جمعیتی شیفتهوار از تپه منتهی به در عقبی هتل اسپیناس پالاس بالا میروند و فریاد میزنند. آنها به بالای تپه که میرسند بر در بسته هتل لوکس و پرزرقوبرق اسپیناس میکوبند؛ در میشکند، نیروهای نگهبانی هتل کاری از دستشان برنمیآید، جمعیت هیجانزده میخواهند این مرد را ببینند؛ کریستیانو رونالدو، ستاره پرتغالی تیم النصر عربستان. او که همراه با سایر اعضای این تیم با پروازی اختصاصی، ریاض را ترک کرده و وارد تهران شده، مورد هجوم هوادارانش قرار میگیرد.
به گزارش دنیای اقتصاد؛ مردم به دنبال اتومبیلش میدوند. به سختی میتوانند جابهجایش کنند. پشت سرش جای سوزن انداختن نیست. هواداران دستهایشان بالاست با یک موبایل در حسرت یک عکس. شبکههای اجتماعی و سایتهای خبری از تاختن جماعتی چنین از جلد خود درآمده و مجنونوار از این بازیکن خبر میدهند و هشتگهای منفی مدام تکرار میشود. چه اتفاقی افتاد که ما شاهد چنین هجومی فراتر از دوستداشتن یک بازیکن فوتبال قرار گرفتیم؟
شیفتگی جمعی؛ برآیند محرومیت
راز این هجوم بیامان مردم در دیدار با رونالدو چیست؟ حسن محدثی، جامعهشناس و مدرس دانشگاه به «دنیای اقتصاد» میگوید: «این یک پدیده اجتماعی پرتکرار در جهان اجتماعی مدرن است به نام شیفتگی جمعی. این شیفتگی یکی از اشکال کنش اجتماعی است و معمولا حول افرادی روی میدهد که به تعبیر رندال کالینز، جامعهشناس آمریکایی از سرمایه ناظر بر شهرت بالایی برخوردارند. شیفتگی جمعی از نظر بروز و ابراز احساسات و عواطف یک مرحله ضعیفتر از شیدایی است و محصول برجستهشدن چیزها و افراد در نظر بخش وسیعی از مردم به ویژه جوانان است. رسانههای اجتماعی نقش مهمی در شکلدادن و پدید آوردن شیفتگی جمعی دارند.»
این شیفتگی در بسیاری از کشورهای دنیا دیده میشود، اما شکستن در هتل محل اقامت این بازیکن و دویدنهای مجنونوار به دنبال اتومبیل در میان مردمان کمتری در سرزمینهای دیگر رؤیت شده، عامل این شکل از برخورد با یک سلبریتی چیست؟ «در جوامعی که فضاهای اجتماعی برای انواع زیستنها و تجربه کردنها وجود ندارد و زندگی افراد سرشار از محرومیت است و نوعی زندگی نزیسته برای آنان رقم میزند، اما رسانههای اجتماعی حضور دارند و نقشآفرینی میکنند و حول رویدادهای معینی درباره افراد پرآوازه تمرکز میکنند؛ امکان بروز شیفتگی جمعی افزایش مییابد. این یک هشدار است، چرا که پتانسیل چنین کنش جمعی میتواند در موضوعات مختلفی رخ دهد و حتی به یک فاجعه اجتماعی ختم شود.»
زهره توکلی، جامعهشناس نیز در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» این مسائل را ناشی از ناامیدیهای مردم ایران میداند که مدام در برابر تبلیغات و خبرهای تورم و مهاجرت و زندگیهای آنچنانی قرار دارند و خودشان را از این نوع زندگی دور میدانند، اینکه عربستان با ثروت افسانهای بازیکن برتر دنیا را خریده موج خبری گستردهای است که بسیاری از جوانان ایران را تحتتاثیر قرار داده تا بیایند و از نزدیک این رویداد مهم جهانی را با چشم خود ببینند. از سوی دیگر محدثی درباره ریشه چنین رویدادهایی میگوید: «بروز چنین رویدادهایی بستگی به چگونگی درگیریهای مردم دارد. هر چقدر مردم در انباشتی از محرومیتهای اجتماعی قرار بگیرند، بروز چنین رویدادهایی در جامعه بیشتر میشود. در کشورهای دیگر شاهد این هستیم که بسترهای مختلف و رویدادهای متنوعی برای مردم و جوانان درنظر میگیرند، اما محدودیت این بسترها در ایران منجر به چنین اتفاقاتی میشود.» آخرین مشاهدات نشان از اقامت هواداران رونالدو در اتاقهای هتل اسپیناس دارد که بتوانند یک عکس یا امضا از او بگیرند و به اعتقاد محدثی اینگونه برخوردها برمیگردد به مدل تصمیمگیری ما. اینکه سازمانها و جامعه مدنی فرصتهای بیشتری را باید برای مردم و جوانان فراهم میکردند تا مردم انتخابهای بیشتری داشته باشند و تجربههای متنوعتری پیدا کنند.
توکلی بر این باور است که نبود برنامههای گوناگون برای مردم، آنها را دچار برخی عدم تعادلها کرده است. فاصله ما و خارج بیشتر شده. گردشگر خارجی کمتر به ایران میآید. ما سالهاست که ملیتهای مختلف را در ایران کمتر دیدهایم و همین باعث میشود که سلبریتی در حد رونالدو باعث رفتارهای این چنینی شود. این نشان از فرصتهایی است که ما برای گفتوگو با مردم جهان نداشتیم.
به اعتقاد این جامعهشناس، کوبا با وجود همه تحریمها اقتصادی و صنعتی، کشور را با توریسم اداره میکند در حالیکه رسانههای رسمی ایران حتی زندگی عادی مردم را به رسمیت نمیشناسند و نمایش نمیدهند در حالی که مردم باید با خود واقعیشان آشنا باشند تا رفتارهای درست داشته باشند. محدثی هم در پاسخ به این سوال که بسیاری تعجب کردند: چرا یک ملت آریایی و با سجایای اخلاقی ارزشمند چنین برخوردهایی انجام میدهند، توضیح میدهد: «به نظر من هر دو گروه مشکل دارند. اینکه ما مردم ویژهای هستیم فکری کاذب و دروغین است و مایههای نژادپرستانه دارد و از طرف دیگر زیرسوال بردن ملتی با اینچنین ادبیاتی هم مشکلساز است. چرا که این افراد جوانانی محرومیت کشیده هستند در یک بستر نامناسب. به عنوان مثال مسوولان میتوانستند این هیجان مردم از دیدار با رونالدو را در نظر میگرفتند و برایش پیش از بروز چنین اتفاقاتی برنامهریزی و بسترسازی انجام میدادند. به همین دلیل زیر سوال بردن همه مردم و این هواداران شیفته به این شکل هم مشکل دارد.»
توکلی اما برچسبهایی از این دست را که ما بهترین مردم هستیم، برآمده از نوعی جامعهشناسی و روانشناسی زرد برمیشمرد: «اینکه میگویند ما از بقیه ملتها متفاوت هستیم و ما را تافته جدا بافته میکنند، درست نیست. باید در برخورد با هر پدیدهای همان موضوع را بهدور از انگهای مختلف بررسی کرد. ما امروز دچار این مشکل هستیم که تبادلی با کشورهای دیگر نداریم و از رویدادهای فرهنگی مناسب محرومیم.»
بسیاری بر این عقیده هستند که بسته بودن ارتباطات بینالمللی و حضور پیدا نکردن چهرههای پرآوازه در زمینههای هنری و ورزشی یکی دیگر از دلایل بروز چنین رفتارهای جمعی است. محدثی در این زمینه میگوید: «بله، دقیقا بخشی از این شکل رفتار ریشه در انواع ارتباطات جامعه در جهان دارد. اینکه نهادها و سازمانها بتوانند خوراکهای فرهنگی و هنری و ورزشی مناسبی برای مردم فراهم کنند و مهیا نشدن رویدادهای مناسب باعث میشود که پدیده رونالدو به وجود بیاید و مردم دنبال او بدوند و نمایش ناخوشایندی از ایرانیان در جهان به تصویر درآید.»