دکتر سید محمد صدر، تحلیلگر برجسته و دیپلمات سابق ایران معتقد است که ایران روابط بین المللی خود را به دو کشور چین و روسیه محدود کرده است در حالی که رفتارهای این دو کشور نشان میدهد نه تنها چندان متحد استراتژیک ایران نیستند بلکه به فکر تأمین منافع خود میباشند.
به گزارش شفقنا، دکتر صدر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، تأکید دارد: بسیار اشتباه بزرگی است که امروز به دلیل اینکه به چین نفت میفروشیم و بسیاری از کشورهای دیگر از ایران نفت خریداری نمیکنند، عکس العمل جدی نسبت به اظهارات رییس جمهور چین درباره تمامیت ارضی جمهوری اسلامی نداشتیم و ضروری است که رییس جمهور و وزارت خارجه جبران کنند و به صورت جدی به چین تذکر دهند.
دکتر صدر درباره آینده مذاکرات ایران و عربستان نیز میگوید: در شرایط فعلی عربستان منتظر انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکاست. عربستانیها آرزو میکنند که جمهوری خواهان در آمریکا بر سر قدرت بیایند و ترامپ یا شخصی مثل ترامپ بر سر مسند ریاست جمهوری بنشیند که در آن زمان به صورت جدی مواضع خود در مقابل ایران را اعلام میکنند. در حال حاضر عربستان، در قضیه رابطه با ایران به صورت کج دار و مریز رفتار میکند تا نتیجه انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا مشخص شود.
در ادامه گفت وگو با دکتر صدر را میخوانید:
شما تأکید دارید در سیاست خارجی باید واقع گرا باشیم و چندان خوش بین نباشیم. به نظرتان در حال حاضر سیاست خارجی ایران تا چه میزان واقع گراست؟
در سیاست خارجی یک اصلی به نام «منافع ملی» وجود دارد و بنا بر این اصل همه کشورها به دنبال منافع ملی خود هستند و در این چارچوب گاهی با برخی از کشورها دوست، موافق و متحد و گاهی با برخی از کشورها مخالف هستند. اگر در دستگاه دیپلماسی به اصل «منافع ملی» توجه شود، آن سیاست خارجی واقع گرایانه است، اما متأسفانه سیاست خارجی امروز ایران واقع گرا نیست.
منافع ملی ایران حکم میکند که با تمام کشورهای جهان به جز اسرائیل که آن را به رسمیت نمیشناسیم و آمریکا که ویژگی خاص خود را دارد، ارتباط داشته باشیم. اگر ما رابطه خود را به دو تا سه کشور محدود کنیم در حقیقت خود را به طور غیر مستقیم به این کشورها وابسته کردیم چرا که آنها وقتی ببینند یک کشوری منزوی است، به این نتیجه میرسند که این کشور مجبور است با آنها رابطه خوبی داشته باشد و شرایط حکم میکند که به سوی این کشورها گرایش داشته باشد.
در دنیا، کشوری که با اکثریت کشورهای دنیا مخصوصاً کشورهای مهم و تأثیرگذار رابطه داشته باشد، منزوی نیست و از این جهت میتواند قدرت مانور سیاسی خیلی زیادی در سیاست خارجی و روابط بین الملل داشته باشد.
از سوی دیگر اگر رابطه گستردهای با کشورها نداشته باشید اصلاً قدرت مانور و بازی کردن با سیاست خارجی حاصل نمیشود و این نکتهای است که متأسفانه اکنون به آن گرفتار هستیم و به گونهای در حال حرکت هستیم که تا حدودی حالت انزوا پیدا میکنیم و اگر این سیاستها اصلاح نشود، ممکن است که این انزوا افزایش یابد.
شما چندین بار درخصوص برجام و ضرورت احیای آن سخن گفته اید. با توجه به تحولات داخلی و خارجی اخیر، برای آینده برجام چه سرنوشتی متصور هستید؟ چه عواملی در احیا یا عدم احیای برجام تأثیرگذار است و معتقدید ایران باید چه رویکردی را در پیش بگیرد؟
رسیدن به توافق برجام منافع جمهوری اسلامی را تأمین میکنم. من این نکته را به آقای رئیسی هم گفته ام که اگر برجام امضا نشود، تمام فشارهای ناشی از آن روی دوش رییس جمهور و دولت خواهد بود. با توجه به تحریمهای بسیار جدی که امروز گرفتار آنها هستیم، برجام و افای تی اف (FATF) روابط اقتصاد خارجی ایران را تنظیم خواهند کرد.
عدهای در گذشته نه چندان دور، میگفتند که ما بدون برجام هم میتوانیم اقتصاد را اداره و با تحریمها مقابله کنیم، اما امروز اوضاع اقتصادی کشور، نرخ ارز و افزایش تورم نشان میدهد که در اداره اقتصاد و مقابله با تحریمها موفق نبودیم.
احیای برجام و عضویت در افای تی اف (FATF) علاوه بر اینکه روابط خارجی اقتصادی را تأمین میکند، امکان ورود به جامعه بین الملل و فعال شدن در سیاست خارجی را نیز فراهم میآورد و در این صورت میتوانیم با کشورهای مختلف رابطه داشته باشیم؛ اما متأسفانه برخی از افراد و گروه ها، مخالف این امر هستند و اجازه نمیدهند که منافع کشور تأمین شود و روز به روز اوضاع اقتصادی بدتری را شاهد هستیم.
مخالفان احیای برجام و افای تی اف (FATF) باید به این نکته توجه داشته باشند که در اعتراضات اخیر هنوز شعار اقتصادی داده نشده و مشخص است که همچنان بخش کارگری و کارمندی در میدان اعتراضات حضور چندانی ندارند، اما معتقدم که اگر روند افزایش قیمتها ادامه یابد و اوضاع اقتصادی بهبود پیدا نکند چه بسا در آینده اعتراضات اقتصادی در ارتباط با حقوق، بیکاری و تورم را خواهیم داشت که جدا خطرناک است.
بنابراین معتقدید دیپلماسی اقتصادی ایران چندان موفق نبوده است؟
مسلماً موفق نبودند. با تحریم و عدم تصویب افای تی اف، دیپلماسی اقتصادی نمیتواند موفق باشد. امروز تمام تمرکز دیپلماسی اقتصادی بر فروش نفت ایران به چین است که با تخفیفها و مشکلات بسیار انجام میشود.
با توجه به سفر رییس جمهور چین به عربستان و اظهار نظر وی در ارتباط با تمامیت ارضی ایران و همچنین انتقاد برخی از دولتمردان سابق ایران مبنی بر اینکه چین به برخی از قراردادهای رسمی خود با ایران عمل نمیکند، ارزیابی و تحلیل شما از نحوه تعامل و ارتباط و سطح همکاری ایران و چین چیست؟
ایران با فروش نفت به چین بخشی از انرژی این کشور را تأمین میکند، اما آقای «شی جین پینگ»، رییس جمهور چین در نشست دورهای شورای حکام خلیج فارس در عربستان، تمامیت ارضی ایران را زیر سوال میبرد! و من بسیار متأسفم که از سوی دستگاه دیپلماسی ایران آنگونه که باید و شاید نسبت به این اظهارات رییس جمهور چین عکس العمل نشان داده نشد.
یک زمانی مقامات کشورها در دیدارهایی که با هم دارند راجع به مسایل مختلف و ضرورت بهبود ارتباط کشورها صحبت میکنند که تا اینجا مشکلی نیست، اما وقتی رییس جمهور چین دقیقاً مواضع امارات که بر تمامیت ارضی ایران و جزایر سه گانه ادعا دارد را تکرار میکند، در حقیقت خیانت به تمامیت ارضی جمهوری اسلامی است؛ معتقدم برخوردی که دستگاه دیپلماسی ایران در این موضوع داشت، در حدی که باید و شاید نبود و این یکی از نقاط ضعف بسیار بزرگ سیاست خارجی است.
ما هشت سال جنگیدیم و بسیار شهید و خسارت دادیم برای اینکه یک متر از سرزمین ایران جدا نشود و جنگ هم با همین نتیجه به پایان رسید و هیچ یک از خواستههای جنایتکارانه صدام به سرانجام نرسید.
بسیار اشتباه بزرگی است که امروز به این دلیل که به چین نفت میفروشیم و بسیاری از کشورهای دیگر از ایران نفت خریداری نمیکند، عکس العمل جدی نسبت به اظهارات رییس جمهور چین نداشته باشیم. امیدوارم که رییس جمهور و وزارت خارجه جبران کنند و به صورت جدی به چین تذکر دهند و نسبت به عذرخواهی رسمی چین از ایران تأکید کنند.
اما درباره نحوه تعامل و ارتباط و سطح همکاری ایران و چین به این نکته تأکید دارم که بدون شک رابطه ایران با چین و روسیه باید گسترش یابد. معتقدم که ایران در عرصه سیاست خارجی باید فعال باشد و با همه کشورها به ویژه کشورهای همسایه و آسیایی و همچنین کشورهای اروپایی و آمریکای جنوبی رابطه مناسب و گستردهای داشته باشد؛ اما مسالهای که امروز در سیاست خارجی مشکل ایجاد کرده، این است که ما رابطه خود را به دو کشور منوط کردیم و این دو کشور ممکن است از محدودیت روابط ایران با سایر کشورها سوء استفاده کنند.
به عنوان مثال مجدداً به اظهارنظر اخیر رییس جمهور چین اشاره میکنم؛ آقای «شی جین پینگ» در گذشته جرأت نمیکرد چنین موضع گیری علیه تمامیت ارضی ایران داشته باشد، اما اکنون چنین رفتاری نشان میدهد، چون احساس میکند که ایران دچار انزوا شده و برای اینکه رابطه اقتصادی و تکنولوژی خود با کشورها را گسترش دهد، به موضع گیری علیه تمامیت ارضی ایران تن میدهد و ایران هم به دلیل نیاز اقتصادی به چین، واکنش جدی نشان نمیدهد! بنابراین رابطه و تعامل با چین هیچ اشکالی ندارد و حتماً هم باید باشد منتها این رابطه باید از موضع قدرت، احترام متقابل و منافع مشترک باشد، نه از موضع ضعف.
همیشه رابطه صحیح و سالم در سیاست خارجی باید این دو ویژگی یعنی «منافع مشترک و احترام متقابل» را داشته باشد و لازمه تحقق این امر مهم، داشتن «قدرت مانور سیاسی» است. سیاست خارجی با قدرت، میتواند با کشورهای مختلف رابطه داشته باشد و نیازهای خود در زمینههای مختلف را تأمین کند.
شما پیش از این مطرح کرده بودید که در ایران هنوز شناخت دقیقی از سیاستهای روسیه وجود ندارد. با توجه به تحولات رابطه ایران و روسیه و مناقشه این کشور در اوکراین و به نوعی پیش کشیدن نام ایران در این درگیری، معتقدید امروز ایران به شناخت سیاستهای روسیه رسیده؟ چه پیشنهاداتی در چه زمینه دارید؟
اینکه عنوان کردم در ایران هنوز شناخت دقیقی از سیاستهای روسیه وجود ندارد، مربوط به سیاستهای روسیه در قبال سوریه بود و معتقدم هنوز عملکرد روسیه در سوریه خیلی روشن نیست. آسمان سوریه در اختیار روسیه است و هواپیماهای اسرائیلی بدون توافق روسیه نمیتوانند از آسمان سوریه گذر کنند، این در حالی است که هر چند وقت یک بار اسرائیل، مواضع حزب الله یا برخی از مواضع که مربوط به امکانات ایران هست را به راحتی بمباران میکند. بمباران مواضع و امکانات ایران در سوریه از سوی اسرائیل انجام میشود و هیچ عکس العملی از سوی روسیه نشان داده نمیشود!
آن زمانی که روسیه به فضای سوریه وارد شد، این تصور پیش آمده بود و حتی گفته میشد که روسیه به عنوان نیروی هوایی نیروهای ایرانی در داخل سوریه عمل خواهد کرد و در واقع روسها تحت فرمان ایران خواهند بود، اما امروز اینگونه نیست و نشان میدهد ک روسیه هم منافع خود را دنبال میکند و سیاستهای خیلی روشنی ندارد.
در ارتباط با فروش نفت نیز روسیه به خصوص پس از تحریم از سوی اروپا، سیاستهایی را دنبال میکند که به نوعی رقیب ایران در فروش نفت شده و به دنبال تصاحب برخی از بازارهای نفتی ایران در چین، هند و سایر کشورهاست که این سیاست روسیه نیز با روابط استراتژیکی که برخی مقامات ایران مطرح میکنند به هیچ وجه همخوانی ندارد و نکته جالب اینکه مقامات روسیه تاکنون رسماً بیان نکردند که با ایران متحد استراتژیک هستند!
از سوی دیگر روسیه با اقدامات اخیر خود مخصوصاً در قضایای اوکراین و بحث پهپادها ضربه بسیار مهلکی به موقعیت بین المللی ایران زد و باعث شده که روز به روز تحریمها علیه ایران افزایش پیدا کند این در حالی است که روسیه به لحاظ اقتصادی به هیچ وجه توان جبران این تحریمها علیه ایران را ندارد.
تا به امروز مذاکرات ایران و عربستان فراز و نشیبهای بسیاری داشته و هنوز به نتیجهای نرسیده است. اخیراً آقای امیرعبدالهیان اعلام کرد که در حاشیه اجلاس «بغداد-۲» در اردن با فیصل بن فرحان، همتای عربستانی خود دیداری داشته و عربستان نسبت به آمادگی کشورش برای ادامه مذاکرات با ایران ابراز «اطمینان» کرده است. معتقدید چرا تاکنون این مذاکرات به ثمر نرسیده و آیا به زودی شاهد دور جدید مذاکرات ایران و عربستان خواهیم بود؟
یکی از سیاستهای کلی که به آن معتقدم این است که جمهوری اسلامی ایران باید با همه همسایگان روابط خوبی داشته باشد از جمله با کشورهای جنوبی خلیج فارس و عربستان که بزرگترین کشور این منطقه است؛ اما نکته مهم این است که عربستانی یکسری سیاستهای جدیدی را دنبال میکنند که به گمانشان با ارتباط با ایران مقداری در تناقض است.
برخی از کشورها بر مبنای صلح ابراهیم با اسرائیل رابطه برقرار میکنند، برخی رسماً این اقدام را انجام دادند و برخی غیررسمی و غیر علنی به آن سمت میروند و طبیعی است که این کار بر مبنای توصیه و خواسته آمریکا انجام میشود و روز به روز رابطه این کشورها با اسرائیل گسترش پیدا میکند.
آمریکا بعد از پیروز شدن انقلاب اسلامی ایران و تشکیل جمهوری اسلامی به دنبال این بود که کشورهای جنوبی خلیج فارس را علیه ایران تحریک کند و شورای همکاری خلیج فارس نیز بر مبنای همین هدف تأسیس شد که تاکنون خیلی موفق نبوده است. در زمان جنگ تحمیلی هشت ساله، اکثر این کشور از جمله عربستان و امارات و تا حدی کویت، هزینههای جنگ صدام علیه ایران را تقبل میکردند. حتی فهد که آن زمان پادشاه عربستان بود، رسماً اعلام کرد که ما ۶۰ میلیارد دلار به صدام کمک کردیم که بعدها نتیجه آن را در قضیه اشغال کویت توسط صدام دیدند.
پس از جنگ به مرور زمان رابطه ایران و عربستان بهتر شد به ویژه در دولت آقای خاتمی که بنده هم مسئول روابط با کشورهای عربی بودم، این رابطه بسیار گسترده شد و به این سمت میرفت که در سیاستهای کلی منافع ایران را تأمین میکند، اما متأسفانه بعد از دولت اصلاحات به ویژه در دولت احمدی نژاد با ماجراجوییهایی که ایشان در ارتباطات داشت، تمام دستاوردهای دولت اصلاحات از بین رفت و زمینه برای پیاده شدن استراتژی کلی آمریکا فراهم شد تا به کشورها عربی بباورانند که دیگر «اسرائیل» دشمن شما نیست و دشمن اصلی شما «ایران» است. امروز متأسفانه این استراتژی آمریکا به نتیجه رسیده و این کشورها گرایش جدی به اسرائیل دارند و تا حدودی ایجاد رابطه با ایران را در تضاد با این خط سیر خود میدانند.
برداشت من این است که در شرایط فعلی عربستان منتظر انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکاست. عربستانیها آرزو میکنند که جمهوری خواهان در آمریکا بر سر قدرت بیایند و ترامپ یا شخصی مثل ترامپ بر سر مسند ریاست جمهوری بنشیند که در آن زمان به صورت جدی مواضع خود در مقابل ایران را اعلام میکنند
. در حال حاضر عربستان، در قضیه رابطه با ایران به صورت کج دار و مریز رفتار میکند تا به آن مرحله برسند. البته تأکید دارم که از جانب ایران هیچ وقت نباید فعالیت برای ایجاد رابطه با این کشورها را کنار بگذاریم و حتماً باید مذاکرات با عربستان را دنبال کنیم.
با توجه به اعتراضات اخیر در کشور بسیاری از شخصیت ها، گروه و جناحها بر ضرورت شکل گیری «گفت وگوی ملی» تأکید دارند. شما عضو شورای گفت وگوی ملی هستید، معتقدید که چرا تا به امروز این سطح از گفتگو شکل نگرفته است و چه پیشنهاد علمی و عملی دارید؟
در زمانی که شورای گفت وگویی ملی شکل گرفت عمدتاً بحث این بود که معتدلین و عقلای دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا با هم گفتگو کنند و مسایل و مشکلات را حل کنند و هر چند وقت یک بار جلسهای با این هدف برگزار شد. در زمانی که شورا تشکیل شد این بحث مطرح بود که گفت وگوی ملی باید بین دو جناح اصلی کشور ایجاد شود و منافع کشور از این طریق تأمین شود. معتقدم بهترین روش برای حل مسایل و اختلافات داخلی و خارجی «گفتگو» است و اگر گفتگو نباشد یا به نتیجه نرسد، ممکن است که به مراحل بعد از آن وارد شود که طبیعتاً همه ضرر خواهد بود.
در شرایط فعلی کشور نیز «گفتگو» بهترین راه حل است. باید با افراد و گروهها مختلف و شخصیتهای تأثیرگذار و حتی شخصیتهای هنری، ورزشی، دانشگاهی و همچنین با زنان، دانشجویان و جوانان صحبت کنیم و در جهت خواستهها و مطالبات آنها عمل کنیم. صد در صد خواستههای معترضان غیر عملی نیست و میتوان به مرور زمان برخی از این خواستهها را عملی کنیم تا مقداری عقده زدایی شود و به سمتی برویم که یک کشور آرام داشته باشیم.
اگر از این روش استفاده نکنیم، مجبور میشویم که روشهای امنیتی قبلی را ادامه دهیم که حتی اگر به ظاهر هم این اعتراضات کاهش یا جمع شوند، ولی همچنان در بطن جامعه، جوانان و شخصیتهای سیاسی میماند و باز هم سر باز خواهد کرد و داستان از ابتدا شروع میشود؛ بنابراین تأکید دارم بهترین راه برای اینکه به این مرحله نرسیم، «گفتگو و تأمین خواستههای منطقی معترضین» است.
اما کو درک فهم !
همین که ناهار داشته باشیم بخوریم کافیه