bato-adv
کد خبر: ۵۹۷۶۸۳

دو معنای شکستن سکوت لاریجانی

دو معنای شکستن سکوت لاریجانی
علی لاریجانی از جاماندگان سیاست یکدست‌سازی قدرت اجرائی در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ بود که در نهایت نتوانست داد خود را برای دفاع در برابر ردصلاحیتش بستاند؛ اما اکنون برای ستاندن داد مردم از مدیریت بحران‌زده اصولگرایان، در تلاش مضاعف است.
تاریخ انتشار: ۱۷:۲۲ - ۱۳ دی ۱۴۰۱

شرق نوشت: اگر این روزها، سکوت سیاسی علی لاریجانی شکسته شده، دو معنا بیش ندارد؛ یکی دریافت چراغ سبز حضور دوباره در قدرت و دیگری هم تلاش برای اثبات این ادعا که خود را تنها آلترناتیو اصولگرایان میانه‌رو در انتخابات پیش‌رو می‌داند و به دنبال یارکشی سیاسی است و از ائتلاف با اصلاح‌طلبان هم استقبال می‌کند.

به‌تازگی علی لاریجانی در برنامه‌ شبکه یک به مناسبت شهادت حاج قاسم سلیمانی، به مدیریت‌های اجرائی کشور انتقاد کرد و گفت: «یک سیاست‌مدار برای توصیف شرایط انتخاب نمی‌شود، برای تغییر شرایط انتخاب می‌شود».

علی لاریجانی از جاماندگان سیاست یکدست‌سازی قدرت اجرائی در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ بود که در نهایت نتوانست داد خود را برای دفاع در برابر ردصلاحیتش بستاند؛ اما اکنون برای ستاندن داد مردم از مدیریت بحران‌زده اصولگرایان، در تلاش مضاعف است. مدت‌هاست در محافل سیاسی بحث بازگشت به قدرت لاریجانی مطرح شده و او را جایگزین قالیباف در مجلس دوازدهم معرفی می‌کنند؛ اقدامی که قرار است جاده رسیدن به صندلی پاستور را برای او هموار کند.

اینکه او با ردصلاحیتی مبهم از رقابت ۱۴۰۰ جا ماند ولی همچنان برای بازگشت به قدرت برای خود شانسی قائل است، بیش از آنکه نشان از رؤیاپردازی داشته باشد، بوی ائتلاف برای کنترل بحران ناتوانی برخی مدیران و مسئولان اجرائی فعلی را می‌دهد.

اینکه او به ائتلافی میان اصلاح‌طلبان و اصولگرایان معتدل دست یابد تا انتخابش تضمین شود، فعلا همان میزان ناممکن می‌نماید که حساب‌کردن روی نتایج قطعی رأی مردم پای صندوق‌های رأی ۱۴۰۲‌. اما ظاهرا تلاش‌های محسوس و نامحسوس بسیاری در کار است تا لاریجانی با«قدرت» به «قدرت» بازگردد تا یا مجلس سکوی پرتاب او به پاستور شود یا در تقسیم قدرت جایگاهی مطمئن در فضای سیاسی بعد از انتخابات ۱۴۰۲ به دست آورد.

هرچند پرواضح است که او و حتی برادرش صادق لاریجانی همچنان گله‌مند عدم شفافیت ردصلاحیتش در انتخابات ریاست‌جمهوری هستند. خوب به خاطر داریم که با انتشار خبر ردصلاحیتش، علی لاریجانی تقریبا فراتر از انتظار عمل و کلی هیاهو به پا کرد. البته به نظر شورا تمکین کرد، اما دست از اعتراض هم برنداشت؛ دلایل ردصلاحیتش را خواست و حتی اصرار داشت مُهر محرمانه هم حذف شود، اما موفق نشد. برادرش نیز کم در این موضوع نقش‌آفرینی نکرد؛ آن رشته‌توییت بی‌سابقه و تند! واکنش تند صادق بود تا کاملا واضح بگوید برادر در حمایت از برادر تمام‌قد ایستاده است.

همین‌ها باعث شد سکوت یکباره لاریجانی‌ها در ماه‌های بعد از انتخابات به چشم آید که می‌شود گفت شکسته‌شدن آن از نقش سیاسی برای انتخابات آینده خبر می‌دهد. تکلیف صادق آملی‌لاریجانی بعد از انتصاب محمدباقر ذوالقدر در مجمع تشخیص مصلحت نظام تقریبا معلوم شد و ماندنی‌شدن او در آن جایگاه قطعی به نظر می‌آید. وضعیت علی لاریجانی اما هنوز مبهم و محل سؤال است و اگر این روزها سکوت سیاسی علی لاریجانی شکسته شده، دو معنا بیش ندارد؛ یکی دریافت چراغ سبز حضور دوباره در قدرت و دیگری هم تلاش برای اثبات این ادعا که خود را تنها آلترناتیو اصولگرایان میانه‌رو در انتخابات پیش‌رو می‌داند و به دنبال یارکشی سیاسی است و از ائتلاف با اصلاح‌طلبان هم استقبال می‌کند.

هرچند جلال میرزایی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب مدتی پیش در پاسخ به اینکه نسبت لاریجانی با جریان‌های سیاسی موجود چیست؟ گفت: «رقابت بین جریان‌های سیاسی از زمان ریاست‌جمهوری هاشمی‌رفسنجانی پررنگ شد و او سعی داشت بین چپ و راست توازنی ایجاد کند. خودش اما از جناح‌های سیاسی استقلال نسبی داشت و این‌طور نبود که بتوان خیلی راحت گفت او متعلق به کدام جناح است. بعد از او خاتمی آمد و شرایط به نحوی بود که عمدتا جناح چپ که بعدها عنوان اصلاح‌طلبی گرفت، قدرت بیشتری داشت. بعد از آن شرایطی شبیه دوره هاشمی پیش آمد؛ یعنی رئیس‌جمهور ظاهرا اصولگرا بود، اما عملا از آنها مستقل بود. بعد از احمدی‌نژاد هم روحانی آمد که مورد حمایت اصلاح‌طلبان بود، اما با توجه به پیشینه‌اش، استقلالی از اصلاح‌طلبان داشت. الان هم ظاهرا اصولگرایان در انتخابات برده‌اند، اما آقای رئیسی طیفی را به کار گرفته که طیف جدیدی هستند و هرچه جلوتر می‌رویم اصولگرایان از آن احساس پیروزی که داشتند، فاصله می‌گیرند. لاریجانی هم شخصیتی مثل روحانی یا رئیسی است؛ یعنی اگر بخواهیم نسبت او را با جریان‌های سیاسی بسنجیم، تقریبا مثل نسبتی است که روحانی با اصلاح‌طلبان داشت و رئیسی با اصولگرایان دارد. او از طیف‌هایی که مایل به حمایت از او هستند، یک استقلال نسبی دارد و اگر فرضا در انتخاباتی پیروز شود، از جریانی که او را حمایت کرده است، استقلال خواهد داشت». منش سیاسی علی لاریجانی در مجلس و در مسند ریاست بهارستان چندان رنگ‌ و بوی جناحی نداشت؛ از این‌رو نگاه مستقل به او می‌تواند درست باشد. بااین‌حال، پذیرش و ائتلاف میان جناح‌های سیاسی امری ساده نیست؛ به‌ویژه آنکه آمدن لاریجانی زنگ خطری برای بخشی از اصولگرایان در قدرت است که تمایلی برای تقسیم قدرت حتی با هدف سروسامان‌دادن به وضعیت نه‌چندان مطلوب فعلی ندارند.

احتمالا یکی از دلایلی که قالیباف این روزها پرسروصدا شده و به بهانه‌های مختلف از تریبون مجلس گرفته تا مراسم‌های مختلف و حتی دیدار با مراجع نهایت بهره را می‌برد، مربوط باشد به نیم‌نگاهی که به انتخابات سال آینده دارد و نمی‌خواهد ریاست مجلس را از دست بدهد. کمتر کسی هست که با دنیای سیاست آشنایی داشته باشد و از علاقه وافر قالیباف به پاستور بی‌اطلاع باشد. بنابراین صف‌آرایی شخصیت‌های سیاسی اصولگرا برای انتخابات مجلس دوازدهم با نگاهی به انتخابات ریاست‌جمهوری است که ممکن است برای اولین بار ریاست‌جمهوری متأثر از شرایط اقتصادی و سیاسی فعلی دودوره‌ای نشود. البته همه چیز در شرایط فعلی در حد گمانه‌زنی است، اما بازی سیاسی‌ای که در حال شکل‌گیری است، نشان از نقش‌آفرینی برای ریاست‌جمهوری بعدی دارد و مجلس فقط سکوی پرتاب در نظر گرفته شده است.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین