فوگارتی از نقشهای که سیستم «qejil» از وقایع در مرکز اطلاعات جنگ نشان میداد یک نقشه بیاشکال ساخته بود. بنا بر سه منبع نمایشگر، موقعیت آن روز وینسنس، نشان میداد در زمان شلیک تا مرزهای ایران تنها کمتر از ۹ مایل فاصله داشتند. نقشه حقیقی، جزایر هنگام را نشان داده بود؛ اما در نقشههایی که فوگارتی نمایش داد، جزایر حذف شده بودند و وینسنس در آبهای بینالمللی قرار داشت.
پس از عملیات جنگی ناو امریکایی وینسنس علیه هواپیمای مسافربری ایرانی در ۱۲ تیرماه ۱۳۶۷، مسئولان ایالات متحده در سناریوهای ازپیشتعیینشده در صدد پنهانکاری و کتمان مدارک موجود برآمدند. آنها با دستکاری نقشهها و سایر شواهد و اسناد سعی در تحریف واقعیت و صحنهسازی دیگرگون برای منحرفساختن تحقیقات حادثه داشتند.
به گزارش ایسنا، پایگاه «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» در ادامه نوشت: تقریباً یازده ساعت بعد در واشینگتن ساعت یک و نیم بعدازظهر دریاسالار «ویلیام کرو» رئیس ستاد مشترک فرماندهی به سمت تریبون اتاق مطبوعاتی پنتاگون قدم گذاشت. دریاسالار در لباس رسمی سفید تابستانیاش به خبرنگاران گفت تصادف وحشتناکی رخ داده است.
«کرو» درحالیکه از ناقص بودن اطلاعات دچار نگرانی بود، با تکیه بر آنچه کاپیتان راجرز به وی گفته بود، ادامه داد: هواپیمای ایرانی خارج از خطوط تجاری در حال پرواز بوده و در جوابدادن به هشدارهای (IFF) نیز موفق نبوده، هواپیما هنگام نزدیکشدن به وینسنس دارای سیر نزولی فزاینده بوده و راجرز تنها از کشتی خود محافظت کرده است. نقشه بزرگی موقعیت وینسنس را در هنگام حمله نمایش میداد که درست در میان آبهای بینالمللی بود.
در سازمان ملل، ایرانیان این فاجعه را با حمله شوروی به هواپیمای (OOT) کره در سال ۱۹۸۳ مقایسه کردند. کاخ سفید تصمیم گرفت معاون رئیسجمهور، جورج بوش از ایالات متحده در برابر شورای امنیت ملل دفاع کند. مسئولیت رسیدگی به پرونده به «ریچارد ویلیامسون» معاون وزیر خارجه در امور سازمانهای بینالمللی محول شد. وی متوجه شد جوابگرفتن از افسران کرو که خود امور پنتاگون را در دست داشتند کار بسیار دشواری است، پس باید به ستاد فرماندهی رئیسجمهور (Crij Ruiler) اطلاع داد تا در به گردن گرفتن هر نوع اطلاعات با دقت رفتار کنند. به هر صورت او هیچگاه به پنتاگون اعتماد نکرده بود.
سخنرانی بوش بر موضوع پایان جنگ ایران و عراق متمرکز شده بود، اما اطلاعاتی که ارائه میداد کاملاً اشتباه بود. معاون رئیسجمهور ادعا کرد وینسنس برای دفاع از کشتی بازرگانیای که مورد حمله ایران قرار گرفته بود، شتافته و وارد عمل شده است. در چهارده جولای، روز سخنرانی بوش، پنتاگون حقیقت را میدانست، اما آن را با معاون رئیسجمهور در میان نگذاشت. نوارهای سیستم ایجیز در وینسنس همراه با اطلاعات جنگ و کشتیرانی در پنج جولای به ایالات متحده رسید و در ده جولای گزارش آن به پنتاگون داده شد.
وینسنس در آبهای ایران بوده است. هواپیمای ایرانی کاملاً داخل راهروی هوایی غیر نظامی قرار داشته و دارای سیر صعودی بوده است، نه نزولی. هیچ کشتی محاصرهشده تجاریای نیز وجود نداشته است. پنهانکاری با گزارش رسمی واقعه در هم آمیخت. «کرو»، دریاسالار «ویلیام فوگارتی»، افسر ارشد مرکز فرماندهی ستاد کنترلکننده عملیاتهای نظامی در خاورمیانه را برای تحقیق انتخاب کرد. «کرو» مشاور قضایی خود کاپیتان «ریچارد دی بابز» را فرستاد تا در ستاد «سنتکام» در «تمپا»، با آمادهکردن گزارش خود کنار «فوگارتی» بنشیند. متن تحقیق به خاطر سؤالهای بیجوابش، جالب توجه بود.
فرمانده «هافورس تان» و کاپیتان «مککنا»، فرمانده جنگی در بحرین، کسی که راجرز فرمانش را نادیده گرفت، هیچوقت مورد مصاحبه قرار نگرفتند. ستاد «مککنا» نوارِ صوتی مبادلات لفظی شدید با راجرز قبل از درگیری دریایی را فرستاد، اما هرگز جوابی دریافت نکرد. گزارشی که در اختیار عموم قرار گرفت شامل هیچ نقشه اطلاعاتِ کشتیرانی برای نمایش موقعیت وینسنس در زمان شلیک نبود. نقشه هنگام گزارش «فوگارتی» به کنگره در سپتامبر توسط وی نمایش داده شد. فوگارتی کشتی وینسنس و هلیکوپترهایش را کاملاً خارج از آبهای ایران قرار داده و موقعیت وینسنس را به غلط گزارش کرد. فوگارتی از نقشهای که سیستم «qejil» از وقایع در مرکز اطلاعات جنگ نشان میداد یک نقشه بیاشکال ساخته بود. بنا بر سه منبع نمایشگر، موقعیت آن روز وینسنس، نشان میداد در زمان شلیک تا مرزهای ایران تنها کمتر از ۹ مایل فاصله داشتند. نقشه حقیقی، جزایر هنگام را نشان داده بود؛ اما در نقشههایی که فوگارتی نمایش داد، جزایر حذف شده بودند و وینسنس در آبهای بینالمللی قرار داشت.
هنگام سؤال درباره هواپیمای «فورس تال»، محققان فوگارتی آنها را ۱۸۰ و سپس ۲۵۰ مایل دورتر قرار داد؛ در صورتی که نقشه «qejil» آنها را در هفتاد مایلی وینسنس نشان میداد. مرموزتر از همه اینکه فوگارتی به کمیته نیروهای مسلح سنا گفت آن روز صبح وینسنس بسرعت برای نجات کشتی لیبریایی «استووال» وارد عمل شده بود. چنین کشتی نفتکشی در دفتر ثبتِ هیچ گشتی گزارش نشده است. بنا به اظهارات دو منبع شامل یک افسر نیروی دریایی مشغول به تحقیق، «استووال» تنها طعمه یا شبحی بود که توسط رادیوی ساختگی از غیب برای به دام انداختن ناوچههای توپدار ایرانی حاضر شده بود. با استناد به این منبع، تعرض ایران که بوش در ایالات متحده از آن محکم انتقاد میکرد، در حقیقت آزمایش اولیه برای عملیات دردآور آمریکایی بود.
دادخواهی دولت ایران، واشینگتن را از روی ناچاری وادار به قبول وجود وینسنس در آبهای ایران کرد. اگرچه اظهارات دیوان عدالت هنوز حاکی از آن است که وینسنس برای دفاع از خود به آنجا کشیده شده بود.
اعتراف شامل خلاصههای قانونی است و هیچوقت مورد توجه عموم قرار نگرفت تا اینکه «کرو» در مواجهه با مدارک، حقیقت را در برنامه «خط شب» (night line) پذیرفت. «کرو» منکر هرگونه پنهانکاری شد و در مصاحبه با نیوزویک گفت در صورت بروز هر خطایی درجههایم را از دست میدادم.
راجرز در «سندیهگو» به مدت دو سال مشغول آموزش کاپیتانهای نیروی دریایی شد تا در آگوست سال ۱۹۹۱ با احترام بازنشسته شد. به تمامی افراد وینسنس مدالهای عملیات جنگ اهدا شد. فرمانده «لاستیج»، هماهنگکننده جنگافزارهای هوایی، مفتخر به دریافت درجه یک نیروی دریایی برای «موفقیت قهرمانانه» شد. توانایی حفظ وقار و اعتماد به نفس هنگام آتش، وی را قادر ساخت تا عملیات را کامل کند. با در نظر گرفتن هدفی که وی بر آن آتش کرده بود، «مدال تحسین» غیرواقعی بود.
منبع: کتاب شلیک کن و فراموش کن! (سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران توسط وینسنس امریکا)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی