیهای اضطراری، تهدیدات حقوقی علیه مخالفان سیاسی و حتی احتمال استیضاح قضات فدرال ناموافق با سیاستهای جدید، همگی در تاریخ ایالات متحده کمنظیر یا بیسابقهاند. با این وجود، این همان چیزی است که دونالد ترامپ در مبارزات انتخاباتیاش وعده داده بود؛ حتی اگر آن زمان بسیاری باورش نداشتند. از آن موقع تاکنون، رسانهها و نخبگان سیاسی بهطور مداوم یک گام عقبتر از روند وقایع بودهاند.
تصاحب کنترل بودجه ۶.۸ تریلیون دلاری دولت فدرال توسط ماسک، بیشک نوعی کودتا محسوب میشود. وقتی ثروتمندترین فرد جهان باشید و تخصص سیلیکون ولی را هم پشتوانه خود داشته باشید، نیازی به تفنگ و بمب نیست. ماسک همیشه میتواند ادعا کند که این تغییرات سختگیرانه با رأی ۷۷ میلیون آمریکایی مشروعیت یافتهاند. ابزار ماسک برای در اختیار گرفتن ساختار دولت آمریکا که به نام طنز آمیز «DOGE» شناخته میشود در ابتدا بسیاری را دچار سوءتفاهم کرد. این نامگذاری شوخطبعانه باعث شد اغلب افراد تحولات را چندان جدی نگیرند، تا زمانی که دیگر برای واکنش مؤثر بسیار دیر شده بود.
«The United States Digital Service» که در سال ۲۰۱۴ به دستور باراک اوباما تأسیس شد، در ابتدا هدفش بهبود سیستمهای فناوری اطلاعات دولت بود، اما با فرمان اجرایی دونالد ترامپ، این نهاد به نام «United States Doge Service» تغییر نام یافت. وظیفهٔ اولیه این نهاد که بررسی کامل سیستمهای فناوری اطلاعات نهادهای فدرال بود، همچنان برقرار ماند و این تغییر نام تنها نشاندهنده رویکرد جدیدی بود که در مدیریت فناوری اطلاعات دولت فدرال آمریکا اتخاذ شد.
این تغییرات به ایلان ماسک امکان داد با سرعتی بیسابقه فرایند حسابرسی در نهادهای دولتی را آغاز کند. با این حال، اقدامات او با مقاومت شدید وکلای ایالتی روبهرو شد که قانونی بودن استفاده از اطلاعات بهدستآمده از این دسترسیها را به چالش کشیدند. این رویکرد جسورانه، در نوع خود میتواند با هر کودتای کمونیستی در تاریخ مقایسه شود: گروهی از نخبگان هوش مصنوعی تحت حمایت وکلا و نظارت تاجری استثنایی و باتجربه، برای تغییرات بنیادین در سازوکار دولتی دست به کار شدند.
بلشویکها، مائوئیستها و کاستروئیستها، اغلب دانش اندکی از دنیای تجارت و امور مالی داشتند و جز انتقادات مارکس به سرمایهداری، از مفاهیم اقتصادی چندان بهرهمند نبودند. نتیجهی اقدامات آنها معمولاً سقوط اقتصادی و واگذاری بقایای آن به بروکراتها یا نزدیکان حزبیشان بود. در مقابل، مهارت اصلی کمونیستها در برپایی دیکتاتوریهای تمامیتخواه و حکومتهای پلیسی تجلی مییافت. با این حال، ترامپ نه یک فاشیست است و نه تمامیتخواه. او در سیاست غرب پدیدهای منحصربهفرد است: ترکیبی از لیبرترینیسم و ناسیونالیسم پوپولیستی. شاید بتوان او را تلفیقی از استالینی سرمایهدار و «خاویر میلئی»، رئیس جمهور آرژانتین دانست؛ ترکیبی که برای بسیاری در سیاست معاصر غرب تازگی دارد.
اگر بخواهیم به جستجوی مشابهتهای تاریخی بپردازیم، شاید بتوان ایلان ماسک را بهنوعی نسخهای تکنولوژیک و لیبرترین از «لئون تروتسکی» دانست. تروتسکی بهعنوان بنیانگذار ارتش سرخ، بهسبب نبوغ و بینش عمیق خود همواره در میان بلشویکها شخصیتی تیزهوشتر از دیگران بهحساب میآمد. این ویژگی سرانجام باعث شد که استالین او را به قتل برساند. ایلان ماسک نیز اگر از رئیس خود پیشی بگیرد، شاید بهطور تمثیلی، با خطر مواجه شود. با این حال، مالکیت ماسک بر بزرگترین پلتفرم خبری شبکههای اجتماعی جهان یعنی شبکه اجتماعی ایکس، به او قدرتی تبلیغاتی بخشیده که حتی بلشویکها در خواب هم نمیتوانستند به آن دست یابند. از زمانی که ماسک در سال ۲۰۲۲ این پلتفرم را از توییتر خریداری کرد، بهطور گسترده از آن بهره برده است؛ گویی از قبل وقوع، «انقلاب ترامپی» را پیشبینی کرده بود؛ شاید هم واقعاً چنین بوده است.
ایلان ماسک بهطور بیمحابا از پلتفرم ایکس برای حمایت از ترامپ و بهتمسخر گرفتن مخالفانش بهره میبرد. او این پلتفرم را به ابزاری برای گسترش شایعات و دروغ تبدیل کرده است. به عنوان نمونه، با اینکه بهخوبی میداند ثروت سناتور «الیزابت وارن» کمتر از ۸ میلیون دلار است، نه ۸۰ میلیون دلار، باز هم با انتقادات بیرحمانه از او و دیگر سناتورها عقبنشینی نمیکند. همچنین، ادعای او مبنی بر اینکه ۹ میلیون دلار برای «فریب اجتماعی گسترده» به رویترز پرداخت شده، در حقیقت بخشی از یک پروژه بوده که برای مقابله با سوءاستفاده چین و روسیه از شبکههای اجتماعی بهعنوان سلاح طراحی شده است. ایلان ماسک که خود پیمانکاری اصلی در بخش دفاعی بهویژه از طریق اسپیسایکس محسوب میشود، از پشت پرده این موضوع کاملاً آگاه است؛ اما او خوب میداند چگونه این روایتها را در ایکس بهگونهای ارائه دهد که با اهدافش همسو باشند.
افشاگریهای نهاد DOGE درباره ناکارآمدیهای گسترده بوروکراتیک؛ مسائلی که بسیاری پیشتر هم از وجود آنها آگاه بودند، مانند ذخیرهٔ سوابق بازنشستگی کارکنان دولت در یک معدن سنگ آهک یا هزینههای کلان ۵۶ میلیون دلاری برای اسکان مهاجران غیرقانونی در هتلهای مجلل نیویورک، همان چیزی بود که حامیان جنبش «ماگا» منتظر شنیدنش بودند. این افشاگریها باعث شد آنها باور کنند ترامپ واقعاً در حال «خشک کردن باتلاق» و برچیدن «دولت پنهان» است.
سالانه صدها میلیارد دلار از مالیاتدهندگان آمریکایی هدر میرود و این یک واقعیت دیرینه است. اداره حسابرسی دولت (GAO) در گزارش سال گذشته خود، طی دوران ریاست جمهوری جو بایدن، اعلام کرد که سالانه بین ۲۳۳ تا ۵۲۲ میلیارد دلار به دلیل کلاهبرداری و ناکارآمدی از دست میرود. ترامپ و ماسک، با درک ابعاد این مشکل، تصمیم گرفتند این ارقام را وارد مباحث عمومی کرده و آنها را به ابزار تبلیغاتی بدل کنند تا در نهایت از طریق دستگاه تبلیغاتی ایکس بازتاب گستردهای به آنها بدهند.
ایلان ماسک، در نخستین اقدام خود، تیمهای انقلابی جوانش را به سراغ یکی از ضعیفترین و کممحبوبترین نهادهای بوروکراتیک یعنی «آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده» (USAID) فرستاد. او میدانست که در این آژانس، نمونههای قابلتوجهی از اسراف بودجه عمومی وجود دارد و واقعاً هم درست پیشبینی کرده بود: میلیونها دلار برای پروژههایی هزینه شده بود که بسیاری از مالیاتدهندگان آن را سوءاستفاده از مالیات خود میدانستند. برای نمونه میتوان به ۶ میلیون دلار برای تغییر جنسیت در گواتمالا، ۱۵ میلیون دلار برای آموزش روزنامهنگاران سریلانکایی دربارهٔ زبان غیرجنسیتی، ۲۰ میلیون دلار برای تولید نسخهای از نمایش خیابانی سسمی در عراق و ۲.۵ میلیون دلار برای ترویج تنوع و شمول در صربستان اشاره کرد.
رسانههای واشنگتن بارها تلاش کردند این ارقام را تکذیب کنند و توضیح دادند که بخش بزرگی از این هزینهها مربوط به بودجه «آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده» نیست و از منابع دیگر تامین شده است. با این حال، هر بار که از سخنگوی کاخ سفید درخواست ارائهٔ شواهد بیشتری شد، او توانست فهرست بلندتری از این نمونهها را ارائه دهد. این رویکرد، شکل جدیدی از تبلیغات برای عصر دیجیتال بود. هر چه دموکراتها بیشتر بر نقض غیرقانونی «حریم خصوصی» توسط DOGE اعتراض میکردند، ماسک بهطرزی مؤثر آنها را حامیان فساد و اسراف نشان میداد و تودههای خشمگین کاربران ایکس را علیه آنها برمیانگیخت. ممکن است این روش از دید برخی ناخوشایند باشد، اما نمیتوان تأثیرگذاری بالای آن را انکار کرد.
اینکه DOGE تا چه مدت میتواند به این روند ادامه دهد و بدون نقض قوانین به فعالیتش ادامه دهد، هنوز مشخص نیست. با این حال، شاید این نکته اهمیت چندانی نداشته باشد. بوروکراسی فدرال اکنون بهطور برگشتناپذیری با اتهامات کلاهبرداری، ناکارآمدیهای چشمگیر و تمایل به ترویج ایدئولوژیهای پیشرو که حتی خودشان نیز منکر آن نیستند، درگیر شده است.
در طول سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ آمریکاییها شاهد موجی از تمرکز فزاینده دولت، رسانهها و دانشگاهها بر مسائل نژادی، تنوع و شمول (DEI) و ایدئولوژی «برتری سفیدپوستان» بودند. این پدیده، که برخی آن را «ویروس ذهنی بیدار» مینامند، بسیاری از آمریکاییهای سفیدپوست طبقه متوسط را ناراضی و بیزار کرده بود. واکنش به این رویدادها، در شکلگیری انقلابی «تکنو-لیبرترینی» (techno-libertarian) نمود یافت که اکنون در جریان است و بهنظر میرسد دستکم چهار سال دیگر نیز ادامه داشته باشد.
همانند هر انقلاب دیگری، این تغییرات نیز آشوب و بیثباتی را به همراه آورده است. شوخی اخیر ماسک دربارهٔ «خاموش و روشن کردن دولت» به شیوهٔ راهاندازی یک کامپیوتر، شاید نمادی از رویکرد غیرمتعارف او به مدیریت نهادهای دولتی باشد، اما دولت یک لپتاپ نیست و پیامدهای این «بازنشانی سخت ترامپی» همچنان نامشخص است. تنها چیزی که بهطور قطعی میتوان گفت این است که سیاست دیگر هرگز به حالت سابق بازنخواهد گشت.