اعتماد نوشت: مجلس یازدهم در شرایطی قانون جدید انتخابات را تصویب کرد که محتوای عجیب این قانون، انتقادات فراوانی را میان فعالان سیاسی و حزبی شکل داده است. بر اساس قانون اساسی، هر ایرانی با داشتن شرایط عمومی حق دارد خود را در معرض انتخاب و رای مردم قرار دهد، ضمن اینکه در اصل ۹ قانون اساسی هم قید شده: «هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند.»، اما مجلس یازدهم که اکثریت آن را طیفهای مختلف اصولگرا، شامل اعضای جبهه پایداری و نواصولگرایان شکل میدهند، تلاش برای ایجاد محدودیت در قانون انتخاباتی را در دستور کار قرار داده است.
به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران اگر سال ۶۸ و شکلگیری نظارتهای عالیه استصوابی را بتوان یکی از مقاطع مهم تضعیف جمهوریت در ایران تلقی کرد، قانون جدید انتخاباتی در سال ۱۴۰۲ دیگر مقطع مهمی است که به اعتقاد تحلیلگران باقیمانده جمهوریت نظام را نیز با خطر تضعیف و استحاله کامل مواجه میسازد. موضوعی که باعث شده چهرههایی، چون سید محمد خاتمی نسبت به آن نقدهای جدی مطرح کنند و خواستار تجدیدنظر اساسی در آن شوند. در قانون جدید مجلس نهتنها دامنه اختیارات شورای نگهبان افزایش چشمگیری پیدا میکند، بلکه اطلاعات سپاه هم به لیست ۴ مرجع اصلی برای احراز صلاحیتها ورود میکند. ضمن اینکه هیاتهای اجرایی هم وظایف خود را به هیاتهای نظارت محول کرده و وظایف این هیاتهای نظارتی بسیار افزایش مییابد.
در قانون انتخابات جدید، درباره دستورالعملهای صادر شده توسط وزارت کشور هم گفته شده که هیات مرکزی نظارت آنها را باید تفسیر کند. در حالی که هر نوع تفسیری در خصوص دستورالعملهای اجرایی در حیطه نظارتی مجلس است و طبق اصول ۸۵ و ۱۳۸ قانون اساسی جزو اختیارات مجلس، رییس مجلس و هیات تقنین مصوبات است. درباره شرایط نامزدها هم در اصلاحیه جدید قانون انتخابات گزارههایی قرار داده شده که صدور کیفرخواست در برخی جرایم برای رد صلاحیت فرد کفایت میکند. یعنی اگر فردی حتی از اتهامی هم تبرئه شد در نتیجه کار تاثیری ندارد.
به اعتقاد جواد امام، مدیر بنیاد باران و یکی از چهرههای اصلاحطلب، این قانون آخرین منافذ برای مشارکت مردم در انتخابات را مسدود میسازد.
با توجه به اهمیت موضوع سراغ حقوقدانان کشور رفتهایم تا این قانون را از منظر حقوق ملت و قانون اساسی مورد ارزیابی قرار دهیم.
کامبیز نوروزی، کارشناس حقوقی با اشاره به نگاه قانون اساسی ایران به امر انتخاب و گزینشهای سیاسی میگوید: «اصول مختلف قانون اساسی بر آن است که هر فرد ایرانی میتواند با داشتن شرایط عمومی مانند سن قانونی، تابعیت و عدم حجر و... نامزد حضور در انتخابات شود و خود را در معرض رای مردم قرار دهد. اما متاسفانه در ادوار مختلف قوانین انتخاباتی مجلس الزامات حق انتخاب شدن و حق انتخاب کردن را رعایت نکرده و این دو حق اساسی که از بنیانهای جمهوریت نظام است، مدام محدودتر شده است. در قانون جدید انتخابات که اخیر به بخشهایی از آن به تصویب مجلس یازدهم رسیده، به شکل بیسابقهای شرایط برای نامزدی داوطلبان در انتخابات مجلس محدودتر شده است.»
نوروزی در پاسخ به این پرسش که این محدودیتها شامل چه مواردی میشود، میگوید: «میتوان گفت که انگار عده دیگری ابتدا افراد را انتخاب میکنند، بعد از مردم میخواهند که در انتخابات مشارکت کرده و به این افراد گزینش شده رای دهند. طبیعی است که مردم این امر را برنمیتابند و از حق طبیعی خود کوتاه نمیآیند. تا زمانی که زمینه برای انتخاب آزادانه مردم فراهم نشود، نمیتوان توقع مشارکت بالای انتخاباتی را داشت. طبق قانون اساسی حکمرانی جمهوری اسلامی متکی به آرای عمومی است. از طرف دیگر رکن اساسی جمهوریت این است که مردم بتوانند از طریق انتخابات آزاد اراده خود را عملی سازند. اما افزایش بیسابقه اختیارات شورای نگهبان، تحت عنوان نظارت استصوابی (که اصولا به اعتقاد بنده و بسیاری از حقوقدانان خلاف قانون اساسی است) و سختتر کردن شرایط نمایندگی مانع از آن است که حق حاکمیت ملی از طریق انتخابات به درستی و بهطور کامل متجلی شود. طبیعی است در این شیوه قانوننویسی، توجهی به قانون اساسی نشده است.»
او ادامه میدهد: «در اصل ۹ قانون اساسی میخوانیم که حتی با وضع قانون، نمیتوان آزادیهای مشروع ملت را حذف و محدود کرد. یعنی مجلس نمیتواند قوانینی تصویب کند که حقوق و آزادیهایی مانند حق انتخاب شدن و... از مردم سلب شود. مقررات جدیدی که در قانون انتخابات توسط مجلس یازدهم پیشبینی شده است به اعتقاد من از مصادیق بارز قسمت پایانی اصل ۹ قانون اساسی است. آنجا که عنوان میشود: هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند.»
صالح نیکبخت، وکیل پایه یک دادگستری در خصوص اعمال محدودیت در حق تعیین سرنوشت و انتخاب شهروندان میگوید: «در قانون اساسی ایران، تمامی تصمیمات و اختیارات باید توسط مردم کشور بدون اختلاف و تمایز به لحاظ قومیتی، عقیدتی، دینی و مذهبی اتخاذ شوند. بنابراین تصویب هر قانونی که این اختیارات را به عنوان یک حق طبیعی و انسانی از آحاد ملت ایران سلب کند، خواه به عنوان قانونی که از مجلس گذشته است و به تصویب شورای نگهبان رسیده باشد و خواه با هر گونه اقدام، دستورالعمل و مصوبهای خارج از مجاری قانونی و بدون رعایت این حق خداداد مردم مردم باشد، هیچ اعتباری ندارد.
او در ادامه با اشاره به اهمیت افزایش مشارکتهای عمومی در انتخابات میگوید: «اتفاقا همین اتفاقات هم باعث شده است از سال ۷۶ که مردم با شور و اشتیاق پای صندوقهای رای حاضر شده و رییسجمهور و نمایندگان مجلس ششم در سال ۷۸ را انتخاب کردند، اندک اندک هر سال محدودتر شده و سرانجام کار به انتخابات مجلس یازدهم و سپس انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ با مشارکتی بسیار پایین برسد. در این آوردگاهه آش مشارکت پایین مردم به اندازهای شور شد که حتی افراد و جریاناتی که پیروز انتخابات هم شدند، نسبت به آن انتقاد داشتند. با همه تلاشهایی که برخی رسانههای داخلی برای اعتبار بخشیدن به این انتخابات داشتند، مردم به دلیل رد صلاحیتهای گسترده و نبودن چهرههای مورد وثوق مردمی در انتخابات حاضر به مشارکت در این آوردگاه سیاسی نشدند.»
نیکبخت یادآور میشود: «اگر این روند به همین صورت ادامه داشته باشد و نظام تصمیمسازیهای انتخاباتی و سیاسی به همین منوال باشد و برخی افراد و جریانات تلاش کنند مشارکتهای انتخاباتی شهروندان را از طریق وضع قوانین تازه کاهش دهند، تبعات منفی بیشتری متوجه کشور خواهد شد. نمایندگان مجلس یازدهم و سایر مسوولان کشور نباید فراموش کنند در آخرین انتخابات، مشارکت مردم در شهرهای بزرگ و کلانشهرها به زیر ۳۰ درصد و مشارکت ایرانیان در کل انتخابات به زیر ۵۰ درصد رسیده بود.»
سید محمد خاتمی در مورد اصلاح موادی از قانون انتخابات مجلس هشدار داده است. راستش من متوجه انگیزه و دلیل هشدار آقای خاتمی نشدم. اگر قرار باشد نحوه اداره کشور بر مدار فعلی ادامه یابد و نقش مجلس همان باشد که شاهد هستیم و بودهایم، دیگر قانون انتخابات چه اهمیتی دارد که نیاز باشد از تغییر برخی مواد آن دلشوره پیدا کنیم؟ مجلسی با این نقش و کیفیت، ارزانی علاقهمندانش! هر که را با هر ترتیبی که میپسندند راهی آن کنند و حظّش را ببرند! به ما چه مربوط؟ اما اگر قرار باشد تغییر و تحول و اصلاح معنادار و ملموسی در نحوه مدیریت کشور در همه جوانب آن صورت گیرد، قاعدتا به تبع آن، کارکرد و نقش مجلس و نحوه برگزاری انتخابات آن نیز مستلزم تحولی کیفی است و تنها از این طریق است که اقشار مختلف مردم رغبتی برای مشارکت موثر در پای صندوق رای پیدا میکنند. این تحول کیفی بر عهده همین جناح حاکم است و بنابراین، دلنگرانی آقای خاتمی از تغییر چند ماده قانون انتخابات کنونی، میتواند به تمایل به تکرار رقابتهای بینتیجه و عقیم گذشته و غفلت از آن تحول کیفی لازم و ضروری تعبیر شود