دربی شماره۱۰۳ تهران در حالی چهارشنبهشب گذشته با تساوی بدون گل به پایان رسید که سطح کیفی آن فاجعهبار بود. حالا نیمه اول را تا حدی میشد تحمل کرد؛ اما وقت دوم آنقدر افتضاح بود که تنها میتوان آن را مایه اتلاف عمر دانست.
بیایید تصور کنیم همانطور که ما در این ماهها پای تماشای دربی ریاض نشستهایم و بازی الهلال و النصر را دیدهایم، برخی از عربستانیها هم پای دیدن دربی تهران نشسته باشند؛ نظرشان درباره آنچه در این دیدار دیدند، چه میتوانست باشد؟ این بازی آیا جز آبروریزی چیز دیگری برای فوتبال ما داشت؟ البته که این آفت درباره خیلی از تقابلهای پرسپولیس و استقلال وجود دارد؛ اما این یکی احتمالا جزو بدترین دربیهای تاریخ پایتخت بوده است.
عمده تحلیلها درباره اینکه چرا شهرآورد تهران به چنین سرنوشتی دچار شد، حول این محور است که کادرفنی استقلال با علم به اینکه نتیجه مساوی میتواند صدرنشینی این تیم با ۳امتیاز فاصله را حفظ کند، تصمیم به ارائه یک بازی دفاعی و بسته گرفت و به نوعی جذابیت دربی را کشت. در این میان حتما انتقاداتی به پرسپولیس هم وارد است و انتظار میرفت شاگردان اوسمار ویرا بتوانند از مالکیت بیشترشان بر توپ و میدان استفاده مفیدتری ببرند؛ اما به هر حال بازی بهشدت دفاعی استقلال کار را سخت کرد و حالا پرسش اینجاست که آیا جواد نکونام کار درستی انجام داد یا نه؟ در این زمینه دو نگاه وجود دارد که سعی میکنیم هر دو آنها را مرور کنیم.
حق با جواد است
شاکله اصلی این گروه را بخشی از هواداران نتیجهگراتر استقلال تشکیل میدهند. آنها بر این باورند که با توجه به تفاوت محسوس بین دارایی دو تیم و اینکه اگر آبیها هجومی بازی میکردند حریف پرسپولیس نمیشدند، نکونام بهترین تدبیر را اندیشید. او تا حد امکان تیمش را در مقابل دروازه خودی جمع کرد تا عناصر هجومی زهردار حریف همچون مهدی ترابی، امید عالیشاه، سروش رفیعی، اوستون ارونوف و عیسی آلکثیر را از کار بیندازد. آنها میگویند غر زدن درباره کیفیت پایین دربی و ترس و محافظهکاری استقلال فقط چند روز طول میکشد و بعد همه چیز رو به فراموشی خواهد رفت؛ در عوض آنچه باقی میماند، جام قهرمانی است که حالا راه دستیابی به آن هموار شده است. مدافعان جواد هچنین بر این باورند که با توجه به اختلافات او با مدیران باشگاه، شکست در دربی غیر از همامتیاز شدن آبیها با پرسپولیس، حتی جایگاه سرمربی تیم را هم به خطر میانداخت؛ بنابراین نکونام تصمیم درستی گرفته؛ تدبیری که تیمش را در صدر و خودش را روی نیمکت حفظ کرده است.
حق با جواد نیست
گروه دیگر، اما کسانی هستند که این مدل بازی را خیانت در حق ذات فوتبال میدانند. این گروه عقیده دارند فاصله تیم بزرگ استقلال با پرسپولیس اینقدر نیست که آبیها ناچار باشند از بیم باخت به حریف چنین نمایش محافظهکارانهای ارائه بدهند؛ اینکه این مدل از بازی حتی اگر به موفقیت نهایی و کسب عنوان قهرمانی منجر شود هم به اندازه کافی دلچسب نیست. از این دیدگاه، شأن و جایگاه استقلال بسیار بالاتر از این است که بازیکنانش از دقیقه۶۰ در محوطه جریمه خودی حبس شوند و فقط زیر توپ بزنند، حتی بدون اینکه برای ضد حمله نقشه جدی داشته باشند. از سوی دیگر برخی نیز عقیده دارند حتی در بحث بضاعت نفری استقلال هم بعضا مظلومنمایی صورت میگیرد. این تیم دروازهبان ملیپوشی همچون حسین حسینی را در اختیار دارد که همین حالا صاحب بیشترین کلینشیت در لیگ امسال است. جلوتر از او هم عناصر دفاعی باکیفیتی مثل روزبه چشمی، رافائل سیلوا، محمدحسین مرادمند، مهدی مهدیپور و... توپ میزنند. در فاز هجومی هم استقلال آنقدری مهره دارد که بتواند فوتبال آبرومندانهتری بازی کند. تصور کنید زوج خط حمله از مهرداد محمدی و بلانکو تشکیل شود و تازه آرمان رمضانی روی نیمکت باشد، پشت سر آنها ماشاریپوف، کاپیتان تیم ملی ازبکستان توپ بزند و در دو طرف هم بهعنوان مثال پیمان بایایی و ابوالفضل جلالی بهکار گرفته شوند؛ آیا واقعا این ترکیب قادر به ارائه فوتبالی زیبا و خلق موقعیتهای متنوع گلزنی نیست؟ نکونام، اما ترجیح میدهد حتی در معمولیترین مسابقات هم تیمش را با ۸عنصر دفاعی به زمین بفرستد. اینگونه است که در تیم او ارسلان مطهری آنقدر روی نیمکت مینشیند که ناچار به جدایی میشود یا مهرداد محمدی با شیب تند رو به محو شدن میرود. به نظر میرسد این مدل بازی، انتخاب نکونام است و واقعا ربط چندانی هم به «ابزار» ندارد.