دختر پرستار خانگی با انگیزه سرقت طلا و جواهرات زنی مسن او را به قتل رساند، اما عاقبت دستگیر شد و به جرمش اعتراف کرد.
به گزارش شرق، روز ۲۲ آبان سال ۹۸ زن جوانی با مراجعه به دادسرای امور جنایی تهران اعلام کرد مادر ۸۲سالهاش به علت مشکوکی فوت کرده و طلاجاتش نیز به سرقت رفته است. همان زمان پرونده با موضوع سرقت منجر به جنایت تشکیل و برای تحقیقات جنایی با دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
محتویات پرونده حاکی از آن بود که متوفی به علت ابتلا به بیمارهای زمینهای و با توجه به آثار کبودی در نواحی گردن در بیمارستان فوت و با صدور گواهی فوت بدون ارجاع جسد به پزشکی قانونی دفن شده است.
در ادامه بررسیها دختر زن سالخورده عنوان کرد مادرش دچار شکستگی لگن شده بود و در مدت چهار ماه قبل از فوتش زن پرستاری به نام شوکت به خانه او میرفت و از وی مراقبت و نگهداری میکرد و کارهای خانه را نیز انجام میداد. این در حالی بود که دختر شوکت نیز برای نظافت گاهی اوقات با مادرش به خانه زن سالخورده میرفت.
کارآگاهان با فرضیه اینکه دختر پرستار به نام اکرم در این ماجرا دست دارد، با هماهنگی بازپرس پرونده او را بازداشت کردند، اما این زن در تحقیقات منکر قتل شد و گفت از علت مرگ زن مسن بیاطلاع است. کارآگاهان با ادامه تحقیقات پلیسی، در نهایت اکرم ۴۴ساله را در برابر مدارک و دلایل پلیسی قرار دادند که او در اوایل تیرماه امسال به قتل و انجام سرقت از خانه مقتول اعتراف کرد.
او گفت: مادرم نظافتچی منزل مقتول بود. پیرزن به علت شکستگی لگن قادر به حرکت نبود. من یک بار که به جای مادرم برای نظافت به خانه او رفتم متوجه شدم مقتول تنها زندگی میکند. به همین دلیل تصمیم گرفتم طلاجات او را سرقت کنم و برای این کار نقشهای را طراحی کردم. روز هشتم مهر سال ۹۸ با تصمیم بهسرقتبردن طلاهای مقتول راهی خانه او شدم. پیرزن در را باز کرد و داخل خانه رفتم. سپس در فرصتی مناسب مقتول را از پشت هل دادم و او به زمین افتاد.
میخواستم گردنبند او را از گردنش بکنم که مقاومت کرد. با او درگیر شدم و در این حین مقتول شروع به سروصدا کرد، برای اینکه کسی صدایش را نشنود و همسایهها سراغم نیایند دستم را روی دهانش گذاشتم، اما بعد از چند لحظه متوجه شدم زن مسن بیحال شده است.
من بلافاصله طلاهای او را سرقت و از خانه فرار کردم و اموال مسروقه را به مبلغ ۱۰ میلیون تومان فروختم. در این مدت هم گمان میکردم ردی از خودم به جا نگذاشتهام و کسی نمیفهمد قتل کار من است. مخصوصا وقتی پیرزن دفن شد تصور کردم ماجرا تمام شده است.
سرهنگ کارآگاه سعداله گزافی، جانشین پلیس آگاهی تهران بزرگ، با تأیید این خبر اشاره کرد: با اعتراف زن جوان به جرم خود، با صدور قرار قانونی از سوی بازپرس، پرونده برای انجام تحقیقات تکمیلی و کشف زوایای پنهان در اختیار کارآگاهان اداره دهم قرار دارد.