سفر پزشکیان به قاهره در میانه تحولات کنونی خاورمیانه و فرازوفرودهای حاکم بر روابط میان تهران و قاهره طی ۴۵ سال اخیر مورد توجه ناظران قرار گرفته است و همگی اتفاقنظر دارند که در شرایط کنونی نیاز به گفتگو بین ایران و کشورهای عربی جدی است و همچنین روابط دوجانبه میان تهران و قاهره حائز اهمیت است.
مسعود پزشکیان، نخستین رییسجمهور ایران است که پس از محمود احمدینژاد، رییسجمهور وقت بعد از ۱۲ سال به منظور حضور در یازدهمین نشست سران سازمان همکاری اقتصادی هشت کشور اسلامی موسوم به «دی هشت» راهی قاهره شد.
به گزارش اعتماد، سازمان دی-۸ که در سال ۱۹۹۷ تاسیس شده، به دنبال تقویت همکاری میان کشورهای عضو است که شامل مناطقی از جنوب شرق آسیا تا آفریقا میشود. بازیگرانی، چون مصر، ترکیه، ایران، نیجریه، پاکستان، بنگلادش، اندونزی و مالزی عضو این سازمان هستند. در این میان آنچه مورد توجه ناظران قرار گرفته، سفر پزشکیان به قاهره در میانه تحولات کنونی خاورمیانه و فراز و فرودهای حاکم بر روابط میان تهران و قاهره طی ۴۵ سال اخیر است. روابط بین مصر و ایران در طول دههها نوسانات متعددی را تجربه کرده است، اما به نظر میرسد بعد از تماسهای دیپلماتیک میان دو کشور بالاخص از زمانی که قاهره به عنوان میانجی در جنگ غزه فعال شد، افزایش داشته است.
ایران و مصر طی سالهای اخیر چندین دور رایزنیهای متعددی را برای عادیسازی روابط خود برگزار کردهاند. با این حال، همچنان نمایندگی دیپلماتیک خود را به سطح سفارت ارتقا ندادهاند. در این میان یک منبع آگاه در گفتوگو با نشریه نشنال مدعی شد که عبدالفتاح السیسی، رییسجمهور مصر در دیدار خود با مسعود پزشکیان، رییسجمهور کشورمان علاوه بر تحولات شام، برموضوع حملات به حمل و نقل دریایی در دریای سرخ متمرکز شده است؛ بالاخص آنکه سفر رییسجمهوری کشورمان با حملات گسترده هوایی اسراییل به موضع حوثیها در صنعا و بندر الحدیده همزمانی داشت.
با این همه به ادعای ناظران، موضوعات دیگر نیز که احتمالا در دستور کار طرفین قرار گرفت، هر چند آنگونه که این منبع آگاه مدعی است، مسائل مطروحه تحتالشعاع تحولات اخیر در خاورمیانه ازجمله جنگ در غزه، لبنان و سوریه بود. به بهانه سفر تاریخی مسعود پزشکیان به مصر، روزنامه اعتماد ابعاد سفر رییسجمهور کشورمان به قاهره در شرایط کنونی و دیدارهای دوجانبهای که میان نماینده ایران با همتایان برگزار شد، با کارشناسان حوزه بینالملل گفتوگو کرده است.
این کارشناسان بر این باورند که اکنون زمان آن رسیده که یخ روابط میان تهران و قاهره شکسته شود، بالاخص در شرایط کنونی منطقه که بیش از هر زمان دیگری به اجماعی قوی برای عبور از بحرانها نیاز دارد.
مشروح این گفتوگو در ادامه میآید:
نصرتالله تاجیک، دیپلمات پیشین، در باب اهمیت احیای روابط دو جانبه میان تهران و قاهره در شرایط کنونی گفت: سفر آقای پزشکیان با هدف شرکت در اجلاس دی هشت صورت گرفته و نمیتوان آن را به عنوان یک سفر دوجانبه با انتظارات بسیار زیاد تلقی کرد. اگرچه ممکن است در حاشیه این اجلاس، ملاقاتهای دوجانبهای با مقامهای مصر و سایر کشورها انجام شود. به طور کلی، در جلسات منطقهای و بینالمللی یا هر نوع اجلاس مشابه، فضای کلی محدود به اهداف یا دستور کار رسمی اجلاس نیست. در بسیاری از موارد، حواشی این رویدادها مانند ملاقات روسای جمهور ایران و مصر میتوانند به اندازه اصل آن، یا حتی بیشتر، اهمیت پیدا کنند. بنابراین لازم است انتظارات خود را در چارچوب اهداف اصلی اجلاس و تا حدی فراهم کردن فضای مناسب برای روابط دوجانبه تنظیم کنیم.
این کارشناس مسائل خاورمیانه در ادامه بر این باور است که طی دو سال اخیر نشانههایی از تحول در رابطه میان تهران و قاهره دیده شده است و در دولت چهاردهم بهبود روابط تا حدی شتاب گرفته است. اکنون، اما این سفر آن هم بعد از ۱۳ سال فضایی را برای تعمیق روابط و تعاملات میان ایران و مصر در زمینههای مختلف فراهم خواهد کرد.
تاجیک، اما در رابطه با تاثیرگذاری تحولات منطقه بر احیای روابط میان تهران و قاهره گفت: تحولات منطقهای و شرایط موجود، تاثیراتی منفی یا کاهنده بر روابط دو کشور داشته است. از این رو به نظر میرسد در درجه اول باید به اهداف اصلی این سفر توجه کنیم. همزمان، میتوان انتظار داشت که روابط دو کشور در حد مقدور بازبینی شود و ابعاد مختلف آن، چه از سوی مقامات رسمی و چه از سوی رسانهها یا نهادهای مطالعاتی و مدنی، مورد بررسی قرار گیرد.
تاجیک این را هم گفت که این سفر در حقیقت فرصتی است برای ایجاد فضا جهت بیان دغدغهها، رفع سوءتفاهم و بازنگری در روابط ایران و مصر، نه الزاما اقدامی اجرایی یا تحولی عملی. با این حال، فراهم شدن چنین فضایی میتواند تکانههایی در صحنه اجرا و روابط رسمی میان دو کشور ایجاد کند.
این دیپلمات پیشین در ادامه گفتوگوی خود به این موضوع نیز اشاره کرد که در مورد جایگاه تاریخی و راهبردی مصر در خاورمیانه اتفاق نظر وجود دارد و هیچ گونه تردیدی در این باره نیست. مصر با وجود مشکلات اقتصادی که عمدتا ناشی از کمبود منابع انرژی و معدنی است و وابستگیاش به صنعت گردشگری -که آن هم تحت تاثیر شرایط منطقهای آسیب دیده- همچنان وزنهای مهم در منطقه و جهان به شمار میرود. با وجود بدهیها و نیازهای اقتصادی، این کشور به دلیل وزن سیاسی و امنیتی خود میتواند در همکاریهای منطقهای نقش آفرین باشد. در این شرایط، همین که این سفر انجام شده است، نشاندهنده اراده ایران برای شکستن یخ روابط با مصر است.
این درحالی است که آقای پزشکیان در گذشته در برخی کنفرانسهای منطقهای و بینالمللی، ازجمله کنفرانس محیطزیست در آذربایجان یا نشست سازمان همکاری اسلامی به هر دلیلی حضور نداشته است، اما حضور ایشان در این اجلاس دی هشت پیامی روشن به جامعه بینالمللی، کشورهای منطقه و به ویژه مصر ارسال میکند: ایران برای بهبود و روانسازی روابط خود با مصر علاقهمند و جدی است. این دیپلمات پیشین، اما در ادامه این را هم گفت که ما باید به دو نکته دقت کنیم: اول، توجه به دغدغه کشورها در روابط دوجانبه، چندجانبه و بینالمللی است. کشورها ظرفیت، نیاز و شرایط متعدد و متفاوتی دارند. پس منصفانه است که برای داشتن یک رابطه پایدار و متین به دغدغه کشورها توجه شود. دوم، کشورهای حاشیه و همسایه اسراییل روابط خود با ایران را برمبنای حساسیتهای امنیتی تنظیم میکنند.
به عبارتی به این دلیل که این دسته کشورها همچون اردن و مصر خود را در برابر اسراییل از منظر نظامی، امنیتی و ایجاد چالشهای داخلی آسیبپذیر میدانند لذا به شدت نگران حضور ایران در کشورهایشان هستند؛ لذا با توجه به این دو نکته ضرورت دارد ایران اگر قصد دارد در این کشورها حضور داشته باشد و با آنها رابطهای عمیق برقرار کند، حضورش برای این کشورها باشد و نه حضوری ضداسراییلی! از همین رو باید بین ایران و این کشورها اعتمادسازی عملی صورت بگیرد. تاجیک بر این باور است که حتی بشار اسد به عنوان همپیمان ایران نیز آمادگی باز کردن جبههای از سوریه و جولان نداشت.
با این توضیحات ما با دو مساله در قبال مصر مواجهیم: نخست، اصول اساسی و زیرساختی که بدان اشاره شد و دوم تکنیکی مانند نام خیابان و غیره. اولی نیاز به تصمیمسازی در حوزه سیاست خارجی دارد و دومی از طریق امور تشریفاتی در وزارت امور خارجه با پیشزمینه اراده سیاسی در حل مشکلات پیش پا افتاده اجرایی است. مثلا در مورد خیابان خالد اسلامبولی، مصر دارای آنچنان تاریخ و جغرافیایی هست که در مقابل نام خیابان ایران در قاهره خیابانی در تهران به نام مصر داشته باشد!
تاجیک در پاسخ به دیگر سوال در این باب که حاکمیت احتمالی گروههای بنیادگرا در سوریه میتواند تهدید مشترک میان تهران و قاهره باشد یا خیر، گفت: در هر صورت، تعیین آینده حکومت سوریه به دست مردم این کشور است. با این حال، شرایط کنونی سوریه بسیار مبهم و پیچیده است و هنوز مشخص نیست این کشور چگونه از این بحران خارج خواهد شد. مسیر پیش رو دشوار به نظر میرسد و همچنان روشن نیست که گروههای مختلف چگونه خواهند توانست با یکدیگر وارد تعامل شوند. با توجه به تعدد بازیگران داخلی و خارجی و اهداف و منافع متنوع آنها، نمیتوان به سادگی پیش بینی کرد که این وضعیت به کجا ختم خواهد شد.
با این حال، هر حکومتی که در آینده در سوریه برقرار شود، انتخاب مردم این کشور خواهد بود و لزوما تهدیدی برای ایران، مصر یا دیگر کشورهای منطقه نخواهد داشت. این کارشناس مسائل خاورمیانه این را هم گفت که البته، باتوجه به عمق بحران و پیچیدگیهای حاکم بر اوضاع داخلی سوریه، بعید به نظر میرسد که این کشور در سالهای آینده بتواند جایگاه تاثیرگذاری بر محیط پیرامونی خود داشته باشد. این موضوع به سیاستها و منافع کشورهای منطقه و جامعه بینالمللی بازمیگردد.
در حال حاضر، نمیتوان برقراری حکومت توسط گروههایی مانند تحریرالشام یا دیگران را تهدیدی مستقیم تلقی کرد، مگر اینکه کشورهای منطقه نتوانند به سیاستهای مشترکی در مواجهه با این تحولات دست یابند. به طور کلی، به رسمیت شناختن هرگونه حاکمیتی در سوریه و اقدامات بعدی در این راستا به تصمیم کشورهای منطقه و جامعه جهانی بستگی دارد.
تاجیک نیز در این زمینه بر این اعتقاد است که در این میان، دغدغه اصلی بسیاری از کشورها مشکلات داخلی و نابسامانیهای اقتصادی است. به جز معدود کشورهایی که اقتصاد نسبتا قدرتمند و درون زا دارند یا توانستهاند منابع طبیعی و انرژی خود را به درستی مدیریت کنند، سایر کشورها درگیر چالشهای جدی اقتصادی هستند. به اعتقاد تاجیک باید فضایی برای همکاری منطقهای فراهم شود تا کشورهای منطقه به جای افزایش تنش، جنگ، درگیری نظامی و خرید تسلیحات، به سمت همکاریهای اقتصادی و امنیتی حرکت کنند. سرمایهها باید در درون منطقه گردش یابد و با اجرای پروژههای مشترک، امنیت کشورها به یکدیگر پیوند بخورد. این دیپلمات پیشین به این نکته نیز اشاره کرد که تنها موضوعی که در این میان میتواند به عنوان محور وحدت و دغدغه مشترک مطرح شود، مساله فلسطین و اشغالگری اسراییل است. اگر بخواهیم اولویتبندی کنیم، باید ابتدا بر همکاریهای اقتصادی منطقهای تمرکز کنیم تا الگوی توسعهای همهجانبه میان کشورهای منطقه ایجاد شود. این روند میتواند در تعامل با کشورهای فرامنطقهای به حل مساله فلسطین نیز کمک کند. مساله فلسطین را نیز باید برعهده مردم فلسطین نهاد و به تصمیم آنها احترام گذاشت. در این صورت اصول ما مانند حمایت از فلسطین لطمه نمیخورد، اما راه دیگری به جز راه کنونی برای تحقق این خواست مردم فلسطین انتخاب میکنیم که با جامعه جهانی همراه و باعث اثرات همافزایی، اجماعسازی و یارگیری میشود و همه بار روی دوش ایران نخواهد بود.
تاجیک در ادامه تاکید کرد که اوضاع در غزه و جنوب لبنان به شدت نابسامان است و این بحران به دیگر کشورها نیز سرایت خواهد کرد. اخیرا شاهد حملات شدید به مواضعی در یمن بودیم که ممکن است در آینده به عراق یا سایر کشورها نیز کشیده شود. برای حل این مشکلات، به جای تکیه بر راهحلهای نظامی، باید سازوکارهایی نظیر نشستهای نخبگان، همکاری نهادهای مطالعاتی و اجماع سازی منطقهای بین کشورها ایجاد شود. این اقدامات نه تنها میتواند به رفع مشکلات اقتصادی منطقه کمک کند، بلکه میتواند بستری برای تعامل با کشورهای خارجی جهت حل مسائل تجاوز و اشغالگری باشد.
به اعتقاد من، راهحلهای نظامی برای حل مشکلات منطقهای بعید است به نتیجه مطلوبی برسند. باید با جذب مشارکت قدرتهای بزرگ نظیر اروپا و امریکا، اجماعی برای بازگشت امنیت به منطقه و پایان دادن به اشغالگری اسراییل ایجاد کنیم.
تاجیک نیز در رابطه با شکل همکاری اعراب حاشیه خلیجفارس و ایران بعد از تحولات اخیر سوریه گفت: کشورهای حاشیه خلیجفارس همگی به دنبال رفاه و توسعه جوامع خود هستند. از مجموع شش کشور حاشیه جنوبی خلیجفارس، در حال حاضر تنها امارات و تا حدی عربستان نقش فعالتری در منطقه ایفا میکنند. با این حال، عربستان طی یک سال اخیر در تحولات مربوط به غزه و دیگر مسائل منطقهای سکوت اختیار کرده و کنار کشیده است و بر توسعه خود متمرکز است! این اقدام به دلیل تمرکز بر اجرای برنامه بلندمدت چشمانداز ۲۰۳۰ و تقویت زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی داخلی این کشور بوده است. اما امارات موذیانه رویکرد متفاوتی دارد و تلاش میکند از طریق روشهایی که ممکن است از نگاه برخی تخریبی تلقی شود -اما خودشان احتمالا آن را سازنده میدانند- در تعاملات منطقهای با رویکرد مخالفت با سیاستهای ایران فعالیت و ایفای نقش کند!
تاجیک بر این باور است اینکه تصور کنیم قدرتگیری احتمالی اخوان المسلمین در سوریه میتواند به عنوان عاملی برای نزدیکی ایران به کشورهای حاشیه خلیج فارس عمل کند، چندان منطقی به نظر نمیرسد. «من تصور میکنم مسائل و مشکلات موجود میان کشورهای منطقه نه به دلیل تهدیدهای خارجی، بلکه میبایست به دلیل نیاز ذاتی به برنامهریزی، توسعه و رفاه جوامع، به صورت مشترک پیگیری شود. با این فرض که تحریرالشام یا هر گروه دیگری در سوریه به قدرت برسد -هر چند هنوز برای چنین قضاوتی زود است- حتی در این صورت نیز نمیتوان گفت این تحولات باعث نزدیکی ایران به کشورهای حاشیه خلیجفارس خواهد شد، چراکه در میان این کشورها نیز نظرات متفاوتی وجود دارد.»
تاجیک عربستان را برای اثبات تحلیل خود مثال میزند و میگوید: به طور مثال، عربستان علاقه چندانی به نزدیکی با اخوان المسلمین ندارد، امارات هم تا حدی چنین دیدگاهی دارد، اما قطر به عنوان بزرگترین حامی اخوان المسلمین در منطقه شناخته میشود. به عقیده من، آنچه برای ایران اهمیت دارد، تلاش برای تقویت روابط با کشورهایی مانند مصر و عربستان است. اما ذکر این نکته مهم است که تعامل با مصر نباید صرفا براساس دشمنی با اسراییل تعریف شود، بلکه باید برمبنای ظرفیتها و منافع مشترک دو کشور باشد.
به اعتقاد تاجیک اگر تهران و قاهره بتوانند چنین پیوندی ایجاد کنند، نتایج مثبت آن به طور طبیعی آشکار خواهد شد. با این حال، اگر مقابله با اسراییل را محور تعاملات خود با دیگر کشورها قرار دهیم، ممکن است در سطوح تاکتیکی و استراتژیک به اختلافنظر برسیم. چنین اختلافاتی میتواند اصل قضیه یعنی شکوفا کردن ظرفیتهای روابط دوجانبه را منتفی کند.
جعفر قنادباشی در پاسخ به این سوال که معنای سفر آقای پزشکیان در شرایط کنونی منطقه و مشخصا تحولات اخیر سوریه آنهم بعد از ۱۳ چه معنایی دارد، گفت: اگر اجلاس هشت کشور در حال توسعه (D۸) وجود نداشت، احتمالا این سفر نیز انجام نمیشد. در واقع، هدف اصلی این سفر شرکت در این اجلاس است. با این حال و باتوجه به تحولات اخیر در خاورمیانه، ازجمله بحث آتش بس در غزه و همچنین مسائل مرتبط با سوریه و ضرورت تثبیت اوضاع در این کشور، به نظر میرسد این موضوعات بر اجلاس دی-۸ سایه خواهد انداخت. این سایه افکنی نه تنها بر مباحث رسمی داخل اجلاس تاثیر خواهد گذاشت، بلکه بر دیدارهای دوجانبه و چندجانبهای که در حاشیه این نشست برگزار میشود نیز اثرگذار است.
این کارشناس مسائل مصر در پاسخ به دیگر سوال در این رابطه که قدرتگیری تحریرالشام در سوریه با توجه به ریشه سلفی و اخوانی آنها میتواند تهران و قاهره در برهه کنونی را همصدا کند، گفت: واقعیت این است که تهدیدات مرتبط با اخوانالمسلمین برای مصر به آن معنا که برای ایران مهم است، اهمیت ندارد. برای ایران، این تهدیدات از این جهت مهم هستند که ممکن است به تحرکات تروریستی در عراق تبدیل شوند. هر چند اکنون نیز نشانههایی از آغاز فعالیتهای داعش در منطقه وجود دارد که میتواند در کوتاهمدت و میانمدت برای ایران چالشهایی ایجاد کند، اما برای مصر، وضعیت اینگونه نیست.
قنادباشی در راستای تبیین تحلیل خود خاطرنشان کرد: یکی از دلایل تفاوت اهمیت این گروهها برای ایران و مصر، وجود شاخههای مختلف اخوان المسلمین با دیدگاههای عقیدتی متفاوت در کشورهای مختلف است. در مصر، شاخهای از اخوان المسلمین که به انتخابات و پارلمان اعتقاد دارد فعالیت میکند. این شاخه را میتوان نوع چهارم اخوان نامید که برخلاف گروههای ریشه دار تکفیری، نگاهی مثبت به انتخابات و دموکراسی پارلمانی دارند. این درحالی است که بسیاری از گروههای تکفیری، ازجمله شاخههایی در افغانستان حضور دارند، به چنین رویکردی اعتقاد ندارند و به دنبال اجرای خلافت اسلامی هستند. به نظر میرسد یک موضع عقیدتی مشترک میان طالبان و تحریرالشام وجود دارد همچنین هر دو گروه به نوعی از حمایت ترکیه برخوردارند؛ در نتیجه، شاخهای از اخوان المسلمین که به انتخابات و پارلمان باور دارد، تهدید جدی برای مصر محسوب نمیشود.
این کارشناس مسائل خاورمیانه، اما بر این باور است که در اردن، این وضعیت متفاوت است. «در اردن، اخوان المسلمین حضور دارند و درصدی از جمعیت این کشور را آوارگان فلسطینی تشکیل میدهند که به دلیل احساس یگانگی با مردم فلسطین، میتوانند منشا تهدیداتی باشند.» قنادباشی در راستای چرایی اهمیت این تحولات برای اردن گفت این تهدید به ویژه برای اردن اهمیت دارد، چراکه کرانه باختری رود اردن هم مرز این کشور است و زمانی بخشی از خاک اردن محسوب میشد. این موضوع همراه با پیوندهای تاریخی و جغرافیایی، تهدیدات بالقوهای را برای اردن ایجاد کرده و میتواند دامنه آن نیز به عراق گسترش یابد.
این کارشناس مسائل مصر در پاسخ به دیگر سوال در راستای احتمال عدم همسویی ایران و مصر در رابطه با گروههای حاکم در سوریه گفت: البته که نمیتوان گفت که مصریها از استقرار تحریرالشام در سوریه خشنود هستند. این وضعیت تا حدودی میتواند به آنها آسیب برساند.
قنادباشی، اما در رابطه با اعراب حاشیه خلیجفارس اعتقاد دارد که این کشورها و به صورت کلی اعراب منطقه، تحت حاکمیت عثمانی قرار نداشتند. عثمانیها بیشتر بر سرزمینهایی همچون فلسطین، اردن، سوریه، لبنان، مصر و لیبی سلطه داشتند. پس از جنگ جهانی اول، اختلافات شدیدی میان اعراب و ترکیه شکل گرفت. در این دوران، ایدئولوژی پان ترکیسم و پان عربسیم جایگزین مفهوم برادری اسلامی شد و زبان عربی و قومیتها در اولویت قرار گرفت. این اختلافات تاریخی اکنون نیز در روابط کشورهای عربی و ترکیه تاثیرگذار است. برای مثال، مصر به دلیل حمایت ترکیه از اخوان المسلمین، به ترکیه سوءظنهایی دارد.
این کارشناس مسائل شمال آفریقا بر این باور است که، اما در سالهای اخیر، این سوءظنها در صحنههای مختلف منطقهای نیز بازتاب یافته است، از جمله در لیبی و سودان. «در لیبی نیز یک طرف درگیری مورد حمایت ترکیه قرار دارد، درحالی که گروههای دیگر از حمایت امارات برخوردارند. در سودان نیز، که بیش از یک سال است درگیر جنگ داخلی است، جنگی میان نیروهای وابسته به امارات و گروههای اخوانی در جریان است. این جنگها اغلب فلج کننده و مخرب هستند.»
قنادباشی معتقد است که درگیریهای لیبی و سودان بیش از آنکه عقیدتی باشند، ریشه در رقابتهای قدرت طلبانه و نظامی دارند. به باور قنادباشی در صحنه سوریه نیز نبردی میان دو ایدئولوژی پان ترکیسم و پان عربیسم جریان دارد، اما متاسفانه ایران در این دستهبندیها به عنوان یک بازیگر مستقل و جدا از این دو جریان تلقی میشود. هم عربها و هم ترکها ایران را به عنوان یک بازیگر سوم میبینند، کردها نیز در این معادلات حضور دارند.
این کارشناس مسائل خاورمیانه در ادامه پاسخ به سوال «اعتماد» درنهایت معتقد است که با این اوصاف، به نظر نمیرسد که نزدیکی قابلتوجهی میان ایران و کشورهای عربی خلیجفارس شکل بگیرد. او نیز در ادامه گفت: چراکه متاسفانه، محورهای همکاری با غرب در میان این کشورها پررنگتر شده است. کشورهای عربی خلیجفارس روابط نزدیکی با ایالاتمتحده دارند و ترکیه نیز در مواردی با امریکا همکاری میکند. قنادباشی این را هم گفت که ایران در ۴۵ سال گذشته، تلاشهایی برای بهبود روابط با مصر داشته است که اغلب با بی تمایلی آنها مواجه شده است. علت اصلی این ناکامی، فشارهایی بود که ازسوی امریکا، بریتانیا و اسراییل برای جلوگیری از احیای روابط تهران و قاهره اعمال میشد.
این کارشناس مسائل خاورمیانه در پاسخ به دیگر سوال در رابطه با وزن سیاسی مصر برای تاثیرگذاری بر تحولات اخیر منطقه گفت: با این حال، تغییرات منطقهای، بهویژه نزدیکی روابط ایران و عربستان، نقش تعیین کنندهای در کاهش موانع موجود داشت. عربستان، به عنوان کشوری که ژنرالهای نظامی حاکم بر مصر از آن تاثیر میپذیرند، توانست زمینههایی برای تمایل بیشتر مصر به ایران فراهم کند. هر چند که امریکا و اسراییل همچنان در تلاشاند تا از نزدیکی بیش از حد ایران و مصر جلوگیری کنند.
قنادباشی در ادامه با اشاره به عقبه مردمی ایران در میان شهروندان مصری به عنوان متغیری تاثیرگذار اشاره کرد و گفت: این گزاره میتواند به عنوان یک عامل مثبت عمل کند. دولت مصر که به دلیل روابطش با اسراییل تحت فشار افکار عمومی قرار دارد، میتواند با برقراری روابط با تهران این انتقادات را کاهش دهد. ارتباط با ایران، به عنوان حامی فلسطین، امتیازی مثبت برای حاکمان مصری در عرصه داخلی به شمار میرود و میتواند حمایت مردمی بیشتری را برای آنها به ارمغان بیاورد. این فرصت میتواند به ایجاد پیوندهای مستحکمتر مردمی میان دو کشور نیز منجر شود.
این کارشناس مسائل خاورمیانه در ادامه به نادیده گرفته شدن مصر توسط تل آویو در مسائل مرزی اشاره میکند و اشغال مناطق حائل میان اسراییل و مصر و مشخصا رفح را به عنوان یکی از عوامل نارضایتی حاکمان میداند. به باور قنادباشی قاهره میکوشد با مانورهای سیاسی و نظامی، افکار عمومی را نسبت به حمایت از فلسطین و تعامل با ایران راضی نگه دارد. ازسرگیری روابط میان طرفین در حوزه گردشگری میتواند متغیر مهمی تلقی شود. این تلاشها میتواند پیشرانی برای گسترش تعاملات و همکاریهای گستردهتر ایران و مصر باشد.
این کارشناس مسائل مصر بر این باور است که گردشگری میتواند یکی از عوامل کلیدی برای نزدیکی دو ملت ایران و مصر قلمداد شود، چراکه این حوزه میتواند به عنوان یک کاتالیزور برای ورود به مسیر جدیدی از تعاملات عمل کند. تجربه نشان داده است که روابط کشورها اغلب از بسترهای اقتصادی آغاز شده و به مرور تعاملات سیاسی را احیا کردند. گاهی نیز روابط فرهنگی، به دلیل عمق و تاثیرگذاری بیشتر، نقش مهمی در این روند ایفا میکند.
قنادباشی در ادامه گفتوگوی خود معتقد است که باتوجه به تاکید مقامات ایرانی، ازجمله رهبر معظم انقلاب و نیز وزارت امور خارجه بر گسترش جبهه مقاومت، کشورهایی، چون اردن و مصر به دلیل جمعیت بالای شهروندان خود آغوششان را برای پذیرش همکاری با ایران باز کردهاند. نگرانی این کشورها به دلیل وجود تهدیدهایی از سوی گروههای سلفی میتواند فشارهای مردمی را کاهش دهد و همچنین زمینه ساز کاهش وابستگی آنها به غرب و اسراییل گردد.
این کارشناس مسائل خاورمیانه، اما در رابطه با اعراب حاشیه خلیجفارس معتقد است که کشورهای کوچکتر و با جمعیت کمتر مانند امارات یا بحرین، هرچند تاثیرات منطقهای دارند، اما نمیتوانند وزنهای به سنگینی مصر یا عربستان باشند، به ویژه در مصر، جمعیت قابل توجه و تاثیرپذیری آن از مسائل فلسطین و مقاومت، این کشور را به حلقهای مهم در راهبردهای منطقهای ایران تبدیل میکند. قنادباشی در پایان نیز به اردن اشاره کرد و گفت: در همین راستا، وضعیت این کشور مهم است. این کشور که تحت حاکمیت نظام پادشاهی قرار دارد و روابط نزدیکی با اسراییل دارد، به دلیل فشارهای داخلی و نارضایتی عمومی، در شرایط بحرانی قرار گرفته است. نارضایتیهای مردم اردن از وضعیت سیاسی و تعاملات با اسراییل، این کشور را به بمبی ساعتی تبدیل کرده که هر لحظه ممکن است دچار تحولات غیرمنتظرهای شود.
محمد علی سبحانی، سفیر اسبق ایران در لبنان نیز در پاسخ به سوال در باب چرایی اهمیت سفر رییسجمهور کشورمان به قاهره گفت: سفر آقای پزشکیان در شرایط کنونی منطقه و به مصر نشان میدهد که نیاز به گفتوگو بین ایران و کشورهای عربی جدی است. به نظر من، تصمیم آقای رییسجمهور در این زمینه بسیار هوشمندانه بوده است. ما علاوه بر حضور در اجلاسهای بینالمللی، نیازمند برقراری گفتوگوهای بیشتری با رهبران جهانی هستیم. وضعیت کنونی ایران و مصر مشخصا به گونهای است که با همفکری بیشتر میتوانند به نزدیکی دیدگاههای منطقهای کمک کنند.
سبحانی در ادامه بر این باور است که مصر به عنوان بزرگترین و تاریخیترین کشور عربی، نقش بسیار مهمی در جهان عرب ایفا میکند و هیچ کشوری نمیتواند بدون حضور مصر به نتایج ملموسی در راستای مسائل منطقه دست یابد. بنابراین، به اعتقاد من، اگر طرف مصری نیز آمادگی لازم برای گسترش روابط را داشته باشد، میتوانیم شاهد پیشرفتهای مثبتی باشیم، به ویژه که به نظر میرسد روابط میان دو کشور در حال حاضر نسبت به گذشته به مراتب بهبود یافته است. اگر این آمادگی به شکل دوطرفه شکل بگیرد و در یک چارچوب منطقهای گسترش یابد، میتواند نتایج مثبتی به همراه داشته باشد.
سفیر اسبق ایران در لبنان نیز این را هم گفت که تحولات اخیر در سوریه و توجه به مسائل عربی نشان میدهد که گروهی در این کشور به قدرت رسیدهاند که مورد استقبال مردم قرار گرفتهاند، اما باید توجه داشت که این گروهها یکدست نیستند و از لحاظ فکری و پشتوانههای خارجی تفاوتهای زیادی دارند. در صورت عدم هماهنگی بین کشورهای منطقه، شرایط میتواند به طور قابلتوجهی به شکلی خطرناک تغییر کند. سبحانی در رابطه با رویکرد احتمالی کشورهای منطقه به تحولات اخیر سوریه گفت: به نظر میرسد که درک مشترکی از این موضوع در بسیاری از کشورهای عربی وجود دارد و اگر هم وجود نداشته باشد، باید ایجاد شود که بدون هماهنگی منطقهای، به ویژه بین کشورهایی که در سوریه سابقه نقشآفرینی داشتند و بازیگرانی که اکنون نیز نقش دارند، ازجمله کشورهای عربی، ایران و ترکیه، نمیتوان به موفقیت در ایجاد ثبات و آرامش در سوریه دست یافت.
سبحانی در پاسخ به دیگر سوال در رابطه با استقرار تحریرالشام در سوریه و اینکه میتواند تهدید مشترکی برای ایران و اعراب و مشخصا تهران و قاهره باشد، گفت: شخصا معتقدم که بهار عربی در سال ۲۰۱۱ نه تنها در کشورهایی که بیداری اسلامی را تجربه کردند، بلکه در تمامی کشورهای منطقه تاکنون نیز ادامه دارد و مردم همچنان به دنبال مطالبات خود هستند. این مطالبات عمدتا آزادی خواهانه و مبتنی بر رفاه بیشتر است و مردم به دنبال حکومتهای پاسخگو هستند.
سبحانی این را هم گفت که حکومت بشار اسد نیز از این قاعده مستثنا نیست. موضوع فرقه گرایی و حکومتهای دینی که به دنبال تفسیرهای مختلف از دین هستند، نمیتوانند به ثبات و آرامش در منطقه کمک کند. باید توجه داشت که ناامنی در هر کشور میتواند به کشورهای دیگر سرایت کند. به اعتقاد من، مکانیسمی که کشورهای عربی، ترکیه، ایران و دیگر کشورها میتوانند از آن برای حل مشکلات سوریه استفاده کنند، پذیرش آزادیخواهی و سکولاریسم است. این نیروهای سیاسی باید بر پایه حقوق شهروندی و مشارکت همه اقوام و گروهها عمل کنند. گروههای اسلامی به تنهایی نمیتوانند با یک دیدگاه خاص و حمایت برخی کشورها موفق شوند.
این دیپلمات پیشین همچنین معتقد است که مصر و عربستان هر کدام دیدگاههای متفاوتی در مورد حل مشکلات سوریه دارند و این تفاوتها نیز در رابطه با رویکرد قطر، ترکیه و سایر بازیگران منطقهای نیز وجود دارد. «اگر هر یک از این کشورها بخواهند تفکرات ایدئولوژیک خود را در سوریه دنبال کنند، آرامش در این کشور به دست نخواهد آمد. بنابراین، نیازمند ارایه راهحلهای دقیق و موثر هستیم.»
سبحانی در این زمینه به روند نشستهای همسایگان عراق درباره آینده این کشور اشاره میکند که براساس آن تمامی کشورهای منطقهای و بینالمللی میتوانند بر پایه عدالت جمعیتی و حقوق شهروندی به یک چارچوب مشترک برسند و سازوکار سیاسی موثری را پیادهسازی کنند. سبحانی همچنین در ادامه این را هم گفت که البته یک تفاوت میان ساز و کاری که در عراق به ثبات منجر شد با شرایط کنونی سوریه وجود دارد و آن وجود رژیم اسراییل است که میتواند مانع بزرگی برای تحقق این سازوکار باشد. به همین دلیل، معتقدم که نیازمند حمایت بینالمللی برای این سازوکار هستیم تا بتوانیم اسراییل را تحت کنترل قرار دهیم. سوریه یک کشور عربی است و مردم آن و حتی گروههای حاکم، با اشغال و حملات اسراییل سازگاری ندارند. هرچند ممکن است در حال حاضر درگیر جنگ نباشند، اما نمیتوان اطمینان داشت که در آینده نیز چنین خواهد بود. تحولات مثبت که میتواند امنیت و آرامش را به سوریه برگرداند، با وجود اسراییل امکان پذیر نیست.
سفیر اسبق کشورمان در لبنان نیز بر این اعتقاد است که سفر آقای پزشکیان میتواند ایران را به کشورهای عربی تاثیرگذار نزدیک کند و همچنین به تقویت روابط تهران و قاهره کمک کند. «به نظر میرسد هر دو طرف در این زمینه توافق دارند و میتوانند به یک اقدام جدی و توافق معنادار برسند.»
سبحانی این را هم گفت که ما در زمانی به مرحله پایانی برقراری روابط با مصر نزدیک شده بودیم، اما تندروهای دو طرف مانع از این امر شدند. در آن زمان، بخش مهمی از مطالبات طرفین به یکدیگر منتقل شد و اکنون نیز با یک میانبر میتوانیم به توافق برسیم. سبحانی این پیشنهاد را نیز ارایه داد که دو کشور با توجه به نیازهای منطقهای، این توافق را انجام دهند و اعلام برقراری روابط را به تعویق نیندازند. این دیپلمات پیشین کشورمان در رابطه با شکل روابط ایران و اعراب منطقه متاثر از تحولات اخیر سوریه گفت: باید زمان بگذرد، اما راهحل کلی این است که کشورهای عربی باید دیدگاه مشترکی درباره تحولات سوریه اتخاذ کنند. به عقیده من این کشورها به صورت فردی نمیتوانند مشکل سوریه را حل کنند. ما باید به اصول حقوق اساسی در کشورهای عربی و سایر کشورهایی که با نارضایتیهای مردمی مواجه هستند، توجه کنیم، زیرا کشورهای بحران زده معمولا حقوق اقلیتها را رعایت نمیکنند و همچنین دچار فقر هستند. وقتی که آزادیهای اساسی در این کشورها نادیده گرفته شود، نارضایتیها افزایش مییابد و آنها را وارد بحران میکنند.
در حال حاضر در سوریه، این بحرانها به وضوح دیده میشود و با آمدن یا رفتن یک فرد یا گروه، تغییرات بنیادینی ایجاد نخواهد شد. به عنوان مثال، بشار اسد باید به حقوق شهروندی توجه میکرد، اما اکنون مهم این است که در گفتوگوهای آینده، این حقوق در نظر گرفته شوند. سایر کشورها نیز باید به این درک برسند که رعایت حقوق شهروندی و مسائل داخلی مهم است و از حوادثی مانند آنچه در سوریه اتفاق افتاد، عبرت بگیرند تا شکافهای خود با مردم را کاهش دهند.
سبحانی درباره دیدار مهم میان روسای جمهور ایران و ترکیه در حاشیه اجلاس دی هشت گفت: مسائل مورد توجه میان ایران و ترکیه صرفا به یک موضوع ختم نمیشود، چراکه ما با این کشور قراردادهای امنیتی مهمی داریم و مسائل مختلف مشترکی میان دوطرف وجود دارد. ترکیه کشوری دوست و نزدیک به ماست و روابط خوبی بین دو کشور وجود داشته است. اما طبیعی است که در برخی مسائل، دیدگاههای متفاوتی نیز به قوت خود باقی است. این دیپلمات پیشین در ادامه این را هم گفت که یکی از مهمترین اقداماتی که میتوانیم در مورد سوریه انجام دهیم، تقویت همکاری با ترکیه است. بنابراین، اهمیت گفتوگو با ترکیه در این بازه زمانی بسیار بالاست.
سبحانی در ادامه گفت: روابط میان ایران و ترکیه همواره برقرار بوده و در مورد مسائل منطقهای، گفتوگوهای زیادی میان دو کشور انجام شده است، به ویژه در مورد عراق که من شخصا در جلسات آن حضور داشتم، همکاریهای تهران و آنکارا بسیار تاثیرگذار بوده است. اکنون نیز این همکاری میتواند تاثیرگذار باشد، اما طبیعی است که این همکاری در شرایط کنونی در میزان حداقلی خود قرار دارد، اما در ادامه، این همکاری میتواند به یک سازوکار پاسخگو تبدیل شود و درنهایت میتوان گفت که مسائل میان ترکیه و ایران به تدریج حل و فصل خواهد شد. سبحانی، اما این را هم گفت که واقعیت این است که کشورهای منطقه در بازه زمانی کنونی نمیتوانند ایران را نادیده بگیرند. ترکیه نیز از این کشورها مستثنا نیست.