عبدالناصر همتی، رییس کل پیشین بانک مرکزی در یادداشتی نوشت: تورم شاید پلیدترین کلمه دراقتصاد باشد که بلای جان اقتصاد کشور ما در حدود نیم قرن گذشته است.
تورم، به بیان ساده، افزایش مداوم قیمتها در اقتصاد است و شکل فزاینده آن که در واقع شتاب گرفتن رشدقیمتها است، دردآورتر میباشد. متاسفانه این گونه تورم، مانند خوره، نه تنها کارکرد عادی اقتصاد را بهم میریزد، بلکه همزمان اخلاق، انسانیت، درستکاری و پاکدستی را هم نابود میکند.
اگر تورم اینهمه بد است، ریشه آن چیست؟ و درمانش کدام است؟ تورم میتواند هم از ناحیه کمبود عرضه و هم از طرف مازاد تقاضا ایجاد شود.
در طرف عرضه، افزایش قیمت نهاده ها، محدویت واردات، تحریم، جنگ، خشکسالی وبلایای طبیعی ازمهمترین عوامل هستند. درطرف تقاضا، مهترین عامل، مازاد تقاضای دولت است، البته افزایش دستمزدها و قیمت برخی از داراییها و مانند آن نیز موثر هستند. ولی، هیچکدام ازآنها به اندازه تقاضای دولت در روندبلندمدت تورم تأثیر گذار نیستند.
مازاد تقاضا از ناحیه دولت به چه معنی است؟ مازاد تقاضای دولت، چیزی جز کسری بودجه دولت نیست. درحالی که هزینههای یک خانواده یا فرد یا شرکت نمیتواند به مدت قابل توجهی از درامد پیشی بگیرد (و قطعاً به افلاس میرسد)، اما دولت بدلیل شخصیت حقوقی خود، میتواند هزینههایی بیش از درآمد سالیانه خودداشته باشد و این کسری بودجه خودرا قرض کند؛ و مهمتر اینکه میتواند بانکها، مردم، وبانک مرکزی را بطور مستقیم یاغیرمستقیم درگیرتأمین مالی کسری بودجه خود بکند.
دلیل پیشی گرفتن هزینه دولت بر درآمد آن، بدون هیچ مبالغه، در بلند مدت چیزی جز، خرج از کیسه مردم و تحمیل هزینه آن بر اقتصاد نیست. به بیان ساده، اگر دولت پای خود را بیش ازگلیمش درازکند، به همه یارانه دهد.
حقوق ارباب جمعی خودرا اضافه کند، خانه سازمانی، اتومبیل، راننده و هزار چیز دیگر را خریده و به مدیران خود بدهد، ماحصل، کسری بودجه خواهد بود.
دولت غیر پاسخگو، مساوی است با کسری بودجه زیادتر. اگر شانس یار باشد، درکشورهایی مانند ایران، دولت با فروش نفت، چالههای خود را پر میکند، اما اگر پول نفت به مقدارکافی در دسترس نباشد، بمانند تحریم و دولت هم به ولخرجی و بیمبالاتی اقتصادی ادامه دهد، کسری بودجه ومازاد تقاضا ایجاد خواهد شد.
کسری بودجه، در هر صورت، یعنی مازاد تقاضا و این یعنی افزایش قیمتها. چرا که در مجموعهی اقتصاد برای کالاها و خدمات محدود و مشخص و ثابتی، ازسوی یک مصرف کننده بزرگ، که دولت است، تقاضای بدون پشتوانه عرضه درست شده است، و این تنها به افزایش قیمتها منجر خواهد شد.
علت العلل معضل تورم و درد بیدرمان اقتصادایران دربیش ازنیم قرن اخیر، چیزی جز زیاده خواهی و زیاده خرجی دولت نبوده و نیست.
بدبختی آنجاست که این زیاده خواهی نیز باپول پرقدرت بانک مرکزی، که در کشورما به باور خانمان برانداز دولتیان همان بانک ملی است، تأمین شود که ریختن بنزین است برروی آتش افزایش قیمت ها.
راه درمان قطعی تورم در ایران، اول ازهمه، انضباط مالی دولت است. و آن بدین معنی است که دولت نباید به هیچ وجه درمیان مدت، بیش از درآمد میانمدت، هزینه داشته باشد.
در کنار این، سامان دهی سیاست پولی و بانکی نیز، چنان باشد که هیچ بانکی بیشتر از توان تعیین شده، بر اساس سرمایه و شاخصهای بین المللی، نتواند ترازنامه بزرگتری داشته باشد و با انباشت ریسک در ترازنامه خود به خلق نقدینگی و ایجاد اضافه تقاضا بپردازد و نهایتاً.
بانک مرکزی تحت هیچ شرایطی مجبور به پاس کردن چکهای بیمحل دولت نباشد.
اگر این سه، محقق شد، این سرطان از جان اقتصاد ایران جدا خواهد شد. وگرنه معضل و مرض تورم همچنان همه چیز را با خود خواهد برد. قصهی ارز و ارزپاشی و مانند آن همه فقط مسکنهای کوتاه مدت این سرطان هستند و لاغیر.