پیشبرد عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان در دیدار ترامپ و نتانیاهو در کاخ سفید بررسی خواهد شد. تثبیت آتشبس غزه و تعیین مسیر مشخص برای تشکیل دولتی فلسطینی، از جمله پیششرطهای این توافق است. اختلافات داخلی اسرائیل و مواضع محمد بن سلمان نیز بر این روند تأثیر میگذارد. از سوی دیگر، حمایت افکار عمومی اسرائیل و تعهدات اقتصادی عربستان میتواند مذاکرات را تسهیل کند. با اینحال، تحقق توافق، نیازمند صبر استراتژیک و مذاکره دقیق است.
فرارو- «دانیل شاپیرو» (Daniel B. Shapiro)، پژوهشگر برجسته برنامههای خاورمیانه شورای آتلانتیک و سفیر سابق آمریکا در اسرائیل
به گزارش فرارو به نقل از پایگاه اینترنتی شورای آتلانتیک، در دیدار این هفته بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل با دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در کاخ سفید تلاش برای پیشبرد توافق عادیسازی روابط میان اسرائیل و عربستان سعودی در صدر دستور کار قرار دارد. ترامپ مصمم است این روند را با سرعت بیشتری به پیش ببرد و در همین راستا، «استیو ویتکاف»، فرستاده ویژه خود را هم در دوره انتقالی و هم هفته گذشته به ریاض اعزام کرده است.
دستیابی به این توافق تاریخی که میتواند منافع امنیتی ایالات متحده را به شکل قابلتوجهی تقویت کند، بیش از هر زمان دیگری در دسترس است. با این حال، تحقق آن مستلزم شتابزدگی در هفتههای آغازین دولت جدید ترامپ نیست؛ بلکه اتخاذ گامهای حسابشده و راهبردی همراه با برنامهریزی دقیق سیاسی، شانس موفقیت را افزایش میدهد.
برای پیشبرد این توافق، چندین شرط کلیدی باید برآورده شود. نخستین و اساسیترین عامل، تثبیت آتشبس در نوار غزه و ورود به مرحله دوم آن است. اگر مذاکرات طبق برنامه پیش برود، مرحله نخست تا اوایل ماه مارس تکمیل خواهد شد و در نتیجه، ۳۳ گروگان اسرائیلی آزاد شده و حجم گستردهای از کمکهای بشردوستانه به نوار غزه ارسال خواهد شد.
در مرحله دوم که مذاکرات آن بهتازگی آغاز شده است، آزادی باقیمانده گروگانهای زنده اسرائیلی در دستور کار قرار خواهد گرفت. اما این روند پیامدهای سیاسی پیچیدهای برای نتانیاهو به همراه دارد. او در جریان این تحولات، «ایتامار بن گویر»، وزیر سابق امنیت داخلی اسرائیل و یکی از همپیمانان و شرکای راست گرای افراطی خود را از دست داده است. از سوی دیگر، «بزالل اسموتریچ»، وزیر دارایی تهدید کرده است که در صورت اجرای مرحله دوم، از ائتلاف خارج شده و دولت را سرنگون خواهد کرد. با این حال، نظرسنجیها نشان میدهد که ۷۳ درصد از افکار عمومی اسرائیل از پیشبرد این توافق حمایت میکنند. ترامپ نیز قاطعانه از نتانیاهو خواهد خواست که این روند را به نتیجه برساند. به گزارش رسانههای اسرائیلی، ویتکاف در دیدار اخیر خود با نتانیاهو بهصراحت به او گفته است: «ائتلاف شما، مشکل خود شماست.»
دومین شرط کلیدی برای پیشبرد توافق عادیسازی، آغاز روند بازسازی غزه و تعیین مسیری معتبر برای تشکیل نوعی دولت فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه است. «محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان و مشاوران ارشدش همواره این مسئله را بهعنوان پیششرطی اساسی برای عادیسازی روابط مطرح کردهاند. با اینحال، مواضع اخیر دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در مورد امکان جابهجایی جمعیت فلسطینیها غزه، این موضوع را با پیچیدگیهای تازهای مواجه کرده است؛ چراکه فلسطینیها و کشورهای عربی چنین اقدامی را پایان آرمان تشکیل دولتی فلسطینی میدانند.
این موضعگیری، نگرانیهای محمد بن سلمان را نیز تشدید کرده است؛ زیرا ثبات منطقهای برای تحقق برنامه اصلاحات اقتصادی و اجتماعی «چشمانداز ۲۰۳۰» عربستان ضروری است. هرگونه جابهجایی اجباری فلسطینیها میتواند پیامدهای بیثباتکنندهای برای شرکای کلیدی عربستان یعنی مصر و اردن، به همراه داشته باشد و به ایجاد تنشهای گستردهتری در منطقه بینجامد.
در سوی دیگر، اسرائیل با دو چالش عمده در این زمینه مواجه است: نخست، ائتلاف حاکم اسرائیل متکی به احزاب راستگرایی است که بهشدت با تشکیل دولتی فلسطینی مخالفت میکنند. دوم، حتی اسرائیلیهای میانهرو نیز پس از حملات حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ همچنان با حس ناامنی عمیقی روبهرو هستند و ایجاد یک دولت فلسطینی را تهدیدی جدی علیه امنیت خود میدانند.
ازاینرو، تعیین چارچوبی مشخص برای یک دولت فلسطینی و تدوین جدول زمانی واقعبینانه برای تحقق آن، بهگونهای که هم برای محمد بن سلمان قابلقبول باشد و هم افکار عمومی اسرائیل را قانع کند، مستلزم مذاکراتی دقیق و ارائه تضمینهای امنیتی محکم برای اسرائیل است. طرح صلح خاورمیانه ترامپ در سال ۲۰۲۰، هرچند با شکست مواجه شد، میتواند نقطه آغاز این مذاکرات باشد؛ مشروط بر آنکه این طرح به اصلاح و تقویت تشکیلات خودگردان فلسطینی منجر شود و بهگونهای طراحی گردد که بتواند حماس را به حاشیه رانده و اداره غزه را در اختیار بگیرد.
سومین عامل کلیدی برای پیشبرد عادیسازی روابط، حفظ آتشبس در لبنان است. اسرائیل احتمالاً ناگزیر خواهد بود برخی از پایگاههای خود را در ارتفاعات جولان سوریه کاهش دهد تا زمینهای مساعدتر را برای کاهش تنش در مرزهای شمالی خود فراهم کند. ثبات در مرزهای اسرائیل و لبنان که در آن نیروهای مسلح لبنان مانع از بازگشت حزبالله به مواضع قبلیاش در جنوب این کشور شوند، شرایط بهتری را برای پیشبرد توافق عادیسازی ایجاد خواهد کرد. چنین سناریویی، بهمراتب مطلوبتر از وضعیتی است که در آن تنشها بار دیگر تشدید شده و جنگی جدید در این جبهه آغاز شود.
احتمالاً عربستان سعودی نیز بر اسرائیل فشار خواهد آورد تا از مناطقی که پس از سقوط نظام بشار اسد برای مقابله با تهدیدات مرزی در سوریه تصرف کرده است، عقبنشینی کند. این اقدام به عربستان اجازه خواهد داد تا در فرآیند شکلگیری نظم جدید سیاسی پس از اسد، نفوذ خود را در دمشق تثبیت کند. در نهایت، ترامپ و بن سلمان باید درباره مجموعهای از توافقات دوجانبه میان ایالات متحده و عربستان که زیربنای عادیسازی روابط را تشکیل میدهد، به تفاهم برسند. «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه پیشین آمریکا اندکی پیش از ترک سمت خود، طی یک سخنرانی در شورای آتلانتیک به این موضوعات اشاره کرد: پیمان امنیتی، توافق همکاری دفاعی، توافق انرژی شامل همکاری هستهای غیرنظامی و توافقات مربوط به تجارت و سرمایهگذاری.
این موضوعات در دوران ریاستجمهوری بایدن با جزئیات مورد مذاکره قرار گرفتند، اما به نتیجه نهایی نرسیدند. ترامپ باید این توافقات را مورد بازبینی قرار داده و تصمیم بگیرد که آیا از آنها حمایت خواهد کرد یا اصلاحات لازم را در آنها اعمال خواهد نمود. با این حال، احتمال میرود که مذاکرات دشواری میان تیمهای آمریکایی و سعودی بر سر ماهیت تضمینهای امنیتی آمریکا برای بازدارندگی در برابر ایران و همچنین تعهد عربستان به پایبندی به این توافق بدون سوق یافتن بهسوی چین شکل بگیرد.
تعهد محمد بن سلمان به سرمایهگذاری ۶۰۰ میلیارد دلاری در ایالات متحده میتواند روند این مذاکرات را تسهیل کند؛ بهویژه اگر شامل خرید تجهیزات دفاعی راهبردی نظیر جنگندههای اف-۱۵ باشد. ترامپ در نهایت باید پیمان امنیتی میان آمریکا و عربستان را برای تصویب به سنای ایالات متحده ارائه دهد؛ جایی که برای تأیید آن نیازمند رأی موافق سناتورهای دموکرات خواهد بود تا حد نصاب دوسوم آرا را تأمین کنند. این هدف، دستیافتنی به نظر میرسد، اما اگر ترامپ در سیاست داخلی خود رویکردی تند و تنشآفرین اتخاذ کند که موجب شکاف بیشتر با دموکراتها شود، ممکن است با چالشهایی مواجه گردد. دموکراتها ممکن است از تأیید توافقی که میتواند برای ترامپ دستاوردی بزرگ محسوب شود و حتی راه وی را برای دریافت جایزه صلح نوبل هموار سازد، اکراه داشته باشند.
حلوفصل تمامی این مسائل زمانبر خواهد بود و به احتمال زیاد در جریان سفر قریبالوقوع نتانیاهو به واشنگتن نهایی نخواهد شد. پیشنهاد انجام سفری زودهنگام از سوی ترامپ به عربستان میتواند روند این توافق را تسریع کند، اما احتمالاً برای تکمیل آن کافی نخواهد بود. در این میان، چند سناریوی پیشنهادی برای مذاکرات ترامپ و نتانیاهو مطرح است:
الف - نهاییسازی مرحله دوم توافق تبادل گروگانها؛ اگر «بتسلائل اسموتریچ» از ائتلاف خارج شود، نتانیاهو باید انتخابات زودهنگام برگزار کند. او در این رقابت با مزایای چشمگیری مواجه خواهد بود: آزادی تمامی گروگانهای زنده اسرائیلی و بازگشت آنها به خانوادههایشان، حمایت علنی ترامپ که همچنان در اسرائیل محبوبیت دارد.
ب - در صورتی که نتانیاهو با وعده تحقق توافق عادیسازی روابط با عربستان به میدان انتخابات برود، شانس قابلتوجهی را برای بازگشت به قدرت با حمایت ائتلافی میانهروتر مانند «بنی گانتز» یا «یائیر لاپید» یا با چهرههای کمتر رادیکال جناح راست مانند «نفتالی بنت» یا «آویگدور لیبرمن» خواهد داشت. از سوی دیگر، انتخابات اسرائیل فرصتی فراهم میکند تا مذاکرات میان آمریکا و عربستان تکمیل شده و ترامپ بتواند راهبردی سیاسی برای جلب حمایت سناتورهای دموکرات جهت تصویب این توافق در اواخر سال ۲۰۲۵ تدوین کند.
ج - نقطه ضعف این رویکرد، اتلاف زمان است. برگزاری انتخابات در اسرائیل و تشکیل دولت جدید ممکن است تا شش ماه فرایند تصمیمگیری را به تأخیر بیندازد. ترامپ تجربه تلخ انتخاباتهای پیاپی اسرائیل در دوران نخست ریاستجمهوری خود را به یاد دارد که تقریباً دو سال از فرصتهای دیپلماتیک او را از بین برد. با این حال، یک ارزیابی واقعبینانه از الزامات زمانی و سیاسی لازم برای تثبیت این توافق نشان میدهد که در این مسیر، صبر استراتژیک خود نوعی خردمندی است.