اعتماد نوشت: «ساعت حدود یازده از یک شماره غریبه پیام آمد که در مدرسه گاز زدهاند، از محل کارم تا مدرسه بیست دقیقه بیشتر راه نیست و واقعا یادم نیست که این بیست دقیقه را چطور طی کردم، وقتی رسیدم متوجه شدم که خبری از گاز و علایم مسمومیت نیست.
مدیر مدرسه که از صبح اخبار نگرانکننده را شنیده سر ظهر بیطاقت شده بود و از دانشآموزان خواسته بود کلاس به کلاس به حیاط بروند، همزمان هم به خانوادهها زنگ زده بودند تا زودتر به مدرسه بروند و بچهها را تحویل بگیرند، خوشبختانه خبری از مسمومیت و نیروهای امدادی نبود، ولی نیمه عمر شدم تا رسیدم، بچهها هم مثل ما ترسیده و نگران بودند، روز بعدش خوشبختانه مدرسه تعطیل بود و پنجشنبه و جمعه بچهها توانستند کمی به خودشان استراحت بدهند، اما بحث در گروه والدین ادامه داشت که بالاخره باید چه کار کنیم. روز شنبه از هر کلاسی تنها سه، چهار نفر به مدرسه آمده بودند.
بیشتر والدین تصمیم گرفتهاند که بچهها را به مدرسه نفرستند. میگویند دو هفته این طرف سال را به دو هفته تعطیلات عید وصل میکنیم و بعد تصمیم میگیریم. این هم از سر ترس و نگرانی است، اما تصمیم درستی نیست. ما والدینی که تصمیم گرفتیم بچهها را به مدرسه بفرستیم قرار گذاشتیم که به صورت شیفتی از مدرسه مراقبت کنیم. وقتی هیچکس مسوولیت به عهده نمیگیرد، کار دیگری از ما بر نمیآید به جز اینکه خودمان مراقب بچههایمان باشیم.»
اینها اظهارات مادر نگران یک دانشآموز کلاس نهم است که هنوز بچهاش را با حال نزار ناشی از گزارش مسمومیت از مدرسه تحویل نگرفته، روان مردم به قدری درگیر اخبار گزارشهای مسمومیت شده که دیگر چندان فرقی نمیکند از مدرسهای خبر مسمومیت رسیده باشد یا نه، صرف اینکه بچه جلوی چشم و در امنیت خانه نباشد موجب نگرانی است!
حال بچههای مدرسهای این روزها چطور است؟ مادر یک دانشآموز کلاس نهم، در این مورد میگوید: «بچهها هم مثل ما ترسیدهاند، اما بیشتر از آنکه ترسیده باشند، دوست دارند به هر راهی از زیر بار مدرسه فرار کنند. دو سال درس خواندن زیر پتو باعث شده که بچهها به طور کلی میل کمتری به حضور در جمع و شرکت در کلاس به صورت حضوری داشته باشند، حالا هم نگرانیها را بهانه میکنند میخواهند مدرسه را تعطیل کنند، این راهش نیست.
اما از طرفی والدین هم نگران هستند و نمیتوانند دایم با بچهها جنگ کنند. اگر بچه را به مدرسه بفرستند و بچه با علایم مسمومیت به بیمارستان برود، آنوقت چطور دوباره به والدینش اعتماد خواهد کرد؟ اینها سوالهایی است که هر روز و هر ساعت از خودمان میپرسیم و کسی جوابی برای آن ندارد.»
مادر یک دانشآموز کلاس هشتمی دیگر در مورد حال و روز خودش میگوید: «وقتی میشنوم که در بعضی مدارس مدیران و معاونها و معلمها هر کاری میکنند تا بچهها را امن نگه دارند واقعا دلم میسوزد. اما همه مثل هم نیستند، میگویند در یک مدرسه مدیر با همین حرفهایی که وزیر آموزش و پرورش میزند به بچهها گفته است که علایم مسمومیتشان دروغ است و آنها را مجبور کرده با وجود تهوع و استفراغ در کلاسهایشان بمانند، من نمیدانم اگر جای والدین بچههایی که به این مدرسه میروند بودم چه کاری میکردم، اصلا نمیخواهم خودم را جای آنها بگذارم.
اما چیزی که میفهمم این است که با وجود این همه گزارش مسمومیت آموزش و پرورش هنوز دستورالعملی برای معلمها و مدیران مدارس نداده است که اگر بچهها یا اصلا خودشان دچار علایم مسمومیت شدند باید چه کاری انجام دهند.
یکجا یکی حساسیت بیشتری دارد و فقط به خاطر اخبار مدرسه را تعطیل میکند، یکی با بروز علایم بچهها سردرگم میشود و نمیداند به کجا پناه ببرد و چطور بچهها را حفظ کند و یکی دیگر هم بچهها را در مدرسه و کلاسهایشان حبس میکند. انگار خود آموزش و پرورش هم هنوز سردرگم است و نمیداند باید چه کاری انجام دهد.»
از هفته گذشته و بعد از اخبار گزارش مسمومیت در بروجرد، روز به روز به شمار شهرهایی که گزارشهای مسمومیت از آنها به گوش رسیده بیشتر شده است، طبق معمول قم و بروجرد به صورت روزانه در گزارشهای مسمومیت حضور دارند، تهران و شهرستانهای اطراف آن، خوزستان، اردبیل، تبریز، کرمانشاه، اراک، زنجان، البرز، ارومیه، همدان و فارس، لیست استانها و شهرهایی است که در روز اول هفته گزارش مسمومیت منتشر کردهاند.
بعد از نود و چهار روز از اولین گزارش مسمومیت در مدارس، کمیسیون ویژه تحقیق در مورد مسمومیتها قرار است تازه امروز، یکشنبه، با حضور نمایندگان مجلس و وزارتخانههای بهداشت، آموزش و پرورش، علوم و اطلاعات در مورد مساله تشکیل جلسه بدهد. این البته اولین کارگروهی نیست که در ماههای اخیر برای بررسی موضوع تشکیل شده، فرقش با کارگروههای قبلی که هنوز گزارشی از آنها بیرون نیامده این است که این یکی با دستور ابراهیم رییسی تشکیل شده است!
درحالی که التهاب روز به روز بیشتر میشود، گمانهزنیها در مورد علت گزارشهای مسمومیت هم هر روز رنگهای تازهتری میپذیرد. هفته گذشته، روزنامه همشهری و جریان رسانهای راست ادعا کرده بودند که مسمومیتها کار گروهک مجاهدین خلق است، این ادعا عملا رد حرفهای قبلی وزرای مرتبط دولت بود، از وزیر کشور گرفته تا وزیر آموزش و پرورش گفته بودند که اغلب گزارشهای مسمومیت ناشی از جو روانی است، اما جریان رسانهای راست مدعی است که آنچه در مدارس رخ میدهد عملیاتی تروریستی به سرکردگی مجاهدین است.
برخی ازجمله عطاالله مهاجرانی، مسوولیت این گزارشها را به دوش جنبش اجتماعی «زن، زندگی، آزادی» گذاشتهاند و در کنار این اظهارات، مقامات مسوول دیگری هم هستند که میگویند آنچه در مدارس رخ میدهد «حمله» و «تروریستی» است، برای مثال روز شنبه، در پی گزارش مسمومیت در شهرهای مشکینشهر و گرمی در استان اردبیل، مدیرکل امنیتی و انتظامی استانداری اردبیل در اظهاراتی آنچه در مدارس رخ میدهد را «حمله بیولوژیکی» نامیده است. ادعایی که در نوع خودش تا امروز بینظیر بوده است.
خیلیها در هفتههای گذشته میگفتند اگر سریال گزارش مسمومیتها به تهران برسد، پیگیری و نتیجهگیری در مورد علت آن با سرعت بیشتری انجام خواهد شد، همان دعوای قدیمی پایتخت و شهرهای دیگر، که ناشی از احساس محرومیت و کمبرخورداری نسبت به تهران است.
با درنظر گرفتن حوادثی که بعد از تکرار گزارشهای مسمومیت در مدارس تهران رخ داده حالا دیگر به نظر نمیرسد که این احساس بیعدالتی و کم برخورداری چندان دور از نظر باشد. برخورد با یکی از کسانی که در تهران رو به روی یکی از مدارسی که گزارش مسمومیت داده بودند روز پنجشنبه حاشیههای زیادی به بار آورد و اظهارنظر سردار رادان، فرمانده نیروی انتظامی باعث شد که بالاخره بفهمیم مسوولیت پیگیری مساله گزارشهای مسمومیت به «اطلاعات فراجا» سپرده شده است، روز جمعه علاوه بر اینکه بسیاری از ائمه جمعه در خطبههای خود با رویکردهای مختلف به مساله گزارشهای مسمومیت پرداختند، وزیر آموزش و پرورش و سرداران رادان هم با تعدادی از علمای قم دیدار کردند.
در این دیدارها آیتالله سبحانی، نوری همدانی و جوادی آملی بر ضرورت حمایت از مدارس دخترانه و ایجاد اطمینان برای والدین برای حضور فرزندانشان در مدارس تاکید کردند. اینکه جریان اصلی، میانهرو و دوراندیش حوزه علمیه قم نگرانیهایی در مورد هزینههای جو حاکم در مورد گزارشهای مسمومیت برای حوزه علمیه داشته باشد، دور از نظر و خلاف رویه شناخته شده و موردانتظار از آقایان در قم نبود، اما سوال در مورد اینکه چرا این اظهارنظرها اینقدر دیر و بعد از آنکه موج التهاب و نگرانی تمام کشور را در بر گرفته صادر شده است به قوت خود باقی است.
مشکل جدیدی که این هفته بر سر راه پیگیری ماجرای گزارش مسمومیتها در سراسر کشور رخ داده، خودداری برخی مقامات بیمارستانی و آموزش و پرورش و دیگران در اعلام «تعداد» دانشآموزان و اولیای مدرسهای است که دچار علایم مسمومیت میشوند. هر چه به تعداد گزارشهای مسمومیت اضافه میشود از شفافیت آنها برای رسانهها کاسته میشود.
درحالی که در یک شهر دادستان، در شهری دیگر معاون امنیتی استاندار، در جایی دیگر مسوول شبکه بهداشت و در جایی دیگر معاون یا رییس بیمارستانهای علوم پزشکی یا حتی مسوولان اورژانس در مورد گزارشهای مسمومیت اظهارنظر میکنند، بعد از گذشت بیش از سه ماه از رخ دادن اولین گزارش مسمومیت هنوز رویه یا دستورالعمل واحدی در مورد انتشار اخبار مسمومیت وجود ندارد.
روشن نیست شورای امنیت ملی قرار است در مورد مدیریت این موضوع دخالتی بکند یا نه، همینطور روشن نیست که چرا در برخی جاها برخی مسوولان از انتشار اطلاعات در مورد گزارشهای مسمومیت منع شده یا خودداری میکنند و در برخی جاها، جزییاتی مانند ساعت ترخیص دانشآموزان از بیمارستانها هم منتشر میشود.
چه قائل به این باشیم که گزارشهای مسمومیت چنانکه وزیر کشور و وزیر آموزش و پرورش میگویند ناشی از استرس و اضطراب و جو روانی است، چه مایل باشیم تصور کنیم که یک عملیات پیچیده تروریستی در جریان است، چه بخواهیم بین این دو نظریه رفت و آمد کنیم، به نظر میرسد که حالا دیگر وقت آن رسیده که شورای امنیت ملی در مورد این وضعیت استثنایی تشکیل جلسه دهد. بعید و دور از نظر نیست اگر بخواهیم که ستادی ملی برای مدیریت مساله تشکیل شود و به صورت روزانه اخبار در مورد گزارشهای مسمومیت را از منبعی رسمی به اطلاع مردم برساند.
به نظر میرسد آنچه بیشتر از خود گزارشهای مسمومیت که تا به حال عوارض جدی بر کسی بهجا نگذاشته، تهدیدکننده است، التهاب و نااطمینانی ناشی از بیقاعدگی در اطلاعرسانی و ناروشن بودن مسوولیت نهادهای مختلف در رسیدگی به بحران است. سالهاست که ثابت شده اگر سرمان را زیر برف کنیم، اتفاقاتی که روی زمین در جریان هستند متوقف نخواهند شد. کسی باید این مساله را به دولت و نهادهای مسوول یادآوری کند.