به گزارش ایکنا:
شماره ۸۳ فصلنامه علمی-پژوهشی «علوم حدیث» به صاحبامتیازی دانشگاه علوم حدیث و مدیرمسئولی و سردبیری آیتالله محمد محمدینیک منتشر شد.
در این شماره میخوانیم: «واکاوی نصگرایی در اندیشه علامه محمد باقر مجلسی» نوشته سیدعلی دلبری، «ناسازگاری عدد و معدود در روایات با تاکید بر روایات مکارم اخلاق انبیا» نگاشته ادریس عظیما و احمد غلامعلی، «واکاوی تأثیر باورهای کلامی بر فهم حدیث و آسیبهای آن» تالیف علی حسنبگی، «تحلیل انتقادی مدخلیت بدعت در جرح و تعدیل راویان از دیدگاه اهلسنت» نگاشته علی حاجیخانی، کاووس روحیبرندق، عباس مصلاییپور، نوروز امینی، «تأملی در روایات نکوهش عبدالله بن عباس در برخی منابع متقدم شیعی» کاری از سیدجعفرصادقی، عبدالهادی فقهیزاده و علیرضا دلافکار و «نقد و بررسی رابطه میان غلو و جعل در کتاب «الموضوعات فی آلاثار و الاخبار»» محمدرضا عزتی فردویی و صمد اسمیقیهباشی.
در چکیده مقاله «واکاوی نصگرایی در اندیشه علامه محمد باقر مجلسی» میخوانیم: از مسائل مهمی که در تاریخ تفکر اسلامی در باره دینشناسی مطرح بوده، این است که با چه روشی میتوان صحت و سقم گزارههای دینی را ارزیابی کرد؟ اندیشوران مسلمان به این پرسش پاسخهای متعددی دادهاند که بیشتر پاسخها ذیل دو عنوان کلی عقلگرایی و نصگرایی (نقلگرایی) جای میگیرد. ذیل هر یک از دو عنوان عقلگرایی و نصگرایی دیدگاههای گوناگونی وجود دارد. یکی از دیدگاههایی که ذیل نصگرایی پدید آمده، نصگرایی بر اساس عقل فطری است. بر اساس این دیدگاه، عقل فطری در کشف معارف دینی از اعتبار تام برخوردار است و در مقابل، عقلگرایی فلسفی در دین هیچ ارزشی ندارد. علامه مجلسی از کسانی است که این دیدگاه را با ذکر ادلهای پذیرفته است. در این نوشتار به روش توصیفی _ تحلیلی، پس از تبیین دیدگاه یاد شده، ادله و مبانی علامه ارزیابی شده و معلوم گردیده است که برخی از دلیلهای ایشان قابل دفاع نیست.
ادریس عظیما و احمد غلامعلی در آغاز مقاله خود «ناسازگاری عدد و معدود در روایات با تاکید بر روایات مکارم اخلاق انبیا» چنین نوشتهاند که صحت یک متن حدیثی، افزون بر روشهای شناخته شده اعتبارسنجی سندی، به هماهنگی متن حدیث نیز وابسته است. یکی از مواردی که در برخی روایات مشاهده میشود، عدم تطابق عدد و معدود در متن حدیث است. احادیثی وجود دارد که پیشوایان دینی در آن با بیان عددی به شمارش خصایص میپردازند، ولی تعداد آنها در متن روایت با عدد اولیه سازگار نیست. در این پژوهش با عنوان کردن برخی از این احادیث، به حل این مشکل در روایت خصایص انبیا پرداختیم و با دستیابی به متن اصلی، بررسی واژگان و تشکیل خانواده حدیث به این نتیجه رسیدیم که در این روایت، عبارتی از متن روایت سقط شده که نشان از آن دارد که دو صفت مازاد صدق و امانت، نه به عنوان مکارم اخلاق، بلکه به عنوان یک هنجار به شمار میآید و این رغبت در ازدیاد این دو صفت است که میتواند به عنوان مکارم اخلاق محسوب شود.
در چکیده مقاله «واکاوی تأثیر باورهای کلامی بر فهم حدیث و آسیبهای آن» میخوانیم: در میان دانشهای حدیثی، دانش «فقه الحدیث» از اهمیت بسزایی برخوردار است. عالمان و پژوهشگران عرصۀ دانش حدیث و اصول الفقه، فهم حدیث و متن را در گرو طیکردن دو مرحله میدانند: یکی معنای متن (مراد استعمالی) و دیگری فهم مقصود (مراد جدی). مرحلۀ اول را میتوان با روش و ابزار خاص خود پشت سر گذاشت؛ اما فهم مقصود گوینده تنها از طریق بهرهمندی از قراین امکانپذیر است. به نظر میرسد که باورهای کلامی یکی از قراینی است که میتوان از آن برای فهم مقصود بهره برد. این نوشتار درصدد تبیین چگونگی استفاده از باورهای کلامی در فهم حدیث است. همچنین تلاش میکند آسیبهای این قرینه را شناسایی کند. با بررسی انجامشده روشن شد که در صورت داشتنِ شرایط پنج گانه، میتوان به باورهای کلامی به عنوان قرینه متصل لبّی برای فهم حدیث استناد کرد. شش آسیب جدی را نیز شناسایی و بررسی کردهایم که متوجه این قرینهاند.
نویسندگان مقاله «تحلیل انتقادی مدخلیت بدعت در جرح و تعدیل راویان از دیدگاه اهلسنت» به عنوان چکیده نوشتهاند: اخذ روایت از راویان مذاهب مخالف، در هر یک از مذاهب اسلامی چارچوبهای ویژهای دارد. از دیرباز، عالمان هر مذهب، بر اساس اصول جرح و تعدیل و با در نظر گرفتن میزان تأثیر مذهب راوی در محتوای روایات او، قواعدی را برای گزارش و اخذ روایات راویان مذاهب دیگر وضع نمودهاند. منابع اهلسنت، برای اخذ روایات راویان غیرسنی، از قاعدهای کلی، به نام بدعت نام بردهاند. اما آیا این ملاک از کارآیی لازم در ارزیابی راویان مذاهب مخالف اهلسنت برخوردار است؟ این پژوهش میزان مدخلیت بدعت در جرح راوی و مهمترین اشکالات وارد بر آن را بررسی میکند. وجود ابهامهای راهبردی در تعریف بدعت و تعیین مصادیق آن و ناتوانی قاعده بدعت در ضابطهمند ساختن روایت از راویان مذاهب مخالف در مقام عمل، از مهمترین اشکالات این قاعده است.
در چکیده مقاله «نقد و بررسی رابطه میان غلو و جعل در کتاب «الموضوعات فی آلاثار و الاخبار»» میخوانیم: غلو، به عنوان جریان انحرافی در دین، باعث آسیبهایی از جمله دینگریزی شده است. آقای معروف حسنی در مقابل روایات غلوآمیز موضع گرفته و به بررسی این روایات پرداخته و با توجه به این که بسیاری از روایات را به دلیل غلوآمیز بودن، جعلی دانسته است، بررسی ارتباط میان غلو و جعل از دیدگاه ایشان، ضروری مینماید. ایشان در برخورد با احادیث غلوآمیز، در برخی موارد بر خلاف مبنای نقد حدیث خود عمل کرده و اتهام به غلو را برابر با جعل دانسته است. بنا بر این، در باره معیار ارزیابی ایشان از روایات غلوآمیز وجعلی دانستن آنها چند اشکال اساسی وجود دارد: خلط میان عدم حجیت با جعل، بررسی حدیث با تاریخ نامعتبر، تتبع ناقص در شرح حال راویان متهم به غلو، حکم به جعل تفاسیر باطنی صحیح، اهمیت ندادن به سنت رد علم به معصومان و عدم احتمال تصحیف ، تحریف و وضع جزئی به جای وضع کامل روایت.