زمانی که استاد ابوالحسن صبا در سال ۱۳۰۶ به دستور کلنل علینقی خان وزیری به رشت رفت و برای مدت ۲ سال در آن شهر اقامت گزید تا موسیقی علمی را در آن جغرافیا جاری سازد، بدون شک میدانست که چه تاثیر مهمی میتواند بر فرهنگ و هنر آن مرز و بوم داشته باشد. ایجاد شعبه عالی موسیقی در شهر رشت، جریان جدیدی را در تربیت و آموزش موسیقیدانهای آن شهر پایهگذاری کرد که از بستر آن خوانندگان و هنرمندان جدی و معروفی در گذر زمان تربیت شدند که امروزه روز از سرشناسان و افتخارات کشور بوده و هستند. باید گفت که این روند آموزشی و پژوهشی توانست نگاه و موسیقی شهری را با ارکستر ملی و شهری در رشت پیوند دهد که ما قبل از آن، شاهد این نوع از موسیقی در آن منطقه نبودیم.
بابک ربوخه در اعتماد نوشت: رفتهرفته این روند با موسیقی ردیفی و ملی هم گره خورد و با چاشنی موسیقی محلی ادغام شد و آثار بدیع و ماندگاری را ثبت و ضبط کرد. البته همکاری این دسته از هنرمندان با ارکسترهای تهران و آهنگسازان معتبر کشور نیز بر کیفیت آثار آنها افزود و هنرمندانی همچون لعیا شمس، ناصر مسعودی، نادر گلچین، شاپور جفرودی و فریدون پوررضا سر برآوردند و به تاریخ موسیقی گیلان و رشت افزوده شدند. البته بعضی از کارهای فریدون پوررضا برگرفته از موسیقی محلی و روایت تاریخی با سرنای جهانشاه خان است که در نوع خود میتواند رفرنس محلی بسیار معتبری برای اتنو موزیکولوگها باشد.
کمکم این تاثیرگذاری و جریانات جنگ جهانی دوم باعث آن شد که در انزلی و رشت به عنوان دو شهر بزرگ و استراتژیک تعریفهای جدیدی از موسیقی فرنگی و شهری رقم زده شود و حضور بزرگمردانی، چون جهانگیر سرتیپپور که از روشنفکران و رجال سیاسی دوران خود بود، بیتردید تاثیر در این روند را دوچندان کرد. حضور خوانندگانی، چون فهیمه اکبر و احمد عاشورپور به نوعی ژانر فرنگی را در سرلوحه کار خود قرار داده بودند و اصول علمی موسیقی را به خوبی میشناختند به وضوح نمایان است. البته این روند همیشگی نبوده است. در چندین اثر احمد عاشورپور موسیقی شهری با فضای محلی و ملی پیوند دارد. همزمان با این جریان هنری، عزیزانی، چون داریوش علیزاده که از آهنگسازان و سنتورنوازان خوب و با قریحه آن دوران بودند با بهرهگیری از موسیقی کابارهای و عربی تهران که داشت فراگیر میشد، پا به عرصه ظهور میگذارد که در نوع خود بسیار چشمگیر و عالی، همراستا با جریان گذشته در حال حرکت است. البته در این گذر تاریخی که بسیار نزدیک به هم در حال وقوع است، دیگرانی، چون فرامرز دعایی، روحانگیز میرزایی، سعید تحویلداری و محمد عذرخواه هم پا به عرصه هنر میگذارند که برای جوانان، بسیار شیرین بوده و سریع هم گل میکنند و آثار ماندگاری را هم به تاریخ میسپارند.
این روند حدودا تا سالهای اولِ بعد از انقلاب ۵۷ هم ادامه داشت. بعد از آن بنا به شرایط موسیقی در رکود فرو میرود و داخل خانهها با شرایط خاص خود شکل جدیدی را تجربه میکند. کمکم با گذار از وزارت فرهنگ و هنر به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اجازه اجرای موسیقی و سرود به هنرمندان داده شد و کسانی مانند فریدون پوررضا به عنوان مسوول موسیقی برای استان در وزارت ارشاد راه را کمی هموار میکند و هنرمندان قبل از انقلاب هم -البته با شرایط جدید- دوباره وارد عرصه موسیقی میشوند.
این گذار ادامه داشته تا به امروز. البته با فراز و نشیبهایی که بنا به شرایط سیاسی هر دوره تغییر میکند. شهر رشت و بهطور کلی گیلان به خاطر مجموعهای از شرایط و مردم شاد و پویایی که دارد، همیشه موسیقی و شعر را در دل و جان خود پرورش داده و عزیز نگه میدارد. مردم این منطقه با قدمت کهنی که این مرز و بوم دارد، همیشه دوستدار موسیقی و فرهنگ هستند.
سخن آخر آنکه شهر رشت به عنوان اولین شهر تئاتر و شهر اولین مرکز موسیقی علمی که توسط استاد صبا پایهگذاری شد، هنرمندان بزرگی را تربیت کرده و به تاریخ سپرده که برای همه مبرهن و آشکار است. هماکنون نیز ارکسترهای ملی و محلی و پاپ بسیار خوبی در شهر رشت فعالیت دارند که روند رو به رشد موسیقی این منطقه را گواهی میدهند.
گیلان و رشت نوازندگان و آهنگسازان پیشکسوت بسیار خوبی داشته و نمیتوانم در این یادداشت کوتاه از آنها قدردانی نکنم، چراکه رشد موسیقی گیلان و رشت در روند تاریخی خود، مرهون تلاشها و کارهای خلاقه این بزرگان موسیقی است. من ارادت قلبی خود را به آنها بهجا میآورم. هنرمندانی مثل منوچهر ویسانلو، غلامرضا امانی، مهدی میخچی، هادی حمیدی، محمد افتخاری، فریدون فروزانفر، علی زیباکناری، برادران حقگو، احمدعلی راغب، یحیی نیکنواز، حسین ملتپرست، احمد سیگارچی، کاسعلی اکبرپور و دیگرانی که نامشان در این چند خط نیامده ولی در تاریخ موسیقی گیلان ثبت و ضبط است.
* عکس مطلب تصویری از مدرسه قدیمی «فروغ» رشت است که اخیرا ترمیم شده و بناست به موزه موسیقی تبدیل شود.