محمدحسین جعفری سمیع*؛ قرن بیستم گرچه جنگهای ویرانگر اول و دوم جهانی، جنگ کره، جنگ ویتنام را تجربه کرد، اما سر آغازی بود برای درک سران کشورهای جهان از معنی کلیدواژهای به نام «منافع ملی». کلید واژهای که کشوری همچون ژاپن پس از سالها جنگ افروزی و پس دادن تاوانی سخت در پایان جنگ جهانی دوم، آن را سرلوحه سیاست خارجی و داخلی خود قرار داد.
سران این کشور با توسل به مفهوم این کلید واژه طلایی، ژاپن را از کشوری جنگ طلب و جنگ زده به کشوری مدرن تبدیل کردند.
ساموراییهایی که منافع ملت ژاپن را در خطر دیدند، به این درک رسیدند که باید زبانی آموخت که زبانی که منفعت کشور را تامین کند. سران ژاپن به این درک رسیدند که اگر تدبیری نیاندیشند باید تمام جوانان ژاپنی کامیکازه کنند و پیران ژاپنی هم دست به هاراگیری بزنند.
اما تدبیر سران و بزرگان ژاپنی، ملتی را به جهان معرفی کرد که از دل خاکسترهای هیروشیما و ناکازاکی همچون ققنوس تولدی دیگر یافت و با علم و تکنولوژی خود جهان را متحیر کرد. در حقیقت رستاخیز ملت ژاپن تنها نتیجه فهم عمیق سران این کشور از کلید واژه «منافع ملی» است.
بیائید بدون تعصب به تاریخ بنگریم. اگر سران ژاپن همچنان بر سیاستهای سابق خود پافشاری میکردند، همان سیاستهایی که شرق آسیا را به منطقهای جنگی و غارت زده بدل کرده بود، آیا امروز چیزی از آن کشور باقی مانده بود؟
ژاپن، درست یا غلط حتی با کشوری که دو شهر بزرگش را با خاک یکسان کرد کنار آمد و کاری کرد که طی تنها چند سال، با تکنولوژی خود آمریکا را به تصرف خود درآورد. از صنعت خودروسازی تا صنایع حساس و مدرن هنوز هم ژاپن حرف اول را میزند و این تنها نتیجه تعقل در ساختار حکومت این کشور است. کشوری که با اتکا به سنت، تاریخ و اتحاد ملی توانست یکی از تاثیرگذارترین کشورهای جهان در اقتصاد و سیاست شود.
در جهان امروز و در قرن بیست و یکم، کشورهایی همچون ژاپن کم نیستند. کشورهایی که بحرانهای بزرگ سیاسی و اقتصادی را تجربه کردند، جنگهای ویرانگر را از سر گذراندند، اما امروز در حوزههای اقتصادی حرفهای زیادی برای گفتن دارند.
کره جنوبی نمونه دیگری از همین کشورهاست. کشوری که استعمار ژاپن و جنگ کره را تجربه کرده، اما امروز یکی کشورهای مدرن جهان به شمار میرود که شهروندانش از رفاه نسبی خوبی برخوردار هستند چرا که مسئولان و تصمیم سازان این کشور «منافع ملی» را بر هر چیز دیگری ارجحتر میدانند.
کشوری که صنعت خودروسازی آن همزمان با صنعت خودروسازی ایران متولد شد، اما امروز فرسنگها از ایران جلوتر است. در جهان امروز کم نیستند کشورهایی همچون ژاپن و کره که اگر بخواهیم سرگذشت هر کدام را بازگو کنیم مصداق «مثنوی هفتاد من» میشود.
اما نگاهی بیندازیم به کشور عزیز خودمان. طی روزهای اخیر مشکلات اقتصادی و معیشتی آنچنان بر گلوی ملت فشار آورده که دیگر نفس کشیدن برای بسیاری از مردم سخت شده است. در مقابل آنچه که در جلسات دولت و به ویژه مجلس دیده میشود، انبوهی از شعارهایی است که دیگر جوابگوی شرایط نیستند. در حقیقت طی چهاردهه آنقدر مسئولین برای حل مشکلات ملت و کشور شعار درمانی کرده اند که بدنه ملت به این نسخه جواب نمیدهد.
مسئولین تحریمها را عامل این نابسامانی عنوان میکنند و هنوز هم آدرس کاخ سفید را میدهند، در حالی که به عقیده کارشناسان اقتصادی عامل اصلی وضع فعلی، چیزی نیست جزء سوء مدیریت! در حقیقت، گرچه تحریمها مشکلات زیادی به کشور تحمیل کرده، اما نمیتوان نقش خودتحریمیها را نادیده گرفت.
طی روزهای اخیر بار دیگر موضوع تصویب لوایح چهارگانه در مجمع تشخیص مصلحت مطرح شد. لوایحی که مدت هاست به رغم تصویب آن در مجلس دهم همچنان در مجمع تشخیص مصلحت مسکوت مانده است.
این در حالی است که عدم تصویب این لوایح، امروز اقتصاد و به ویژه بخش صادرات کشور را با چالشی بزرگ مواجه کرده است. آن هم درست در زمانی که به دلیل تحریمهای به جای مانده از دولت ترامپ، کشور در صادرات نفتی با مشکل مواجه است.
به گفته فعالان اقتصادی، صادرکنندگان به دلیل قرار گرفتن نام ایران در لیست سیاه گروه اقدام مالی یا همان «افای تی اف» قادر به مبادلات بانکی مرتبط با صادرات نیستند. اقداماتی از قبیل باز کردن ال سی جهت گشایش اعتبار برای صادرات اکنون برای صادرکنندگان مقدور نیست و به همین دلیل صادرات غیر نفتی به صورت سنتی و در سطحی محدود انجام میگیرد.
این یعنی منافع کشور در حال آسیب دیدن است! این یعنی بازار قاچاق گرم است! این یعنی واردات نیز با مشکل مواجه است! این یعنی مواد اولیه برای تولید وارد نمیشود! این یعنی واحدهای تولیدی در حال تعطیلی و ورشکستگی هستند! این یعنی نوسانات قیمت ارز!
با این حال برخی مخالفان تنها به دلیل حفظ منافع جناحی و بدون در نظر داشتن وضعیت ملت و اقتصاد کشور با تمام قدرت علم مخالفت علیه لوایح چهارگانه برافراشته اند.
در نهایت باید بگوییم همه این مصائب که بر سر ملت ما آوار شده است تنها یک دلیل دارد و آن عدم درک برخی مسئولین از کلید واژه «منافع ملی» است. اگر مسئولین در همه سطوح از اعضای دولت تا نمایندگان مجلس، به جای اندیشیدن به جایگاه خود، به جایگاه ملت در جهان میاندیشیدند، بدون شک شرایط امروز طور دیگری بود.
*روزنامهنگار