![گامهای بعدی ترامپ و نتانیاهو چیست؟ گامهای بعدی ترامپ و نتانیاهو چیست؟](https://cdn.fararu.com/files/fa/news/1403/11/18/2429603_866.png)
دونالد ترامپ در دوره دوم ریاستجمهوری خود، همکاری راهبردی با عربستان را در اولویت قرار داده است؛ اما این شراکت بیش از یک اتحاد متوازن، به معاملهای حسابشده شباهت دارد. ریاض بهدنبال تضمینهای امنیتی در ازای سرمایهگذاری کلان در آمریکا است؛ اما ترامپ باید از امتیازدهی یکطرفه بپرهیزد. وابستگی اقتصادی عربستان به نفت، برگ برندهای برای واشنگتن است که میتواند از آن برای تأمین منافع استراتژیک خود بهره ببرد.
فرارو- «دانیل د پتریس» (Daniel R. DePetris)، پژوهشگر در اندیشکده «اولویتهای دفاعی» در واشنگتن و ستون نویس حوزه روابط خارجی روزنامه «شیکاگو تریبیون»
به گزارش فرارو به نقل از نشریه نیوزویک، دونالد ترامپ در دومین دوره ریاستجمهوری خود، روابط راهبردی با عربستان سعودی را در اولویت قرار داده و همکاری نزدیکی با محمد بن سلمان را دنبال میکند. این شراکت، فراتر از یک اتحاد تاکتیکی، به منافع اقتصادی، امنیتی و ایدئولوژیک دو کشور گره خورده است. در حالی که ریاض با سرمایهگذاریهای کلان به دنبال دریافت تضمینهای امنیتی از آمریکا است، ترامپ باید از امتیازدهی یکطرفه پرهیز کند و از موقعیت برتر واشنگتن برای کسب منافع ملموس بهره ببرد.
دونالد ترامپ تنها دو روز پس از آغاز دوره دوم ریاستجمهوریاش، نخستین تماس خارجی خود را برقرار کرد؛ اما برخلاف سنت دیپلماتیک که معمولاً شامل رهبران کشورهای همپیمان مانند کانادا یا بریتانیا میشود، او مستقیماً با «محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان سعودی گفتوگو کرد. این انتخاب معنادار، بازتابی از اولویتهای ژئوپلیتیکی ترامپ در دوران جدید است.
رابطه ترامپ و بن سلمان صرفاً یک همکاری دیپلماتیک نیست، بلکه به یک شراکت راهبردی با ابعاد گستردهتر تبدیل شده است. در دوره نخست ریاستجمهوری ترامپ، عربستان نخستین مقصد سفر خارجی او بود. در آن دوران، آمریکا قراردادهای تسلیحاتی چند میلیارد دلاری با ریاض امضا کرد، از عملیات نظامی سعودیها در یمن حمایت نمود، در بحرانهای منطقهای جانب عربستان را گرفت و حتی در ماجرای قتل «جمال خاشقجی»، روزنامه نگار منتقد حاکمیت عربستان سعودی که گزارشهای اطلاعاتی آمریکا، بن سلمان را مسئول آن میدانستند، از ولیعهد سعودی حمایت کرد.
اکنون با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، این دو رهبر آمادهاند تا همکاری خود را در سطحی گستردهتر ادامه دهند. برای ترامپ، عربستان نهتنها یکی از بزرگترین خریداران تسلیحات آمریکایی است، بلکه منبعی کلیدی برای سرمایهگذاری در پروژههای زیرساختی و اقتصادی ایالات متحده محسوب میشود. در مقابل، بن سلمان ترامپ را یک شریک عملگرا میداند که بهجای تعهدات سنتی واشنگتن به نظم بینالمللی، بر منافع فوری اقتصادی و استراتژیک متمرکز است.
بااینحال، دونالد ترامپ باید این واقعیت را در نظر بگیرد که هرچند ریاض تلاش میکند این رابطه را یک شراکت متوازن نشان دهد، اما در عمل هر امتیازی که از سوی عربستان ارائه شود، احتمالاً با درخواستهای مشخص و الزامآوری همراه خواهد بود. برای مثال، تعهد عربستان به سرمایهگذاری ۶۰۰ میلیارد دلاری در اقتصاد آمریکا طی چهار سال آینده، هرچند برای ترامپ یک دستاورد اقتصادی محسوب میشود، اما بیش از آنکه یک اقدام خیرخواهانه باشد، تلاشی برای اعمال نفوذ در سیاست خارجی واشنگتن است.
عربستان در دو سال اخیر، بهطور مستمر در حال مذاکره با مقامات ارشد آمریکا برای گسترش همکاریهای نظامی بوده است. ریاض به دنبال دریافت تضمینهای امنیتی در ازای عادیسازی احتمالی روابط با اسرائیل است، اما تحولات اخیر در غزه و منطقه، این روند را پیچیده کرده است. با اینحال، عربستان همچنان به دنبال تقویت پیوندهای دفاعی خود با آمریکا است؛ چرا که تهدیدات منطقهای همچنان پابرجاست.
اگر ترامپ شرایط را واقعبینانه ارزیابی کند، درمییابد که توافق امنیتی مطلوب عربستان نهتنها برای آمریکا سودآور نیست، بلکه میتواند به یک معاملهی زیانبار تبدیل شود. این بدان معنا نیست که واشنگتن باید از عربستان فاصله بگیرد، بلکه ایالات متحده نباید تعهدات یکطرفهای را بپذیرد که دستاوردی ملموس برای آن ندارد. برخی تحلیلگران در واشنگتن ممکن است استدلال کنند که آمریکا به دلیل وابستگی بازارهای جهانی به نفت خاورمیانه نمیتواند از این منطقه کنارهگیری کند؛ زیرا چنین اقدامی به نفع چین تمام خواهد شد. اما این تحلیل چندان دقیق نیست. «شی جینپینگ»، رئیسجمهور چین برخلاف تمرکز بر یک اتحاد راهبردی انحصاری با عربستان، به دنبال ایجاد روابط متوازن با تمامی بازیگران منطقه است تا موقعیت خود را بهعنوان یک میانجی بیطرف تثبیت کند.
پرسش کلیدی این است که ارزش واقعی عربستان برای آمریکا تا چه اندازه است؟ بیتردید، این کشور به دلیل در اختیار داشتن بزرگترین ذخایر نفت اوپک و نقش کلیدیاش در بازار انرژی جهانی، جایگاه مهمی دارد؛ اما وابستگی عربستان به درآمدهای نفتی، یک عامل تعیینکننده در روابط آن با واشنگتن است. برنامههای محمد بن سلمان برای متنوع سازی درآمدهای اقتصادی عربستان در حال اجرا است؛ اما نفت همچنان ۶۳ درصد از درآمد دولت سعودی را تشکیل میدهد. این وابستگی بدان معناست که ریاض نمیتواند تولید نفت خود را بهطور قابلتوجهی کاهش دهد؛ زیرا چنین اقدامی بر ثبات اقتصادی این کشور تأثیر منفی خواهد گذاشت. بنابراین، برخلاف برخی نگرانیها، ترامپ نیازی ندارد نگران کاهش بلندمدت تولید نفت از سوی عربستان باشد؛ چرا که این کشور همچنان مجبور به حفظ سطح تولید خود است.
ترامپ در دوره نخست ریاستجمهوری خود، امتیازات قابلتوجهی به عربستان اعطا کرد؛ از تأمین گسترده تسلیحات گرفته تا حمایت سیاسی در پروندههایی مانند قتل خاشقجی. اما اکنون که به کاخ سفید بازگشته، او نباید این اشتباه را تکرار کند. آمریکا باید بهجای پذیرش تعهدات امنیتی یکطرفه، از موقعیت برتر خود بهره ببرد و اطمینان حاصل کند که هرگونه همکاری با ریاض، دستاوردهای استراتژیک و اقتصادی ملموسی برای واشنگتن به همراه دارد. در غیر این صورت، شراکت با عربستان بیش از آنکه یک اتحاد سودمند باشد، به معاملهای پرهزینه تبدیل خواهد شد.