![۶ پرده از «حماقت» با دونالد ترامپ! ۶ پرده از «حماقت» با دونالد ترامپ!](https://cdn.fararu.com/files/fa/news/1403/11/19/2431570_972.png)
طرح ترامپ برای غزه که شامل جابهجایی فلسطینیان و تبدیل منطقه به یک «ریویرا» است، با مخالفت گستردهای از سوی کشورهای عربی، جامعه بینالمللی و حتی برخی متحدان آمریکا روبهرو شده است. این طرح نهتنها موجب تشدید تنشها در منطقه میشود، بلکه احتمال فروپاشی معاهدات صلح اسرائیل با مصر و اردن را افزایش میدهد. در عین حال، این سیاست میتواند به تقویت مقاومت فلسطینی، بیثباتی کشورهای عربی و کاهش نفوذ آمریکا در خاورمیانه منجر شود.
فرارو– احمد عبدوه، پژوهشگر ارشد برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا مؤسسه چتمهاوس و پژوهشگر غیرمقیم در شورای آتلانتیک
به گزارش فرارو به نقل از اندیشکده چتم هاوس، رئیسجمهور ترامپ، با سیاستهای مناقشهبرانگیزش، بهنظر میرسد که مرحلهای جدید را در خاورمیانه رقم زده است. تصمیمات او در مورد غزه و اظهارات مکررش درباره مالکیت آمریکا بر این منطقه، موجی از نگرانیها را برانگیخته است. در حالی که ارتش اسرائیل مأمور به تدوین برنامههایی برای خروج فلسطینیان شده، مواضع ترامپ نشان میدهد که احتمالاً هیچ تغییر جدی در وضعیت غزه اتفاق نخواهد افتاد.
دونالد ترامپ از یک سو تأکید دارد که آمریکا مسئول برچیدن بمبها و تسلیحات باقیمانده خواهد بود و منطقه را به یک «ریویرا» تبدیل خواهد کرد. اما از سوی دیگر، کاخ سفید بعداً تلاش کرد برخی از جنبههای این پیشنهاد را تعدیل کند و اظهار داشت که آمریکا تعهدی برای بازسازی غزه یا اعزام نیرو ندارد. با این حال، تکرار مواضع اولیه ترامپ، این گمان را تقویت میکند که اسرائیل برنامهای برای ترک غزه ندارد.
این وضعیت بهطور مستقیم بر روابط میان گروههای فلسطینی و اسرائیل تأثیر میگذارد. اگر حماس حس کند که وضعیت تغییری نخواهد کرد و برنامههای توافق شده اجرایی نمیشوند، ممکن است بخشهای باقیمانده توافق را اجرا نکند و مبارزات خود را از سر بگیرد.
بیشک نمیتوان هیچکس را سرزنش کرد اگر این طرح را مشابه اعلامیه بالفور یا حتی یک نکبَة دیگر بداند. این طرح، فارغ از بیاعتنایی به هویت و کرامت فلسطینیان، واقعیت تلخ دیگری را نیز نادیده گرفته است: اینکه میزبان مراسم رونمایی آن یعنی بنیامین نتانیاهو، همان فردی است که غزه را به ویرانهای تبدیل کرده است.
اگر این دخالت غیرمنتظره ترامپ تنها یک تاکتیک چانهزنی بوده باشد؛ چنانکه برخی از تحلیلگران منطقی این طرح ادعا میکنند، اکنون میتوان گفت که این تاکتیک شکست خورده است. این طرح نهتنها به فرایند صلح شکنندهای که به سختی شکل گرفته بود آسیب زده، بلکه اعتبار ایالات متحده را نیز به شدت تحت تأثیر قرار داده است. در عمل، این برنامه مانعی برای دستیابی به تمامی اهداف سیاسی است که دولت ترامپ در خاورمیانه به آن میبالید.
پیش از دیدار با بنیامین نتانیاهو، دونالد ترامپ عملاً از جناح راست مذهبی اسرائیل حمایت کرده و بهصراحت اعلام کرده بود که هیچ تضمینی برای بقای آتشبس فعلی در غزه وجود ندارد. تخلیه فلسطینیها از غزه عملاً به معنای پایان ایده تشکیل دولت فلسطینی است، هدفی که نتانیاهو هیچگاه پنهان نکرده است. این تصمیم ترامپ، فرصتی برای نجات آینده سیاسی نتانیاهو فراهم کرد. با کنار کشیدن ایالات متحده از نقش تضمینکننده آتشبس؛ دست نتانیاهو برای لغو این توافق شکننده و تثبیت دولتش باز شد. نخستوزیر اسرائیل نیز پیشتر آتشبس را صرفاً «موقتی» توصیف کرده بود.
اعلام طرح ترامپ به نتانیاهو این امکان را داد که خود را بهعنوان تنها سیاستمداری در اسرائیل معرفی کند که توانسته رئیسجمهور ایالات متحده را متقاعد کند تا دیدگاه جناح راست افراطی در مورد آینده خاورمیانه را محقق کند. این دیدگاه که بر کنار گذاشتن روند صلح با فلسطینیها استوار است، حالا از طریق طرح ترامپ برای غزه تقویت شده است. به جای حذف شهرکنشینان غیرقانونی اسرائیلی برای تسهیل تشکیل دولت فلسطینی، جابجایی فلسطینیها از غزه ایده دولت فلسطینی را از بین میبرد، هدفی که نتانیاهو بهصراحت از آن حمایت میکند.
علاوه بر این، تصرف نوار غزه توسط آمریکا میتواند بخشی از معامله بزرگتری باشد که در آن حاکمیت اسرائیل بر کرانه باختری به رسمیت شناخته شود. پیش از این چنین تغییری در سیاست ایالات متحده غیرقابل تصور به نظر میرسید، اما پس از نشست ترامپ و نتانیاهو، باید این احتمال را جدیتر گرفت. دیگر نمیتوان هیچ سناریویی را از پیش رد کرد.
در نگاه رئیسجمهور ترامپ، غزه شاید همچون قطعهای طلایی از املاک در ساحل مدیترانه به نظر برسد؛ دیدگاهی که برای یک توسعهدهنده سابق املاک و مستغلات چندان غافلگیرکننده نیست. همزمان، در نزدیکی سفارت آمریکا در اَمان، صدها اردنی به خیابانها آمده و تظاهرات میکنند.
اما برای کشورهای همسایه، این مسئله فراتر از یک بحث جغرافیایی است و به تهدیدی وجودی بدل شده است. مصر و اردن با خطرات جدی ناشی از طرح ترامپ روبهرو هستند: جابهجایی فلسطینیها به درون مرزهایشان، نه تنها رژیمهایشان را بیثبات میکند و افراطگرایی را دامن میزند، بلکه سرزمینهایشان را به سکویی برای حملات فلسطینی علیه اسرائیل تبدیل خواهد کرد. معاهدات صلح آنها با اسرائیل نیز در آستانه فروپاشی قرار میگیرد.
حتی از منظر سیاست «اول آمریکا» نیز این اقدامی غیرمنطقی است: جابهجایی دوباره فلسطینیان غزه که بسیاری از آنها پیشتر از خانههای خود در اسرائیل و کرانه باختری رانده شدهاند میتواند رژیمهای عربی همسو با غرب را تا مرز سقوط پیش ببرد. مصر هشدار داده که اخراج فلسطینیها توسط اسرائیل، به معنای پایان معاهده صلح خواهد بود. این بار، چنین هشداری را نمیتوان یک بلوف دانست. بهندرت پیش آمده که رسانههای دولتی مصر، فعالان، دانشگاهیان، کاربران شبکههای اجتماعی و حتی گروههای مخالفی، چون اخوانالمسلمین، همگی پشت سر دولت عبدالفتاح السیسی قرار گیرند.
در اردن، اخوانالمسلمین پس از انتخابات سپتامبر، قدرت قابلتوجهی در پارلمان به دست آورده و اکثریت جمعیت این کشور را فلسطینیتبارها تشکیل میدهند. اگر فلسطینیان از غزه اخراج شوند، دولت اَمان با خطر فروپاشی کامل مواجه خواهد شد.
با وجود تلاشهای اولیه کشورهای عربی خلیج فارس برای اجتناب از مواجهه مستقیم با ترامپ در آغاز ریاستجمهوریاش، اکنون این کشورها نهتنها از طرح وی استقبال نکردهاند، بلکه از شدت تهدید آن برای امنیت منطقهشان شوکه شدهاند. این تهدید، هم ابعاد داخلی دارد و هم خارجی. تصرف اراضی فلسطینیان توسط ایالات متحده میتواند بار دیگر مشروعیت گروه مقاومت را در منطقه احیا کند و حتی زمینهساز یک جنگ منطقهای شود.
این نگرانیها شاید علت موضعگیری قاطع عربستان سعودی پس از اعلام این طرح باشد، چرا که بار دیگر بر حمایت از تشکیل دولت فلسطینی تأکید کرد. همچنین، پنج وزیر خارجه عرب از جمله عربستان، امارات و قطر، در نامهای به دولت ترامپ مخالفت خود را با جابهجایی فلسطینیها اعلام کردند. در چنین فضایی، پیشنهاد ترامپ آشکارا در تضاد با اولویتهای منطقهای اعلامشده از سوی خودش قرار دارد. این طرح ممکن است موج تازهای از درگیریها را در غزه شعلهور کند و معاهدات صلح اسرائیل با مصر و اردن را به خطر اندازد.
علاوه بر این، چنین طرحی فرصتی برای چین و روسیه فراهم میکند تا خود را بهعنوان حامی کشورهای منطقه و جهان جنوب معرفی کنند و در برابر آنچه «نئواستعمارگرایی آمریکایی» تعبیر میشود، بایستند. اگر این حرکت ترامپ یک تاکتیک مذاکره باشد، بیتردید از بدترین نمونهها در تاریخ این مناقشه خواهد بود. حتی اگر این طرح هرگز عملی نشود، تغییراتی در شرایط موجود بر جای خواهد گذاشت.
هدف پنهان این طرح شاید ایجاد شرایطی برای نتانیاهو جهت آزادسازی گروگانها و سپس ازسرگیری درگیریها باشد، اما این خطر وجود دارد که به جای تسریع آزادی گروگانها، تنشها در غزه را تشدید کرده و حماس را به تأخیر در آزادی آنها ترغیب کند. در واقع، حماس این پیشنهاد را «ریختن نفت بر آتش» دانسته است. این وضعیت نشان میدهد که نتانیاهو و جناح راست افراطی اسرائیل در تلاشند تا ساختار کلی خاورمیانه را دگرگون کنند. نخستوزیر اسرائیل حتی پیشنهاد کرده که دولت فلسطینی در عربستان سعودی تشکیل شود و استدلال کرده که «آنها زمینهای زیادی در آنجا دارند»، موضعی که عملاً شکست پروژه عادیسازی را تأیید میکند.
در نهایت، ممکن است آمریکاییها به این نتیجه برسند که دولت نتانیاهو بیش از هر دشمن دیگری به منافع ایالات متحده در منطقه آسیب میزند، زیرا مانعی در برابر صلح و ثبات است. از هماکنون، منطقه خاورمیانه، دوران دوم ریاستجمهوری ترامپ را بهعنوان نیرویی مخرب برای آنچه از نظم منطقهای باقی مانده است میبیند و در انتظار چهار سال دیگر از آشوب، خونریزی و ویرانی قرار دارد.