
پخش دو قسمت نخستین برنامه استعدادیابی تلویزیون در فضای مجازی بازتابهای پرشماری را موجب شده. بازتابهایی مثل تمام کارهای سابق احسان علیخانی، صفر و صدی؛ که از ستایش مطلق تا نفی مطلق را شامل است. موضوعی که البته به نظر میرسد از نگاه احسان علیخانی چندان اهمیتی هم ندارد؛ و همینکه عصر جدید توانسته خبرساز و جنجالی شود، یعنی که موفق شده.
در روز و روزگاری که فاصله هرکس با بهترین اجراهای دنیا در هر رشته و زمینهای، چند کلیک در کل در حد چند ثانیه است، برنامهای، چون عصر جدید احسان علیخانی برای اینکه به اصطلاح بگیرد، باید خیلی سرتر از دیگر برنامهها باشد. یک آس طلایی. یک کار خفن. کاری در حد کارستان. برگ برندهای که نفس در سینهها حبس کند و کارستانی که برای تماشاگران تازهتر از هر اتفاق دیگری باشد که میتوانند در صفحه گوشی همراهشان تماشا کنند.
به گزارش شهروند، اما آیا این اتفاق افتاده؟ پاسخ متاسفانه مثبت نیست. در واقع بهرغم تمام بازتابهایی که عصر جدید داشته، اما احسان علیخانی برای اینکه کارشناسان، منتقدان و حتی تماشاگران عام را مجاب کند که برگ برندهاش را رو کرده، کار دشواری در پیش دارد.
بیشتر بخوانید:
عصرجدید علیخانی یک کپی ناشیانه از تلنت شوهای غربی یا یک برنامه خوش ساخت؟
برنامه حرفهای علیخانی، زیر سایه داور نچسب!
آقای علیخانی! همان «ماه عسل» را بساز
«عصر جدید» علیخانی؛ عصر لبخند به جای اشک؟
همه هواداران احسان
پخش دو قسمت نخستین برنامه استعدادیابی تلویزیون در فضای مجازی بازتابهای پرشماری را موجب شده. بازتابهایی مثل تمام کارهای سابق احسان علیخانی، صفر و صدی؛ که از ستایش مطلق تا نفی مطلق را شامل است. موضوعی که البته به نظر میرسد از نگاه احسان علیخانی چندان اهمیتی هم ندارد؛ و همینکه عصر جدید توانسته خبرساز و جنجالی شود، یعنی که موفق شده.
این برنامهساز با چاپ عکسی از خود و خستگیهایش در اینستاگرام نوشته: «ماهها فکر، ماهها جلسه، ماهها گپ، ماهها بیخوابی و بدون تعارف و منت ماهها خون دلخوردن یک تیم یکصدنفره به عشق ساختن برنامهای برای کشف استعدادهای ایرانی؛ در صحنهای باشکوه نه در میادین سخیف؛ البته تا آنجا که بایدها و نبایدها و هنجارها و نابهنجارها اجازه میداد و میدهد! این منم در اولین لحظهای که اولین قسمت از اولین فصل «عصرجدید» بالاخره رفت روی آنتن. همه رفقایی که در لوکیشن حاضر بودند، ناخودآگاه دست زدند. انگار خستگیشان دررفت»!
چیزهایی که احسان در متن کوتاهش بهشان اشاره کرده؛ اتفاقا همان چیزهایی هستند که در واکنشهای مثبت به عصر جدید نیز مورد اشاره قرار گرفتهاند. واکنشهایی که بیشترشان مربوط است به هواداران همیشگی احسان علیخانی که در هر رأیگیری و نظرسنجی یقه برای مجری محبوبشان جر میدهند. این طیف بعد از تماشای دو قسمت آغازین عصر جدید «استانداردهای تولید و صحنهپردازی و در کل رنگولعاب» این برنامه را در قیاس با استانداردهای سیما بالاتر دانستهاند. شاید تنها موردی که در تمام موضعگیریهای مثبت دستمایه موافقان قرار گرفته است.
همه منتقدان احسان
منتقدان عصرجدید نیز البته بیشترشان به نکاتی مشترک اشاره کردهاند. موضوعاتی، چون «شباهت عصر جدید با برنامه امریکن گات تلنتس، حتی در جزییات»، «شفافنبودن هزینههای چنین برنامهای»، «زیر پاگذاشتن کپیرایت»، «تناقض ذاتی عصر جدید با ارزشهایی که تلویزیون تبلیغ میکند». کپیکاری هم دیگر موضوعی است که منتقدان عصرجدید بهش اشاره کردهاند. مثلا کاربری نوشته: «برنامهای را با نام عصرجدید ساختهاند، یک کپی وحشتناک، بدون پرداخت کپیرایت به برنامه گات تلنت».
کدام استعداد؟
اهمیت و تاثیرگذاری برنامههای استعدادیابی را شمار استعدادهایی که آن برنامه رو کرده، مشخص میکند. مثلا کیست که نداند آمریکن آیدلز همهساله حداقل چندنفر به بازار موسیقی آمریکا معرفی میکند یا همین آمریکاز گات تلنت زندگی چندنفر را تغییر داده و آنها را به تلویزیونهای محلی، کافهها و تئاترها و حتی خود لاسوگاس فرستاده است. عصر جدید ما، اما حداقل در دو قسمت نخستینش در این زمینه آشکارا موفق نبود، وقتی معلوم شد برخی از استعدادهایی که رو کرده، جدید نبودهاند.
مثلا احسان موسوینژاد، که گفته میشود در فوتبال نمایشی نفر اول آسیا و نفر پنجم جهان است، یا سعید فتحیروشن که برعکس ادعای برنامه عصر جدید شعبدهبازی است که پیش از این در برنامههای تلویزیونی متعددی ازجمله فرمول یک علی ضیاء حاضر بوده. این موضوع که صدای خیلیها را درآورده؛ یکی از دلایل انتقادات پرشماریست که از عصرجدید به عمل آمده.
کاربری نوشته: «این آقای برنده رو حداقل ١٠ساله میشناسم. آیا این استعدادیابی است یا گولزدن مردم»؟ یا: «شما رفتید برای پربینندهکردن برنامه نفر اول یه شاخه سرگرمی رو آوردید و خودتون هم باهاش هماهنگ کردید که میفرستیدش مراحل بالاتر. این کار را میدونید مثل چیه؟ انگار حسن ریوندی رو دعوت کنن و بهعنوان استعداد استندآپ معرفی کنند». یا: «این است فرق بین تلنتشوی ایران و خارج. در خارج اول در تلنتشو مطرح میشن و بعد زندگیشون از اینرو به اونرو میشه. اینجا، اما باید مطرح باشن تا دعوت بشن و بعدشم اینا بگن چه برنامهای ساختیم»!
ورود بانوان ممنوع!
از میان منتقدان عصرجدید در فضای مجازی خیلیها هم به تناقضهای ذاتی استعدادیابی در تلویزیون ایران اشاره کردهاند. توییت پرواکنش یکی از روزنامهنگاران را بهعنوان مشتی نمونه خروار در اینجا میشود منتشر کرد: «عصرجدید یعنی هیچ محدودیتی در اجرا بین زن و مرد نباشه. وقتی محدودیتهای همیشگی برای زنان وجود داره، ما شاهد عصرجدیدی نیستیم».