فرارو- جاناتان فریدلند روزنامهنگار بریتانیایی است که ستونی ثابت و هفتگی در روزنامه "گاردین" دارد. فریدلند در سال ۲۰۰۲ میلادی در رقابت جوایز What The Papers Say به عنوان ستون نویس سال انتخاب شد و در سال ۲۰۰۸ میلادی جایزه "دیوید وات" برای روزنامه نگاری را دریافت کرد. او هم چنین در مه ۲۰۱۴ میلادی جایزه ویژه اورول را برای روزنامه نگاری دریافت کرد. او در سال ۲۰۱۶ میلادی برنده جایزه "تفسیر سال" در رقابت جوایز نظارت و ستونهای منتشر شده روزنامه "گاردین" بود. فریدلند از مه ۲۰۱۴ تا اوایل سال ۲۰۱۶ سردبیر اجرایی بخش نظرات گاردین بود.
به گزارش فرارو به نقل از گاردین، شاید کت و شلوار دوخته شدهاش از پشم و نخ راه راه قابل توجه بود و یا شاید عنوان قرون وسطایی اش: هاینریش سیزدهم شاهزاده رایش. در هر صورت، واقعیت آن است که مردی که در راس یک توطئه مشکوک برای ساقط کردن دولت آلمان قرار داشت در مجموعه یورشهای روز چهارشنبه نقشهاش فاش شد. علیرغم افشاگری دولت آلمان، هاینریش سیزدهم و برنامه ریزیاش به مثابه یک شوخی قلمداد شد. برنامههای گفتگوی تلویزیونی آخر شب آلمان این فرد اشرافی ۷۱ ساله و رویاهای فریبنده اش همراه با کمد لباسهایش را مسخره میکردند.
یک هفته پیش از آن، تمسخر هجوآمیز مشابهی در قبال "کانیه وست" خوانده رپ را شاهد بودیم زمانی که چهره اش را کاملا با ماسک اسکی پوشیده بود و در صحنهای از برنامه Infowars که توسط "الکس جونز" نظریه پرداز توطئه ورشکسته ساخته میشود از هیتلر و نازیها تمجید به عمل آورد.
برخی از رفتارهای ناهنجار "کانیه وست" حتی برای برنامه مملو از نظریههای توطئه جونز نیز نوعی زیاده روی محسوب میشد و باعث خنده کاربران آنلاین شد به ویژه بدان خاطر که چند روز پیش از آن کانیه وست با دونالد ترامپ همراه با "نیک فوئنتس" یک ملی گرای سفید پوست و نژادپرست بدنام که معتقد به برتری نژاد سفید است و هولوکاست را انکار کرده شام خورده بود. آن چه برای برنامه جونز عبور از مرز قلمداد شد ظاهرا برای ترامپ امری مطلوب و خوب قلمداد میشود.
با این وجود، واقعیت آن است که هیچ یک از این موارد شوخی نیستند. در عوض، هر دو رویداد، یکی توطئه تروریستی خنثی شده گروه بالقوه مسلح "شهروندان رایش" و دیگری مشروعیت بخشیدن به نژادپرستی افراطی توسط رهبر واقعی یکی از دو حزب حاکم ایالات متحده، به یک تهدید جهانی در حال رشد اشاره دارند، اما اغلب به عنوان موردی خیلی مضحک یا بیش از حد حاشیهای قلمداد میشود و این گونه تصور شده که تهدیدآمیز نیست.
زیست این تهدید به طور کامل در اینترنت قابل مشاهده است. سربازان پیاده نظام آن تهدید لزوما و همواره نه اشراف اروپایی و نه سوپر استارهای رپ بلکه "نئونازیهای جوان، سفید پوست و ضد مهاجران" هستند که شبکهای را در یک خرده فرهنگ آنلاین ایجاد میکنند که فعالیت اش ستایش از نژادپرستی و ایجاد وحشت است.
خطر ممکن است در صفحه نمایشگر رشد کند، اما در آنجا باقی نمیماند. این موضوع مدت زیادی اثبات شده است. کشتار ۹۲ نروژی عمدتا جوان در سال ۲۰۱۱ میلادی را به یاد بیاورید یا قتل عام ۴۹ نفر در دو مسجد در کرایست چرچ نیوزلند در سال ۲۰۱۹ میلادی یا کشتار دسته جمعی شش ماه پیش از آن در کنیسه درخت زندگی در پیتسبرگ در امریکا یا تیراندازی به سوی ۱۰ نفر از کارکنان و مشتریان سیاه پوست در یک سوپرمارکت در بوفالو توسط یک نوجوان سفید پوست که در ماه مه سال جاری رخ داد.
این وحشت آفرینیها از الگویی پیروی میکنند که در آن قاتل نه تنها به دنبال قتل بلکه به دنبال پخش زنده تصاویر خود حین سلاخی دیگران است و آن را با انتشار یک مانیفست فرضی همراه میکند یک صفحه طولانی که در آن دشمنان هدف حمله قرار گرفته را شناسایی و معرفی میکند: سیاه پوستان، افراد متفاوت و یهودیان.
در ماه اکتبر، یک نوجوان اسلواکیایی زمانی که به یک کافه در براتیسلاوا تیراندازی کرد و دو نفر را به قتل رساند الگویی آشنا را دنبال کرد. ساعاتی پیش از حمله او متنی ۶۵ صفحهای را منتشر کرده بود که بار دیگر این موضوع را بیان میکرد که یک توطئه جهانی برای انحطاط و نابودی نژاد سفید از طریق تنوع نژادی وجود دارد. او این مقوله را سلاح منتخب علیه سفیدپوستان قلمداد کرده بود. او نوشته بود:"چه کسی ممکن است پشت این شرارت باشد؟" پاسخ او این بود:"یهودیان، این کار یهودیان است یهودیان پشت این توطئه هستند".
برای دو دهه پس از ۱۱ سپتامبر هر گونه صحبت از افراط گرایی جهانی یا "جنگ با تروریسم" تنها به معنای یک چیز بود: مقابله با اسلام گرایی سلفی خشن. البته این امر از بین نرفته است حتی اگر تحلیلگران بر این باور باشند که در دو یا سه سال گذشته در بریتانیا کاهش یافته است.
با این وجود، زمانی که سخن از ترور بین المللی به میان میآید اقدامات مسلحانه و انتحاری نیروهای اسلامگرای افراطی دیگر مانند گذشته صحنه اصلی را به خود اختصاص نمیدهد.
این وضعیت نشان میدهد که ما شاهد یک تغییر جهت هستیم. هفته جاری وزیر کشور استرالیا هشدار داد که اگر آن کشور بخواهد با تهدید فزاینده از جانب خشونت راست افراطی مقابله کند قوانین مبارزه با تروریسم باید تغییر کنند. در آلمان، پس از شناسایی حدود ۵۲ مظنون به برنامه ریزی برای انجام کودتا حزب حاکم اعلام کرد: "تروریسم دست راستی هم چنان بزرگترین تهدید برای دموکراسی آلمان است".
در بریتانیا کسانی که به طور عملیاتی درگیر مبارزه با این خطر هستند این پیام را دریافت کرده اند. جایی که زمانی سازمان اطلاعات داخلی پادشاهی متحد بریتانیا (MI۵) این مسئولیت را برعهده داشت که خطر راست افراطی را جدی قلمداد نکند و آن را محدود به "مشتی از هواداران اوباش فوتبال لات و مست" بداند اکنون به این موضوع به طور جدی توجه میکند. در چنین بستری قتل "جو کاکس" نماینده حزب کارگر در پارلمان بریتانیا در روزهای پیش از همه پرسی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا (برگزیت) در سال ۲۰۱۶ میلادی و حمله به مسجد پارک فینزبری یک سال پس از آن نقطه عطفی محسوب میشود.
پلیس بریتانیا اکنون جریان راست افراطی را به عنوان سریعترین تهدید تروریستی در حال رشد در این کشور قلمداد میکند به طوری که ۴۱ درصد از بازداشتهای ضد تروریستی صورت گرفته در سال ۲۰۲۱ میلادی در بریتانیا مربوط به مظنونان جریان راست افراطی بوده است. از هر چهار توطئه پیشرفته که توسط پلیس خنثی شده سه مورد شامل توطئههای مرتبط با افراط گرایان جریان راست افراطی بوده است.
این تغییر جهت مستلزم ایجاد تغییر در ذهنیت پلیس و هم چنین در تفکر ما است. در این میان، یک نقطه مشترک بین اسلام گرایان افراطی که رویای ایجاد دولت خود موسوم به دولت اسلامی و تشکیل یک خلافت تازه را داشتند با کسانی که در هفته جاری در آلمان بازداشت شدند با شورشیانی که در تاریخ ۶ ژانویه ۲۰۲۱ میلادی به ساختمان کنگره ایالات متحده حمله کردند وجود دارد: همگی هدف شان سرنگونی دولتهای موجود و مستقر در غرب بوده است. در مورد راست افراطی در امریکا زمانی که ترامپ در هفته جاری خواستار تعلیق قانون اساسی ایالات متحده شد تا خود بتواند به قدرت بازگردد هواداران اش او را تشویق کردند.
محتوا متفاوت است، اما شکل نیز متفاوت است. بله، اسلام گرایی افراطی و قائل به خشونت همواره مقوله وسیعی بوده، اما دست کم یک زیرساخت سازمانی وجود داشت که ممنوع ساختن و هدف قرار دادن آن را امکان پذیر میساخت. داعش حتی نشریهای را در خارج از رقه منتشر کرد و نکاتی را در مورد بهترین روش برای ضربه زدن ارائه کرده بود. راست افراطی بسیار سستتر و کاملا بدون رهبر است و پیروان خود را عمدتا از طریق نمادها و محتوای آنلاین رادیکال میسازد.
خانه راست افراطی پلتفرمهایی مانند ۴chan یا شبکه کانالهای Terrorgram در تلگرام است جایی که قاتلان دسته جمعی اخیر مورد احترام قرار میگیرند. قاتلان کرایست چرچ و پیتسبرگ به عنوان "قدیسان" با هاله دور سر به تصویر کشیده میشوند و ویدئوهایی از کشتارهای صورت گرفته توسط آنان منتشر میشود. هم چنین، یک بازی تیراندازی اول شخص در چنین کانالهایی ارائه میشود و امتیازاتی برای هر "کشتن" به فرد بازی کننده تعلق میگیرد.
"نیک لولز" که گروه کارزار ضد نژادپرستی Hope Not Hate را اداره میکند به من میگوید: "من ۳۰ سال است که این کار را انجام میدهم و پیشتر هرگز چنین چیزهایی ندیده بودم. در این انجمنها هواداران جریان راست افراطی یکدیگر را تحریک و تشویق به خشونت میکنند و در اعماق رویاهایی نیهیلیستیتر فرو میروند: خیال پردازی درباره تجاوز و سوء استفاده جنسی از کودکان و موارد دیگر".
اکثر افرادی که این مطالب را میبینند جوانان هستند. پلیس متروپولیتن گزارش میدهد که از ۲۰ نفر بازداشت شده زیر ۱۸ سال که سال گذشته به دلیل ارتکاب جرایم تروریستی دستگیر شده بودند همگی به جز یک نفر با ایدئولوژی راست افراطی مرتبط بودند. جوانترین فرد بازداشت شده ۱۳ ساله بوده است.
با این وجود، برای مقابله با راست افراطی نیاز به اراده سیاسی وجود دارد. در میان جناح راست در قدرت بریتانیا برخی از اعضای آن گلایه میکنند که برنامه پیشگیرانه مبارزه با تروریسم این کشور تمرکز بیش از اندازهای بر جناح راست نژادپرست داشته و مقابله با اسلام گرایی سیاسی افراطی به میزانی کافی صورت نگرفته است. میتوان دید که چرا برخی در بریتانیا در پرداختن به موضوع افراط گرایی از سوی مسلمانان راحتتر هستند تا پرداختن به راستگرایان افراطی از هر اقلیت دیگری.
با این وجود، اینجا مقولهای نیست که بتوان اجازه داد ایدئولوژی به آن نفوذ کند به خصوص در زمانی که خطر بسیار جدی شده است. محافظان ما باید با کسانی که در هر کجا که ظاهر میشوند و هرکسی که هستند اگر درصدد ایجاد ویرانی مرگبار میباشند مبارزه کنند.