سیدحسن جلایر تهیهکننده فیلم سینمایی «سفیر» بهعنوان اولین فیلم عاشورایی سینمای ایران پس از سالها به طرح برخی از ناگفتههای خود درباره حضور در سینما و تلویزیون ایران پراخت.
سید حسن جلایر تهیهکننده فیلم سینمایی «سفیر» به کارگردانی زندهیاد فریبرز صالح بهعنوان اولین فیلم عاشورایی سینمای ایران، در گفتگو با مهر درباره بازپخش نسخه کمکیفیت این فیلم از تلویزیون پس از ۴ دهه و عدم تلاش برای بازپخش نسخه ترمیمشده آن گفت: ما در این چهار دهه، کدام چیز ارزشمند را حفظ کردهایم که حالا انتظار محافظت از یک فیلم را داشته باشیم؟ ما چه اندازه ارزشهایمان را در این سالها از دست دادیم و حتی نمایههای آن را هم نتوانستیم حفظ کنیم. تلویزیون هم مانند باقی سازمانهای اداری و نمایشی است که در آنها کسی توجه به ارزش این آثار ندارد. کشور به دلیل همین دست بیتوجهیها بخشی از هویت خود را در این سالها از دست داده که فیلمی مانند «سفیر» تنها بخشی از آن است.
وی تأکید کرد: حداقل کاری که در این سالها میشد انجام دهند این بود که نسخه نگاتیو فیلم «سفیر» را پیدا و یا لااقل مطالبه میکردند. من امروز هیچ نسخهای از این فیلم در اختیار ندارم و، اما آنها هم نسبت به این فیلم بیتوجه هستند. من واقعاً در قبال این جنس بیتوجهیها هیچ پاسخی ندارم. واقعاً بیاطلاعم که در این سالها نسخه نگاتیو این فیلم چه شده است و چطور میتوان نسخه بهتری از این فیلم تهیه کرد. بیاعتناییها و کوتاهیهای تلویزیون در این زمینه هم تازگی ندارد و همیشگی است.
تهیهکننده «سفیر» درباره اینکه چرا در سالهای پس از تولید این فیلم موفق، هیچگاه دیگر سراغ آثار مشابه نرفته است هم توضیح داد: من در آن سالها بهعنوان مدیر طرح و برنامه و مدیر گروه کودک، فرد قدرتمندی در تلویزیون بودم و افراد برای کارهایشان باید از من اجازه میگرفتند، اما واقعیت این است که در آن مقطع حتی دوستان ما هم دلسرد شده بودند. من اساساً به دنبال این هدف بودم که برمبنای هویت دینی، تاریخی و اجتماعی خودمان تولیداتی را داشته باشیم. در هر کشور این رویکرد درباره مسائل فرهنگی وجود دارد. وقتی یک فیلم انگلیسی و یا فرانسوی را میبینید، بدون آنکه تیتراژ کار را ببینید، اگر متخصص این حوزه باشید، حتی از روی رنگ فیلم میتوانید کشور سازنده آن را تشخیص دهید. مثلاً میدانید فرانسویها از رنگ آبی بیشتر استفاده میکنند و یا آمریکاییها تصاویر شفافتری دارند و رنگ قرمز در کارهایشان بیشتر است. در حقیقت هر کشوری هویت خودش را در رنگ تصاویر فیلمهایش هم بازنمایی میکند.
جلایر افزود: ما هم در نظامی که معتقدیم یک نظام مردمی و دینی است، باید هویت کشورمان را در کارهایمان بازنمایی کنیم. اینکه امروز شاهدیم کشورمان تبدیل به یک کشور بیهویت شده است، به این دلیل است که گویی کسی دلش نمیسوزد که تلاش کند تا داشتههای کشور را به نمایش درآورد. من همواره به دنبال همین هدف بودم.
وی در ادامه صحبتهای خود گفت: من در سال ۶۲ فیلمنامه «روز واقعه» را از بهرام بیضایی به قیمت ۶۰ هزار تومان خریداری کردم و کارهای مرتبط با تولید آن را هم آغاز کردیم. با هزار گرفتاری میخواستم کار دومم بعد از «سفیر» همین فیلم «روز واقعه» باشد، اما آنقدر مشکلات و موانع پیش آمد که این اتفاق رخ نداد. دوستان خودمان همان زمان میگفتند زود است که بخواهیم درباره مسائل دینی و مذهبی فیلم بسازیم! حتی برخی از زاویه دلسوزانه وارد میشدند و میگفتند زود است سراغ مسائلی تا این اندازه مهم و عمیق برویم. بعد از «روز واقعه» حتی پروژه «میرزاکوچکخان» را هم من در تلویزیون کلید زدم که بعدها بهروز افخمی آن را به سرانجام رساند. واقعیت این است که در کشور ما افراد کمتر دنبال کار هستند و بیشتر افراد میخواهند جلوی پای کسی که کار میکند، سنگاندازی کنند تا حاصل کارش به زمین بیفتد و بعد آن را بردارند! من در تمام این سالها درباره این مسائل سکوت کردم و هنوز هم معتقدم که در شخصیت بسیاری از مدیران ما طرح و توطئه حرف اول را میزند و هنوز هم مدیران فرهنگی ما رنگ عوض نکردهاند.
این تهیهکننده باسابقه گفت: همان زمان ما کار تولید «روز واقعه» را آغاز هم کرده بودیم و حتی نزدیک به ۶ میلیون تومان برای دکورهای آن خرج هم کردیم، اما آنقدر مصائب برای ما بهوجود آوردند که احساس کردم حتی خود آقا سیدالشهدا (ع) هم دیگر دوست ندارد با وضعیتی که بهوجود آورده بودند، کار ادامه پیدا کند. به همین دلیل هم از کار کنار کشیدم. بعدها آقای لاریجانی که به وزارت ارشاد آمد، پیگیر این پروژه شد که چرا به سرانجام نرسید؟ به او گفتند آقای جلایر نخواست کار را ادامه دهد. سپاه هم که حامی مالی ما بود، پروژه را کنار گذاشته بود. در این شرایط آقای لاریجانی دستور داد که فیلم ساخته شود. اصل فیلمنامه متعلق به من بود و روی بخشهایی از کار هم سرمایهگذاری کرده بودم، وقتی دیدم کار دارد شروع میشود، پیگیر که شدم، گفتند آقای لاریجانی به واسطه رفاقتی که با هم داشتیم، گفته است، من وارث جلایر هستم و از جانب او میگویم که کار را آغاز کنید! بعدها آقای شایسته پای کار آمد و فیلم ساخته شد، اما واقعیت آن است که آن فیلمی نشد که باید میشد.
جلایر تأکید کرد: برای ساخت فیلم سینمایی «سفیر» از همان ابتدا یک عقیده و خلوص نیت وجود داشت و آقا سیدالشهدا (ع) هم بهوسیلههای مختلف تولیدکنندگان آن فیلم را کمک کرد. اگر کرامتهای آقا امام حسین (ع) نبود، فیلم «سفیر» هم ساخته نمیشد.
این تهیهکننده با تأکید بر اینکه بهرغم وجود موانع هیچگاه در مسیر کاری خود دلسرد نشده است، گفت: از جایی به بعد در این راه احساس کردم که دارم وارد بازیهای بیهودهای میشوم که بیشتر تلف کردن عمر است. در نهایت هم وقتی صریح، روشن و شجاعانه در مسیری حرکت کنید، هزاران انگ و تهمت به تو میزنند و هزار مسئله ایجاد میکنند تا نتوانی کاری که میخواهی را انجام دهی. اینگونه تو را از شخصیت اصلی خودت دور میکنند و آنچه خودشان میخواهند به مردم و دیگران میگویند؛ در این شرایط شما دیگر امکان کار کردن نخواهید داشت. آدم اگر مقداری هوشمندی داشته باشد، وقتی وارد کاری میشود که در آن نشانههای طرح و توطئه وجود دارد، بهتر است تاکتیکش را عوض کند. من هم همین کار را کردم و هیچگاه دلسرد نشدهام.
فیلم «روز واقعه» را سینمای ایران از من دارد که همان ابتدای فیلمنامه آن را خریداری کردم و تمامی وسایل تولید از لباس و دکور گرفته تا ابزار لازم برای آن را من آماده کردم. بعدها فرد دیگری بدون انگیزه کافی و بدون اندیشه متناسب با این کار، پای کار آمد و مانند یک کار روتین روزمره آن را به انجام رساند
وی افزود: در همین سالهای بعد از سفیر تا به امروز هم من کارهایی انجام دادهام که دیگران انجام ندادهاند. سریال «هفت سنگ» با موضوع فلسطین را من در همین سالها تهیهکنندگی کردم. شما بروید و ببینید پیش از این سریال آیا کاری درباره فلسطین به این صورت انجام شده بود؟ کسی توانسته بود کاری انجام دهد؟
جلایر تأکید کرد: حتی فیلم «روز واقعه» را هم سینمای ایران از من دارد که همان ابتدای فیلمنامه آن را خریداری کردم و تمامی وسایل تولید از لباس و دکور گرفته تا ابزار لازم برای آن را من آماده کردم. بعدها فرد دیگری بدون انگیزه کافی و بدون اندیشه متناسب با این کار، پای کار آمد و مانند یک کار روتین روزمره آن را به انجام رساند. این مانند تفاوت لباسهای سریدوزیشده با لباسی است که شما از قبل برای آن طراحی کرده و خاص خودتان آن را سفارش میدهید. بعد از امثال ما که برای هر کاری طراحی داشتیم، کسی دیگر آن کارها را دنبال نکرد. به این دلیل که اندیشه و فکری دیگر وجود نداشت.
تهیهکننده «سفیر» در ادامه با رد مطالب منتشرشده درباره سرمایهگذاری بنیاد مستضعفان در این پروژه سینمایی گفت: وقتی در تلویزیون موانع تولید این کار زیاد شد، شهید کلاهدوز که آن زمان قائممقام سپاه بود و با من هم دوستی داشت، خودش پیشنهاد داد که سپاه بودجه این فیلم را تأمین کند. تنها پخش این فیلم با بنیاد مستضعفان بود. آن زمان من خودم مدیر امور سینمایی بنیاد مستضعفان بودم و به همین دلیل از من خواستند که پخش فیلم را به بنیاد بدهم، اما در تولید فیلم بنیاد هیچ نقشی نداشت.
وی با اشاره به فروش ۱۹.۵ میلیون تومانی فیلم «سفیر» در سال ۶۱ گفت: علاوهبر فروش، هزینه تولید این فیلم هم در آن زمان اعجابانگیز بود و در حدود ۷ میلیون تومان برای این هزینه کردیم. اما فروش فیلم بهگونهای بود که هزینه خود را بازگرداند. آن زمان فیلمهایی با ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان در سینمای ایران ساخته میشد که حتی نمیتوانستند هزینه تولید خود را در اکران بازگردانند. این فیلم، اما با راحتی توانست هزینه خود را بازگرداند و من این موارد را جزو الطاف و محبت آقا امام حسین (ع) نسبت به این فیلم میدانم. آقا امام حسین (ع) در دل همه ما هست و به نام اوست که بسیاری از کارها را به سرانجام میرسانیم.
جلایر درباره پروداکشن بزرگ تولید «سفیر» هم گفت: واقعیت این است که در این زمینه تجهیزات تعیینکننده نیست. بعد از «سفیر» فیلمها و سریالهای دیگری داشتهایم که تجهیزات بسیار بالاتری هم در اختیار داشتهاند، اما خوب از کار در نیامدند. نکته اصلی خلوص، اعتقاد و اراده همه عوامل پروژه از کارگردان و فیلمبردار گرفته تا هنرپیشهها و حتی تدارکات بود. معتقدم، لطف حضرت بود که همه سختیها را از پیشپای این گروه برداشت. درباره تجهیزات و وسایل هم از آنجایی که میدانستم قرار است چه کاری انجام دهیم و نسبت به وسعت و عظمت آن آگاهی داشتم، تلاش کردم تجهیزات به بهترین نحو جمعآوری شود و در اختیار گروه تولید قرار دادم. همیشه هم دو کامیون تجهیزات برای تیم تولید داشتیم که ما را همراهی میکرد.
این تهیهکننده سینما در بخش دیگری از صحبتهای خود باردیگر به ماجرای کنارهگیری خود از پروژه «روز واقعه» اشاره کرد و گفت: واقعیت این است که این فیلم را من آغاز کردم و حتی پروانه ساخت آن هم به نام من صادر شده بود. شهرام اسدی را هم به عنوان کارگردان، من به این پروژه آوردم، اما از جایی به بعد احساس کردم راه و روشی که برای برنامهریزی و تولید این فیلم در پیش گرفته شده است، چندان موردپسند آقا امام حسین (ع) نیست و از آن کناره گرفتم. مثلاً وقتی فیلمبرداری همزمان با ماه رمضان شده بود، این مسئله را در آفیش عوامل لحاظ نمیکردند تا صحنههای مربوطه در تایم شبانه ضبط شود در حالی که به راحتی امکان آن برای تصویربرداری در دکور، وجود داشت. در کنار این مسائل بالاخره برخی فشارهای جانبی هم وجود داشت. نمیخواهم درباره برخی مسائل نبش قبر کنم، اما بخشی از این فشارها همین امروز هم وجود دارد.
وی افزود: واقعیت این است که کارهای ما برمبنای اصول نیست. یک نفر تصمیم میگیرد و دستور میدهد که فلان اتفاق رخ دهد! کار ما، اما با «باید نباید» پیش نمیرود. مثل برخی مسئولان که امروز دستور میدهند «باید ازدواج کنید» یا میگویند «باید قیمتها پایین بیاید» خب اینها که با دستور اتفاق نمیافتد. این مسائل نیاز به برنامه دارد. برای کارهایتان هم سراغ بهانههایی مانند «تحریم» نروید. کشور ما ۹۵ درصد امکانات لازم را در داخل دارد، اما استفاده از آنها نیاز به مدیریت صحیح دارد. ما اگر امروز جوان آماده کار نداریم، این مسئله چه ارتباطی با دشمن بیرونی و آمریکا دارد؟ من خودم دشمن آمریکا هستم و ترسی هم از بیان آن ندارم، اما قرار نیست او برای ما کاری انجام دهد! ما برای مملکت خود چه کردهایم؟
این تهیهکنند باسابقه تأکید کرد: انقلاب ما از ابتدا یک انقلاب فرهنگی بود و مرگ این انقلاب هم میتواند در دور افتادن از مسائل فرهنگی و رها کردن آنها باشد. این کشور صاحب هویت، چرا امروز بیهویت شده است؟ از صحبت کردن جوانها گرفته تا در و دیوار شهر که همه جا اسمهای خارجی روی مغازهها گذاشتهاند. همه چیزمان از زبان مادری دور شده است و این به معنای از دست دادن فرهنگ است. یک ملت فرهنگی نباید اینگونه باشد. من به عنوان یک دلسوز نظام که از ۱۷ سالگی علیه نظام پهلوی مبارزه کردم، کتاب اشعاری به نام «فریاد» هم در همان سالها نوشتم و همراه با خانم طاهره صفارزاده کانون نویسندگان مسلمان را به راه انداختیم، اینها را میگویم. همین فرد دلسوز، امروز میگوید که دارید اشتباه میکنید. خدا خودش از سر تقصیر ما بگذرد.
تهیهکننده «سفیر» درباره فاصله گرفتن زندهیاد فریبرز صالح از فضای فیلمسازی در سالهای پایانی عمر خود هم گفت: فریبرز صالح کارگردانی بود که خدا ساخت «سفیر» را به او لطف کرد. از آنجایی که او بهعنوان کارگردان روی اندیشه خود تأکید میکرد و از نظر ساخت هم دقت نظر بسیار بالایی داشت، گزینه مطلوبی برای تهیهکنندگان نبود. تهیهکنندهها توان تأمین مخارجی که او برای فیلمسازی نیاز داشت را نداشتند. همین که امروز سینمای ما تا این اندازه آلوده و بیهویت شده است، به دلیل همین مسائل است. برخی تهیهکنندگان بیسواد در این سینما بوده و هستند که فقط میخواهند پولی را خرج سینما کنند. کسی که به کارش اعتقاد دارد و میخواهد آن را به درستی هم انجام دهد، در این شرایط نمیتواند کار کند. به همین دلیل خیلیها اساساً سراغ فریبرز صالح نمیرفتند، چرا که میدانستند سختگیر است.
وی با اشاره به سریالی که قرار بود توسط فریبرز صالح ساخته شود، اما این اتفاق نیفتاد هم توضیح داد: همواره افراد فرصتطلبی بوده و هستند که استعداد کار هم ندارند، اما از فرصتها استفاده میکنند. آن زمان هم فردی بهدنبال اثبات خود بود و آن پروژه را بهجای فریبرز صالح در دست گرفت. این افراد توانایی لازم را هم ندارند و به همین دلیل است که سریالهای تلویزیون در این سالها تا این اندازه فاجعه شده است. همه میخواهند سریالی که در ۲۰۰ دقیقه میتوان آن را ساخت، در ۲ هزار دقیقه بسازند!
جلایر با تأکید بر علاقه شخصی فریبرز صالح برای تکرار تجربه فیلمسازی در حوزه عاشورا گفت: عاشورا تنها یکی از این موضوعات بود. در زمینه تاریخ اسلام بسیار سوژههایی وجود دارد که میتوان درباره آنها کار کرد. منتها فیلمساز حتماً باید اهل این فضاها باشد. در همین پروژه هم من سراغ فریبرز صالح رفتم. او در زمان شاه فیلمی درباره یک سرلشگر ساخته بود که فیلم خوبی هم بود، اما آن سرلشگر بعدها تودهای از آب درآمد. در همان اولین فیلم هم او بسیار خوب کار کرده بود و به دلیل همین مسئله هم برای «سفیر» من به سراغش رفتم. کسی شاید در آن مقطع سراغ چنین کارگردانی که چنین فیلمی با بودجه ساواک ساخته بود، نمیرفت. البته فریبرز صالح هیچ علقهای به نظام گذشته نداشت و صرفاً به عنوان هنرمند این پروژه را کارگردانی کرده بود. اگر ما هم میگفتیم او برای ساواک فیلم ساخته و چرا باید بدهیم کاری برای امام حسین (ع) بسازد، آن وقت چه کسی دیگر سراغ او میرفت؟ دیدیم که با چه خلوص نیتی هم فیلم «سفیر» را به سرانجام رساند.
وی افزود: به جای آنکه در نظام اسلامی، مسیر ما برای ادامه این راه و ساخت فیلمهایی با این مضامین باز باشد و حتی اتوبان چند بانده جلوی پای ما بکشند، با دست خودشان جلو کار ما را میگرفتند! حسن جلایر مگر که بود که میخواست فیلم بسازد؟ اگر برخی حسادتها و تنگنظریها نبود، ما گروههای بسیاری را وارد کار میکردیم و امروز هم یک کشور باهویت داشتیم. متأسفانه در مقاطع مختلف عدهای جاهل در مناصب تصمیمگیری نشستند و وضعیت امروز را بهوجود آوردند. من ضد اسلام و ضد نظام نمیشوم، اما همواره ضد انسانهایی هستم که به اسم اسلام آمدند و ضد اسلام کار کردند، حال هر کسی که میتواند باشد!
جلایر تأکید کرد: من امروز هم همان آدم سابق هستم و از نظر روحی خود را همان جوان ۱۴ سال پیش میدانم که اگر شرایط کار فراهم باشد، بازهم وارد میدان میشوم. من ۱۴ سال از این سینما قهر کردم و یک زمین کشاورزی در قزوین خریدم و همان جا هم کار میکردم. بعدها به خودم گفتم مگر برای این و آن کار میکردی که حالا از آنها قهر کردهای؟ با خودم گفتم باید با استعداد و توانی که دارم، به میدان بازگردم و کار کنم. وضعیت امور فرهنگی ما امروز فاجعه شده است. سینما و تلویزیون ما امروز در وضعیت فاجعه هستند و پولهای زیادی هم برای آنها خرج میشود. ما هیچ پولی نمیخواهیم، اما میخواهیم بار دیگر کارهای فرهنگی انجام دهیم تا امید به جوانان این مملکت بازگردد. من این توانایی و تجربه را دارم که بتوانم در سینما و تلویزیون کار کنم.
تهیهکننده «سفیر» درباره عدم حضور کاراکتر زن در این فیلم سینمایی هم گفت: برمبنای فیلمنامه کسی بهدنبال این نبود که هیچ زنی در فیلم نباشد. زمانی هست که در شکلگیری یک درام شما شخصیتهای متفاوت و متنوعی دارید. گاهی حتی ممکن است قهرمان قصه شما یک خانم باشد. اما در این فیلمنامه درام اینگونه شکل گرفته بود که فضای کار کاملاً مردانه بود. طبیعتاً سفیر امام حسین (ع) که نمیتوانسته خانواده با خود همراه کند. سران قبایلی هم که قرار بود او به دیدارشان برود، طبیعتاً همه مرد باید میبودند. ما به دنبال حذف خانمها نبودیم. زمانی که من مدیر بودم، اولین فیلمساز زن یعنی فریده شفاهی را حمایت کردم و بعدها هم بسیاری از پروژههای ما با همکاری خانمها به سرانجام رسید.
فرامرز قریبیان را، چون فیلمفارسی بازی نکرده بود انتخاب کردیم
وی درباره انتخاب فرامرز قریبان برای فیلم «سفیر» هم گفت: واقعیت این است که این فیلمنامه بهگونهای شکل گرفت که ما عملاً شخصیتهای داستان را میشناختیم. از ابتدا بهدنبال بازیگرانی بودیم که هم توان بالا داشته باشند و هم هر کار ناشایستی را انجام نداده باشند. فرامرز قریبیان هم در آن مقطع از هنرمندان خیلی خوب بود که در عین حال گزیدهکار هم بود. کارهایی را با مسعود کیمیایی انجام داده بود و سر هر پروژهای نمیرفت. فیلمفارسی کار نکرده بود و در همان اوایل انقلاب هم شخصیت، وقار و استعدادش به گونهای بود که به نقش مدنظر ما برای «سفیر» میخورد. به همین دلیل هم او را انتخاب کردیم و سراغ بازیگر دیگری هم نرفتیم. اوایل انقلاب شرایط سینما به گونهای بود که اکثر کارگردانان و هنرپیشههای خوب ما خانهنشین بودند، به همین دلیل پیشنهادها را بهراحتی میپذیرفتند و استقبال میکردند تا هم نیاز مادی و هم نیاز معنویشان برآورده شود.
تهیهکننده «سفیر» با اشاره به دستمزدهای بالای عوامل این فیلم در آن سال گفت: فرامرز قریبیان برای سه ماه ایفای نقش اصلی این فیلم، ۸۰ هزار تومان دستمزد خواستند که ما هم پرداخت کردیم. تا پایان پروژه هم در سه نوبت دیگر مبلغ ۸۰ هزار تومان به او پرداخت کردیم چرا که اساساً بهدنبال این نبودیم که پولی در جیب خودمان بگذاریم. در حد امکان و توان مالی پول خوبی به همه عوامل دادیم و بنا به اذعان دیگران، حاصل کار هم قابل دفاع شده است.