نخست وزیر فراری بنگلادش که روزی نماد احیای مردم سالاری در این کشور بود به مرور به خودکامهای تبدیل شد که مردم علیه او قیام کردند. اما چگونه دختر یک انقلابی در بنگلادش به دیکتاتور تبدیل شد؟
به گزارش خبرآنلاین، آخرین اعتراضهایی که در بنگلادش شکل گرفت، جدیترین چالشی بود که نخست وزیر بنگلادش از زمان تصدی مقام خود با آن مواجه شد. این اعتراضها در حالی شکل گرفته بودند که تنها چند ماه قبلتر، حزب او اکثریت کرسیهای پارلمان را برای چهارمین دوره پیاپی در یک انتخابات بسیار جنجالی به دست آورده بود. انتخاباتی که گفته شد در آن تقلب و مهندسی آراء انجام شده است. او بعد از انتخابات، مخالفانش را سرکوب کرد و رقیب قدرتمند و محبوب خود را زندانی کرد. این سرآغاز فتنهای در بنگلادش شد که نخست وزیر آن ترتیب داده بود.
اما او در برابر درخواستهای فزاینده برای استعفا، مقاومت میکرد. شیخ حسینه معترضان را «تروریست» خواند و از مردم بنگلادش درخواست کرد که از «سرکوب این تروریستها با مشتی محکم» حمایت کنند. معترضان در آخرین دور اعتراضها در داکا و شهرهای دیگر، در ابتدا خواستار لغو سهمیههایی شده بودند که او به عنوان امتیاز به فرزندان جانبازان جنگ استقلال بنگلادش اختصاص داده بود. اما این اعتراضها به یک جنبش ضد دولت تبدیل شد. اما چگونه نخست وزیر دموکرات بنگلادش، به دیکتاتور این کشور تبدیل شد؟
شیخ حسینه فعالیت سیاسی خود را به عنوان نماد دموکراسی آغاز کرد و در دوران حضورش در قدرت، کارنامهاش در مدیریت پیشرفت اقتصادی این کشور جنوب آسیا، مثبت ارزیابی شده است. با این حال، در سالهای اخیر او متهم شده بود که به خودکامگی روی آورده و هرگونه مخالفت با حکومتش را سرکوب میکند. پدر او شیخ مجیبالرحمن، رهبری ملیگرا که استقلال این کشور را از پاکستان در سال ۱۹۷۱ رهبری کرد و نخستین رئیسجمهور این کشور شد. او به «پدر ملت بنگلادش» معروف است.
در همان زمان، شیخ حسینه در دانشگاه داکا از چهرههای سرشناس جنبش دانشجویی محسوب میشد. پدر او به همراه بیشتر اعضای خانوادهاش در یک کودتای نظامی در سال ۱۹۷۵ به قتل رسید. اما خانم حسینه و خواهر کوچکترش که در زمان کودتا خارج از کشور بودند، زنده ماندند.
نخست وزیر فراری بنگلادش ۷۶ سال سن دارد و بزرگترین فرزند شیخ مُجیبالرَحمن بنیانگذار کشور بنگلادش است. حسینه در بسیاری از مصاحبهها و سخنرانیها از بزرگ شدن پدرش به عنوان یک زندانی سیاسی توسط دولت پاکستان گفته و حتی در یکی از مصاحبهها فضای کودکی خود را اینگونه توصیف کرده است: «مثلاً بعد از اینکه وزارت جبهه متحد در سال ۱۹۵۴ انتخاب شد و ما در خیابان شماره ۳ مینتو زندگی میکردیم، یک روز مادرم به ما گفت که پدرم شب قبل دستگیر شده است. ما همیشه متوجه میشدیم که او را به زندان میاندازند چرا که او محبوب و مورد علاقه مردم است.»
حسینه دوران دبیرستان را در مدرسه دخترانه عظیمپور و کالج دخترانه بیگم بادرونسا تحصیل کرد و سپس برای مدرک لیسانس در کالج ادن ثبت نام کرد. او بین سالهای ۱۹۶۶ و ۱۹۶۷ به عنوان نایب رئیس اتحادیه دانشجویان در کالج ادن انتخاب شد.
در سال ۱۹۶۷، حسینه با واجد میاح، که دانشمند هستهای بنگالی با مدرک دکترای فیزیک از دورهام بود، ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دو فرزند به نامهای سجیبو واجد جوی و سایما واجد پوتی هستند
او در آن زمان در دانشگاه داکا در رشته ادبیات بنگالی تحصیل کرد و در سال ۱۹۷۳ از آنجا فارغ التحصیل شد. حسینه همه اعضای خانوادهاش به جز شوهر، فرزندان و خواهرش شیخ ریحانه، را در جریان کودتای ۱۵ اوت ۱۹۷۵ بنگلادش که شاهد ترور شیخ مجیب الرحمان بود، به قتل رسیدند.
حسینه، واجد و ریحانه در زمان ترور در حال بازدید از اروپا بودند. آنها به خانه سفیر بنگلادش در آلمان غربی پناه بردند و بعد از آن پیشنهاد پناهندگی سیاسی را از ایندیرا گاندی نخست وزیر هند دریافت کردند. اعضای بازمانده خانواده به مدت شش سال در دهلی نو، هند در تبعید زندگی کردند و در این مدت توسط نیروهای نظامی از ورود او به کشور ممانعت به عمل میآمد. در فوریه ۱۹۸۱، حسینه به عنوان رئیس حزب عوامی لیگ انتخاب شد و در سالهای بعد توانست به یکی از چهرههای اصلی سیاست بنگلادش تبدیل شود.
شیخ حسینه در سال ۱۹۹۶ برای نخستین بار به عنوان نخست وزیر بنگلادش انتخاب شد. در دوره اول نخستوزیری او، بنگلادش با مشکلات اقتصادی و سیاسی زیادی مواجه بود اما برنامههای اصلاحات اقتصادی و اجتماعی، تا اندازهای بنگلادش را از بحران خارج کرد.
در سال ۲۰۰۹ او برای دومین بار به عنوان نخست وزیر انتخاب شد و در انتخاباتهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۸ نیز موفق به حفظ این مقام شد. در دوران حکومت او، بنگلادش شاهد رشد اقتصادی قابل توجهی بوده و بسیاری از پروژههای زیرساختی بزرگ مانند پل پادما و متروی داکا به اجرا درآمده است.
او به مدت شش سال در هند در تبعید زندگی کرد و سرانجام در سال ۱۹۸۱ به بنگلادش بازگشت. خانم حسینه از همان زمان، رهبر حزب «عوامی لیگ» شد که پیشتر پدرش رهبری آن را در دست داشت. در دوران حکومت نظامی ژنرال حسین محمد ارشاد، او برای برپایی اعتراضهای خیابانی و رسیدن به دموکراسی با دیگر احزاب بنگلادش متحد شد. در جریان قیام مردمی علیه حکومت نظامی، خانم حسینه به سرعت به یک نماد ملی تبدیل شد. او برای نخستین بار در سال ۱۹۹۶ در انتخابات پیروز شد و به قدرت رسید. امضای توافقنامه آب با هند و توافقنامه صلح با رهبران شورشی قبایل در جنوب شرق کشور از جمله دستاوردهای مهم او در این دوران بودند.
اما در همان زمان، دولت او در جریان امضای تعداد زیادی از قراردادهای تجاری، به فساد متهم شد. همچنین منتقدان میگفتند که بنگلادش بیش از حد به هند وابسته شده است. او در سال ۲۰۰۱ در انتخابات از بگیم خالده ضیا رهبر «حزب ملیگرای بنگلادش» شکست خورد. خانم ضیا زمانی یکی از متحدان خانم حسینه بود که بعدتر به یکی از دشمنان قسمخوردهاش تبدیل شد.
هر دو زن، به عنوان وارثان دو خاندان سیاسی بیش از سه دهه بر سیاست بنگلادش تسلط داشتند و به «بیگمهای مبارز» معروف شده بودند. «بیگم» در بنگلادش به یک زن مسلمان با رتبه بالا اشاره دارد. ناظران میگویند که رقابت تلخ آنها موجب شد تا رخدادهایی مانند بمبگذاری در اتوبوسها، ناپدید شدنها و قتلهای فراقضایی به یک روال عادی در بنگلادش تبدیل شود.
شیخ حسینه نخست وزیر بنگلادش روز دوشنبه از مقام خود استعفا داده و خاک این کشور را به مقصد هند ترک کرد. این در حالی است که معترضان مقر اصلی نخست وزیری را در دکا حمله کردند و آن را تصرف کردند.