داستان فیلم کرهای Whispering Corridors در یک دبیرستان دخترانه اتفاق میافتد، جایی که کشف جسد یک معلم شایعاتی را درباره یک روح انتقامجو ایجاد میکند.
سینمای کره جنوبی در سالهای اخیر خود را به عنوان یک قدرت جهانی در عرصه فیلمسازی تثبیت کرده است، با فیلمهای تحسین برانگیزی مانند Parasite و Burning که موفقیتهای بزرگی از لحاظ تجاری و هنری بودهاند.
به گزارش روزیاتو، این اعتبار به ژانر ترسناک نیز گسترش یافته است. فیلمهای ترسناک کرهای توانایی خاصی در غرق کردن مخاطبان در داستان خود و در نهایت وحشت زده کرده آنها دارند.
در این مطلب میخواهیم شما را با ۱۰ مورد از ترسناک ترین، عجیبترین و در عین حال هیجان انگیزترین فیلمهای کرهای در ژانر ترسناک آشنا کنیم.
«به نظر شما مردهها میتوانند صحبت کنند؟». داستان فیلم کرهای Whispering Corridors در یک دبیرستان دخترانه اتفاق میافتد، جایی که کشف جسد یک معلم شایعاتی را درباره یک روح انتقامجو ایجاد میکند. سه دانش آموز سعی میکنند رازهای تاریک مدرسه را کشف کنند، اما با وحشتهای ماوراء الطبیعی و اجتماعی روبهرو میشوند. مظاهر شبح وار با انتقاد از سیستم آموزشی سفت و سخت کره جنوبی (و شاید یک رگه اقتدارگرایانه گستردهتر در جامعه) در هم آمیخته است. این باعث میشود ترسهای این داستان عمیقاً ریشه در واقعیت داشته باشند.
داستان با سرعتی عمداً آهسته پیش میرود و عناصر ترسناک آشکار در بیشتر زمانهای روایت کمتر دیده میشوند. در عوض، بیشتر تمرکز بر درامهای بین فردی و تصویری از زندگی در مدارس کره است. تنها ضعف واقعی این است که برخی از شخصیتهای دانش آموزان میتوانستند بیشتر و بهتر توسعه یابند. با این حال، صحنهها و نماهای ویرانگری در فیلم کرهای راهروهای نجواگر وجود دارد، مانند صحنهای که معلمی را آویزان از درخت پیدا میکنند.
«وقتی وارد شویم، دیگر راه برگشتی نیست.» این فیلم در ژانر فرعی ویدیو پیدا شده بر روی گروهی یوتیوبر تمرکز دارد که وارد یک بیمارستان روانی متروکه و بدنام میشوند تا گذشته آن را کشف نمایند و این ماجراجویی را مستقیم از یوتیوب پخش میکنند. در حالی که رفته رفته به عمق این تیمارستان میروند، تیم با پدیدههای ترسناک فزایندهای روبهرو میشود که آنها را مجبور میکند با بدترین ترسهای خود روبهرو شوند.
سبک واقع گرایانه فیلم گونجیام: تیمارستان متروکه (یا تیمارستان تسخیر شده) و طراحی صدای مسحور کننده آن باعث میشود که ترسها نزدیک و ویرانگر باشند. کارگردان فیلم، جونگ بوم شیک، با دقت تعلیق ایجاد میکند و از فضای داخلی پوسیده یک تیمارستان برای ایجاد حس همیشه حاضر ترس و وحشت استفاده میکند. در مجموع، این یکی از بهترین فیلمهای ترسناک در زیرژانر ویدیو پیدا شده در دهه گذشته است که از پتانسیل این فرمت به طور کامل استفاده میکند. به عنوان مثال، برداشتهای طولانی و با دوربین دستی، حس خطر را تشدید میکند، و یک کلیپ ویدیویی ویرانگیز نیز وجود دارد که هر شش یوتیوبر را نشان میدهد، به این معنی که فردی خارج از گروه از آنها فیلم گرفته است. از نظر مضامین فیلم، شاید نقدی از فرهنگ رسانههای اجتماعی در زیر این همه ترسناکی وجود داشته باشد.
«می گویند بهترین انتقام آنی است که مدتها بعد گرفته شود، اما دوست دارم مال من پرهیاهو باشد». Three… Extremes یک فیلم آنتالوژی ترسناک بوده که شامل سه داستان ناراحتکننده از کارگردانان تحسینشده آسیایی، تاکاشی میکه، فروت چان و پارک چان ووک است. بخش دوم، Cut، بر یک کارگردان ثروتمند سینما (لی بیونگ هون) متمرکز است که توسط یک مزاحم سادیست ربوده میشود. فرد مزاحم که به موفقیتهای این کارگردانی حسادت میکند، او را بسته و تهدید میکند که همسرش را مثله میکند، مگر اینکه او یک عمل هولناک را انجام دهد.
طبق معمول، کارگردانی پارک به همان اندازه که آزار دهنده است شیک و استادانه نیز هست، با تصاویر بسیار دقیق و برخی سناریوهای واقعاً خونین. او به وضوح مجذوب ظرفیت بشر برای بیرحمی و شرارت است. به نظر میرسد این واقعیت که فیلم به بررسی کسب و کار سینما میپردازد نیز نشان دهنده ناامیدی خود او از این صنعت است. در مجموع، Three… Extremes یک گلچین قوی و مقدمهای خوب برای جریانی سینمایی است که گاهی اوقات “وحشت جدید آسیا” نامیده میشود.
«شما فقط چیزهایی را میبینید که ذهنتان به شما اجازه میدهد.» A Tale of Two Sisters یک تریلر روانشناختی درباره دو خواهر به نامهای سو می (ایم سو جونگ) و سو یون (مون گئون یونگ) است که پس از مرگ مادرشان به خانه روستایی خانوادگی شان باز میگردند. در آنجا، آنها با خصومت نامادری شان (یوم جونگ آه) مواجه میشوند و اتفاقات ماوراء الطبیعه دیگری نیز آنها را آزار میدهد. با پیشروی داستان، اسرار دفن شده خانوادگی و تروماهای روانی آشکار میشود که پیچش داستانی ویرانگری را خلق میکنند.
مانند گونجیام، داستان دو خواهر فیلمی است که بی وقفه حس ناراحتی و ترس را در مخاطب برمی انگیزد. فضای ظالمانه داستان با بازیهای بی نقص، طراحی تولید باکیفیت، و فیلمبرداری ماهرانه لی مو گی، که شیطان را دیدم را نیز فیلمبرداری کرده است، همراه میشود. در مجموع، A Tale of Two Sisters برشی ستودنی از ترس کنترل شده و برجسته، با بن مایههای پنهان طنز تاریک و تراژدی شکسپیری است. این فیلم کرهای بسیار بهتر از بازسازی انگلیسی زبانش به نام The Uninvited با بازی امیلی براونینگ و الیزابت بنکس است.
«آنچه در تاریکی اتفاق میافتد در تاریکی نمیماند.» خواب یک فیلم ترسناک روانشناختی است که اعتماد و وحشت را در یک محیط خانگی بررسی میکند. داستان در مورد هیون سو (لی سان کیون که به خاطر نقش اصلیاش در فیلم انگل شناخته میشود) و سو جین (جونگ یو می) زوج متاهلی را دنبال میکند که وقتی هیون سو در خواب رفتارهای آزاردهندهای از خود نشان میدهد، زندگیشان به آشوب کشیده میشود. چیزی که به عنوان یک اختلال خواب گردی ظاهراً بی ضرر شروع میشود، به زودی به ماجراهای خشن و عجیبی تبدیل میشود که سو جین را به طور فزایندهای در پارانویا و ناامیدی برای پیدا کردن پاسخ فرو میبرد.
فیلم با سرعتی تند و جذاب، پر از شگفتیها و وارونه سازیها روایت میشود. این فیلم همچنین با موفقیت چندین تم را با هم ترکیب میکند و بین ترسناک، درام و کمدی تاریک دائم در حال چرخش است. بخش اعظمی از این کیفیت به لطف بازیگری درجه یک بازیگران حاصل میشود. در نهایت، مفهوم خواب، ابزار غنی را برای کار کردن فراهم میکند. بونگ جون هو یکی از طرفداران پر و پا قرص این فیلم بود که Sleep را «بی نظیرترین فیلم ترسناک و هوشمندانهترین فیلم اولی که در ۱۰ سال گذشته دیدم» نامیده است.
«وقتی قطار هیولاست، جایی برای فرار نیست.» هم ترسناک و هم سرگرمکننده، این فیلم زامبی محور کمتر شناخته شده پراضطراب، داستان سوک وو (گونگ یو) و دخترش سوآن (کیم سوآن) را دنبال میکند که سوار قطاری میشوند که در بحبوحه شیوع ناگهانی ویروس زامی کننده، در حال رفتن به بوسان است. فضای محدود بسته قطار تنش را تشدید کرده، هر واگن را به میدان جنگ تبدیل نموده و نشان میدهد که انسانهای رقیب ممکن است تهدید واقعی باشند نه زامبی ها.
محصول نهایی یکی از لذت بخشترین فیلمهای زامبی محور در دهه گذشته است. قطار بوسان با اکشن بی امان، درام واقعی، و قهرمانان با شخصیتهای چند لایه خود، کلیشههای این زیرژانر را بروز میکند. مانند فیلمهای کلاسیک زامبی محور جورج آ. رومرو، این فیلم نیز از داستان ترسناکش برای یک سری نقدهای اجتماعی استفاده میکند. این تلاشها بیهوده نبود، زیرا قطار بوسان یک موفقیت بزرگ در عرصهی انتقادی و تجاری در شرق و غرب بود، و ادگار رایت، فیلمساز و بازیگر شیفته داستان زامبیها، آن را بهعنوان «بهترین فیلم زامبی که دیدهام» ستایش کرد.
«هر قطره خون بهایی دارد.» عطش یک فیلم خون آشامی با بازی سونگ کانگ هو در نقش سانگ هیون، کشیش کاتولیکی است که داوطلب آزمایش واکسنی برای درمان یک ویروس کشنده میشود، اما به طور ناخواسته به یک خون آشام تبدیل میشود. عطش تازه شکل گرفته او برای خون، اعتقادات مذهبی اش را به چالش میکشند، به ویژه زمانی که او درگیر یک رابطه عاشقانه پرشور و مخرب با تائه جو (کیم اوک بین) میشود، زنی متاهل که ناامیدانه برای فرار از زندگی پر از خشونت و بیرحمی اش تلاش میکند.
فیلمی که خلق میشود، بسیار شبک و به شکل خوشایندی پر از خونریزی است، فیلمی که از عناصر این ژانر برای ساختن داستانی ترسناک از عشق و اخلاقیات تسلیم شده استفاده میکند. همانطور که کارگردان توضیح میدهد: “این فقط یک فیلم ترسناک نیست، بلکه یک داستانی در مورد عشق ممنوعه نیز هست. ” در واقع، فیلم به طرز چشمگیری به یکباره ترسناک، احساسی و به طور غیرمنتظرهای تفکر برانگیز است. این بیشتر در هنگام روایت پرده پایانی فیلم به نمایش گذاشته میشود، روایتی که انتظارات مخاطب را زیر و رو میکند. به همه این دلایل، عطش در زمان اکران مورد استقبال زیادی قرار گرفت و جایزه هیئت داوران آن سال در کن را از آن خود کرد.
«او فقط در خانه نیست، او در زندگی ما نیز حضور دارد». فیلم کلاسیک سینمای کره جنوبی، خدمتکار، داستان خانوادهای ثروتمند را روایت میکند که زندگیشان پس از استخدام یک خدمتکار دیوانه و فریبکار، از کنترل خارج میشود. داستان در مورد دونگ سیک (کیم جین کیو)، یک معلم موسیقی است که رابطه عاشقانه اش با خدمتکار خانه (لی یون شیم) مجموعهای از اتفاقات غم انگیز را رقم میزند. با تشدید تنش ها، نمای ظاهراً بی نقص این خانواده فرو میریزد و حرص، حسادت و خیانت را آشکار میکند.
این فیلم یک چرخه کابوسوار از کشمکشهای قدرت، قتل و فریب است که برای تاثیرگذاری بیشتر به شکل سیاه و سفید فیلمبرداری شده و تقریباً به طور کامل در یک خانه اتفاق میافتد. این یک نمونه فوقالعاده از عناصر پراکنده و فضاهای محدود است که برای بزرگتر کردن میزان تاثیرگذاری بر مخاطب استفاده میشود. از لحاظ موضوعی، کارگردان کیم کی یونگ به مشکلات خانوادگی و مشکلات حفظ خانواده در کنار هم توجه دارد (مفاهیمی که در فیلمهای Woman of Fire و Woman of Fire ’۸۲، از دیگر ساختههای او نیز به چشم میخورد)، و این ایدهها را با صداقتی ترسناک بررسی میکند.
«شاید شما یک هیولا باشید، اما من بدترم.» شیطان را دیدم یک تریلر انتقام جویانه پرتنش است که یک مامور مخفی به نام کیم سو هیون (لی بیونگ هون) را در برابر یک قاتل سریالی سادیستی به نام جانگ کیونگ چول (چوی مین سیک) قرار میدهد. پس از قتل نامزدش، سو هیون شروع به تعقیب و شکار قاتل میکند و مجموعهای از مجازاتهای روحی و جسمی را علیه او ترتیب میدهد. با محو شدن مرز بین عدالت و انتقام، هر دو مرد وارد چرخهای از خشونت فزاینده میشوند.
علیرغم اینکه یک سری صحنههای تکمیلی و خالی از تنش پر شده است (زمان روایت ۱۴۴ دقیقهای غیرضروری به نظر میرسد)، I Saw the Devil به عنوان یک تریلر تاریک و پرتنش در نهایت کیفیت ممکن قرار دارد. خشونت انفجاری و به یاد ماندنی است، در حالی که نقب عمیق فیلم به عمق تاریک امیال انسان، هوشمندانه و طنین انداز است. بازیگران نقشهای اصلی با بازیهای متعهدانه خود، بار اصلی داستان را به دوش کشیده و به رفتارهای هولناک یکدیگر واکنشی تکان دهندهتر از قبل میدهند. تصویر مهیج چوی مین سیک از قاتل سریالی و بازی لی بیونگ هون در نقش منتقم زجر کشیده داستان، پویایی قانعکنندهای را ایجاد میکند. همه اینها در یک رویارویی نهایی حماسی و مناسب به اوج میرسد.
«شیطان در نمیزند – وارد میشود.» وقتی نوبت به ترسناکترین فیلم ساخت سینمای کره جنوبی میرسد، در رتبهای بالاتر از این داستان معمایی ماوراءالطبیعه هولناک و ویرانگر دشوار است. The Wailing در مورد یک افسر پلیس به نام جونگ گو (کواک دو وون) است که در حال بررسی یک سری حوادث عجیب و خشونت آمیز در یک روستای دورافتاده است. ورود یک مرد ژاپنی مرموز (جون کونیمورا) به روستا، شایعاتی را در مورد نفرینها و تسخیرهای شیطانی ایجاد میکند که جونگ گو را مجبور میسازد تا با نیروهای بسیار فراتر از درک او مقابله کند.
از اینجا، داستان به تشدید تنش ادامه میدهد و موضوعاتی مانند جنگیری، مردم خشمگین، شیاطین و زامبیها را در بر میگیرد. با این حال، ساختار روایت فیلم مرموزتر و مبهمتر از آن چیزی است که از فیلمهای معمول این ژانر انتظار میرود. فیلم شیون، مفاهیم ترسناک و رئالیسم روانشناختی را با فولکلور واقعی کرهای ترکیب میکند و بیانیهای تند درباره ترس، ایمان و ناشناختهها میسازد. فراتر از آن، The Wailing یک دستاورد چشمگیر در زمینه فضا و تصاویر است، فیلمی که دارای فیلمبرداری فوقالعاده تاریک از همکار بونگ جون هو، هونگ کیونگ-پیو است. هوشمند، دراماتیک، و به شکل غیرقابل انکاری ترسناک، The Wailing یک فیلم کرهای ترسناک کلاسیک مدرن است.